eitaa logo
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
629 دنبال‌کننده
69 عکس
1 ویدیو
0 فایل
خادم‌الشهــدا👈 @shahidhematt کانال نحوه آشنایے و عنایات شهیدهمت👇 @enayate_shahidhemat کانال اولمون👇 از ابراهیم‌همت تاخدا😍✌ @kheiybar
مشاهده در ایتا
دانلود
#ارسالی‌همسنگری☝️🌹 #هم‌اکنون خیلی ممنونیم ان‌شاءالله حاجت روا بشید☺️ #مزار_شهیدجوادمحمدی @enayate_shahidhemat
👇👇 سلام خدمت شهدایی که ازابتدا پاسدار حریم آل الله بودن وبعدبه راه شهادت جان خود راتقدیم اربابشان آقا امام حسین نمودند وسلام من تقدیم به پاسدار مدافع حرم شهید جواد محمدی کلمه پاسدار آوردم یادمه سال ۷۸با یک جوان پاسدار عقد کردم ولی این ازدواجم به زندگی حقیقی تبدیل نشد وبه خاطر نداشتن تفاهم اخلاقی ازبه صورت توافقی از هم جداشدیم ومن ازهمه کسانی که این شغل داشتن بدم میومد در صورتی که پدرم هم چنین شغلی را داشت ولی چنین فردی چنین افرادی که دراین شغل بودن را برایم خیلی بد تداعی کرده بود ولی سال ۸۹ازداج موفقی داشتم با عنایت شهدای مناطق جنوب که حاصل آن پسر ۴ ساله ایست به نام حسین آقا که آن هم باتوسل شهدا هدیه گرفتم ولی وقتی شنیدم ودیدم شهدایی دهه ۶۰ ، ۷۰ بااین لباس پادرحریم عشق میگذارند وهدفشان پاسداری از حریم اهل بیت هست وبه شهادت رسیدند نظرم عوض شد ومن چنین جوانهایی را پاسداران حقیقی راه عشق دانستم مثل برادر شهیدم جواد محمدی *وقتی اخلاق ومرام اورا شناختم آرزو کردم برادری مانند اوداشتم تا حقش را کف دستش میگذاشت تا هیچ وقت با احساسات من سرد برخورد نمیکرد @enayate_shahidhemat
👇👇 سلام میکنم به همه شهدایی که عشقانه زندگی کردن وخالصانه جان خویش را تقدیم اربابشان آقا امام حسین (علیه السلام ) نمودن ،تا حالا شده توی زندگیتون براتون مشکلی پیش بیاد که کلا ناامید بشید وفکر کنید همه درها به رویتان بسته شده اما قطعا امید آخرت بعداز خدا در خونه شهداست کسانی که با یه دردودل وتوسل زود به فریادت میرسن تا نسبت به خدا ودینت توی دلت شک به وجود نیاد ومن عاشق این معجزه شهدا هستم اصلا وقتی دلت برای یه شهیدی تنگ میشه وقتی اراده میکنی سر مزارش بری وباهاش درددل کنی همه چیز برای رفتنت جور میشه شاید منتظرت باشه ومیدونه تو مهمونش هستی وتوی راه همه دغده های یک هفته یک ماه وشاید یک سالت براش آماده میکنی که وقتی رسیدی سر مزارش بهش بگی تا دلت آروم بشه وقتی دستت روی سنگ مزارش میزاری اول یه آرامشی وجود مضطربت آروم میکنه وبعد همه حرفات پشت سرهم براش به زبون میاری وازش قول میگیری که پیش خدا ضامنت بشه وحالا که ذهنت خالی شد بادلی آروم وامید ازش خداحافظی میکنی چقدر این لحظه رو دوست دارم وتمام هم دغمم را به دوست شهیدم گفتم چون خودش دعوتم کرده تا بیام باهاش درددل کنم تا کمی سبک بشم وبا حال خوبی به زندگیم ادامه بدهم ممنونتم رفیق شهیدم همه شهدا به خصوص شهید جواد محمدی وشهید مهدی اسحاقیان @enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری☝️ سلام بزرگوار خداروشکر الحمدالله☺️❤️ @enayate_shahidhemat
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالی_همسنگری☝️ سلام بزرگوار خداروشکر الحمدالله☺️❤️ @enayate_shahidhemat
و امــا داستان متحول شدنشون😍👇 روز عرفه بود رسیدیم اصفهان برای دعا عرفه رفتیم گلزار شهدا.بعد من با همون ظاهر بد حجاب رفتم سرقبر ..نگاهش برام عجیب بود عجیب تر از هرچی انگار جذبم کرد..ولی به خودم گفتم مرده که جذب نداره... بعدا رفتیم کتاب و اینا بگیریم دوباره اونجا اولین کتاب دوباره کتاب برای خدا مخلص بود رو دیدم...و کنارش هم مجسمه ...خدایی نتونستم خودم رو کنترل کنم هردو رو خریدم.. وقتی هم برگشتیم شهر خودمون.رفتم چادر گرفتم واز اونجا دستم گرفت و به لطف ایشون و بخواست خدا از این راه نجات پیدا کردم... و الان طلبه هستم واقعا شهدا زنده اند.به خصوص ..چشماش باهات حرف میزنه.... @enayate_shahidhemat
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
دیشب ساعت ۲۳:۴۵ از همه مهمتر اینه که این بزرگوار فقط یک‌ساعت‌ونیم با مزار حاجی فاصله دارن و دیشب به جمع ما همسنگریا پیوستن👇👇 شاید این پیام پایین رو هیچ کس نخونه اما من معتقدم رفیقای رفیقم رفیق منم هستن... والسلام ختم کلام... یهو دلم گرفت... یعنی یهو که دلم نگرفت... دلم خیلی وقت بود گرفته‌بود... یهویی دلم از شاکی شد... نگاه کردم به پوستری که رو در کمدم بود و طرح زینت‌بخشش بود... پوستره رو دو ماه پیش که با داداشم دوتایی دلمون واسش تنگ شد و رفتیم شهرضا زیارتش از فروشگاهی که اونجا بود خریدم... بگذریم... نگاه کردم به چشماش و گفتم: جان... الهی قربون این چشمای آسمونیت برم من... از هفدهم اسفند که باهات عهد و پیمون بستم خودت شاهدی که... صلوات‌هام شد به نظر تو... دعای قنوتم شد رسیدن به تو... خریدم شد چیزایی که روش بود عکس تو... همه‌ی نقاشی‌هام و طراحی‌هام آخرش شد چهره‌ی تو... رفیقم شدی... شفیقم شدی.. حقا که آرامش گرفتم از توسل بهت... اما ... بگو تو هم هستی... بگو گناهام ناامیدت نکرده... بگو به یادمی... بعدم اشکامو پاک کردم و دوباره شروع کردم به دیوونه‌بازی جلوی عکسش... از رو عکس گونه‌شو ماچ کردمو بعد مثل این خاله زنک‌ها نچ‌نچ کردمو گفتم : اسسستغفرالله ... یادم نبود شهدا هم نامحرمند... حالا شما سرخ و سفید نشو جان... گناهش گردن خودم... بعدم بیخیال دنیا اومدم تو ایتا که دیدم یکی از کانال‌هایی که داخلشم یه پست تبلیغاتی گذاشته واسه کانال ... پروفایلای ادمین کانالو که دیدم اشکام درومد... زل زده‌بود تو چشمام میگفت حالا یه کم کردی فکر کردی خبریه؟!؟ اگه تو از هشت تا پروفایلت یکیش منم رفیقایی دارم که هر ۵۰ و خورده‌ای پروفایلشون عکس منه... از من خاطره میگن... یادمو زنده میکنن... اما ببین... با وجود اونا حواسم به تو هم هست... اینم از نشونه‌ای که خواسته‌بودی ازم نرگس خاتون... @enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری☺️☝️ سلام زنده باشید وظیفس و کار خداست و عنایت شهید❤️ زیارتتون قبول ممنونیم که بیادمون بودید ان‌شاءالله حاجت‌روا بشید🌹 @enayate_shahidhemat
👇👇 سلام دوستان خوبید ان‌شاءالله راستش یه چندشبه خواب میبینیم که رفتیم کربلا ولی واقعا شرایط جوری نیست که بشه رفت ولی اگه ارباب بخواد میری اگه هرطوری باشه خب سرتون رو درد نیارم خبر رسید ۱۵۰ شهید گمنام پیدا شده و ۳۵ تاش شناسایی خب هرکی باشه گریه‌ش میگیره و دلش میخواد بره استقبال ولی برای بعضیا ممکن نبود.فیلمای استقبال رو دیدیم واقعا خیلی سخت بود که یه لحظه فقط یه ذهنم گذشت کاشکی یه شهید گمنامم میوردن اینجا😔 خدا شاهده چیزی طول نکشید که خبر تفحص یکی از شهدای شهرمون رو دیدم که بعد از ۳۱ سال قراره بیاد بچه های بسیج مدام خبرا رو میفرستادن که کی قراره شهید بیاد از این طرفم باز نمیدونستیم میشد بریم یا نه فرمانده پایگاه گفت وقتی خبر مراسماش رو اعلام کردن میریم خب دیگه خوشحالیمون رو کجا میدید برا رفتن مراسم شهید.فرمانده خبر داد ماهم اسم نوشتیم وقتی خواستیم بریم دیر بود که به فرمانده گفتم شما برید وقتی دیرتون میشه بعد اونا قرار بود که برن.اخه قبلش اماده بودیم ولی وقتی زنگ زدن دیره خب هیچ گفتم برین.خیلی ناراحت شدم گفتم پس هیچی دیگه شهدا مارو نمیخوان منم دیگه فعالیت نمیکنم تو مجازی وقتی شهدا منو نمیخوان اصلا برا چی بخوان منو😔.اگه بگم کمتر ۵ ثانیه زنگ زدن بیا باورتون نمیشه😍 باز سریع اماده شدیم و رفتیم سردرد شدید هم داشتیم که نمیتونستم سرمو پایین کنم. سوار اتوبوس شدیم و حرکت کردیم که سردردم خوب شد گفتم میدونم اینا همش کار شهداس چون امکان نداره بدون قرص خوب بشه😔.خب ۲ ساعت‌ونیم تو راه بودیم تا رسیدیم به جایی که وداع بود باشهید. حرکت کردیم به سمت حسینیه صدای حاج مجتبی رمضانی میومد.رسیدیم نزدیک به دیوارای حسینیه که رمضانی گفت مهمونای شهدا اینجا کسی بدون دعوت نمیاد😭واقعا راست میگفت.بعدش گفت یکی خواب یک شهیدی رو میبینه تا گفت گفتم وای خدا اینجا چه خبره😭 چرا اسم رفیق شهید مارو اوردن اینا چه نشونه‌هایی هست چرا باید بگه ، قراره اینجا چی بشه.بعد گفت گفته هیشکی بدون دعوت نمیاد همه‌رو ما به مراسمای شهدا دعوت میکنیم😔😭.تا وارد شدیم تو حسنیه رمضانی گفت مهمونای شهدا خوش اومدین😭خوش‌به‌حالتون.که یاد یه جمله اقای یکتا افتادم که گفتن نسیم بدون اجازه شهدا نمیوزه😔.خلاصش کنم شب قبلش هم خواب کربلا رو دیده بودم که تو بین‌الحرمین هستیم خوابیدیم بعد با صدای اذون بیدار شدیم برا نماز ولی باز سردرگم بودم اصلا فکرشو نمیکردم که کربلا میرم به زودی.بله دوستان مراسم شهید کربلا بود رمضانی دلا رو برد بین‌الحرمین روضه اقا ابوالفضل خوند روضه امام‌حسین روضه بی‌بی‌ رقیه واقعا کربلا بود اونجا😭😭😭.بی‌تابی های دختر شهید رو که رمضانی دید شروع کرد روضه بی‌بی رقیه خوندن.ببخشید دوستان خیلی حرف زدم ولی نمیتونم اینارو نگم مراسم سینه زنی شروع شد به احترام شهید همه بلند شدن وایستاده سینه زدن خیلی حس خوبی داشتیم که رمضانی شعر شهیدگمنام رو خوند.😭 سینه زنی که تموم شد از بس شلوغ بود نمیشد بری پیش تابوت خیلی سخت بود اصلا جا نبود که بری وای اونقد خلوت شد که راحت دستمون با تابوت رسید که وایسادیم کنارش وخیلی تشکر کردم از شهید برای دعوتش بله دوستان مراسم شهید کربلا بود واقعا که برامون واقعیت تبدیل شد🌹 قرار بود فعالیت نکنم دیگه که تو کانال پیام دادم ممنونم از استقبالتون که پیام دادید و خواستین فعالیت کنید شرمنده بابت دوستانی که پی‌ویشون جواب ندادم نتونستم واقعا فعلا اگه عمری باقی باشه در خدمت‌تونیم اگه دیدیم که ادمین لازمه اطلاع میدیم بهتون ممنونم بابت استقبال گرمتون اجرتون با شهدا🌹 یا علی @enayate_shahidhemat
👇👇☺️ دیروز رفتم شهدای گمنام پارکمون خیلی وقته که آوردنشون ولی چون راهم دوره خیلی نمیتونم برم دیروز طلبیدنم ورفتم 3تاهستن یهو نگام افتاد به وسطی دیدم نوشته معراج:جزیره ی مجنون عملیات:خیبر هیچکی اونجا نبود فقط من بودم ودوستم یاد افتادم یه پیکسل از تو کیفم بود گذاشتم روقبر به دوستم گفتم هم توعملیات خیبروجزیره ی مجنون شهید شده یه خورده اشک ریختم بعدش دوستم داشت درمورد همون شهید واسم میگفت آخه وقتی که شهدارو میاوردن من اصلا تو این فازا نبودم دوستم هم از هیچی نمیدونه یدفعه بهم گفت تازه وقتی این شهیدو میاوردن بدون سر بوده نمیدونی چقدر گریم گرفته بود آخه هم بدون سر بوده خیلییییی خوشحال شدم خیلییییی الآن یه دارم تو شهرمون که ان شاالله هروقت بطلبن ودلم گرفته باشه هرجورشده میخوام برم @enayate_shahidhemat
😍👇 اومد بخوابم قبل ازدواج توی مشکلات دست پنجه میزدم یه شب اومد بخوابم همسرم رو بهم نشون داد و رفت.من فقط میدونستم ایشون شهید هستن،از خواب پا شدم فقط زدم عکس شهدا همین لبخند همین چهره نورانی وقتی شناختم زدم زیر گریه من نمیدونستم کسی که اومده بخوابم کیه اون موقع گیر کرده بودم بین دوتا خاستگار هر شب دعا میکردم تا ایشون اومدن بخوابم و دست همسرم گرفتن.حالا ازدواج کردم از ازدواجم راضیم و اینو مدیون هستم. @enayate_shahidhemat
👇❤️ 🍂💛 °[ بِســمِــ اللھ ]° ♡نمےدانم این بہ دلنشستن هاازکجا نشأت مےگیرد؟! همین بہ دل نشستن هایے کہ راه وبے راه روبہ رویم سبز مےشوند!! همان هایے کہ اول وآخرو میانہ ے همہ شان ختم میشود بہ تو....بہ تویے کہ بہ دلم نشستے.... نمےدانم استارت این دلدادگے چہ طورزده شد!!با لبخندت؛با نگاه گیرایت یا با راه ورسمت.... اما برخلاف همہ ے این ندانستن ها این را خوب مےدانم کہ وقتے بہ خودم آمدم من بودم وتوودلے کہ بہ تو گره خورده بود.... من وبودم ودلے کہ یادت مدام اورا درپے خود مے کشاند...من بودم ودل... دلے کہ برایم رقم مےزد ثانیہ هارا بانام تو وبہ ارمغان مےآورد راه همیشہ جاودانت را....راهے کہ ازاین پس من باید ادامہ دهنده اش باشم.... بادلے کہ تو بہ آن نشستہ اے.....🌸🍃 🕊 ❤️ ツ . . . °---------°♡°🌹°♡°---------°
#ارسالی‌همسنگری☺️☝️ #مزار_حاج‌همت ان‌شاءالله حاجت روا بشید♥️ @enayate_shahidhemat
☺️👇👇 سلام.خدا قوت،بابت کانال فوق العاده خوبتون،مطالب ناب،کاربردی،انسان ساز و ... خلاصه مفید، تشکر میکنم،اجرتون با خدا و شهادت روزیتون. من دوتا رفیق شهید واسه خودم انتخاب کردم؛شهید آقا رسول خلیلی و شهید آقا محمدرضا دهقان امیری،ولی یه جاذبه ای داره که نتونستم ساده از کنارش بگذرم،آدمو جذب خودش میکنه دیروز یه بسم الله گفتم و ایشون رو هم به عنوان انتخاب کردم،مطالب کانال به دل میشینه مخصوصا نحوه آشنایی دوستان و از عنایات ایشون گفتن. من چند وقت پیش رو تو خواب دیدم،همون یک بار،یه جایی مثل منطقه،کنار یه ماشین بود از اونا که تو منطقه عملیاتی هست،همین،فقط دیدمشون،من خیلی جذب این شدم نمیدونم چرا،خیلی دوست دارم باهاشون در ارتباط باشم و به خوابم بیاد انشاءالله شهدا دعاتون کنند،بازم ممنون بابت کانال خوبتون التماس دعا. @enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری☺️☝️ #دیشب_مزار_حاج‌همت ممنونم بزرگوار که بیاد ما بودین قبول باشه ان‌شاءالله♥️ @enayate_shahidhemat
#ارسالےهمسنگری☺️☝️ #مشهد_مقدس ممنونم که به یاد ما بودین حاجت‌روا ان‌شاءالله🌹 @enayate_shahidhemat
☺️☝️ ان‌شاءالله به حق مولا علی حاجت روا بشید❤️ @enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری☺️☝️ #امروز_بهشت‌زهرا #مزار_یادبود_حاج‌همت ممنونم که بیادمون بودین ان‌شاءالله حاجت‌روا بشید🌹 @enayate_shahidhemat
#هم_اکنون مرثیه خوانی و روضه خوانی همراه با سینه زنی با صدای سید رضا نریمانی👌 #صحن_انقلاب #مشهد_مقدس #نائب_الزیاره_همه_دوستان🌸 #ارسالی_همسنگری ان‌شاءالله حاجت‌روا بشید ممنونم که بیادمون بودین🌹 @enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری✨ #دقایقی_پیش_حرم‌آقا‌علی‌بن‌موسی‌الرضا🌸 ممنونم که بیادمون بودین حاجت‌روا و عاقبت بخیر بشید ان‌شاءالله💐 @enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری مزار #شهیدمحمدابراهیم‌همت🌸 ممنونم بزرگوار که بیادمون بودید حاجت‌روا بشید ان‌شاءالله🌹 @enayate_shahidhemat
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
👇☝️ امروز که رفتیم شهرضا زیارت یه فرقی با باقی روزا داشت... دوتا زلزله... دوتا فاجعه... دوتا آتیش‌پاره‌ی دهه نودی هم باهامون اومدن... 😄👦🏻👦🏻 اولش هم نمیخواستیم ببریمشون ولی دیگه چاره‌ای نبود... افتادیم تو هچل... 😅 یکیشون هفت سالشه یکیشون ده سال... هردوشون بین صحبت‌های ما و پوسترای اتاقامون حاج‌همت رو میشناختن... کنجکاویشون هم باعث شد اسم حاجی که بیاد پاشون رو بکنن توی یه کفش که ما رو هم ببرید... 😬 از همه جالب‌تر اینکه جوگیر شده‌بودن و آتیششون از ما هم تندتر شده‌بود... حتی وقتی رسیدیم شهرضا و گفتیم بریم ناهار بخوریم گفتن نه... اول بریم پیش شهیدهمت بعد بریم ناهار...😅 راجب حاجی سوال میپرسیدن و مشخص بود فکرشون درگیر شده... 😊 ما هم یه‌جوری با فلسفه و نطق‌های منبری جوابشون رو میدادیم انگار که یادمون رفته‌بود اینا دوتا بچه‌ان و قرار نیست که با حرف‌های ما اشک از چشمشون سرازیر بشه و بشینن توبه کنن به خاطر گناهاشون... 😄 یه لحظه از مزار حاجی دور نمیشدن... تمیزش میکردن... دور و اطرافش میچرخیدن... حتی یه بچه کوچولویی که رو مزار حاجی نشست رو یجوری دعوا کردن که بچه‌ی بیچاره دوتا پا قرض گرفت و زد به چاک... انگار میخواستن به ما بگن ببینین! چه هوای رفیقتونو داریم ما .! 😌 چشمشون که افتاد به فروشگاه محصولات فرهنگی اول به قصد ویران کردنش رفتن داخل اما کم‌کم شروع کردن به علاقه نشون دادن... منم خوشحال از این قضیه دوتا یادگاری که روش عکس شهید همت بود براشون خریدم تا این روز رو یادشون نره... 🙂 و الان هم که چند ساعتی میشه که برگشتیم فقط از شهید همت و بقیه‌ی شهدا از ما سوال میکنن... سوال‌هایی که حتی ما هم براشون جوابی پیدا نمیکنیم تا قانعشون کنیم... گفتم که به اینجا برسم : حتی بردن دوتا بچه به گلزار شهدا و اینکه از همون بچگی یه چیزی راجب شهید و شهادت یادشون بدی کم چیزی نیست... کار فرهنگی کوچیکی نیست... نمیدونم عنایت خود حاجی بود یا نه... ولی من به شخصه فکرشو نمیکردم این دوتا آتیش‌پاره تا این حد علاقه نشون بدن و توجهشون به شهیدهمت جلب بشه... انشالله که خود حاج همت کمکشون کنه که تا ابد این سفر کوتاه اما جذاب رو یادشون بمونه... ☺️ @enayate_shahidhemat
#ارسالی_‌همسنگری یکی از بزرگوارانی هستن که در ختم صلوات شرکت میکنن و عنایات و حاجت‌هاشون که به دست حاج‌همت براورده شده🌸 خداروشکر الحمدالله رب‌العالمین التماس دعا داریم برا من حقیر و اعضای کانال حاج‌همت هم حتما دعا کنید عاقبت بخیر بشید ان‌شاءالله🌹 @enayate_shahidhemat
سلام دوستان عزاداریاتون قبول ان‌شاءالله این دو بزرگوار از اعضای کانال هستن از شما همسنگریا خواستن دعاشون کنید ان‌شاءالله در ختم صلواتی که امشب برمیدارید برای این دو همسنگریمون هم دعا کنید که ان‌شاءالله به حق امام‌حسن‌ ع و عنایت شهید همت مشکلشون حل بشه و حاجت روا بشن🌸 @enayate_shahidhemat