#یادداشت
#هویت
✍ لزوم هویتیابی
📌. یکی از مسائل مهم و ضروری که برای حفظ نظام و جامعه لازم است، حفظ هویتِ افراد جامعه و کشور میباشد. سالهاست دشمنان انقلاب اسلامی در پی از بین بردن هویت مردمان این کشور، بخصوص ایجاد حس حقارت و ناچیزی در جوانان هستند؛ رهبری عزیز بارها در سخنرانیهای مختلفی که داشتند بر لزوم حفظ هویت، لزوم هویتیابی و ایجاد روحیه امید در افراد جامعه تاکید داشتهاند و سالهاست با عنوان جهاد تبیین به ایجاد روشنگری و هوشیاری نسبت به مسائل تاریخی، انقلابی، اسلامی و هویتی مردم سفارش و امر نمودند؛ زیرا دشمن از طریق تضعیف هویت مردمان یک کشور خیلی راحتتر دست به نفوذ در مملکتی مینماید.
[۱]. هویت در معنای لغوی یعنی حقیقت و ماهیت چیزی، پاسخ به سوال چه کسی بودن و چگونه بودن است. هویت یعنی آنچه که موجب تشخیص فرد میشود، بنابراین هویت هر پدیدهای بیانگر ماهیت و هیئت وجودی آن ذات است. در اصطلاح هویت دارای دو معنی است: بیانگر مفهوم تشابه مطلق است ویا به معنی تمایزاست که به مرور زمان سازگاری و انطباق مییابد، پس هویت از یک سو بیانگر تشابه و از سوی دیگر بیانگر تفاوت است .
همچنین هویت را به «هویت فردی» و «هویت جمعی» تقسیم کرده اند ؛ «هویت فردی» ویژگیهای شخصیتی یک فرد است که موجب تمایز او از دیگران می شود و «هویت جمعی » عبارت است از بازتولید و بازتغییر دائمی الگوی ارزشها، نمادها، خاطرات، اسطورهها وسنتهایی که میراث متمایز ملتها را تشکیل میدهند. هویت، یک مقولهی تاریخی است که از قدیم در مورد افراد، گروههایاجتماعی و نظام اجتماعی وجود داشته است؛ که نه یک جوهر ثابت و قطعی است و نه از یک ساختار قطعی برخوردار است؛ که در طول تاریخ دچار چالشها و تغییراتی میگردد.
هویت ملی، احساس تعلق فرد به یک دولت یا یک ملت است که یک حس مشترکی است که مردم آن جامعه را به وحدت میرساند؛ و نمود خود را در سنتها، فرهنگ یا زبان سیاست نشان میدهد. برخی از عناصر تشکیل دهندۂ هویت ملی عبارتند از: دین، زادگاه و سرزمین، تاریخ، باورهای دینی و سنتها و باورها و رفتارها، دانش و فنون و خودآگاهی است؛ بنابراین شناخت و باور به ریشههای تاریخی، اعتقادی، ادبی ، زبانی، قومی بر هویت فرد و جامعه تاثیرگذار بوده و میتواند فرد یا اجتماع را سرخورده یا سرافراز سازد.
[۲]. تاریخ معاصر ایران را میتوان تاریخ چالش هویت دانست؛ زیرا از دوران قاجار به بعد بالاخص نهضت مشروطیت، هویت ملی ایرانیان تحت تاثیر ورود اندیشههای جدید غربی با چالشها و بحرانهای مهمی روبهرو شد و تا زمان حکومت پهلوی به اوج خود رسید؛ طوری که مردم ایران نسبت به اعتقادات و باورها و ارزشهای دینی دچار سرافکندگی و عدم اعتماد به نفس شده و روحیۂ حقارت و ذلت را در مردم ایران تقویت کردند. در این هنگام بزرگ مردی همچون امام خمینی
(رحمتالله) به پاخاسته و بر این حقیقت پایفشاری داشتند که از خود بیگانگی و مرعوب شدن در برابر تبلیغات بیگانگان که موجب نفی هویت جمعی میشود؛ بپرهیزند. اینجاست که مفهوم استقلال هویتی مطرح میگردد؛ یعنی درک صحیح از عناصر مختلف تشکیلدهنده هویت یک جامعه و عکسالعمل مناسب در برابر سایر فرهنگها، بهصورتی که ارزشها و اصالت فرهنگ و هویت خودی حفظ گردد و در مقابل سایر فرهنگها احساس وادادگی و سرسپردگی نکردن است. انقلاب اسلامی ایران زمانی صورت گرفت که هویت ایرانی و اسلامی مردم ایران در حال نابود شدن بود. انقلاب ما بر پایهی «فرهنگ اسلام ناب » بوجود آمد،(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای فرهنگی انقلاب فرهنگی؛ ۲۰ آذر ۱۳۵۷) طوری که ریشههای انقلاب اسلامی، به عمق «باورهای دینی مردم» است،(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای انقلاب فرهنگی؛ ۲۳ دی ۱۳۸۲)؛ چراکه عامل وحدت اجتماعی ما، «دین اسلام» است، نه هیچ امر دیگری، از جمله «زبان فارسی»،(بیانات مقام معظم رهبری در دیدارمسئولان ؛ ۱۹تیر ۱۳۷۹ ) و ملیت ما -یعنی زبانمان، آدابمان، رفتارمان، سنت هایمان، دانشمان، دانشمندانمان- با اسلام آمیخته است.(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما؛ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۳) به این ترتیب، اگر «فرهنگ اسلامی» در میان نبود، انقلاب به پیروزی دست نمییافت.(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران؛ ۲۲تیر ۱۳۹۳)
📝 ادامه دارد...
✍ کبری نوری
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
#هویت
🔖 هویّتی در امتدادِ تاریخ
[۱]. برخی انسانها، چه خوب میتوانند با فهم دقیق از هدف آفرینششان، از ظرفیت وجودی خود، برای ایجاد ظرفیتهای بزرگ استفاده کنند. گویی ظرف وجودشان از انعکاس صفات الهی پراست برای آفرینش جهانی که همگان به لطف نفسهای گرمِ او پای کارِ انقلابی شوند تا بنایی عظیم و استوار بیافرینند که تا به حال نظیرش را کسی ندیدهاست. کسیکه توانسته مردم را با پیوند دادنِ دلهایشان به اسلام به حرکتدرآورد تا اینچنین بخروشند و پایههای نظام شاهنشاهی را با سرپنجهٔ ایمانشان به لرزه درآورند، خواب استعمارگران را برآشوبند، و «مردمسالاری اسلامی» را تحقق بخشد. گویی این دریای آرام و راکد که مدّتها بود طعم غُرّیدن امواجش را نچشیده، نیازمندِ یک نهیبِ پرمعناست تا جزرهایِ به دریا کشیده را با ارادهای مصمم به مدّی بلند و خروشان برای مدفونکردنِ ویرانههای استکبار در اعماقِ بیامواجشان تبدیلکند. چنین خروشِ بااقتداری تنها از دل و جان کسی برمیخیزد که خود را در «محضر خدا» میبیند و متصل است به منبع قدرت الهی. او کسی نیست جز «امامخمینی».
[۲]. ایشان با توکل و اعتماد برخدا، اعتقاد به راه و هدف و اعتماد به مردم، نقشه راه خود را که برگرفته از «اسلامِ نابِ محمّدی» و تعالیم انبیا (علیهمالسلام) است با کمک «حلقات میانی» انقلاب، برای مردم «تبیین» کردند و با تشخیص «میدانِ مبارزه»، حضورِ دائمی در آن برای سرنگونی باطل و «هویّت دادن» به انقلاب و مردم، «ذوالفقارِ قاطعی» شدند برای حاکمیتِ حق و انقلابی اسلامی تا کشورِ ایران و جهانیان ذیلِ «فرهنگِ منحطِّ غربی» اداره نشود. او که از «خمین» است و در مدرسهٔ اراده، کارنامه تلاش و مجاهدتش به مُهر «قیام لِللّه» مزیّن است، هدفش در این راه به زبان گویای آیتاللهخامنهای (حفظهالله)، «اقامهٔ حق»، «قسط و عدل» و «ترویجِ معنویت» بودهاست.(۱۴خرداد۱۴۰۱)
[۳]. امام خمینی اقیانوس آرامی بود که با شعارِ «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» ، خروشی در جهان ایجادکردند که صدای امواجِ انقلابش سالهای سال بعد از رحلت جانسوزشان پایههای استکبار را که در لجنزارِ جاهلیتِ مدرن غوطهور است به لرزه درآورد و نام و یادش را در دلهای مردمِ جهان که مقاومت را با نام ایشان، مشق میکنند زنده نگهداشت. او با «انقلاب اسلامی» زلزلهای در نظامهای دنیا به وجود آورد و عصر جدیدی را اعلام نمود که با مطرح شدن ِدین و دنیا در کنار هم، نقشه سیاسی دنیا را عوض کرد، اسلام را دوباره به ذهن انسانها، به عملِ آنها و به صحنه جهان برگرداند؛ اسلام را بار دیگر زنده کرد. با ریشهکنکردنِ نظام فاسدِ وابستهٔ دیکتاتور، کار را به دست مردمی سپرد که مشتاق و عاشق حکومتی اسلامی بودند؛ چرا که راه امام قابل تحقق در میدان عمل بود.
[۴]. با ارتحال امام، نه تنها مردم ایران احساس یتیمی کردند، بلکه مسلمانهای دیگر کشورها که امام خمینی با «عظمتِ شخصیتِ خود» توانسته بود به آنها «هویت» و امید بدهد در این احساس شریک بودند. «امام با سخنان خود، با رفتارِ خود یک هدایت مستمری را برای امت خود به جای گذاشته است. یعنی دستِ امام، انگشت اشارهٔ امام در همهٔ پیچ و خمهای زندگی ما را راهنمایی میکند و یکی از قویترین و بهترین موارث معنوی امام همین وصیتنامهٔ اوست» .(آیةاللهخامنهای، ۱۴خرداد۱۳۸۷).
[۵]. امام خمینی مانند پیغمبران هویتش در امتداد تاریخ است که وجودشان بعد از رحلتشان در تعلیم و دین و راهشان ادامه پیدا میکند. شخصیت بزرگی مثل امام به فرمودهٔ آیةاللهخامنهای، نباید مثل اشیاء پُربها در «ویترین تاریخ» گذاشته شود که ما و دیگران آن را تماشا، تعریف و تمجید کنیم. بلکه «خطِّ امام»، پرچم هدایتگری است برای کسانی که به دنبال حفظِ هویت و استقلال خود هستند تا با تمسک به تفکرات و شیوهٔ او در مجرای زندگی، عمل و فکر، راه سعادت را بپیماید.
✍ فاطمه مباشرامینی
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی