#یادداشت
#هویت_انقلاب
#رحلت_امام_خمینی_رحمتالله
🔖شکوفایی روزافزون خمینی کبیر
[۱]. «انقلاب جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی دو پدیدهٔ انفکاک ناپذیرند و تحلیل انقلاب اسلامی بدون شخصیت رهبر بزرگ آن ممکن نیست.»(بیانات رهبر انقلاب ۷۸/۳/۱۴). تحلیلگران تحولات سیاسی و اجتماعی جهان که مسائل انقلاب اسلامی را دائماً تعقیب مینمایند، به این واقعیت به انحای مختلف اعتراف میکنند که امام خمینی سنگ بنایِ اصلی این انقلاب بوده است، تا جایی که اندیشمندان بزرگی چون(فرید هالیدی) استاد روابط بینالملل دانشگاه لندن، انقلاب اسلامی را عظیمترین انقلاب تاریخ دانسته وآن را در پرتو عظمت شخصیت امام خمینی معرفی میکند و معتقد است دستهای پرقدرت و فرمانده امام بود، که این امواج پرشکوه و قدرتمندِ انسانی را به شور و خروش واداشت.
[۲]. امام خمینی بر مبنای افق ِاندیشهٔ سیاسی که حاصل منطقیِ تفسیرِ عرفانی ایشان، از هستی و معنای وجودی انسان است؛ «عنصرِ حیاتیِ شروع و استمرار جریان انقلاب اسلامی» بودند و بزرگترین تکیهگاه دنیاییِ ایشان همان «جمهور» بوده است و بر همین اساس است که در جریان مبارزات سال ۴۲ ادعا میکنند که سربازان من در گهوارهها به سر میبرند. این همه اقتدار و صلابت و شکوه در یک وجود زمینی چگونه متبلور گشته است، وقتی در میان انبوه اختناق حاکم با اتصال به منبع لایزال الهی فرمانِ شکستنِ حکومت نظامی صادر میکند و زن و مرد، پیر و جوان، خرد و کلان به پا میخیزند و در بذل جانِ شیرین، گویِ سبقت را از یکدیگر میربایند و این در حالی است که حتی بزرگانی از علما، از خوف به خطر افتادن جان مردم و شکست نهضت، مخالفت میکردند.
[۳]. به اعتراف تحلیلگران غربی، آنها از درک حقیقت انقلاباسلامی و تفکر بسیار عمیقِ امامخمینی عاجز ماندهاند، تاجاییکه معجزه انقلاب اسلامی ایران را یک «واقعیت بیتعریف» نامیده و اذعان میکنند که امام خمینی در تعریف و تعیین اهدافِ انقلاب، رهبری جریان مبارزه، مواجهه با قدرتهای افزونطلب و تاکتیکها و روشهای حفظ و استمرار دستاوردهای انقلاب اسلامی، دارای «دکترینِ سیاسیِ ویژه و منحصر به فردی» بود که انقلاب ایران را از قواعد انقلابهایی دیگر چون انقلاب روسیه و فرانسه خارج میکند و غرب چارهای ندارد جز اینکه بپذیرد، انقلاب ایران حتی از لحاظ انگیزههای اصلی ایجاد آن، منحصر به فرد و کاملاً جدا از سایر انقلابهاست.
[۴]. اکنون که چنین نعمتی در گسترهٔ جهانی در اختیار ماست، وظیفهٔ ما «حفظٍ هویت» این انقلاب است. انقلاب اسلامی یک واقعیت اجتماعی، قدسی و ملکوتی دارد که به واسطهٔ همین هویت «زنده» است و «استمرار» دارد. هدف و شأن انقلاب، به وجود آوردن جامعهای بر اساس احکام الهی» است که در آن، هم «سعادت دنیا» و «قدرت مادی» هست، هم «سعادت آخرت» و «قدرت معنوی». انقلاب در پیِ تبدیل شدنِ ایران به «الگوی کاملِ نظامِ پیشرفتهٔ اسلامی» و آنگاه، ایجادِ «تمدن نوینِ اسلامی» است.»(بیانیه گام دوم انقلاب ۹۷/۱۱/۲۲ ). اگر جامعهای احساس هویت نکرد، حتی صداهای بلند تحکمآمیز او را مغلوب خواهد کرد. آن که ایستادگی میکند، به دلیل احساس هویت ملی، دینی، انسانی و شرف است. «امروز جامعهٔ اسلامی ایرانیِ ما یک «هویت ریشهدار» و تاریخی و قوی و قابل استقامتی دارد که باید به جوانان منتقل کنیم. جوانِ انقلابیِ باهویت؛ باید پرانگیزه، هوشیار، امیدوار، بافکر و اندیشهورز، شجاع و فداکار، مصمم، متدین، پارسا و پاکدامن، دارای اعتماد به نفس، فعال، پرکار و پراثر باشد.» (بیانات رهبر انقلاب ۹۵/۲/۱).
📝 ادامه دارد...
✍ آمنه عسکری منفرد
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
#هویت_انقلاب
🔖 عاشقان ایستاده میمیرند.
[۱]. متاسفانه با گذشت چهار دهه از انقلاب، برخی حرف از مماشات با دشمن میزنند! همین اندیشههای زنگ زده، جریان نفوذ را رقم زدند؛ زیرا نفهمیدند اگر مرزمان با دشمن کمرنگ بشود و بین ما و دشمن مرزبندی جدی و برجستهای نباشد، نفوذ سر برمیآورد (۱۳۹۷/۱۲/۲۳). پنجهها و جراحتهای وارد آمده از این جریان بر پیکر انقلاب و کشور، حاصل همین جمودهای فکری است.
[۲]. انقلاب اسلامی به ما هویتی از جنس عاشورا و انتظار داد. عاشورا یعنی تجسم تلاطم غیرت در برابر طاغوتیان «وقتی علَم عباس بر بام خانهها برافراشته میشود، آن زمان است که قلب هر طاغوتی از شدّت خوف به لرزه در میآید».
[۳]. انقلاب لباس عزت را بر قامتمان پوشاند تا مردمان عباس بودن را تمرین کنند؛ عباس، عمار، مالک، ابوذر، سلمان و مقداد و میثم اینها واژه نیستند، حقایقی هستند که پشتِ دشمن را به لرزه در میآورند؛ میدانی چرا؟ زیرا در برابر دشمنی که قصد ربودن دارد تا پای جان که نه، به قیمت جانها ایستادند.
[۴]. حاشا اگر ما نتوانیم یا نخواهیم بنیانِ دشمنِ در مقابل را برکنیم. تاریخ دربارهی ما چه خواهد نوشت؟ وقتی دشمن تمام توانش را آورده دیگر از دیپلماسی، جز میدان جنگ چه میتوان نامید؟ و جز در قامت انقلابی چگونه میتوان در این صحنه جنگید؟ پیوند این دیپلماسی انقلابی شهید سلیمانی را به یادمان میآورد او که در چشمان خود نمک میریزد که پلکهایش جرات برهم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلتش دشمن به دشمنی مشغول شود.
[۵]. البته وقتی برخی مشغول دوگانهسازی دیپلماسی و انقلابیگری بودند و با تعاریف نادرست در پی ایجاد تعارض بین این دو، باز این رهبر انقلاب بود که توجه به ممشای انقلابی اسلامی را تحفظ مواضع انقلاب و اسلام و مرعوب دشمن نشدن بیان کردند. حال عبور از این دو مفهوم به معنای انفعال در برابر دشمنان و پذیرش حقانیت نظام سلطه است؛ یعنی همان که انقلاب از ابتدا برای مبارزه با آن شکل گرفت.
[۶]. ما به حکم تاریخ دریافتیم، هزینه تعامل به مراتب سنگینتر از تقابل است؛ انقلاب از سازشهایی که شما از آن دم میزنید، زخمها خورده است. یادمان نرفته اگر امروز در فقدان شهیدسلیمانی عزیزمان میسوزیم حاصل قدم زدن و لبخند با کَری است؛ بر همین اساس دیپلماسی انقلابی که به معنای برخورد فعال و موثر در دفاع از ارزشها و منافع ایران اسلامی است، خط مشی ماست.
[۷]. نکته پایانی به گواه تاریخ و سیره
ائمه معصومین باید فرق گذاشت بین دشمنیهای حاطببنابیبلتعه و عبداللهابناُبِی که کینه شخصی داشتند، با مخالفینی که سازمانیافته به دنبال ضربه زدن و براندازی جامعهی مسلمین هستند. به تمام کسانی که در پی تعامل و مذاکره با چنین دشمنی هستند باید یادآوری کرد اگر شما مانند عمروعاصها و عمرسعدهای تاریخ با چراغ سبز نشان دادن به دشمن آلاف و علوف میخواهید، بدانید! هویتی که انقلاب بر جانهای تشنۂ حقیقت ریخت حفظ ارزشها و آرمانهای انقلاب و حیات خویش را استقامت در شعب ابیطالبها و تنگۂ احدها میداند.
ای صبا!
از من به اسماعیلِ قربانی بگو:🔻
«زنده برگشتن ز کوی یار،
رسم عشق نیست/
عاشق دلداده آن باشد
که در کوی حبیب/
تن به خاک و سر به نیزه
سوی جانان میرود».(زهره شریعتی)
✍نرگس پیرایی
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
#هویتِ_انقلاب
🔖 هویتزدایی به سبک
ایدئولوژیزدایی
[١]. رهبر انقلاب میفرمایند: «نگذارید ضد انقلاب و دشمن از انقلاب شما هویتزدایی کنند».(١۴٠١/٣/١۴) این تأکید بر مبارزه با هویتزدایی، اولین باری نیست که از زبان ایشان شنیده میشود. کمی قبل از این، به مقابلهی با آرمانزدایی و هویتزدایی دانشگاه اشاره کردند. (١۴٠١/۲/۶) و پیشتر نیز، از برنامههای دشمن در زمینه ی آرمانزدایی و هویتزدایی، پرده برداشته بودند. (١٣٩٧/٧/٢۵) حال، این سؤال مطرح میشود؛ چطور از یک پدیده مانند انقلاب، هویتزدایی میشود؟ ایشان معتقدند؛ با «ایدئولوژیزدایی». یعنی با تحقیر مبانی، با تحقیر اندیشه، با تحقیر رویکردهای تاریخی و ملی، با تحقیر گذشته و انقلاب، با کوچکنمایی کارهای بزرگ، و بزرگنمایی برخی عیوب. (١۴٠١/٢/۶) بنابراين دشمن با این روشها، یعنی؛ «نفی،تغییر،تحریف و تخریبِ» مبانی، در صدد نابودی هویت یک ملت بر میآید. اکنون که در اینجا سخن از هویتزدایی از انقلاب است باید دانست، دشمن به دنبال استحالهی انقلاب یا براندازی و نابودی انقلاب از طریق ایدئولوژیزدایی از آن است.
[۲]. برای یافتن راه و روش مقابله با هویتزدایی و یا به عبارتی ایدئولوژیزدایی باید به دو روش«آفندی» و «پدافندی» عمل کنیم. در مقابلهی آفندی باید تأکید کرد؛ انقلاب، یک «حقیقت زنده» و دارای هویت است که برگرفته از مبانی، اندیشه، آرمان و ارزشهایی است. این مبانی باید در تمامی ابعاد زندگی افراد جامعه، ظهور و بروز داشته باشد تا تداوم یابد. یعنی باید شاخصهای انقلابیگری در افراد جامعه مشهود باشد. شاخصهای انقلابیگری نزد رهبر انقلاب ۵ عنصر دارد: ١. پایبندی به مبانی اسلام و انقلاب ٢. همت بلند برای رسیدن به آرمانها ۳. پایبندی به استقلال کشور ۴. حساسیت در برابر دشمن ۵. تقوای دینی و سیاسی. بنابراین، تقویت هر یک از این شاخصها در رشد و تقویت هویت انقلاب مؤثر خواهد بود.
[۳]. در روش پدافندی باید دانست؛ دشمن برای ایجاد اخلال درمسیر تداوم انقلاب، ابتدا به نفی این مبانی دست میزند و آن را بیخاصیت و یا پرهزینه میخواند. در مرتبهای دیگر، مبانی انقلاب را تحریف میکند. در واقع آنجا که دشمن نمیتواند از یک پدیده، نفیِ مبانی کند؛ به تحریف آن اهتمام میورزد. بدینترتیب افراد در ظاهر معتقد به اصول میمانند اما به آن عمل نخواهند کرد یا در جهت مخالف آن عمل خواهند کرد. مثل آنجا که برخی برای فرار از مبارزه با سلطهی جهانی، به تحریف «تقیه» میپردازند و آن را به گونهای تفسیر میکنند که نتیجهای جز انفعال در برابر دشمن نخواهد داشت. این در حالی است که تقیه، روشی فعالانه و راهبردی، به سبک «دور زدن دشمن» است نه سکوت و انفعال. ضمن اینکه تقیه تنها برای حفظ اسلام است، اگرچه با بذل جان، همراه باشد. یا در جایی دیگر با تغییر و ایجاد ابهام در تعریف «دشمن» به تحریف این مفهوم میپردازند و بدینگونه به دنبال اثبات پیش فرض خود هستند، که برآینده آن هم، اغلب این خواهد بود که: الف) انقلاب مبانیای دارد که دشمنساز است. ب) یکی از این مبانی ظلم است. ج) در چارچوب انقلاب، اکثر دولتها به خاطر ظلم و ستم، در تعریفِ دشمن میگنجند. د) از آن جهت که ما نمیتوانیم با همهی دنیا دشمن باشیم، پس باید از ظلم آنها چشمپوشی کرد، مسامحه ورزید، تقیه برگزید. در غیر این صورت منزوی شده و اصلا این انزوا، به نفع ملت ایران نخواهد بود. یا میگویند اگر دشمن به ظلمش شناخته میشود پس چرا فقط بر دشمنی با آمریکا تأکید میشود؟ مگر در دنیا ظلم فقط از جانب آمریکاست؟ این شبهه نیز در حالی مطرح میشود که دشمن به زعم انقلاب اسلامی، «سلطهگر» معنا میشود نه صرفاً ظالم. یعنی؛ ظلم یکی از وجوه دشمنیِ آمریکاست او به دلیل خباثتهای گستردۂ دیگری، دشمن درجه یک ملت ایران است. یکی دیگر از اقدامات دشمن بعد از نفی، تحریف و تخریب، القای حس ناامیدی و یأس نسبت به دستاوردهای انقلاب است. بدینگونه که با بیان بنبستهای موهوم یا بزرگنمایی چالشها و کوچکنمایی موفقیتها به تزریق احساس «نمیشود» و «نمیتوانیم» میپردازد.
📝 ادامه دارد...
✍زینب نجیب
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
#هویتِ_انقلاب
🔖 رمز ماندگاری انقلاب اسلامی
[۱]. با اندک تأملی در تاریخ اسلام اصلیترین عامل تضعیف ارزشها و رسوخ ناهنجاریهاى اجتماعى سهلانگارى حاکمان جامعه اسلامى در حفاظت از ارزشهاى اسلامى و اغماض بىرویه آنها در مقابل جرایم آشکارى بود که در جامعه رخ مىداد. این امر از آغازین سالهاى رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) اسلام آغاز شد؛ اگر حکومتهاى پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) بهجاى تساهل و اغماض افراطگونه در مقابل گسترش ضدارزشها، ثروتهاى هنگفت بهدست آمده از فتوحات را صرف تربیت و آگاهى و توسعه اخلاقى جامعه اسلامى مىکردند و در مقابل هتک ارزشها بىتوجه نبوده و عکسالعمل شدید نشان مىدادند، ما شاهد انحلال نظام سیاسى اسلام نبودیم.
[۲]. بر اثر این رویکرد حاکمان اسلامى، ارزشها در جامعه کاملا متحول شد، الگوهاى رفتارى مردم تغییر کرد و نوعى بحران اجتماعى و جابهجایى هنجارها با ناهنجاریها رخ نمود. و توصیف امام معصومِ حاکم شدهِ در جامعه آن روز بر تأسف و تأثر هر بیدار دلی میفزاید که وضعیت ناهنجار جامعه متحول شده آن زمان را جریانى بسیار قوى از دنیا گرایان و مترفان مقدسنما در کنار متحجران خشکِ مقدس که اتفاقا توسط همان دنیاگرایان تقویت مىشدند، بهدست گرفته و به عنوان مظهرِ دین خدا شهرت مىیافتند. «گروهى آشکارا علیه دین شمشیر مىکشیدند و گروهى دین را وسیله تجارت دنیا قرار داده و برخى نیز به دلیل دسترسى نداشتن به قدرت، به قناعت و زهد تظاهر مىکردند»(نهجالبلاغه خطبه۳).
[۳]. آری! این جریان غمبار قرنها انسانها را در بندِ اسارت کشاند و درگذرِ زمان این زخم عمیقتر شد و عاشورا زاییده همین جریان است اما عصر ما شد عصر شکوفایی عقلهایی که با دممسیحایی امام خمینی(رحمتالله علیه) سلاله پاک پیامبر(صلی الله علیه و آله)) و شاگردِ مکتب امیرمومنان که فرموده بود حقِ هدایت و تربیت جامعه به گردن امام جامعه است(نهجالبلاغه خطبه۳۴). بندها گسسته شد و انقلابی برخاسته از ایمان و غیرت دینی شکل گرفت( بیانات رهبری ۱۳۹۸/۱۱/۱۹ ).
[۴]. با انقلاب اسلامی انسانها فرصتی دوباره یافتند تا با محک ایمان و غیرت دینی از آرمانهای انقلاب پاسداری کنند. غیرت دینی همواره به عنوان شاخصهی بارز اهل ایمان و سرمایهی انسانی معرفی شده است که در تحکیم احکام اسلام موثر است. غیرت دینی یعنی مسئولیتپذیری در دفاع از دین و برپا نگاه داشتن تعالیمدینی، بهمعنی دفاع از ارزشها و اصول مبانی مکتبی و ارکان و پایههای اساسی دینی است که اگر کمرنگ شود، دین کمفروغ میشود. اگر غیرت دینی مورد محافظت قرار نگیرد؛ بنیان دین فروریخته و چراغ دین در جامعه خاموش میشود.
[۵]. امروز رگههایی از کمرنگ شدن این دو کلیدواژه دیده میشود؛ زیرا دستهایی در کار است تا جوانان تشنه حقیقت را به نشستن و قعود در منجلاب نفسانیات و رفاه و مادیات تشویق کند، امروز دشمن بهدنبال تضعیف غیرت دینی در جامعه است. نقشهی اساسی دشمن تردیدافکنی در ایمان مردم و در عزم راسخ آنهاست. باید این فرمان ولی جامعه را در خاطره ها زنده کرد که «دشمن به دنبال تردیدافکنی در ایمان وغیرت دینی مردم است و این امر میتواند قدرت تهاجمی و حتی دفاعی جمهوریاسلامی را از میان ببرد؛ لذا توطئه میکند» (بیانات در تاریخ ۱۳۹۸/۱٠/۱۸).
[۶]. آری آنچه به این انقلاب قوام و هویت بخشیده و آن را از گزند بدخواهان رهانیده عامل تداوم آن نیز خواهد بود نگذاریم بر ایمان و غیرت دینیمان گرد بیتفاوتی بنشیند که آغاز تحجر از همین جاست انقلاب زنده است و زاینده؛ زیرا خون ایمان در رگهایش جریان دارد و موطن تزریق آن احیاگر است. انقلاب غیورپرور است و انسان غیور، احیاگر دین خداست.
✍نرگس پیرایی
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی