عزیزم، روشنم، بالانشینم، خفته در ترمه غریبم، ساکتم، بی‌همدمم، قرآنم انگاری ————————————————- چُنان دلشورهٔ گنجشک در بورانم انگاری که خنجر می کشد قندیلِ دی بر جانم انگاری پریشانی مطلق نیستم! حرفی به دل دارم تماشاکن مرا ... نقاشی طفلانم انگاری به چه مانم!؟ به شمعی سوخته در چادر چوپان که هرشب از طناب شعله آویزانم انگاری عزیزم، روشنم، بالا نشینم، خفته در ترمه غریبم، ساکتم، بی همدمم، قرآنم انگاری بپاش ای مرگ! ای یار صمیمی! مهربانی کن نمک در کفش هایم، فکر کن مهمانم انگاری خوشم هربار زخمی آمد از در، بیتِ شعری شد گل و مرغ و شکارم، قالی کرمانم انگاری به چای و ذکر و سرفه حل نشد این خشت در حلقم کنار برف و آتش بغض کوچک‌خان‌ام انگاری همیشه زخم بر زخمم، همیشه رنج بر رنجم به‌خون آغشته ام، آشفته ام، ایرانم انگاری #حامد_عسکری https://eitaa.com/ensani_islami

❖ برزخ اهل فلسفه و فضل کوتاه تر از سایرین است 📝 #سید_روح_الله_خمینی • و عالم برزخ هم يك مرحلۀ قهرى از مراتب وجود است، لذا براى همه قهرى است. منتها كسانى كه در اين عالم مطالب عقلانى و فضايل كسب كردند، راه برزخيشان كوتاه است و زود به عالم تجرد عقلانى مى‌رسند و سير برزخى آنها كمتر مى‌باشد و حركت جوهرى برزخيه تندتر و سريع‌تر صورت مى‌گيرد؛ چون به معاونت كسب فضايل عقلانى براى نيل به خلعت تجرد عقلانى مستعدتر هستند. و همچنين آنهايى كه كسب رذايل كرده‌اند، دوزخ تجردى كامل، زودتر نصيبشان مى‌شود، و در دوزخ برزخى آن قدر معطلى ندارند #عکس_نوشته ــــــــ #فلسفه #فلسفه_اسلامی #امام_خمینی ------- مدرسه علوم انسانی اسلامی ❞ سها ❝ ༺ https://eitaa.com/msoha_ir ༻

بخشی از مقدمه مرحوم مير حامد حسين صاحب کتاب شريف عبقات بسم الله الرحمن الرحيم آنچه ما را به مشقت هاى فزون از قياس حاصل شده، شما را به سهولت تمام حاصل است. اگر نَبْذى از مشقت هاى ما را در تحصيل يك يك كتاب جزيى دريابيد، خون از چشم باريد و قدر اين نعمت بدانيد. دنيا گذران و نقش بر آب است و محض خيال و سراب. آنچه مقسوم است خود به خود مى رسد، تضييع عمر عزيز در ازاء آن نبايد كرد و نام خاندان خود از دست نبايد داد و مردانه وار پا در مضمار كارزار اشرار بايد نهاد. اهل خلاف جا به جا مجمع ها ساخته اند و در فكر ردّ و نقض اهل حق خود را انداخته اند، غافل از كار خود نيستند و از اين طرف كسى به نظر نمى آيد. و انا الذليل حامد حسين عفا الله عنه https://eitaa.com/ensani_islami

سوال • در صورتی که به یک روحانی حمله یا جسارت شود، علت حادثه کدام یک از موارد زیر می‌تواند باشد؟ ۱- فرد مجرم روانی است و به صورت اتفاقی هربار به یک روحانی حمله میشود :) ۲- یک مشکل شخصی درمیان است ۳ـ باید ابعاد مسئله تا مدت نامعلوم بررسی شود ۴ـ قطعا روحانی به فرد مجرم تذکر حجاب با لحن بد داده حتی اگر او مرد باشد!!! https://eitaa.com/ensani_islami

یه بنده خدایی توی ایتا کانال زده به اسم دکتر فلانی مباحث اعتقادی میگه، یک در میان مثلا داره ملاصدرا و فلسفه اسلامی رو نقد میکنه، من قبلا میگفتم کسی با ده جلسه فلسفه فیلسوف بشه خنده داره، ولی الان بعضا میگم کاش حداقل ده جلسه فلسفه به گوشمون خورده باشه، حالا طرف ممکنه بیاد بگه من صد جلسه خوندم... چه عرض کنم. این سطح بحث و قرائت از ملاصدرا آدم رو خیلی ناراحت میکنه، اینکه بشینم علمی این رو نقد کنم در شان فلسفه صدرا هم نیست. نه اینکه من کسی باشم که بگم شان من زیاده نه اصلا حیف فلسفه صدرا هست که بیاید اصالت الوجودش رو اینطور توضیح بدی، نهایتش فلسفه رو خوب بخون ولی اصالت الوجود رو با بیان اقای فیاضی توضیح بده و وجود و ماهیت رو هردوشو ببر تو خارج مشکل معرفت شناسیتو حل کن ولی دیگه به صدرا همچین حرفایی نچسبون، مرد مومن کجا صدرا میگه توی خارج وجود هست پس سیب و پرتغال و اهل بیت ذهنی هستن؟ مرد مومن حتما نیتت خیر هست، حتما هم میخوای مبانی اعتقادی مردم رو اصلاح کنی که این کانال رو زدی ولی بیا کوتاه بیا و کمی فلسفه بخون... بنده خدا ملاصدرا بعد این همه سال هنوزم مظلومه، خیلی مظلومه

ببینید آقایون یک مسلئه و قائده کلی توی علوم هست، یا حتی میشه توی زندگی، بعضی وقت ها ما به استدلال ها و براهینی بر میخوریم که هیچ خدشه ای توی اون استدلال نمیتونیم وارد کنیم ولی چون تصویر لوازم حرف برامون سخت هست، نمیتونیم به لازمه اون استدلال پایبند بشیم میایم به خود استدلال حمله میکنیم، البته که اینجا توضیح این بنده خدا از اصالت الوجود نشون میده اصلا در حد وی کی پدیا هم اصالت الوجود رو توضیح نمیتونه بده منتهی باز خیلی از کسانی که میان و به فلسفه اسلامی خدشه وارد میکنن یا با اصالت الوجود در می افتن دقیقا مشکلشون توی تصویر این کثرات هست، عزیز من اصالت الوجود کثرت رو نفی نمیکنه، کثرات رو از وجود بیرون نمی اندازه، ماهیت رو از فلسفه خارج نمیکنه، ماهیت رو تبدیل به وجود میکنه، استقلالش رو از بین میبره، ذاتش رو غیر مستقل میکنه، در عین اینکه کثرت رو حفظ میکنه استقلال رو نفی میکنه، نه اینکه اصالت الوجود کثرت رو نفی کنه... وقتی شما کثرت رو نفی کنی درواقع اطلاق وجود رو نفی کردی و این با خود برهان اصالت الوجود هم سازگاری نداره، یک پیچ سخت فلسفه اسلامی همین مسئله جمع کردن وجود با ماهیت هست که به بهترین نحو این رو علامه تونسته حل کنه، ولی خدایی شان ملاصدرا هم این حرفا نیست صدرا هم این رو حل کرده خلاصه کسی با سیب و پرتغال کاری نداره، بلکه وقتی وجود اصیل شده بعدش هست که سیب هست، و سیب بدون وجود موجود نیست، وجود هم خداست، وقتی میگیم وجود اصیل هست یعنی خدا اصیل هست، وقتی میگیم ماهیت استقلال نداره یعنی من تو و اهل بیت و پیغمبر اهل بیت هم وجودشون وابسته به خداست حالا شما از این کفر در میاری ؟

خدایی توی فلسفه راه میانبری در کار نیست،اینکه مدام حوصلتون سر میره، یه جا بند نیستید، دو سه سال بیشتر حوصله خوندن یه علم رو ندارید، دنبال مدرکید، اینکه ده دقیقه فکرتون یه جا جمع نمیشه، اینکه یه روز حال دارید یه روز حال ندارید، ده روز میشیند درس بخونید ده روز بعدش به حالتون از درس به هم میخوره نرید دنبال فلسفه دلتون به حال ملاصدرا بسوزه و سمتش نرید ... فلسفه فراغت، تمرکز، دل بریدن، استمرار، رنج، بی پولی و عشق میخواد.

اینم ماییم 😄

توی یه گروهی یه بنده خدایی اومده میگه کاش ملاصدرا توی دوران مدرن به دنیا اومده بود و به جای این حرفای اسلامیزه شده یونان به اسم فلسفه اسلامی کمی علم مدرن یاد میگرفت خنده دارش این جاست این جماعت غرب زده و متحجر همیشه تهش به یه جا ختم میشن ( اینکه داعش فردای براندازی کراوات میزنه همینه) بعد میگم من سوادم نمیرسه خدایی بیا بگو بهم حرکت جوهری رو ملاصدرا از کجای فلسفه یونان فهمیده میگه نه مبنا یکی هست، میگم بابا مبنا یکی هست خیلی خوب بیا بگو کجاش یکی هست من بلد نیستم نمیفهمم از کجای فلسفه یونان میشه حرکت جوهری در آورد ولی کاش یه چندسال یه بار یه چندتا سوال و حرف جدید یاد بیگرن الان از اون روزی که ملاصدرا رفت اون دنیا تا الان سه چهار تا حرف پیدا کردن صبح تا شب میچسبونن به فلسفه و خوشن

📌 نظر ملاصدرا در باره رویکرد برخی از کلامیون ترجمه بخشی از اسفار: اما متکلمان چون به خانه از در وارد نمی شوند، توان رهایی از امثال این اشکالات را ندارند، لذا گاهی از آن اشکالات به جایز بودن خلأ پاسخ داده اند و دیگر گاه به اینکه: بهشت و دوزخ هنوز خلق نشده، و گاهی هم به فتق و شکافته شدن آسمانها- به مقداری که بینشان بهشت بگنجد-؛ کاش اینان به دین العجایز و عقیده پیرزنان قانع می شدند و بسنده به تقلید می کردند و از ندانم گفتن و اینکه: خدا و رسولش می دانند استنکاف نمی ورزیدند. شگفت آنکه بیشتر اینان را مشاهده می کنیم که سرگرم بحث در معقولاتند درحالی که محسوسات را نمی دانند، در الهیات سخن می گویند، در صورتی که از طبیعیات بی خبر اند، می بینی که به دلایل و قیاسات می پردازند ولی منطق و ریاضیات را درست نفهمیده اند، و از علوم دینی جز مسائل خلافیات را نمی دانند و هدفشان از علم، اصلاح نفس و تهذیب باطن و پاکی قلب از صفات پلید و ملکات نمی باشد، بلکه طلب ریاست و جاه و رجوع دادن مردمان به فتوا ها و حکمهاشان می باشد، از این روی نفاق و دوروئی را پنهان می دارند و با صاحبان حکمت و معرفت دشمنی می ورزند. از بزرگترین آشوبها و فتنه ها اینکه: آنها با این خرد های ناقص و آراء سستشان، ستیز و دشمنیشان با حکما و عرفا، بیشتر از دشمنی و ستیزشان با کافران یهود و نصاری است و این عمل را تقویت دین و حفظ عقاید مسلمین بر می شمارند، و نهایت تقویتشان مر دین را این است که گویند: حکمت گمراهی و گمراه کردن است و آموختنش بدعت و وبال، و اینکه: علم نجوم( اخترشناسی) در اصلش باطل است و ستارگان جمادات اند و افلاک نه حیاتی دارند و نه نطقی، و اینکه علم پزشکی را هیچ سود و بهره ای نیست و علم  هندسه دارای هیچ حقیقتی نمی باشد و بیشتر علوم طبیعیات کفر و زندقه و بی دینی است و صاحبانش ملحدان و کافرانند، و غیر اینها از سخنان و هوسهاشان که مملوّ از فریب و حقیقت پوشی می باشد، درحالی که بیشتر آنچه می پندارند مخالف چیزی است که در کتاب خدا و سنّت رسولش- از تعظیم و بزرگداشت حکمت و احترام صاحبان آن- آمده، و همین طور بزرگ شمردن علم ستارگان و آسمان و سوگند خوردن بدانها در بسیاری از آیات، و ستودن ناظران و اندیشمندان در آفرینش آنها، و نکوهش روی گردانان از آیات و نشانه های آنها در قرآن آمده است، چنانکه می فرماید: الذین... یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا، یعنی: کسانی که در خلقت آسمانها و زمین بیندیشند، و گویند: پروردگارا! اینها را بیهوده نیافریده ای( 191- آل عمران) و فرموده: و کأین من آیة فی السماوات و الارض یمرون علیها و هم عنها معرضون، یعنی: بسا نشانه و آیات که در آسمانها و زمین هست که بر آن می گذرند و از آن روی گردانند( 105- یوسف) و چون دچار دفع چنین مشکلاتی از دین می شوند، در عجز و ناتوانی می افتند، مانند دراز گوشی که در منجلاب گِل و لای گیر افتاده باشد. 📎 ترجمه اسفار اربعه، سفر چهارم، ج2، ص212 و 213، محمد خواجوی https://eitaa.com/ensani_islami