eitaa logo
دنیای یک کتابخوار
342 دنبال‌کننده
264 عکس
5 ویدیو
0 فایل
اینجا کتابهایی که می خونم معرفی می کنم و شاید بعضی از اوقات دلنوشته های خودم را هم گذاشتم
مشاهده در ایتا
دانلود
برای نوجوانان، سفر همواره مملو از هیجان و ماجراهای کوچک و بزرگ است. در طول سفر، آن‌ها تمایل دارند تجربه‌های گوناگونی را کسب کنند و با مردم آن شهرها و آداب و رسومشان بیشتر آشنا شوند. 📘 شهرزاد، دختر شرقی، جلد ۱ ✍ سرپرست نویسندگان: محمدرضا سرشار 🖨 انتشارات: به نشر شهرزاد، دختری کنجکاو و عاشق ماجراجویی، همراه با خانواده‌اش سوار بر کشتی‌ شدند که قرار بود آنها را به سفری هیجان‌انگیز به دل دریا ببرد. پدر دانا، مادر مهربان و دوقلوهای شیطان، همگی مشتاق بودند تا دنیای جدیدی را کشف کنند... برشی از کتاب: شهرزاد با علاقه به دور و برش نگاه کرد تا شکل جزیره ماهی را در ذهنش تصور کرد. جزیره ای به شکل یک ماهیِ خیلی بزرگ، که روی دریا به خواب رفته و بی حرکت مانده بود. جزیره ای سر سبز و ساکت، که حالا پناهگاه امنی برای آنها شده بود. بعد از نجات از دریا، او دیگر می توانست، با خیال راحت، نفس بکشد... 🆔https://eitaa.com/ensiketab
این روزها، نوجوانان کشورمان با انواع کتاب‌هایی روبه رو هستند که پر است از ماجراهای تخیلی و هیجان انگیز. کتاب‌هایی که متاسفانه بیشتر ترجمه شده است و کمک نویسندگان و ناشران ایرانی را می طلبد که با چاپ کتاب‌هایی که نوجوان ایرانی، دوستدارشان است و در آن فرهنگ ایرانی_اسلامی را برای آنها، معرفی کرده است، نگذارد که در فرهنگ غرب، غرق شوند و هویت خودشان را از دست بدهند. 📘 راز جنگل آینه ✍ به قلم آقای: سید میثم موسویان 🖨 انتشارات: کتاب جمکران رمانی است پر از ماجراهای هیجان انگیز که در آن پسری به نام موسی، با گم شدن برادرش؛ سپهر مجبور می شود که پا به جنگل اسرار آمیزی بگذارد و با موجودی به نام برفنجک بجنگد تا بتواند برادرش را نجات بدهد... در این کتاب، نوجوانان با موضوعاتی مثل مسئولیت پذیری، از خود گذشتن، شجاعت و... آشنا می شوند. پیشنهاد مطالعه کتاب برای نوجوانان ۱۲ تا ۱۶ سال، علاقه‌مندان به داستان‌های فانتزی و ماجراجویی، پدر و مادری که به دنبال کتاب‌های ارزشمند برای فرزندانشان هستند و معلمان و مربیان حوزه کودک و نوجوان. برشی از کتاب: موج بود که بلند می شد و به هم می کوبید و آب و کف به آسمان پرتاب می شد. موج هایی که وقتی به هم می کوبیدند، هم زمان نور به هر جا می پاشید و همین طور شد که چشم من را برق گرفت و مجبور شدم که باز چشمم را ببندم... 🆔https://eitaa.com/ensiketab