eitaa logo
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
142 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
522 ویدیو
34 فایل
امروز یه شروع تازسٺ🌈 پروانہ شـو🦋 بگـذار روزگار هرچقدر میخواهــد پیله کند🕊🌸 ڪانالی امام زمانے💚پرازجمله های ناب تــارسیدن بہ‌آغوش خدا ❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥ خادمــ: @Moatoon @Mase_M انتقاداٺــ و پیشنهاداٺــ😍👇 https://harfeto.timefriend.net/305675895
مشاهده در ایتا
دانلود
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
ابووصال کتاب طلبه دانشجو،#شهید مدافع حرم #محمدرضادهقان‌امیری #قسمت‌ششم نماد مقدس دوره ابتدایی وقتی
ببخشش زیبا دانشگاه که قبول شدم، خانواده به من یک گوشی هدیه دادند.📱🎁🎈 اما گوشی کیفیت نداشت وزود خراب شد😢 خیلی ناراحت بودم😔 متوجه شد. از قبل درجایی کار کرده بود و دستمزدش💰را که دویست هزار تومان💵میشد، کم‌کم پس‌انداز کرده بود. آن پس‌اندازش را برداشت و همراه با پدر👨❤️👨 رفتند و برایم گوشی📱جدید دیگری خریدند. خیلی خوشحال شده بودم😇😍.چند ماه که گذشت که جریان رافهمیدم.👀 راوی:خواهرشهید ...
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌سی‌و‌سوم در کلاس درس درســـش
ابووصال کتاب طلبه دانشجو ‌ مدافع‌حرم احترام به استاد به اساتیدی که طلبه بودند،علاقه خاصی داشت☺️ و به آنها احترام می‌گذاشت👌.احساس صمیمیت داشت و با اشتیاق پای درس این اساتید می‌نشست❤️.گاهی کارهایشان را انجام می‌داد و هوای آنها را هم داشت.☺️👌 راوی:دوست شهید ...
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
ابووصال کتاب طلبه دانشجو ‌#شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌سی‌و‌چهارم احترام به استاد ب
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم قهر بی کینه در دنیای رفاقتش قهر و آشتی با هم بود😁. دعوا و آرامش هم بود😊.دیر عصبانی میشد👌 و اگر از دست کسی ناراحت بود،بی محلی می کرد☺️ و توجهی نداشت🤗.قهر میکرد اما کینه ای نبود❤️.طاقت قهرهای طولانی را نداشت و عاطفی و دل نازک بود و زود آشتی میکرد☺️.اما هر بار که آشتی می کرد صمیمیتها چند برابر میشد.👌☺️❤️ راوی:دوست‌شهید ...
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌سی‌و‌هفتم قهر بی کینه در دن
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم همدم شهرستانی‌ها در رفاقت با بچه‌های شهرستانی دانشگاه مطهری کم نمی‌گذاشت☺️.با آن که رفقای تهرانی زیادی داشت☝️،اما برایش فرقی نمی‌کرد👌.بامرام بودن و بامعرفت بودن را برای همه یکسان می‌دانست🤗 و علاقه‌اش به دوستان شهرستانی زیاد بود.☺️❤️ راوی:دوست‌شهید ...
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌سی‌و‌هشتم همدم شهرستانی‌ها در
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم توفیق اجباری خیلی ختم قرآن می‌گرفت☺️.بیشترتشان را از دانشگاه می‌آورد🤗 و توفیق اجباری ختم قرآن نصیبمان می‌کرد☺️.می‌دیدم که نصف شب ها با نور گوشی‌اش👀 قران می‌خواند☺️؛آن هم قرآنی با خط ریز😐.دلسوزانه دعوایش می‌کردم🤗 و می‌گفتم حداقل قرآن خط درشت را بردارد.☺️❤️ راوی:مادرشهید ...
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌چهل‌وهفتم توفیق اجباری خیلی
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم عشق عکس در طول دوره خادمی🍃 عکس‌های مختلفی از خودش گرفت☺️عاشق عکس انداختن از خودش با آن پیراهن خاکی و بی‌سیم بود👌☺️سرعکس انداختن،خیلی حساسیت نشان می‌داد🤗تا آن چه باب دلش بود بشود👌می‌خواست حتما عکس‌هایش خوب و زیبا باشد❤️🤗 راوی:دوست‌شهید ...
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌هفتاد‌و‌سوم عشق عکس در طول د
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم بادمجان حلب موقعی که داشت می‌رفت🍃پدرش یک اسکناس 💵صد دلاری داد خیلی ذوق کرد☺️آن را بوسید و در جیبش گذاشت🤗.وقتی در سوریه بود آن را خرج نکرد🍃 تا اینکه در بازار حلب یک گونی بادمجان🍆 خرید.آنها را بین همرزمانش تقسیم کرد🙂 تا هرکس هر چه دلش خواست با آن غذایی درست کند☺️.خودش بادمجان کبابی درست کرد☺️.این کارش تعحب برانگیز بود🙄 چون به شدت از بادمجان🍆متنفر بود😑و به هیچ عنوان به غذایی که در آن بادمجان بود لب نمی‌زد.😐😃 راوی:مادرشهید ...
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌و‌یکم بادمجان حلب موقعی
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم اذان ازادی سه روز قبل از شهادت🕊 اورا دیده بودم👀 غروب پنج‌شنبه.بیست‌ویک آبـــــــــان که بچه‌ها درگیر شدند. مادیر تر به آن نقطه رسیدیم او با دوستانش به شهادت رسیده بودند🕊. آنها را به عقب‌بردند.اضطراب شدیدی داشتم😰 دلم گواهی که اتفاقی افتاده است.هرچه گشتم پیدایش نکردم.میترسیدم از بچه ها سراغشو بگیرم😰.از یکی از دوستانش سراغش راگرفتم که گفت با بچه ها به عقب رفته است🚶.اما با حرفش ارام نشدم وتا صبح نذر ونیاز کردم که سالم باشد.صبح یکی از بچه ها درحالی که گریه😭می‌کرد به طرفم آمد.فهمیدم که با نفر دیگر شهید شدند.🕊به برکت خون این چهار شهید شهر آزادوشد و با فتح قسمت های زیادی از آن منطقه با روشن کردن.موتوربرق.اولین اذان بعد از آزادی از بلندگوی مسجد شهر پخش شد.🎤 راوی:همرزم‌شهید ... https://eitaa.com/entezaro
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
ابووصال کتاب طلبه دانشجو #شهید مدافع‌حرم #محمدرضا‌دهقان‌امیری #قسمت‌نود‌و‌پنجم اذان ازادی سه روز
ابووصال کتاب طلبه دانشجو مدافع‌حرم شفاعت شهید بعد از شهادتش💔حسرت به دل ماندم که به خوابم بیاید😞.بالاخره آمد نزدیکای صبح بود☺️.خواب دیدم که پشت یک میز ایستاده‌ام🍃 و شخصی نشسته و به امور دانشجویی رسیدگی می‌کند🙂کارت دانشجویی‌ام را می‌خواستم که ناگهان صدایی را شنیدم😕که به من گفت:برای منم کارت می‌گیری؟!☹️رویم را برگرداندم و را دیدم😍.لباس سفیدی تنش بود و انگار قدش بلندتر شده بود☺️.در خواب می‌دانستم که شهید🕊شده است.گفتم تو جان بخوا❤️.بغلش کردم☺️.محکم گرفتمش و شروع کردم به گریه کردن😭و حرف زدن؛پرسیدم مرا شفاعت می‌کنی😔؟!لبخندی زد و گفت این حرفا چیست😒معلوم است مطمئن باش☺️.این‌بار محکم تر بغلش کردم و گریه هام بیشتر شد😭💔 راوی:دوست‌شهید ... https://eitaa.com/entezaro