⭕️ یک داستان، یک درس
من دکتری کشاورزی هستم...
چند وقت پیش یک کشاورز وارد دفتر من شد و گفت؛
این سم رو به من بدید.
نگاه کردم و دیدم استامی پراید نوشته،
پرسیدم: برای چه محصولی؟ گفت؛ خربزه
گفتم می دونی این سم اثرش در میوه میمونه و توصیه نمی شه؟ و توضیح دام که این سم سرطان زاست.
بعد گفتم: بیاین بهتون سموم با دوره کارنس کوتاه مخصوص سبزی و صیفی بدم.
گفت: نه گرون تمام میشه همین رو می خوام اینطوری هزینه هام میاد پایین.
گفتم: ولو مردم رو در نظر نگیرید، خودت و بچه هات این میوه رو مصرف نمیکنید؟
گفت: چرا....
گفتم: بعدا باید کلی هزینه درمان بدی!
گفت: به شما چه؟ سم رو بده برم.
بهش ندادم و رفت....
یک ساعت بعد برگشت و گفت: گرفتم دیدید که اشکال نداره
گفتم: خب از جایی گرفتی که تخصصی نداشته
گفت: اگر نداره چرا داره تجویز می کنه؟
چرا اصلا سم رو داشت و می فروخت؟
مدت هاست دارم به این فکر می کنم که چرا ما اینجوری شدیم؟
چرا فکر میکنیم در هر چیزی باید اظهار نظر کنیم؟
چرا به خودمون اجازه بدیم که در هر چیزی دخالت و با ایمان و جان و مال و آبروی مردم بازی کنیم؟
لطفا به تخصص همدیگر و نیز شعور مخاطبان، احترام بگذاریم...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک سوال:
وقتی در زمینهای تخصص ندارید، چه سخن و رفتاری ابراز میکنید؟
@ertebatmoaserdini
#مسئوایت_پذیری
#زندگی_عاقلانه
#اخلاق_کاربردی
#تفکر_نقادانه
.