eitaa logo
ارتباط موثر
1.5هزار دنبال‌کننده
970 عکس
353 ویدیو
8 فایل
مسیری برای یادآوری و تداوم مطالعه و آموختن مهارت‌های توسعه فردی به خصوص مهارت‌های ارتباطی مربوط به دوره‌های ارتباط موثرِ حجة الاسلام مخدوم این‌کانال با هدف تامل و به کارگیری مهارت‌ها، در هفته به طور متوسط با سه مطلب کاربردی به روز رسانی می‌شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️نامرئی بودن نامرئی بودن، تجربه‌ی ترسناکی است؛ مثلاً نامرئی بودن یک بچه در خانواده‌اش، نامرئی بودن یک سالمند در جمع‌ها، نامرئی بودنِ یک مهاجر در میان مردم کشور جدید، نامرئی بودنِ یک آدم عادی در جمعی از آدم‌های متخصص، نامرئی بودنِ آدم غمگین در میان آدم‌های شاد، نامرئی بودن یک معتاد در شهر، نامرئی بودن آدم‌های بی‌کس در اداره، دادگاه و ... . نامرئی بودن، مردن در عینِ زندگی است. آدمِ نامرئی، انگار وجود ندارد. وقتی ما را نمی‌بینند یا برایشان مهم نیستیم، خودمان را از دست می‌دهیم. بقایمان به خطر می‌افتد. گُم می‌شویم. این با خلوت داشتن و حریم خصوصی فرق دارد. گم شدن خوب است، اگر امید یا اطمینانِ پیداشدن داشته باشی. گُم‌شدنی که هیچ‌کس نباشد که تو را پیدا کند، ترسناک است. نامرئی بودن، چنین گُم شدنی است. برای همین است که اینقدر تلاش می‌کنیم برای مرئی شدن. مرئی شدن با مشهور یا محبوب بودن هم فرق دارد. مرئی شدن یعنی وقتی آدم‌ها به تو می‌رسند، حتی لحظه‌ای درنگ کنند. تو را ببینند، کاری با تو داشته باشند، اصلاً با تو دعوا کنند، ولی حس کنی هستی. ممکن است بگویی آدم‌های کمی نامرئی هستند. امّا اینطور نیست. دردِ نامرئی بودن، رازی است که آدم‌ها کمتر درباره‌اش با هم حرف می‌زنند. تنها وقتی پیش کسی و با کسی مرئی می‌شوند، ممکن است از این بگویند که چه دردی کشیده‌اند. من نامرئی بودن را تجربه‌ کرده‌ام. مرئی شدن را چشیده‌ام و مرئی شدنِ آدم‌ها و برقِ نگاهشان را دیده‌ام. دکتر محمود مقدسی کانال ارتباط موثر @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 بغض جوانمردانه... 🔹جوانمردی خصلت اجداد اوست. 🔹و قلبی مهربان، لطیف و حساس نسبت به دردِ دردمندان، درسی که او نیز(همانند انسان های رئوف و عطوف دیگر) از جد و مولایش امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام، آموخته و بلکه به ارث برده است. کانال ارتباط موثر @ertebatmoaserdini .
اندکی تامل ⛔️درسم (پایان نامه) تمام شود راحت شوم ⛔️غذايم را بپزم ، راحت شوم ⛔️ در مسافرت می‌گوییم: به مقصد برسم راحت شوم. ⛔️اتاقم و یا منزل را تميز کنم ، راحت شوم. ⛔️مدرک بگیرم راحت شوم ⛔️این هفته و یا این ماه تمام شود، راحت شوم. ⛔️و در بسیاری از کارها گاهی در انتظار آزار دهنده ختم آن هستیم... ⛔️وای چه کار سختی… تمام شود، راحت شوم. ⁉️تمام شود که چه شود؟ مادامی که زنده هستيم و زندگی مي‌کنیم؛ هيچ فعاليتی تمام شدنی نيست بلکه ختم هر کاری آغاز فعاليتی ديگر است. بهتر نیست هر کار و وظیفه و تکلیفی (و لو کوچک و روزمره ) را در حین انجام با دقت و تمرکز پیش ببریم و حتی از انجام دقیق و درست آن لذت ببریم؟ بهتر نیست به جای اینکه در هر کار به گرفتاری دیگری فکر کنیم، توجه خود را برای انجام وظیفه فعلی مصرف کنیم؟ @ertebatmoaserdini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ارتباط موثر
🔷 تجربه‌ای از یک مدرس موفق و خلاق «تقلب» و یادگیری عمیق! به قلم: دکتر حامد صفایی‌پور تدریس را تمام کردم و مشغول جمع‌کردن کیفم شدم. چند دقیقه‌ای به زنگ مانده بود. رو به کلاس گفتم: «بسیار خب! هفته آینده از این سه فصل امتحان می‌گیرم». صدای اعتراض بچه‌ها بلند شد: آقا ما نمی‌رسیم!؛ به خدا همان روز امتحان داریم؛ سه فصل زیاده! و از این صحبت‌ها. گفتم: «مطالب زیادهِ؟» پاسخ دادند: «بله خیلی». گفتم: «بسیار خُب، با خودتان تَقلُّب همراه بیاورید(!)». سکوت و لبخندی کلاس را گرفت؛ «واقعا آقا؟»؛ «بله! می‌توانید نصف کاغذ آ-چهار تقلُّب همراهتان بیاورید». زنگ خورد. با نگاهی به چهره‌های غافلگیرشده بچه‌ها از کلاس خارج شدم. هفته اینده با شوق دیدن تقلب‌های بچه‌ها به کلاس آمدم! وقتی وارد کلاس شدم گویی چند میناگر در حال کشیدن گُل و بوته‌هایی ظریف بر کاغذ اند؛ میکروفیل‌هایی تودرتو با نظمی هندسی و تماشایی. بچه‌ها مثل جلسات ارائه دانشجویان معماری در آتلیه‌های هنری، کاغذهای تقلب یکدیگر را می‌دیدند. برخی تلاش کرده بودند همه کتاب را در این، به قول خودشان، «یُخته‌جا»، جا دهند و برخی هم برگۀ تقلب نهایی را پاکنویس کرده بودند و درخت‌واره‌های مفهومی ترسیم کرده بودند. با شروع آزمون گفتم: «وقت آزمون یک ساعت است؛ نیم ساعت دوم می‌توانید از تقلب‌ها استفاده کنید». نیم ساعت گذشت. فرمان صادر شد. تقلب‌ها را در آوردند. برخی همه پاسخ‌ها را نوشته بودند و از سر سیری به تقلب‌ها نگاه می‌کردند. گاهی هم نگاهی به من! که ناسزای آبداری در آن نهفته بود. پنج دقیقه پایانی گفتم می‌توانید «تقلب‌هایتان را به دوستانتان تقلب بدهید». بامزه بود. بچه‌ها تقلب‌ها را جابه‌جا می‌کردند. وقت تمام. بچه‌ها یکی یکی برگه‌ها را تحویل می‌دادند و هنگام خروج از کلاس چیزی می‌گفتند: 💎«آقا اجازه! ما از تقلب استفاده نکردیم! خودمون بلد بودیم» 💎«آقا اجازه! ما اینقدر که برای نوشتن این تقلب وقت گذاشتیم روی کتاب وقت گذاشته بودیم تمام شده بود!» 💎«آقا اجازه! این سوال‌ها را با تقلب که هیچی با خوردن کتاب را هم نمی‌شد جواب داد. با بدجنسی تمام از درون می‌خندیدم. ما معلمان باید کاری کنیم که بچه‌ها با همان روشی که تقلب می‌کنند، درس بخوانند. تا به حال توجه کرده‌اید که تقلب، نیازمند چه سطحی از مهارت‌های شناختی است؟ در تمرین ما، کم بودن جا، برای نوشتن تقلب، نیاز به ترسیم «نقشه‌ مفهومی» را به وجود می‌آورد. دانش‌آموزان مجبورند مطالب را به صورت ساختارمند بفهمند. امتحان، پرسش کلاسی و همه بخش‌های نظام آموزشی فرصتی برای یادگیری اند. @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
4_5971933604526162040.mp3
5.64M
🎧 بشنويد| رهبرانقلاب: بايد تبریک عرض کنیم به یکدیگر که توانستیم بار دیگر وارد شهر "رجب" بشویم. 💻 Farsi.Khamenei.ir