eitaa logo
اشاره 👈 علیرضا قربان خان
191 دنبال‌کننده
1 عکس
33 ویدیو
0 فایل
اشعار و نوشته های علیرضا قربان خان @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
غرق خون وقت صحنه ّآخر بین گودال داشت جان می‌داد با نفس‌های گرم و بی رمقش دل حضار را تکان می‌داد     مادری در میان هق هق و اشک  مشت بر سینه می‌زد و با درد یک نگاهش به سمت مقتل بود یک نگاهش به چهره‌هایی زرد     آتش از خیمه‌ها که بالا رفت روضه خوان داشت نغمه سر می‌داد گفت: او می‌دوید و من... انگار از غمی بی امان خبر می‌داد     دانه‌های سفید برف آرام مثل یک دستۀ عزا از راه آمدند و شدند تسکین عطش کودکان ثارالله     آتش خیمه‌ها فروکش کرد دل ولی همچنان تلاطم داشت مرد قصه میان خون، اما گوشه چشمی به سمت مردم داشت     بوق شیپور و طبل ماتم را هرکسی می‌شنید می‌لرزید شمر آمد ...ولی همه دیدند دست‌هایش شدید می‌لرزید   شمر تعزیه بغض کرد و گریست گفت: لعنت به من اگر که تو را.... خنجر از دست او زمین افتاد گفت دستم بریده باد آقا   . . . . . . تعزیه ختم شد همه رفتند باز او ماند و صحنۀ گودال بعداز آنکه سکوت جاری شد ساربان آمد و... زبانم لال https://eitaa.com/eshare