eitaa logo
اشاره 👈 علیرضا قربان خان
201 دنبال‌کننده
1 عکس
35 ویدیو
0 فایل
اشعار و نوشته های علیرضا قربان خان @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
غرق خون وقت صحنه ّآخر بین گودال داشت جان می‌داد با نفس‌های گرم و بی رمقش دل حضار را تکان می‌داد     مادری در میان هق هق و اشک  مشت بر سینه می‌زد و با درد یک نگاهش به سمت مقتل بود یک نگاهش به چهره‌هایی زرد     آتش از خیمه‌ها که بالا رفت روضه خوان داشت نغمه سر می‌داد گفت: او می‌دوید و من... انگار از غمی بی امان خبر می‌داد     دانه‌های سفید برف آرام مثل یک دستۀ عزا از راه آمدند و شدند تسکین عطش کودکان ثارالله     آتش خیمه‌ها فروکش کرد دل ولی همچنان تلاطم داشت مرد قصه میان خون، اما گوشه چشمی به سمت مردم داشت     بوق شیپور و طبل ماتم را هرکسی می‌شنید می‌لرزید شمر آمد ...ولی همه دیدند دست‌هایش شدید می‌لرزید   شمر تعزیه بغض کرد و گریست گفت: لعنت به من اگر که تو را.... خنجر از دست او زمین افتاد گفت دستم بریده باد آقا   . . . . . . تعزیه ختم شد همه رفتند باز او ماند و صحنۀ گودال بعداز آنکه سکوت جاری شد ساربان آمد و... زبانم لال https://eitaa.com/eshare
شاعر بی ذوقتان تا دست بر دفتر گذاشت قافیه خون دلی بر سرخی جوهر گذاشت قافیه "سر" بود و مضمون چند بیتی مرثیه آتشی بر دفترم افتاد و خاکستر گذاشت تا قلم از "سر" نوشت، افتاد یاد قتلگاه سرنوشت سرخ، "سر" را بر لب خنجر گذاشت مؤمنِ عدلم ولی هرگز نفهمیدم چرا؟! "سرترین آقای دنیا را خدا بی" سر"گذاشت" روی نیزه قاری قرآن شد و در بزم شام بین یک تشت طلا، لب بر لب دختر گذاشت ارغوان از ضرب سیلی در خرابه جان سپرد عمه اش را بی قرار خاطرات "در" گذاشت اوج عزت را ببین، عباس بی مشک و علم تشنه لب، سر را به روی دامن مادر گذاشت جبرئیل آمد ببیند شبه پیغمبر چه شد؟! شهپرش را زیر جسمِ درهم اکبر گذاشت زیر سمِ اسبها قاسم تماشایی شده نعل تازه بوسه ها بر صورت و پیکر گذاشت گرم بود و دود بود، اما نبود آب ای فلک تشنگی بی رحم بود و غنچه را پرپر گذاشت اوج روضه در منای کربلا این صحنه بود بی حیا از پشت خنجر را روی حنجر گذاشت روضه ی مکشوف را زینب تماشا کرده بود "ذبح اعظم" داغ را بر سینه ی مضطر گذاشت تار و پود هستی او صبر بود و غیرتش هستی خود را برای یک نخِ معجر گذاشت گردش شمس و قمر را روی نیزه دیده بود با دلی لبریزِ غصه پای در محشر گذاشت محتشم باید بخواند مرثیه، من کیستم اوکه با ترکیب بندش، چشم ها را تر گذاشت https://eitaa.com/eshare