eitaa logo
اشاره 👈 علیرضا قربان خان
205 دنبال‌کننده
1 عکس
35 ویدیو
0 فایل
اشعار و نوشته های علیرضا قربان خان @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
. دل می بری اما کجایش را نمی دانم تا... تا ندارد، انتهایش را نمی دانم لیلا تویی که قسمت ابن سلامی و مجنون منم که ماجرایش را نمی دانم هرچند قسمت نیست وصل عاشق و معشوق درگیرم و چون و چرایش را نمی دانم قربانی ام. یک روز حتما کشته خواهم شد دیگر عروسی و عزایش را نمی دانم من؛ ناخدای کشتی درگیر طوفانم که قصد و منظور خدایش را نمی دانم یا غرق خواهم شد در این گرداب بی پایان یا... یا ندارد ! یا که یایش را نمی دانم https://eitaa.com/eshare
دل را به دست کوچه ی بن بست داده ام دل را به دست هر که که بشکست داده ام با دست های خسته ی از نارفیق ها با هر که روبرو شده ام دست داده ام هر کس که هرچه خواست نگفتم نمی شود بیش از هر آنچه خواست به پیوست داده ام با اینکه خود خراب و خمار و دمق شدم هی جام پر شراب به هر مست داده ام حالا که بر گذشته ی خود می کنم نگاه این عمر را به سادگی از دست داده ام https://eitaa.com/eshare
می تراشم پایه های چوب دار خویش را تا که بردارم مگر از دوش بار خویش را هر که می بینم به ترفندی گرفتار آمده ست مسخ جادو داده از کف اختیار خویش را چیست دنیا؟ آب بینی بز بی ارزشی آی دنیا خوب بشناس اعتبار خویش را کاش آدم روز اول خودکشی می کرد نه_ اینکه دنیا را بگردد بلکه یار خویش را... ماندن اینجا محض فرمان بردن و جان دادن است ورنه مشتاقان پایانیم کار خویش را https://eitaa.com/eshare
قفس.زاده ام، آسمانم بده برای پریدن امانم بده گرفتار تاریکی مطلقم کمی روشنایی نشانم بده بیابان و من؛ یوسف و گرگ و چاه عزیزم کن و کاروانم بده اگر لایق رحمتت نیستم طنابم بده، ریسمانم بده به رسم همین روزگار سگی محبت کن و استخوانم بده ته شیشه ی هستی ام را بنوش فقط قبل مصرف تکانم بده https://eitaa.com/eshare
دست بردار از این لحن خطاب آلوده که نشد لطف فراوان به عتاب آلوده به توان من بیچاره نگاهی بنداز چیست تکلیف من مست خراب آلوده پیش تو شیوه ی مرسوم حساب ما نیست قول لایحتسبت نیست حساب آلوده ما کجا شرب حمیم و گل زقوم کجا ما کجا این همه آیات عذاب آلوده لا تواخذ که نسینا و خطانا ماییم لطف کن بر سر این قوم به خواب آلوده کوزه گر ! کوزه نفهمید چه پر شد در او آب نایاب شد و شد به شراب آلوده جرم کوتاهی ما بود و توانایی ما که شدیم این همه با لفت و لعاب آلوده طاقتی نیست ییا بگذر و بگذار و برو دست بردار از این لحن خطاب آلوده https://eitaa.com/eshare
حکایت من و دل مبهم است می دانی؟ تمام قصه ی من ماتم است می دانی؟ اگر بگویمش از سنگ ناله برخیزد و این مثل که زدم هم کم است می دانی؟! نشسته ام به تماشای باغ قالی ها سرم به روی دو زانو خم است می دانی؟ چراغ پنجره ها مدتی است خاموش است هوا برای تنفس کم است می دانی؟ غروب می شود و شب ز راه می آید دوباره نوبت غم در غم است می دانی؟ چگونه با چه زبانی چگونه شرح دهم؟ که حال روحی من درهم است می دانی؟ مگیر خرده که جز درد بر زبانم نیست گلایه کار بنی آدم است می دانی؟ زبان شکوه ندارم ولی گرفته دلم چه چیز زخم مرا مرهم است می دانی؟ پ.ن؛ از قدیم ها‌.... https://eitaa.com/eshare
می نویسم دل که تا اهل دلی پیدا کنم می نویسم عشق شاید محفلی پیدا کتم چون کویر خشک رو بر آسمان دارم که تا قطره ای باران برای حاصلی پیدا کنم خاک پاک است و من ناپاک می گردم که تا کیمیا را در میان محملی پیدا کنم خودستایی مایه ی شرمندگی من شده خود شکستم بلکه خویش قابلی پیدا کنم چون سگی با معرفت دم می تکانم پیش دوست بلکه در نزدش مقام و منزلی پیدا کنم https://eitaa.com/eshare
می خواستی به رخ بکشی اقتدار را دادی به جبر دست بشر اختیار را گفتی برو ببین بشنو عشق و حال کن کور و کر و چلاق نمودی سوار را گیرم که سبز، خرم، گیرم که با صفا پاییز برگ ریز چرا هر بهار را ... این رسم کیست دلبری و دل شکستگی ای بر ... (سه نقطه چین) پدر هر چه یار را قصدت چه بود زجرکشی یا ستمگری ای ناکشیده هیچ شبی انتظار را از کره گیش این خر ما دم نداشت پس معذور دار از سر ما افتخار را صیاد چیره دست ! به دامت سری بزن مظلوم و بی دفاع گرفتی شکار را بالا نشسته ای و خودت را گرفته ای پایین بیا عوض بکن این طرز کار را پایین بیا به داد دل خستگان برس از دست ما نجات بده روزگار را !!! ما را ببخش اگر به قضاوت نشسته ایم ما را ببخش زود بلیط قطار را... https://eitaa.com/eshare
بی خیال غزل بیا برویم سمت ادراک ناکجا برویم باید از بیخودی رها باشیم باید از خود، خود فنا برویم مرگ حق است پس بگیریمش! دسته جمعی، جدا جدا برویم کفش غفلت چقدر پاپوش است! کاش می شد برهنه پا برویم کاش از این جهنم سوزان سوی رضوان دلگشا برویم اشهدُ لا اله الا الله _ _ را بگوییم و بی خطا برویم کاش قربانِ خوانِ حق بشویم! مثلاٌ از علیرضا ... برویم! https://eitaa.com/eshare
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
__ عشق اکسیر است می گیرد به جان داغدار « عشق اصطرلاب اسرار » است می آید به کار عشق چیزی نیست جز از خویشتن بیخود شدن عاشقی منصور را برده ست بر بالای دار عشق دیگر خواهی است و نیست خودخواهی، ببین نیست عاشق هر که خود را خواست، خود را کرد خوار عشق یعنی هرچه داری را فدای دوست کن عاشق صادق نمی خواهد مگر آن را که یار عشق یعنی نیستی، یعنی فنا، یعنی عدم عشق یعنی می دهی بر باد، هر دار و ندار https://eitaa.com/eshare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شازده کوچولو گفت: شاید باورت نشه گل با تعجب پرسید: چیو؟ شازده کوچولو گفت: اینکه بعضی شبا میشه نخوابید و تا صبح بهت فکر کرد.. https://eitaa.com/eshare
14.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه ی شاخه نبات و حافظ... این همه شهد و شِکر کز سخنم می‌ریزد اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند... شاخ نبات حافظ قلم یا کلک اوست؛ حافظ چه طرفه شاخه نباتیست کلک تو کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است https://eitaa.com/eshare