eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
808 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهید بابك نورے🌱
سلام رفقا حالتون چـطـوره!؟ به امیـد خـدا تا چند ساعت دیگه به مشهد مقدس میرسیم. ان شاالله وارد حرم شدیم براتون لایـو میزاریم 🖇🍃
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
بسم رب نـور✨♥️
عشقـہ♡ چهارحرفہ
روزی کمی با قرآن 🌱✨ وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَىٰ بَعْضُكُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْ
روزی کمی با قرآن 🌱✨ يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٢٦﴾ وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا ﴿٢٧﴾ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا ﴿٢٨﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ ۚ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿٢٩﴾ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿٣٠﴾
ذڪر روز شـنـبـه🌱✨ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
از این روز های دلتنگی از این شب های چشم انتظاری از این دوری اجباری دیگه این دل طاقت نداره کاش زود تموم شه اقا •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
کے شود در باران میهمان جمڪران باشم درهواے باران عطر نرگس باشد •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
آهاۍ برادرم آهاۍ خواهرم مۍ دانستے حتے یڪ گناه و خطاے ڪوچڪ تو باعث میشه اشڪ بابا مهدے در بیاد... میدانستے باباها همہ خطاها و گناه هاۍ بچہ هاشون و به دوش میڪشن ... حالا بازم دݪت میخواد گناه ڪنے و اشڪ بابا مهدے و دربیاری؟ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
درمیاݩِ گݪوݪہ ها درمیاݩ بمب باراݩ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
شڔوع پارٺ گذارۍ
❤️✨❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ بِـه‌نامِ‌آنڪه‌با؏ـش‌ـق‌، نور‌به‌جاݧ‌آدمے‌دمید❥ _پوووووف مامان جان بی خیال ما شو😫 مامان: چی چیو بی خیال پاشو پاشو ببینم ،دختر لنگه ظهره خجالت بکش😠 _چشم الان پا میشم با بی حالی از رو تخت بلند شدم و رفتم سمت سرویس بعد شستن دستو صورتم از اتاق رفتم بیرون که در نیمه بازه اتاق بابک بدجور بهم چشمک میزد 😁 اخ اخ یه فکر شیطانی به سرم زد از لای در نگاه کردم دیدم خوابیده الهییییی داداشم گوگولی مگولی میو بخورتت 😁😂 آروم در و باز کردم و مثل این دزدا رو نوک پا بلند شدم و رفتم سمت تخت جوری بالشتش و گرفته بود تو بغلش و فشار میداد اگه آدمی به جا بالش بود الان خفه شده بود بیچاره😢 خوب خوب بریم سر نقشه خودمون این داداش ما رو موهاش خیلی حساسه😁 از اونجا که خوابش خیلی سبک بود تا دست کردم تو موهاش و کشیدم جوری از خواب پرد و فریاد زد که فکر کردم سکته کرد داداشم😰😂 هنوز دو هزاریش نیوفتاده بود و با گیجی به اطرافش نگاه میکرد زود رفتم از اتاقش بیرون که صدای فریادش بلند شد بابک:باراااااااااااااااااااااااااااااااان میکشششششمت🗣 اوه اوه اوضاع خیطه آروم سرم و از لای در اتاق بردم داخل و گفتم: اخ اخ داداش گلم موهات چی شده الهییی دردت گرفت؟🤨 با تموم شدن جملم خیز برداشت طرفم که موندن و جایز ندونستم و الفرارررررررر🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀🏃‍♀ ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️
عشقـہ♡ چهارحرفہ
❤️✨❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_اول #خانومہ_شیطونہ_من بِـه‌نامِ‌آنڪه‌با؏ـ
❤️✨❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ من بدو بابک بدو همینجوری تو سالن دنبال هم می دویدیم بابک هی داد میزد وایسا ولی کو گوش شنوا انقدر دویده بودم نفسم بند اومده بود ولی باران و کم آوردن محاله رفتم پشت مبل وایستادم و برای بابک زبون درازی کردم بابک تا اومد خیز برداره طرفم یهو صدای گریه باراد بلند شد چشما هر دومون گرد شد برگشتم دیدم وسط سالن نشسته و داره گریه میکنه من: بیا خوب شد بچه و ترسوندی بابک: تقصیر تو بود من: حالا بیا برو ساکتش کن به من چه 🤷‍♀ بابک همون جور که قربون صدقش میرفت بلندش کرد و رفت اتاقش اووف بخیر گذشت وگرنه بابک منو زنده نمیزاشت😁 رفتم تو آشپز خونه که دیدم مامان داره غذا و هم میزنه یهو صدای بابک و کنار گوشم شنیدم بابک: باراد و بگیر یه نقش دارم 😁 اووم به به نقشه های بابک حرف نداره 👌باراد و از بغلش گرفتم که آروم از پشت به مامان نزدیک شد وبغلش کرد که مامان با ترس گفت : نکن حامد الان بچه ها میان😰 از زور خنده قرمز شده بودم معلوم بود بابک هم به زور داره خودشو کنترل میکنه نخنده مامان برگشت که نگاهش خورد به بایک و چشاش گرد شد یهو با عصبانیت داد زد: میکشمتون 😡 منو بابک دو پا داشتیم ده تا دیگه هم قرض کردیم و الفرار وقتی رسیدیم به سالن فقط تونستم باراد و بزارم رو زمین بعدش از خنده منفجر شدم پشت بندش صدای خنده بابک هم به هوا رفت🤣🤣🤣🤣 ناشناس رمان👇 https://harfeto.timefriend.net/16440569257524 ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️
منتظر‌ان‌اسٺ‌که‌هرثانیه‌آه‌بکشد‌چرا‌یارش‌نیامد نه‌انکه‌هرجمعه‌یادش‌بیادیاری‌هم‌هست! •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•