بسم رب نـور✨♥️

کے‌شودسربند‌غرق‌خون‌باشد‌به‌سر! #چیریکے #پروفایل •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•

کے شود پیڪر من هم بے ڪفن باشد کے شود سربند من هم غرق خوݩ باشد کے شود جسم من آرام گیرد در زمیݩ کے شود روح من آرام گیرد در آسماݩ #دختر_مشڪے_پوش_حسےـن •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•

فرازۍ از وصیٺ ݧامہ شہید #شهیدانہ #دختر_مشڪے_پوش_حسےـن •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•

❤️✨❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_سوم #خانومہ_شیطونہ_من بعد از اینکه قشنگ خنده هامون و کردیم بابک بلند شد و رفت امادشه بره اداره نگاهم افتاد به باراد که مظلوم داشت نگاهم میکرد من: الهییییی ابجی قربونت بشه فسقل من محکم بغلش کردم و فشارش دارم یه بوس گنده از لپش گرفتم و بلند شدم رفتم اشپز خونه داشتم به غذا ناخونک میزدم که صدای زنگ گوشیم اومد باسرعت رفتم اتاقم و گوشی و برداشتم دیدم فاطمه است زود تماس و وصل کردم من:الو فاطمہ :الو سلام خوبی من: اره خوبم تو خوبی چیکا میکنی فاطمه: خداروشکر منم خوبم هیچ بیکار توخونه حوصله ام سر رفته من: اره منم ، میگـــــــــم . فاطمه: بگوووو😝 من: پرو پاشو بیا خونه ما 😃 فاطمه: باش تا بیست دقیقه دیگه خونتونم😉 من: ایول باشه منتظرم 😁 فاطمه: باش فعلا من:فعلا یاعلی گوشی و قطع کردم و همینجور که با باراد حرف میزدم از اتاق رفتم بیرون که دیدم به به خان داداشم چه خوشتیپ شده تو اون لباس نظامی😍 الهییی من قربون اون قد و بالاش یه سوت بلند زدم که با خنده برگشت طرفم و گفت: خوشتیپ شدم 😌 بعد یه دور زد من: محشررررر شدی 😁 همین لحظه مامان اومد حالا نوبت اون بود قربون صدقه گل پسرش بره دیگه کم کم حسودیم داشت گل میکرد 😕 من: مامان جان کم قربون صدقش برو😶 بابک:حسود خان من: همینه که هست😌 ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️

❤️✨❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_چهارم #خانومہ_شیطونہ_من بابک: دارم برات باران خانم حیف دیرم شده وگرنه حسابت و میرسیدم براش زبون درازی کردم با چشماش داشت برام خط و نشون میکشید اومد باراد و بوس کرد و رفت ... یهو یادم اومد الان فاطمه میاد وااااای 😬 باراد و دادم بغل مامان و گفتم : مامان دوستم فاطمه الان میاد من رفتم اماده بشم مامان: باش برو بدو رفتم و بعد اینکه یه دوش گرفتم زود اماده شدم که همون موقع صدای زنگ اومد بدو از پله ها اومدم پایین در و براش باز کردم که اومد تو بعد سلام و احوال پرسی گفتم: فاطمه پاشو بریم اتاق من فاطمه: باش بریم باهم رفتیم اتاقم داشتیم از کنار اتاق بابک رد میشدیم که فاطمه گفت: میگم باران اینجا اتاق داداشته ؟ من: اره چطور فاطمه: الان خونست؟ من:نه فاطمه: اخ خیلی کنجکاوم بدونم اتاقش چه شکلیه من: پرو چیکا اتاق داداش من داری فاطمه: اه اه انگار داداشش چه تحفه ایه حالا بیا بریم ببینیم من: باش بابا فقط چند لحظه صبر کن فاطمه: باش زود رفتم از اتاق گوشیم و برداشتم و به بابک پیام دادم من: سلام داداش خوشگلم بعد چند دقیقه جواب داد بابک: سلام ابجی خانم چی شده به من اس دادی ؟ من: اووم داداشی دوستم اومده بعد میگه میخوام اتاق داداشت و ببینم اجازه هست؟ بابک: اره ولی دست به چیزی نزنید باشه من: چشششششم بابک: بی اشڪ فعلا یاعلی من: یاعلی ناشناس رمان👇 https://harfeto.timefriend.net/16440569257524 ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️

هرکه‌ادعاش‌بیشتر‌صف‌اول‌تر هرکه‌ادعاش‌کمترصف‌اخر وشهد‌ارو‌‌ا‌صف‌اخر‌چیدن! #شهیدانه #شهادت •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•

#صرفا‌جهت‌اطلاع . . هیچ چیزی ترس نداره‌ . .هیچ چیزۍ..! بجز‌‌وقتۍ‌ڪھ‌توۍ‌دو‌‌متر جـٰـاتنها‌خوابیدیم! و ‌فرصت‌جبران‌هیچ‌ڪدوم‌از‌اشتباهامونو‌نداریم(: #گناه‌نکنیم •••━━━━━━━━━ 🌸🍃• . • . • •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•

چہ میشد اگر جور میشد آمدنٺ چہ میشد اگر مے امدے و دنیا ڪمی بہ خودش مےرسید #اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج #مهدوے #دختر_مشڪے_پوش_حسےـن •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•

|حاج حسین یڪٺا| چݩدٺا قلب براۍ #امام_زمانٺ شڪار ڪردۍ؟! چَندٺامـون غصہ خورِ امام زماݩےـم؟! رفقــا! ٺوجݩگ‌چیزیۍڪه بیݩ شهدا جا افتاده بود ایݩ بود ڪه میگفتنـ☝️ امام زماݩ! دردوبلاٺ به جوݩ مݩ!! پاےکارامام‌زمانت‌باش💚 #سخن #حاج_حسین_یڪتا #دختر_مشڪے_پوش_حسےـن •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈• ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

شهداے‌پلیس‌طی‌یک سال‌گذشته! #قسمت‌ماهم‌شود‌انشالله #شهید_گمنامـــ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•