eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
806 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
بسم‌رب‌العشــــ♥️ــــق
ذڪر روز شـنـبـه🌱✨ •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
وفات‌‌فاطمه‌ایران‌است ‌غم‌عالم‌در‌دل‌ایران‌است •┈┈••✾🖤✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🖤✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
شروع‌پارت‌گذاری🌱✨
عشقـہ♡ چهارحرفہ
|ــــــــــــــــــــــــ✨🕊✨ــــــــــــــــــــــ| #نفس_سرهنگ #نویسنده_خادم‌الرقیه #پارت_6 بعد رفت
|ــــــــــــــــــــــــ✨🕊✨ــــــــــــــــــــــ| با گفتن شروع من صدای اهنگ تبدیل شد به آژیر پلیس و همه رقص نورا تبدیل به رنگ های قرمز ابی شدن . همه بچه ها ریختن داخل و همه دو دست گیر کردن رفتم طرف میز قمار با صدای قدم هام همه برگشتن طرفم ، سرمو بلند کردم که با دیدن نازیلا با اون سر و وضع و دستبندی که به دستش بود خشک شدم ولی زود به خودم اومدم و رفتم نزدیک و گفتم: نازیلا تو اینجا چیکار میکنی با پوذخند گفت: انگاری هنوز نفهمیدی فرشته سیاه منم ، هی حیف شد کلی نقشه ها برات داشتم عزیـــــــــزم از عصبانیت چشمام و روهم فشوردم ولی با حرف اخرش نتونستم خودمو کنترل کنم و یه سیلی محکم خوابوندم تو گوشش من: ایولا بهت ، ولی خوب شد که دستت برام رو شد ببریدش... •┈┈••✾🌱✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🌱✾••┈┈• 🕊 ✨🕊 🕊✨🕊 ✨🕊✨🕊 🕊✨🕊✨🕊 ✨🕊✨🕊✨🕊 🕊✨🕊✨🕊✨🕊 ✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊
عشقـہ♡ چهارحرفہ
|ــــــــــــــــــــــــ✨🕊✨ــــــــــــــــــــــ| #نفس_سرهنگ #نویسنده_خادم‌الرقیه #پارت_7 با گفتن
|ــــــــــــــــــــــــ✨🕊✨ــــــــــــــــــــــ| وقتی که داشت از کنارم رد میشد با نفرت زل زدم تو چشاش دستمو کشیدم لای موهام و چشمام و بستم که با قرار گرفتن دستی روی شونه ام با درد چشمام و باز کردم که دیدم سرهنگه سرهنگ: تبریک میگم بهت دیگه هم درجه شدیم سرهنگ ،مثل همیشه قوی باش سید، الانم برو خونه و استراحت کن از لفظ سرهنگ خندم گرفت با خنده گفتم : ممنون ‌، باش پس من فردا میام اداره فعلا یاعلی سرهنگ : یاعلی بعد خدافظی با بچه ها سوار ماشینم شدم و رفتم خونه و بعد گرفتن یه دوش و خوندن نماز صبح خوابیدم صبح با سر و صدای زیادی از خواب بیدار شدم و بعد شستن صورتم رفتم پایین هه پدر و مادر نازیلا اومده بودن مامان تا من و دید گفت: سیدعماد چی شده بی تفاوت یه سلام به همه دادم و همون جور که به سمت اشپز خونه میرفتم گفتم: هیجی چیز خاصی نشده فقط من نامزدی و بهم زدم پ. ن: (اوه اوه چی فکر میکردیم و چی شد😬) ناشناس‌نظری‌حرفی‌داشتیدبه‌گوشم https://harfeto.timefriend.net/16673238929853 •┈┈••✾🌱✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾🌱✾••┈┈• 🕊 ✨🕊 🕊✨🕊 ✨🕊✨🕊 🕊✨🕊✨🕊 ✨🕊✨🕊✨🕊 🕊✨🕊✨🕊✨🕊 ✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊
تا‌پاۍ‌جان‌هستیم‌پاۍ‌پرچم‌ایران •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
•🌿🕊• قطعا مشکل داشتیم که دچار اغتشاشات شدیم؛ زخم رو خوب کنید.. 💬🌱 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
معصومه است مریم آل پیغمبر است! ✨🖤 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
شھـادت ... همین‌است‌دیگر . . ! بہ‌ناگہ،پنجرھ‌ا؎بازمیشود بہ‌سمت‌بھشت . . مھم‌تویۍڪہ‌چقدر ازدلبستگۍها؎این‌طرفِ‌پنجره دل‌ڪَنـدھ‌ا؎! ...💔🚶‍♂ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•