26.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥منحصر به فرد ترین نماهنگ ۱۴۰۰
🛑نماهنگ دهه هشتادیا بالاخره منتشر شد
.
✔️با حضور عبدالرضا هلالی،
محمدحسین پویانفر و علی رام نورایی
🔊👌🏻
پیشنهاد مشاهده
ببینید و دلتون و راهی کربلا کنید
#سرباز_حسینم
#نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
#دهه_هشتادی_نسل_امام_حسینی
••√↓
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
وا😐
یعنی محمد شهید شد💔💔
آقای قادری قرار نبود کسی شهید بشه هاا😐
والا جوری که رسول پرید بغل آقای عبدی قطعا شهید شد😔😐
وااای بابامحمد😐
بچش رو ندید😢
#خادم_الحسین
#گاندو
@eshghe4harfe
16.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت آخر سریال گاندو محمد شهیدشد 😢
خانواده شهدای امنیتی چه غمی بر دوش دارند و از شون یادی نمیشه!
شادی روح شهدای امنیتی و سلامتی خانواده هاشون صلواتی ختم کنید💔✨
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
قسمت آخر سریال گاندو محمد شهیدشد 😢 خانواده شهدای امنیتی چه غمی بر دوش دارند و از شون
و اما این تیکه از گاندو نیست و خیلی ها مثل خود ما فکر کردیم که تیکه از گاندو بوده🚶🏻♂
این تبکه یک فیلم دیگه است
اما ما میتونیم فکر کنیم تیکه از گاندوعه چون چنین صحنه ای هم در گاندو میتوانست وجود داشته باشه🤷🏻♂
#شهیدگمنام
عشقـہ♡ چهارحرفہ
روزشمارعاشقے💔:) اربعین ۲۲روز الحمداللهالذیالخلقالحسین؏ #عشق_چهار_حرفه 🙂 #خادم_الحسین 🖐 🌿| @
روزشمارعاشقے💔:)
اربعین ۲۱روز
الحمداللهالذیالخلقالحسین؏
#عشق_چهار_حرفه 🙂
#خادم_الحسین 🖐
🌿| @eshghe4harfe
عشقـہ♡ چهارحرفہ
روزشمارعاشقے💔:) اربعین ۲۱روز الحمداللهالذیالخلقالحسین؏ #عشق_چهار_حرفه 🙂 #خادم_الحسین 🖐 🌿| @
۲۱ روز دیگه ایران نباشیم صلوات!!💔
#بلند_بفرست_صلوات_رو😔
#یعنی_میشه⁉️
#عشق_چهار_حرفه 🚓
#خادم_الحسین 🖐🙂
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗عشق در یک نگاه💗 قسمت2 سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم زهرا هم یه مفاتیح ریز از کیفش درآ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗عشق در یک نگاه💗
قسمت3
همینطور که میگشتم چشمم افتاد به یه نفر که چپیه روی سرش بود و به خاک سجده کرده بود و گریه میکرد
صداشو واضح نمیشنیدم که داشت چی زمزمه میکرد
خواستم جلو تر برم
که
خانم موسوی : نرگس ،اینجا چیکار میکنی
یه دفعه اون اقا بلند شد و روش رو کرد سمت ما
- ببخشید خوابم نبرد اومدم بیرون
خانم موسوی: ببخشید آقای زمانی ،حواسم نبود کی خانم اصغری اومدن بیرون
اقای زمانی یه نگاهی به من کرد: اشکالی نداره
خانم موسوی: بریم نرگس
- چشم
تا برسیم به چادر خانم موسوی هیچی نگفت
داخل چادر شدیم و هیچ کس بیدار نبود
رفتم کنار زهرا دراز کشیدم
ولی اصلا خوابم نبرد
فکرم همش در گیر خوابم و اون اقا بود
از ترس خانم موسوی ،نمیتونستم تکون بخورم
با شنیدن صدای اذان زهرا رو صدا زدم
- زهرا ،زهرا پاشو اذانه
( چشماشو نیمه باز کرد):
چه عجب بیداری تو؟
- خوابم نبرد ،پاشو بریم نماز
زهرا: باشه
رفتیم نمازمونو خوندیم
بعد از نماز صبح حرکت کردیم سمت تهران
چپیه ای که دور گردنم بود و گذاشتم روی صورتمو چشمامو بستم
زهرا: نرگس جان چیزی شده؟
- نه خواهری دیشب خوب نخوابیدم ،بخوابم بهتر میشم
سرمو تکیه دادم به شیشه
و خوابم برد
نزدیکای ظهر واسه نماز و ناهار ماشین وایستاد منم رفتم نمازمو خوندم و برگشتم سمت ماشین
که چشمم به اون اقا افتاد
کنار اتوبوس ایستاده بود داشت باگوشیش صحبت میکرد
رفتم کمی نزدیکتر
آقای زمانی: چشم مادر من ،مواظب هستم ،الانم اگه کاری ندارین من برم نماز و ناهار ،قربونتون برم به بابا سلام برسون یاعلی
حرفاش که تمام شد روش و برگردوند
چشمامون برای چند لحظه به هم افتاد
و سرمونو انداختیم پایین
از کنارش رد شدم و آروم سلام کردم
آقای زمانی: علیک السلام
از اتوبوس داشتم بالا میرفتم
آقای زمانی: ببخشید شما ناهار نمیخورین؟
- نه ،من کلن غذای بین راهی و دوست ندارم
زمانی: اینجوری که ضعف میکنین
- نه خوبم ،مشکلی پیش نمیاد
زمانی: باشه ،یا علی
- ببخشید ،یه سوالی داشتم
زمانی: بفرمایید ؟
- ممممم ،هیچی چیزه مهمی نبود ،شرمنده یاعلی
•••••
🍁نویسنده: فاطمه ب🍁
................................................
#عشق_چهار_حرفه
#خادم_الحسین
@eshghe4harfe
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸