eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
824 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_صد_و_چهل_چهار #خانومہ_شیطونہ_من سریع از تو جیبم درش او
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ باران و گذاشتم روی صندلی عقب و خودم زود سوار شدم و با سرعت شروع کردم به رانندگی وقتی به نزدیک ترین بیمارستان رسیدم ماشین و بیدون اینکه پارک کنم همون جور گذاشتم و باران و بغل کردم و دویدم داخل و پرستار و صدا زدم ...پرستار با یه تخت اومد و باران گذاشتم،روش که سریع حرکت کرد تا اومدم وارد اتاق بشم جلومو گرفت و نزاشت برم داخل با حالی داغون به دیوار تکیه دادم بعد چند دقیقه دیدم مهدی اومد تند تند سوال میپرسید دیگه کلافه شده بودم مهدی: چی شد چه اتفاقی افتاده؟ کجا بردنش ؟ کجاش تیر خورده بود؟ حالش خوبه؟ دکتر چیزی نگفت ؟ میگم دکـ.‌.‌.‌. من : اهههههه مهدی بسه دیگه من خودمم هنوز خبری ندارم تازه بردنش تو اتاق نشستم روی صندلی که مهدی هم کنارم نشست مهدی: ببخشید داداش دست خودم نیست نگرانم 😓 سرمو بودن حرف به دیوار پشت سرم تکیه دادم نمیدونم چقدر گذشته بود ولی با صدای باز شدن در اتاق سریع چشمام و باز کردم و بلند شدم رفتم طرف دکتر من: دکتر حالش چطوره؟ دکتر: شما چیکارش هستید دارین؟ من: برادرشم دکتر: خطر رفع شده فقط یه چیزی و باید بهتون بگم من: چی؟چیزی شده؟ دکتر: باید بهتون تبریک بگم . چون دارید دایی میشید‌، خواهرتون باردارن😊 من و مهدی:‌ چییییی 😳 دکتر: درست شنیدید وقتی که ازشون ازمایش گرفتیم متوجه شدیم ایشون باردار هستن ناشناس رمان👇 https://harfeto.timefriend.net/16501056603814 ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️