بسم الله الرحمن الرحیم
برابر اخبار واصله اعلام میگردد:
دانشکده علوم انتظامی امام حسن مجتبی (ع) ( فراجا )
ثبت نام در آزمون ویژه شاغلین درجه دار به منظور ورود به دانشگاه علوم انتظامی امین سال ۱۴۰۲
دوشنبه مورخه بیست و ششم دیماه ۱۴۰۱ تمدید گردید
لازم به ذکر است تاریخ برگزاری این آزمون ورودی آنها ۲۸بهمن ماه خواهد .
#افسری_فراجا
#اطلاعیه
#دختر_مشکی_پوش_حسین
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
چشماۍتوموشڪبود
دلماهممقرداعشوبووووم😜😂
#عاشقانه
#چیریکی
#دختر_مشکی_پوش_حسین
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
خستہامبہاندازهتمامچرخشهاۍزمین
خستہامبہاندازهڪسےڪہدلششکستہ
آقاجانخستہامبهاندازهتمامسالهاۍنبودنت
آقاجانمهدۍزهراخستہامازایندورۍبیا
#امام_زمان
#دلتنگی
#دختر_مشکی_پوش_حسین
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
بزرگواران اگه تو شهرتون برف اومده و آدم برفی درست کردین برامون بفرسین
#چالش😂
منتظرماا
@gomnam_yazahraa313
#حرف_حق
شهادت، مرگ، نیست!
تولده:)!
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
انشاءاللهمیرسہاونروزےڪہبهمبگن:
منمجزیڪےازیارهاتم
#امام_زمان
#چیریکی
#دختر_مشکی_پوش_حسین
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• •┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• رمان"ماهنقرهاۍوطنینصدایٺ" #پارت_16 #نویسنده_خاد
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈•
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈•
رمان"ماهنقرهاۍوطنینصدایٺ"
#پارت_17
#نویسنده_خادمالرقیه
#کپی ❌
کمی که گذشت گوشی اش به صدا در آمد یادش آمد که پدرش گفته بود به ایران که رسید به او زنگ بزند سریع جواب داد و بعد از احوال پرسی پدرش ادرس خانه ای که قرار بود انجا بماند را به او داد تا امد قطع کند چیزی یادش امد و سریع گفت: پدر ببخشید میشه ادرس خانه دوستتان اقای حسینی رو بهم بدید؟
پدر: چیکارش داری؟
مونیکا: هیچی از مامان شنیدم که دختر دارن شاید تونستیم دوست های خوبی بشیم
پدر: باشه دخترم یادداشت کن ........
مونیکا: خیلی متشکرم بابا بای
پدر: مواظب خودت باش بای
نمیخواست تا مطمئن نشده است چیزی را به خانواداش بگوید
وقتی به خانه رسید پول تاکسی را پرداخت و داخل رفت خانه ای در کرمان مونیکا حسابی از خانه خوشش امده بود
بعد از اینکه لباس هایش را درون کمد چید لباس هایش را عوض کرد و به سمت تخت رفت تا کمی استراحت کند
(#کپی از رمان فقط با ذکر نام نویسنده وگرنه حرام و پیگرد قانونی دارد)
•┈┈┈┈••✾❣✾••┈┈┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈┈┈••✾❣✾••┈┈┈┈•
عشقـہ♡ چهارحرفہ
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• •┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• رمان"ماهنقرهاۍوطنینصدایٺ" #پارت_17 #نویسنده_خاد
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈•
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈•
رمان"ماهنقرهاۍوطنینصدایٺ"
#پارت_18
#نویسنده_خادمالرقیه
#کپی ❌
ولی هرچه کرد نتوانست بخواب انگار خواب از چشم هایش فراری بود
از_زبان_مونیکا
نمیدونم چرا خوابم نمیبرد با اینکه خیلی خسته بودم و تمام بدنم درد میکرد همش چهره اون اقا جلوی چشمام بود
با فکر کردن بهش یه ارامش عجیبی حس کردم و کم کم چشمام گرم شد و خوابم برد
با صدای عجیبی از خواب بیدار شدم
حرف های عجیب و غریبی میومد از روی تخت بلند شدم و به سمت پنجره رفتم صدا خیلی نزدیک بود با دیدن مسجدی در نزدیکی خونه فهمیدم که صدای اذانه اخه از پدر شنیده بودم و دربارش برام توضیح داده بود
پرده و انداختم و به سمت سرویس رفتم بعد اینکه دست و صورتم وشستم اماده شدم و از خونه رفتم بیرون که در واحد روبه رویی باز شد و
(#کپی از رمان فقط با ذکر نام نویسنده وگرنه حرام و پیگرد قانونی دارد)
ناشناس بگوشیم:
https://harfeto.timefriend.net/16729325764576
•┈┈┈┈••✾❣✾••┈┈┈┈•
@eshghe4harfe
•┈┈┈┈••✾❣✾••┈┈┈┈•