اسلام تمدّنی | ابوالفضل انصاری
✍ بقدری اهمیت این کلیپ، در فهم علت تورم در ایران زیاد است که یک بار دیگر آن را بازنشر میکنم.. و در
🔹در مصاحبه بالا واقعیت دردناک دیگری نیز بیان شد. در شرایط جنگ اقتصادی امریکا، #صندوق_بینالمللی_پول (#IMF) که تحت سلطه طبقه حاکمه امریکا است در اصلاحات بودجهای ایران نقش تعیینکنندهای ایفاء میکند که برای کسانی که با سابقه این نهاد استعماری آشنا هستند، نقشی آشنا است: حذف یارانههای عمومی برای مردم و افزایش قیمت دلار! نتیجه حذف یارانه سوخت، شورشهای آبان ۹۸ بود با تبعات دومینووار وخیمش برای ایران از تخریب پایگاه اجتماعی نظام تا ترور سردار سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی. از این جهت، شورشهای آبان ۹۸ را که نظیرش در ۴۰ سال گذشته در دهها کشوری که از سیاستهای ضداجتماعی IMF پیروی کردند دیده شده باید در فهرست بلند IMF Riots یا شورشهای IMF دستهبندی کرد. لازم به ذکر است IMF از حیث ایدئولوژیک ملتزم به #نیولیبرالیسم و سهامداران اصلی آن #بانکهای_امریکایی هستند!
🔹طبق توضیحات دکتر جبرائیلی، افزایش قیمت بنزین نهایتاً نقشی در کاهش کسری بودجه دولت نیز نداشت بلکه اثر عکس داشت!
↩️ نتیجه: بزرگترین بازنده سیاستهای نیولیبرالی امریکایی در ایران (حذف یارانه و افزایش دلار و خصوصیسازیها) دولت و مردم هستند و بزرگترین برندهی آنها شرکتهای شبهدولتی.
🔹طبق گواهی دکتر جبرائیلی و شناخت اجمالی حقیر، صاحبان و سهامداران شرکتهای شبهدولتی با این که بزرگترین برندگان اقتصادی کشور هستند، اغلب هیچ اعتقادی به نظام و ارزشهای آن ندارند و تنها برندگان روندی هستند که در صورت استمرار میتواند منجر به فروپاشی نظام و کشور شود. روشن است که گرایش نظام به خصوصیسازی این شرکتهای شبهدولتی فقط باعث حذف همان سهم اندک دریافتی دولت از محل سود سهام این شرکتها میشود و نتیجه آن کاهش درآمد دولت و فشار بیشتر بر اقتصاد عمومی و سود بیشتر صاحبان این شرکتها خواهد شد.
🔹این روند بسیار شبیه به روندی است که #شوروی در دوره گورباچوف و یلتسین طی کرد که در آن طیفی از مدیران دولتی نیولیبرال که به دنبال چپاول راحتتر مردم روسیه بودند، با حمایت از سیاستهای آزادسازی و خصوصیسازی، مقدمه فروپاشی سیاسی و اقتصادی شوروی را فراهم کردند، اما خود به اولیگارشهای روسیه جدید تبدیل شدند!
🔹لذا باید عنایت کرد #لیبرالیسم و #نیولیبرالیسم نسخهای در راستای #اولیگارشی است! امروز طبق تعریف مصطلح اولیگارشی کشورهای مهد لیبرالیسم و نیولیبرالیسم (امریکا، انگلیس و فرانسه) تعریف اولیگارشی را به راحتی ارضاء میکنند: نظامی سیاسی که در آن حکومت در دست صاحبان ثروت و اشراف است.
🔹جریان انقلابی آگاه و بصیر باید از تبدیل شدن جمهوری اسلامی به یک نظام اولیگارشیک جلوگیری کند. برای این کار باید هژمونی نئولیبرالیسم را در سطح نظری و سیاسی شکست داد!
@criticalknowledge
هدایت شده از دانش حیاتی
🌿بسم رب الحکیم🌿
📶⚠️ خلاصهٔ علل تورم دلار و ریال بر اساس تحقیقات بنده و نقش نیولیبرالیسم
⭕️ علل (بی)سیاستی:
1⃣ آزاد بودن خرید و فروش دلار حتی برای مصارف غیر واقعی
2⃣ آزاد بودن خروج سرمایه دلاری از کشور (به مقاصد ترکیه و کانادا و غیرهم)
3⃣ عدم الزام صادرکنندگان به برگرداندن ارز حاصل از صادرات تا همین اواخر
4⃣ دلاریسازی قیمتهای داخلی از سرچشمهٔ تولید (شرکتهای تولیدکننده مواد خام: پتروشیمی، پالایشی، فلزات، معادن) که باعث سرریز تورم قیمت دلار به قیمتهای ریالی میشود.
5⃣ کسری بودجهٔ دولت به دلیل عوامل بالا و همین طور کاهش درآمد دولت از شرکتهای دولتی پس از خصوصیسازی بیشتر آنها. دولت مجبور میشود این کسری را با خلق نقدینگی جبران کند که در شرایط رشد اقتصادی اندک به تورم میافزاید.
6⃣ حذف یارانههای کالاهای اساسی به بهانهٔ هدفمندی یا مبارزه با قاچاق
☝️همانطور که روشن میشود کسری بودجهٔ دولت تا حدی معلول تورم دلاری است نه علت آن!
⭕️ اما علل ایدئولوژیک تورم، مشخصاً شامل عناصر زیر از ایدئولوژی #نیولیبرالیسم است که بر بازار آزاد تأکید میکند:
1⃣اعتقاد به آزاد گذاشتن بازار ارز و تقبیح مدیریت تقاضای ارز به اسم «سیاست دستوری»
2⃣ گرایش به آزادی ورود و خروج سرمایه
3⃣ گرایش به آزادی قاچاق کالا و عدم توصیه به جلوگیری از آن
4⃣ توصیه به خصوصیسازی شرکتهای دولتی که درآمدهای دولت را کاهش میدهد و آن را به جیب طبقهٔ سرمایهدار سوءاستفادهگر میریزد و دولت را با کسری بودجه مواجه میکند. این طبقه با تصاحب شرکتهای دولتی با این که هزینههایشان ریالی است و مالیات ناچیزی میدهند قیمتها را دلاری میکنند.
5⃣ عدم توصیه به أخذ مالیات از احتکار و سوداگری در بازار کالاها
6⃣ توصیه به حذف یارانهها
↩️ خلاصه ایدئولوژی #نیولیبرالیسم با هر نوع سیاستگذاری دولت برای مدیریت بازار به نفع عموم جامعه مخالف است و در شیپور بازار آزاد میدمد. نتیجهٔ آزادی بازار هم این است که کسانی که موقعیت، نفوذ، ذکاوت یا توانایی بیشتری دارند صرفاً با انگیزهٔ سود شخصی به هر طریقی دنبال افزایش ثروت شخصی خود باشند ولو این روند منجر به فشار تورمی بر اکثریت، استثمار قشر کارگر، فرار مالیاتی، فاصلهٔ شدید طبقاتی، گسترش فقر، معضلات اجتماعی، افول انسانیت و شکلگیری یک نظام اولیگارشیک گردد!
💡در حقیقت نیولیبرالیسم با تأکید بر بازار آزاد و آزادسازی اقتصاد و تقبیح دولت و تقدیس مطلق #مالکیت_خصوصی، باعث شکلگیری یک طبقهٔ کوچک چپاولگر در بخش خصوصی میشود. این طبقهٔ خصوصی نهایتاً دولت را نیز به چنگ خود در میآورد و بر تمام شؤون جامعه مسلط میشود طوری که دیگر هیچ کس را یارای مقابله با آن نیست. آنگاه جامعه بیدار میگردد که چه طور به اسم بخش خصوصی، یک اقلیت بیرحم چپاولگر بر آنها مسلط شدهاند و دولت و تمام ابزارهای سرکوب را نیز به دست خود گرفتهاند!
❗️در جوامعی مثل امریکا که این سیر تکمیل شده است، حتی صنایع تسلیحاتی و سیاستهای دفاعی و امنیتی نیز به دست اولیگارشی حاکم افتاده چنان که برای منافع خود و نه جامعه جنگ راه میاندازند تا با فروش اسلحه به دولت از محل مالیات عمومی بر ثروت خود بیافزایند. همزمان دستگاههای امنیتی هم با هر کسی که بخواهد دروغهای آنها را افشا کند برخورد میکند! همین طبقه رسانهها را تصاحب کرده تا جریان اخبار و اطلاعات را هم کنترل کنند!
👹 خلاصه: نیولیبرالیسم یک ایدئولوژی شیطانی است که ماحصل آن تسلط یک طبقهٔ چپاولگر پولپرست بیاخلاق بر جامعه و جهان است!
#مقاله
@criticalknowledge
اسلام تمدّنی | ابوالفضل انصاری
دکتر نیلی میگوید آیا باید انسان خوبی باشیم تا اسراف نکنیم؟! یا باید قیمت آنقدر بالا باشد که برای فر
🌱بسم الرب الحکیم🌱
✍ ملازمهٔ لیبرالیسم و آگنوستیسیسم: یک اعتراف مغتنم!
#تحلیل
🔹یکی از مبانی معرفتی #لیبرالیسم—مکتبی که صورتهای فلسفی، حقوقی، سیاسی و اقتصادی دارد— #آگنوستیسیسم (agnosticism) است. آگنوستیسیسم را لفظاً میتوان به مذهب تعطیل یا نادانستگرایی یا ناشناختگرایی ترجمه کرد (ترجمه مشهور اما غیردستوری آن «ندانمگرایی» است) که حال فرد یا مکتبی است که از شناخت موضوعی ابراز عجز جدی کند یا شناخت را محال بداند. از لحاظ تاریخی آگنوستیسیسم اغلب معطوف به موضوعات فلسفی و الهیاتی (وجود خدا، هدف و معنای حیات و ماهیت انسان) مطرح بوده است.
⚔ مشخصاً در طلیعهٔ عصر مدرن از قرن شانزدهم بود که قصور جریانهای مذهبی و فکری اروپا از توافق بر سر مسائل الهیاتی —که نهایتاً سر از جنگهای مذهبی خانمانسوز نیز در آورد— باعث شیوع شکاکیتگرایی (skepticism) و آگنوستیسیسم در بشر اروپایی شد.
💡نکتهٔ بسیار مهم و مربوط به ما نحن فیه این هست که لیبرالیسم ناگزیر پاسخی حقوقی و سیاسی به این وضعیت تعلیق و بحران معرفتی بود. سکولاریسم که خود از شؤون لیبرالیسم بود، با اعلام لاینحل بودن اختلافات فِرق مسیحی حکم به اخراج حُکام دینی (حالا فرقهای) از حکومت کرد و از #مسیحیت جز ما یتفق علیه یعنی اعتقاد به خدا، عیسی علیه السلام و لفظ کتاب مقدس را به عنوان مذهب رسمی نپذیرفت و گرچه لیبرالهای پروتستان مانند همکیشان کاتولیک خود در دورهٔ جنگهای صلیبی و دورهٔ استعمارگری اسپانیا و پرتغال، از رویکرد تکفیری مسیحیت نسبت به دیگر ادیان نهایت استفاده را بردند، اما با گسترش الحاد از قرن نوزدهم، ناشناختگراییِ زیربنای لیبرالیسم توسعهٔ بیشتر پیدا کرد و به خود خدا و اخلاق مسیحی گسترش یافت، چنان که لیبرالیسم تبدیل به پایگاه سیاسی همهٔ جریانهای لامذهب، آتئیست و آگنوستیک از جمله حتی مارکسیستهای غیرکمونیست شد!
🔹آنچنان که در خاطرم هست، تاریخ اندیشهٔ سیاسی کمبریج به ملازمهٔ لیبرالیسم با اگنوستیسیسم تصریح داشت آنجا که میگفت لیبرالیسم در شرایط عدم توافق جوامع بشری بر ارزشهای بنیادی، ضامن حداقل ارزشهای مورد اتفاق است یعنی آزادی فردی و رفاه مادی.
💡البته از نظر ما روشن است در وضعیتی که ارزشهای الهی و دینی انکار یا مجهول شوند، اغراض دنیایی و ارزشهای مادی در جامعه انگیزهٔ غالب خواهند شد و این وضعیت بیش از همه به نفع آنها است که در شرایط هرج و مرج معرفتی و اخلاقی، میتوانند گوی سبقت را در رقابت بیرحمانهٔ مادی از دیگران بربایند. طبق این تحلیل، جامعهٔ طبقاتی #سرمایهداری با تمام ضایعات و مظالمش فقط خروجی اجتماعیِ بحران معرفتی بشر مدرن است و لیبرالیسم هم توجیهکنندهٔ این وضعیت در سطح حقوقی، سیاسی و اقتصادی است.
↩️ لذا با توجه به توضیحات بالا، صحبت آقای مسعود نیلی، یکی از پدران #نیولیبرالیسم در ایران، در بارهٔ عدم اولویت اخلاق در تصمیمات اقتصادی و مشخص نبودن معنای «انسان خوب»، اصلاً مایهٔ تعجب نیست و صرفاً بیانی از آگنوستیسیسمِ منطوی در تمام اَشکال لیبرالیسم است. آنچه مایهٔ تعجب و تأسف است این است که طیفی از درسخواندههای لیبرال-آگنوستیک که خودشان به حیرت و سرگردانی خودشان در مسائل فلسفی، الهیاتی و ارزشی اذعان میکنند سه دهه است که برای جمهوری اسلامی که دارای مبانی صریح الهیاتی و ارزشی و تحت رهبری یک عالم دینی است برنامهریزی میکنند! 😐
📚 لذا بطلان این تصور که دانشمندان علوم اجتماعیِ آگنوستیک میتوانند برای #تمدن اسلامی برنامهریزی کنند در نظر و عمل اثبات شده است. این طایفه خود بخشی از مشکل هستند نه راهحل. این وضعیت بدون تحول در #علوم_انسانی قابل حل نیست و لازمهٔ این هم ورود فقها، الهیدانان و متافیزیسینهای مسلمان به علوم اجتماعی است.* جمهوری اسلامی هم دیر یا زود باید این برنامهریزان آگنوستیک را بازنشست کند.
——————
* ضمناً اتفاقاً این دقیقاً همان رویکردی است که این حقیر در کانال دانش حیاتی پیگیر هستم: منظر فلسفی و الهیاتی به مسائل اجتماعی
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی