💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part169 تلاش میکردم در کمد رو باز کنم ولی زورم بهش نم
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥
🥀
♡﷽♡
رمان #شُعله🔥
#part170
شوهر!
چه کلمه غریبی...
به خودم نهیب زدم که احساساتی نشم و بازی رو نبازم
ادامه دادم:
ما که بالاخره باید جدا بشیم
پس بهتره...
لبخندی زد:
کی گفته؟!
من... من بهت قول میدم دیگه هیچ وقت بدون خواست تو هیچ اتفاقی نیفته
حالا هم انقد اذیتم نکن خسته ام...
باز اشک تنها سلاح کارگرم بود
با صدای لرزان از گریه گفتم:
_من نمیخوام بهم ترحم کنی
یا بخوای به جبران اشتباهت تاوان بدی
یا... نمیخوام باهام مثل یه...
دستش رو بالا آورد تا سکوت کنم:
تمومش کن هیچ کدوم اینا دلیل من نیست
من فقط خسته ام...
_خب پس تمومش کن...
_ببین...
من خیلی وقته از کاری که داشتم عقب افتادم
اینکار به جاهای خوبی رسیده من میخوام زودتر تمومش کنم حق هم تیمی هام داره ضایع میشه
میشه اجازه بدی یک ماه بدون جتگ اعصاب بگذره و من کارمو تموم کنم؟!
توی این یکماه مثل همه زن و شوهرایی که میخوان جدا بشن زندگی کنیم!
فرض کن منتظر نوبت دادگاهیم
بعد از تموم شدن این دوره کاری میشینیم جدی حرف میزنیم به نتیجه میرسیم و عمل میکنیم
کاملا منطقی...
قبوله؟!
#جبرانی
پرش به قسمت اول رمان👇🏻♥️🍂
https://eitaa.com/nonvalghalam/28941
❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7
○•○•••○•○•••○•○•••○•○
🥀
🔥🥀🔥
🥀🔥🥀🔥🥀🔥
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀