eitaa logo
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
27.1هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
87 فایل
﷽ ✅ آموزشگاه تخصصی استخدام 100 کانال اصلی استخدام ۱۰۰👇👇 @estekhdam_100 ✅ ادمین ثبتنام👈👈 @admin_es100 💫 رضایت داوطلبین استخدامی: 🔗 @rezayat_es100 لینک گروه ذخیره کنید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2347630962C2eed45eb2d ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
مشاهده در ایتا
دانلود
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part226 اصلا نفهمیدم کی گذشت یعنی نمازشون تموم شد؟ بج
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان 🔥 _من... من که گفتم دلم میخواد اسمش رو تو بذاری به هر حال همه زحمتش با توئه بی انصافیه من بخوام نظر بدم _حالا بگو از چه اسمایی خوشت میاد میخوام بدونم _خب... اسم دخترونه ارغوان و یاس رو دوست دارم اسم پسرونه هم امیررضا... خندیدم: امیررضا... فامیلیش که مال خودته اسمشم میخوای شبیه خودت باشه؟ _آره دیگه امیررضا ترکیب اسم من و امام رضا... باز سکوت کردم رسیدیم به ورودی و امیرعباس دست به سینه برگشت تا سلام بده و من هم همراهش برگشتم اما نگاهم رو بالا نیاوردم ذهنم ظرفیت درگیری دوباره رو نداشت... کمی که از حرم دور شدیم امیرعباس باز به حرف اومد: راستی گفتی فامیلی باز یادم افتاد... راستش من هنوز نتونستم تصمیم بگیرم درباره این موضوع... _چه موضوعی؟ _همین که برم اسم و فامیلی و هویت شناسنامه م رو تحصیح کنم یا نه؟ اگر از حاج خانوم بخوام مدارک پدر و مادرم رو بهم میده ولی میترسم ناراحت بشه... _آقاجونت چی... اون ناراحت نمیشه؟ آهی کشید و به سیاهیِ رو به سپیدیِ آسمون خیره شد ولی جوابی نداد... حس میکردم اصلی ترین دغدغه ش هم همینه... ترجیح دادم بحث رو عوض کنم همین که وارد لابی شدیم گفتم: میگم الان وقت صبحونه نیست ولی من گشنمه نمیشه از کافه هتل یه چیزایی بخریم بریم بالا بخوریم؟! فوری سر تکون داد: آره آرا... منم گرسنمه بگو چی میخوای خودت برو بالا من میگیرم میام... پ.ن: با عرض شرمندگی جایی هستم که همین یکی حاضر شد ان شاالله جبران میشه پرش به قسمت اول رمان👇🏻♥️🍂 https://eitaa.com/nonvalghalam/28941 ❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌ ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7 ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ 🥀 🔥🥀🔥 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀