eitaa logo
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
27.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1هزار ویدیو
87 فایل
﷽ ✅ آموزشگاه تخصصی استخدام 100 کانال اصلی استخدام ۱۰۰👇👇 @estekhdam_100 ✅ ادمین ثبتنام👈👈 @admin_es100 💫 رضایت داوطلبین استخدامی: 🔗 @rezayat_es100 لینک گروه ذخیره کنید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2347630962C2eed45eb2d ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
مشاهده در ایتا
دانلود
💢تیم تخصصی استخدام 100💢
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان #شُعله🔥 #part237 اما اسمش این بود که اون بیدارم کنه وگرنه من ا
🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥 🥀 ♡﷽♡ رمان 🔥 چند قدم بیشتر برنداشته بودم که از شدت ضعف نزدیک بود بیفتم و ناچار به بازوی امیرعباس آویزون شدم با دست آزادش شونه م رو گرفت و نگهم داشت: خوبی هنگامه؟ دلم میخواست فریاد بزنم به من نگو هنگامه شنیدن این اسم حالم رو بدتر میکرد اما ناچار سکوت کردم و سر تکون دادم کمکم کرد روی لبه حوض وسط صحن بشینم: ببینمت... میخوای اگر نیاز به استراحت داری برگردیم؟! درمونده نگاهش کردم حالا این من بودم که برای موندن اصرار داشتم این آخرین فرصتم بود و نمیخواستم از دستش بدم... خواهش کردم: نه میخوام بمونم. چیزیم نیست بخدا یه لحظه ته دلم ضعف رفت _پس گرسنته چرا خودم حواسم نبود... از سر شب تا حالا هیچی نخوردی... میتونی تو حرم بمونی تا من برم بیرون یه چیزی برات بگیرم و بیارم؟ از خدا خواسته منتظر فرصتی برای تنهایی با ذوق سر تکون دادم: آره آره... خیالت راحت فقط... اینجا نمیشینم میرم توی اون یکی صحن... _کدوم؟ _همون که مسجد هم اونجا بود _گوهرشاد دیگه... یاد بگیر اینا رو... به خنده ش خندیدم: خیلی خب حالا برو ویگه گرسنمه _چشم فقط اگر پیدات نکردم حواست به گوشیت باشه دیگه بعدم آروم از بغل برو طوری نشه باز _منم چشم... به سلامت... با لبخند طلبکاری دور شد و من باز ایستادم دلم میخواست زودتر به همونجایی برسم که اون شب اون پیرمرد رو دیدم میخواستم از همونجا با صاحب این خونه حرف بزنم شاید ارتباط برقرار میشد... واقعا ضعف داشتم و چشمهام سیاهی میرفت ولی هرطور که بود خودم رو رسوندم اونجا... از شدت خجالت و تعذب توی خودم مچاله شدم و به دیوار مسجد تکیه دادم ولی باز دلم آروم نشد چادد رو روب سر کشیدم و از پشت حائل سیاه پارچه ش به گنبد خیره شدم: من... برام خیلی سخته... خب تابحال اینکارو نکردم اصلا بلد نیستم نمیدونم چطوری باید حرف بزنم راستش هنوز مطمئنِ مطمئن نیستم که کسی صدامو میشنوه یا نه... ولی حس میکنم که... میشنوید... ولی چطور باید مطمئن بشم اصلا اگر هم مطمئن بشم به واقعیت این اعتقاد از کجا بدونم که میخوای که صدای منو بشنوی یعنی بشنوید... ببخشید ولی من عادت ندارم به کسی احترام بذارم اونم کسی که ندیدم و صداشو نشنیدم خب چرا نباید یه نشونه ای برام بفرستی...د که مطمئن بشم؟ نگاه پر از شرم و سوالم رو به گنبد دوختم و منتظر شدم ولی خبری نشد... پ.ن:سنجاق کانال رو حتما چک کنید پرش به قسمت اول رمان👇🏻♥️🍂 https://eitaa.com/nonvalghalam/28941 ❌کپی به هر نحو حرام و موجب پیگرد قانونی ست❌ ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ http://eitaa.com/joinchat/3450667030Ca49fc47ed7 ○•○•••○•○•••○•○•••○•○ 🥀 🔥🥀🔥 🥀🔥🥀🔥🥀🔥 🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀🔥🥀