#نماز_شب
💠امام رضا علیه السلام فرمودند:
🔸« بر نماز شب و تهجّد، مراقبت و مداومت کنید؛ زیرا که نماز شب، احترام به ساحت اقدس پروردگار است؛ آن موجب افزایش روزی میگردد و چهرهها را زیبا میسازد و رزق آن روز را ضمانت میکند.
🔸 و در نماز وتر خود، درنگ و وقوف بسیار کنید؛ زیرا که درحدیث آمده است که: هر کس در نماز وتر خود، درنگ کند، وقوف و درنگ او در محشر و روز قیامت، اندک خواهد گشت.»
📚کتاب فقه الرضا علیه السلام
نشان از بی نشانها ص 427
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#سلام برابراهیم هادی
اگر هر روز به چشمانتان دقیق خیره شویم _مسیر درست را نشانمان می دهد
فقط یه مشکلی هست..
دیده بینا ندارم تا ببینم دیدگانتان را😔
#داداش_ابراهیم!!
اول دستی به چشمام بکش تا بینای بینا شود
آنگاه مسیر را پیدا خواهم کرد.
منتظرم رفیق
منتظر دستهای پاکت
منتظر دستهای به خون غلتانت
تا بینا شوم
راستی تا امثال من بینا شوند _چقدر امثال شما رفتند و خون پاکشون جاری شده⁉️⁉️⁉️
شرمنده ام رفیق
شرمنده ام ......
اینبار دیگه توبه نمی شکنم
#داستان
زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.
آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد.
منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟
زن جواب داد: نه، مهم نیست.
وقتی خدا امر کند،
حتی شیطان هم فرمان می برد.🌷🍃
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♥️ســـیدے! یــابن الــحسن!♥️
👈🏼 مِــــن هــــجرِک یاحـــــبیب،
قـــــلبے قــــد ذاب مــــــــهدیمـ
ازفــــــــــراق دورے تـــــــــو،
دیـــــگرطـــــــاقتے نـــــــمانده،
جــز ایــنکه تـــسّلایمـ دعـــاے فــــرجت بـــــاشد...
#اربــــابمان
#مـــنتظرصــداےمــاست
ا❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨
💟بـــسم اللــه الــرحمن الــرحيم
💞إِلــــَهِے عـــَظُمَـ الْــــبَلاءُ وَ بــَرِحَ الْـــخَفَاءُ وَ انــــْکَشَفَ الْــــغِطَاءُ وَ انْــــقَطَعَ الـــرَّجَاءُ وَ ضــــَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُــــنِعَتِ الــــسَّمَاءُ وَ أَنْـــــتَ الْــــمُسْتَعَانُ وَ إِلَــــیْکَ الْــــمُشْتَکَے وَ عــــَلَیْکَ الْــــمُعَوَّلُ فـــِے الـــشِّدَّةِ وَ الــــرَّخَاءِ اللــــهُمَّـ صَـــلِّ عَـــلَے مُـــــحَمَّدٍ وَ آلِ مُــــحَمَّدٍ أُولِــــــے الْأَمْـــــــرِ الَّـــــذِینَ فَـــــرَضْتَ عَــــلَیْنَا طـــــَاعَتَهُمـْ وَ عـــــَرَّفْتَنَا بِـــــذَلِکَ مَــــنْزِلَتَهُمْـ فَـــــفَرِّجْ عــــَنَّا بِـــحَقِّهِمْـ فَـــرَجا عـــَاجِلا قَـــرِیبا کَـــلَمْحِ الـــْبَصَرِ أَوْ هُــــوَ أَقـــْرَبُ یَا مـــُحَمَّدُ یَا عَلِےُّ یَا عَلِےُّ یَا مُـــحَمَّدُ اکـــْفِیَانِے فـــَإِنَّکُمَا کـــَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فـــــَإِنَّکُمَا نـــَاصِرَانِ یَا مَــــــوْلانَا یَا صـــَاحِبَ الـــزَّمَانِ الـــْغَوْثَ الْـــغَوْثَ الْــغَوْثَ أَدْرِکـــْنِے أَدْرِکْنِی أَدْرِکْــنِے الــسَّاعَةَ الـــسَّاعَةَ الــسَّاعَةَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ یَا أَرْحَـــمَ الـــرَّاحِمِینَ بِــــحَقِّ مـــُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الــــطَّاهِرِینَ..💞
❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖✨🌟✨
👆🏼وبــــراے #ســـلامتے مـــحبوب عـــالمین روحـــے وارواح الـــعالمین لــــــــتراب مــــــــقدمه الــــفداه💔
ا❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨
💟بــسمـ الله الــرحمن الــرحیم
💓اَللّـــهُمـَّ كُــنْ لِـــوَلِيِّكَ الْـــحُجَّةِ
بْنِ الْــــحَسَنِ صــــَلَواتُكَ عـــــَلَيْهِ
وَعَــــلے آبـــائِه فـي هــــــــذِهِ
الــــسَّاعَةِ وَفـــي كُــلِّ ســــاعَة
وَلـــِيّاً وَحــافِظاً وَقــائِداً وَنــاصِراً
وَدَلــــيلاً وَعَــــيْنا حـَتّے تُـــسْكِنَهُ
اَرْضــــــَكَ طَــــوْعاً وَتُــــــمَتِّعَهُ
فــــیها طــــویلا...💓
❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨🌟
یـــقین بــــدانیمـ که اوهــمـ،
هــر لــــحظه، دعـــایمان مے کــند...
🌤اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّجْ 🌤
💠 بیایین برای تعجیل و سلامتی قطب عالم امڪان
💠حضرت صاحب الزمان عج سه توحید
💠به نیت هدیه یڪ ختم ڪامل قرآن به مولا عج قبل از خواب هرشب عاشقانه هدیه ڪنیم 🙏
سلامٌ علـےمنكانفيعينيكلالبشر
و لم أطلب من الله يومًا سواه !
سلام بر کسی کھ در چشمانم ؛ تمام دنیاست و هیچگاه غیر او را از خدا نخواستم . . ! #سلام_فرمانده💚.
یــا رَفِیــقَ مَــنْ لارَفِیـــقَ لَہ
خون زيادے از پای من رفتہ بود. بی حس شده بودم. عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم. #زير_لب فقط مےگفتم:
يا صـاحـب الـزمـان ادرڪنی
هوا تاريڪ شده بود.
#جوانے خوش سيما و نورانے بالای سرم آمد. چشمانم را بہ سختے باز ڪردم.
مرا بہ آرامے بلند ڪرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشہ ای امن مرا روے زمين گذاشت. آهستہ و آرام.
من دردے حس نمےڪردم!
آن #آقا ڪلے با من صحبت ڪرد. بعد فرمودند: ڪسی مےآيد و شما را نجات مي دهد. #او_دوست_ماست!
لحظاتے بعد #ابـراهيـم آمد. با همان صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن #جمال_نورانی، ابـراهيــم را دوست خود معرفے ڪرد خوشا بہ حالش...
📚 سلام بر ابراهیم
#جز_خدا_کسی_خبر_ندارد.....
🍃 حضرت علامه طباطبایی ره :
سالک راه خدا در عین اشتغال به امور طبیعی «تجارت ، زراعت ، نکاح و ..» یک رشته ارتباطات و اتصالی با خدای خود دارد،
دریائی از شوق در دل او موج میزند ، آتشی از عشق و محبت درون او را می سوزاند ، غم و اندوه و هجران دل او را آب می کند؛
از این انقلاب درونی او جز خدا کسی خبر ندارد.
📕رسالۀ نفیس لبّ اللباب ، ص ۹۸
27.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲خواهرم بخاطر این چشم ها..🙏
پست ویژه ....♥️
#امنیت_اتفاقی_نیست
#حجاب
لشگر صاحب زمان کجایین⁉️
بیاین یه چیزی دارم براتون..
💢کلاسهایقرآنیبامدرکمعتبرصادرازقم"
💢کاملارایگانمخصوصشیعههایامامزمان
ویژه خانوم ها و آقایان
دختر ها و پسر ها🌸
اگه میخوای جامعه صاحب زمان و بسازی بیا
https://eitaa.com/joinchat/3593273717C6733a804cf
🔴همه دنبال مدرک معتبر آستان مقدس حضرت معصومه(س) هستن👆🏻
eitaa.com/joinchat/1663238346C8015084ebc
وظیفه ی منتظردرزمان غیبت چیست؟
سعی کنیم درزمان غیبت غرق نشیم
حواسمون به میدان نبرد وخاکریز درجنگ نرم باشه
🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت66
📚#یازهرا
_________________________
رفتم تو اتاقم
گوشیمو برداشتم ارسلان دوبار زنگ زده بود
زنگ نزدم بهش
بابام اگه بفهمه کلی باهام دعوا میکنه
تازه میگفت اگه به هم محرم باشین باید فقط دوروزی سه دقیقه جدی باهم صحبت کنید در حضور آرمان
اگه بفهمه ما ور زود سه چهار پنج بار به هم زنگ میزنیم یا پیام میدیم
اگه آرمان بهش بگه چییی
خدایااا خودت کمک کن
بابام میگفت نظر ارمانم مهمه کاش نگفته بودم بهش که با ارسلان در ارتباطم
خدایااا
خدا کنه نگه به بابام
اخرش آرمان نمیزاره که من باهاش ازدواج کنم، مطمئنم حسودیش میشه
خدایاا
اون بیچاره چه گناهی داره که منو دوست داره اون منو قانع کرده که دوسم داره
اون فقط زنگ زد ببینه برا نماز بیدار شدم یا نه،،
کاش نگفته بودم
کاش لال میشدم بابام میکشه منو
اگه شب ارمان ساز مخالف بزنه چی
تکلیف این ارسلان بد بخت چی میشه
کاش نگفته بودم کاااااششش
نماز
واااای نماز
نماز نخوندم
سریع رفتم وضو گرفتم که نماز بخونم
آرمان))
صبحونه خوردم رفتم بریم گلزار شهدا سر قبر همون شهیدی که زندگی نامشو خوندم کلی شلوغ بود
صبر کردم خلوت شه
نشستم سر قبر یه شهید چطوری که به شهادت رسید و خوندم خودم جاش گذاشتم دلم براش سوخت
از اونجا پا شدم رفتم کنار یه قبر دیگه یه مردی نشسته بود روی قبر و عکس شهید رو بوسه میزد..
گل نرگس اخریش بود که رفتم کنار اونا اقاعه
_پدر جان؟؟چکار میکنی؟؟
(اشکش در اومد، گل نرگس رو گذاشتم روی قبر نشستم کنارش
_چیشده؟
چرا گریه میکنی؟؟
-دلم برا پسرم یه ذره شده😭
_پسرتونه؟
-اره
عاشق شهادت بود..
همیشه میگفت دعا کنید شهید شم
بیست چهارساعت فقط میگفت شهادت شهادت
قسمم داد نمیشد مخالفت کنیم ما رو به امام حسین قسم داد ما رو به تک تک قطره های اشک حضرت زینب قسم داد
هممون راضی شدیم تا بره،، راضی کردن همسرش خیلی سخت بود براش تا اینکه همسرشم راضی شد.
حدود سی بار رفت سوریه و سالم برگشت
همش به امید اینکه شهید بشه میرفت و سالم برمیشت گاهی اوقات مدت زیادی میموند میگفت تا شهید نشم برنمیگردم.. تا نمیرم برنمیگردم. هر دفعه که میرفت میگفت برام دعا کنید دفعه بعد فقط یه پلاک بمونه دعا کنید دفعه میگفت دعا کنید بی سر بیام😭
خیلی دعا کردنش سخت بود برامون
رفت گفت اگه این دفعه هم برگردم قسم خورد که دیگه نمیره
مارو قسم داده بود که دعا کنیم شهید شه
نمیدونی چقدر دعا کردنش سخته
به همسرش گفت دعا بعد من برم،، دعا کرد براش..
حسین من عاشق بچه بود الان دوسال که به ارزوش رسیده شهید شده
اخرین باری که رفت متوجه شدیم خانومش بارداره بچش دختره
از قبلش فقط خودشون دوتا میدونستن
داخل یه برگه نوشته بود اگه دختر باشی
باید شجاع و نترس باشی،، مبادا نامحرم صدات و بشنوه، مبادا چادرت عقب بره..
اسمت باید یا زینب باشه یا زهرا انتخاب. بامادرته،،
اگرم پسر باشی باید مواظب مامانت باشی باید از مردم این کشور دفاع کنی
در راه جهاد خدا قدم بردار
البته مجبور نیستی ها اگه دوست داشتی فرزندم
اما همین شهادتش باعث سربلندی ما شده
(با هر جمله ای که داشت میگفت من بغضم بیشتر میشد.
بخاطر شهادت بچه شو ندید هیچ وقت..
همین جور که داشت حرف میزد
یه دختر کوچولو که به نظر میومد سه سالش باشه یه چادرنماز کوچیکم پوشیده بود دست گذاشت رو شونه ی مرده
بابای شهید بهش گفت جانم دخترم
دختره با صدای بچگونه ومظلومش گفت مامانم گفت بریم
بعد یه خانوم کاملا با حجاب اومد یه دستی روی عکس شهید کشید..
بعد که خواستن برن
خانومه به دختر کوچولوعه گفت
زهرا از بابات خدا حافظی کن بریم
دختره هم رفت دستی کشید رو عکس باباشو و عکسو بوسید..
فهمیدم که اسمشو زهرا گذاشتن
اون خانومه هم همسرش بود
همه از دختره ی کوچولو عکس میگرفتن
بهش خورامی میدادن یه اقایی یه چادر مشکی خیلی کوچک بهش داد که هم ن موقع پوشیدش مثله فرشته ها شد
یه پسره ایی رفت بهش گفت زهرا خانم میدونی من بهت مدیونم میشه منو ببخشی
بغضم بد جور شدید بود
-پسرم خدانگهدار انشاالله به حق امام حسین عاقبت بخیر شی مثل پسر من به هر ارزویی به داری برسی...
_ممنون پدر جان..
گریه امونم نمیداد تا حالا اینجور نشده بودم به هر سختی بود رفتم توماشین نشستم و گریه کردم داشتن میرفتن
بدو رفتم سمت اقاعه انگار میشناخت منو و فهمید کارش دارم..
از بین مردم اومد رفتم کنارش
-کاری داشتی پسرم
_میشه برا منم دعاکنی 😭
-چه دعایی پسرم
_میشه دعا کنی خدا منو ببخشه و قبولم کنه؟؟😭
-خدا مهربونه پسرم نگران نباش همچی درست میشه
_چشم😭
(دستشو بوسیدم..
رفتم تو ماشین کلی گریه کردم)
واقعا که اینجا ارامش بخشه
بعد از چند دقیقه رفتم بیرون یه مردی رو دیدم از پشت سر اره همون پسره بود که به زهرا کوچولو گفت من مدیونتم منو ببخش..
نزدیکش شدم
وااای خدایااا نیمااا بود که
_نیماااا
(دور برشو نگاه کرد که چشش افتاد به من)
-اوه تو اینجا چی میخوای آرمان خان
بیا بریم