🦋به نام خدای یکتا 🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت37
📚#یازهرا
_________________________
_بابا😂
-تو خیلی خرفتی از نرگسم بی عقل تری.
_وقتی پدر آدم اینجور بگه چه توقعی از بقیه 😂
بعدشم چطور نمیزاشتی وقتی مجرد بود همش میرفت قم میگشت..
-برا درسش میرفت تو هم برو طلبه گی بخون برو شمال اصلا
_بابا😂
بخدا من روم نمیشه به دوستام بگم داداشم طبله اس
فقط به نیما میدونه که اونم وگفت خوش بحالت اگه به دوستام بگم داداشم طلبه اس بابام نظامی خواهرم علوم قران خونده بخدا باهام قطع رابطه میکنن😂
چقدر شما با من فرق دارین
-تو با ما فرق داری.
همین پسره نیما پسر خوبیه باهمین بگرد..
_بابا بخدا امیر علی
-امیر علی چی؟
_اصلا هیچی بگذریم بهم بگو ولش
- من نمیتونم اینقدر راحت با امیر علی صحبت کنم
واقعا اونقدری که با تو راحتم با امیر علی نیستم اینم واقعییت
فقط مامانت میدونه
_عجبی
اگه با من راحت بودی اول به من میگفتی نه به امیر علی😂
-چیو؟؟
_همونی به امیر علی گفتی به من نگفتی..
-گفتم شاید تو بری به نرگس بگی..
_عه پس نرگس نباید بفهمه
-اره
_نه پس به منم نگو
ولی بگو
میخوام بدونم
-بگم؟😂
نمیگی به نرگس؟
_بابا خب این فرق میشه دیگه به منو امیر علی بگی به نرگس نگی فرقه بین بچه هاته 😂
-میزنم تورو آرمان موضوع جدیه
_نمیخوام نگو میرم بهش میگم
-امیر حسین یه مشکل تو سرش بود خوب شده
اما فراموشی گرفته
عموت گفت امروز بهم گفت حافظش از دست داده
میگه من نرگسو نمیخوام