eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
25هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
112 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeem110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدند از بهشت بدرقه اش مادر آفتاب می آمد مادر آفتاب مابینِ هاله ای از حجاب می آمد مادر آب بود و آینه بود مادر آسمان و اخترها مادری که به پاش خم میشد قامت التماس هاجرها مادری که میان رویایش آخرین نوعروس زهرا شد چه عروسی که حوریان گفتند سحری دست بوس زهرا شد چه عروسی که چینِ دامانش از پر جبرئیل، زیباتر چه عروسی وقار چشمانش از تماشای نیل، زیباتر آمدند از بهشت بدرقه اش دسته دسته فرشته های خدا دیده میشد کنار هر قدمش درسماوات، جای پای خدا مینوشتند روی تاج گُلش مادرماه، مادر خورشید میشد از چشمهای او فهمید سایه اش هست بر سر خورشید از دعای بلند او دیدند سامرا را به روی رحلِ بهشت نذر کردند دایه های جنان که شود وقت وضع حملِ بهشت نمِ باران زد و دعا که گرفت نور هم مست بود و بی حس بود همچو قرآن که زینت عرش است کودکی روی دست نرگس بود کودکی که به دستِ موجِ لبش صد هزاران عصای موسی بود پسری که ذبیح او یحیی نفس او مسیحِ عیسی بود او که دارد میان مُشت خودش محکمات قضاوت داوود آنکسی که همیشه خواهد بود مُهر نامش کتیبهء لب هود آمد آن یوسفی که می گفتند چشم یعقوب را کِشد در بند آنکه میگفت حضرت ایوب از نگاهش نمیشود دل کند آمد آنکه به مدح او گفتند آیه ها ما خلقت الانسان را آمد آنکه ز خاک پاهایش آفریده خدا سلیمان را آمد آنکه عبادتش کردند هرچه عبد و عبید و معبود است آنکه از دوری اش عذاب شدند هرچه فرعون، هرچه نمرود است آمد آنکس که شعلهء عشقش آتشی زد به قلب ابراهیم آنکه دادند وعدهء او را سیزده نورِ واجب التعظیم همره خضر، همدم یونس همدل نوح، وارث آدم آمد آنکس که سجده اش کردند انبیا قبل حضرت خاتم طاق نصرت برای استقبال تا زمین با ستاره ها بستند هم گُل اشک، هم گُل صلوات روی طاق مناره ها بستند دید در بزم آسمانی ها شاهدی از زمین شواهد را چشمها که پر از مکاشفه شد مست دیدند چشم مسجد را ملکی آمد و پیاله گرفت شربتی خورد و گفت عجب شهدی است ناگهان وحی آمد از بالا ساقی امشب فقط خود مهدی است مصلح کل که ریشهء ظلم از سرِ انگشت او بهم خورده او که دائم ستون عرش خدا به توانمندی اش قسم خورده چهرهء لن ترانی اش دارد جذبه و هیبت رسول الله اوکه بر قامتش برازنده است زره حضرت رسول الله آسمان نگاه او روشن کهکشان پُر از مدار علی است در قلاف دو ابرویش دارد ذوالفقاری که یادگار علی است جای پاهای او نه که گلزار بلکه قطع یقین حرم زار است او که در لشکرش برای ظهور سیصد وسیزده علمدار است تکیه بر کعبه می زند روزی تا کند از حسین خونخواهی از پسِ ابر می شود پیدا آفتابِ بقیه اللهی روز موعود در جوار حسین کعبه مست است، مست دیدن ما چقدر باصفاست با مهدی دور شش گوشه روضه خواندن ما جان ما کربلاست پس قطعاً جای پای خدا شود هر روز بهر رجعت خوشا به حال کسی که دلش کربلا شود هر روز
ای ابر پرُ باران در این عصر کویری دست مرا پُر کن در ایام فقیری صحرا به صحرا آمدم دنبالت آقا بوسه به پایت می زنم در هر مسیری ای دلخوشی زندگی، بی عشق رویت این زندگی دارد فقط حکم اسیری حتما" به من هم میرسد یکبار دیدار دلخوش به دیدار توام هنگام پیری ای کاش می شد از شما امضا بگیرم یک گوشه بنشینی، عبایت را بگیرم **** ای آسمانها جلوه ای از روی ماهت برگی نمی افتد زمین جز با نگاهت بر سیصد و بر سیزده یارت اسیرم اصلاً سیاهی لشگرم بین سپاهت ای ذوالفقار دست مولا هر کجایی دست امیر المومنین پشت و پناهت در پشت پرده ماندنت تقصیر من شد تقصیر من، این عبد سر تا پا گناهت تا کی بگویم زیر لب آقا نیامد آقا نیامد یوسف زهرا نیامد **** آمین بگو حاجات عمرم را بگیرم تا عمر دارم با خودت احیا بگیرم حتی اگر که ماه پشت ابر باشی یعنی سرم را میشود بالا بگیرم من بیقرار یک قرارم چند وقت است امشب کجای جمکرانت جا بگیرم ای افضل الاعمال من دیدار رویت عیدی خود را من کی از زهرا بگیرم یکجا فدای تو همه ایل و تبارم شرمنده ام اما شما را دوست دارم **** چشمم نداده قطره ای پیش تو نَم پس تو حاضری در غیبت کبرا منم پس در شادی و غم دستهایم را گرفتید اما منم که دستتان را میزنم پس حیف است بی رعیت بماند خانه تو جایی به دردت میخورد این بودنم پس جنگ یمن وقتی علامات ظهور است تحت لوای پرچم تو ایمنم پس من دشمن دیرینه آل سعودم چون بی خیال سیلی زهرا نبودم
‍ در ارض وسماوات دگر جشن وسرور است دربیت امام عسگری شمیم نور است نرگس به شعف دست پدر داد پسر را از چهره ی عسگری دگرغصه بدور است او مایه فخربشر وامید زهراست برخلقت او خالق دادار فخور است اومهدی موعود امام بشراست او اومنتظر اذن خدا وقت ظهور است اومنتقم خون حسین جدغریب است از حیث عمل در ره جدش به عبور است مهدیست امام بشر وحجت آخر لایق به خلافت علی ماه فکور است مامنتظران درصف موعودنشستیم نوکر به درصحن وسرایش به وفور است روزی که به دنیا زده پا مادر او گفت تبریک همه در طبق شادی وشور است مهدیست امام بشر و حجت عالم عیدی زسوی سرور ما اذن حضور است -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
شعرکردی وِخم هجرتو اي يوسف زهرا ،چه بکم منِ بی بال و. ایی دامن صحرا ،چه بکم دامن پاك تونه قبلهٔ هرقلب خمين منِ وامانده له اي واديِ دنیا ،چه بکم تاوكِي ناله بکم له شو يلداي فراخ چیه نالی دل م تاو ثريا ،چه بکم بیمه آخرله خمت راهيِ صحراي جنون دل مجنون گریدن دوري ليلا ،چه بکم ترسم اي عمره و پايان برسه له خم ودرد م نیم لايق ديدار تومولا ،چه بکم تونی مولاتوشفيعِ منِ عاصي له جزا م و بارِگُنه هه عرصهٔ عقبی ،چه بکم غلامی(مجنون کرمانشاهی)
هردل خرسند بامهدی خوش است لعل پر لبخند بامهدی خوش است گفت کام عشق را شیرین کنم بوسه ای چون قند بامهدی خوش است تا اسیر تیغ ابرویش شدم آنچه دل را کند بامهدی خوش است حرف بسیار است اما دلبریست حرف یاسوگند بامهدی خوش است میوه ی تنها ثمر دارد ولی میوه ی پیوند بامهدی خوش است گرچه فرقی نیست در فرزندها اولین فرزند بامهدی خوش است علت لبخند طاها اوست او آخرین فرزند زهرا اوست او کشتی امواج، دریا مهدی است آسمان نه عرش اعلی مهدی است تا نوشتم ماه امشب سر زده تو بگو خورشید فردا مهدی است طاق دنیا ناگهان لرزید و گفت آخرین منجی دنیا مهدی است تاکه صد آمد نود هم میرود آن دم اعلا مسیحا مهدی است خواب رویش آرزوی مابود اهل عالم یار رویا مهدی است گفت مجنون کوری چشم حسود کف بزن زیرا که لیلا مهدی است شمس دلخواه بنی هاشم تویی آخرین ماه بنی هاشم تویی هرکه از نامش دوا برداشته نسخه ی درمان این دلها تویی من یقین دارم که محشر میکنی چون شفا بردرد های ما تویی نه فقط حُسنت حجاز و کوفه را سرزمین شام را مولاتویی تیر مژگانت خطا هرگز نکرد چون کمانش سوی ما آقا تویی در رگ تو خون حیدرجاری است اوج ایثار و وفاتنها تویی بر دل لشگر زدی وقت فرج کوفه را بانگ عزا تنها تویی درسحرمهدی موعود آمده آخرین منجی معبودآمده عرش وفرش امشب پریشانت شده برسر خوان تو مهمانت شده درقیامت با پیمبر برنخیز بینتان جبریل حیرانت شده معتقد هستم که با یک گوشه چشم عالم ایجاد ، سلمانت شده دیده و چشمت اگر لب‌ تر کند هر ستون انگوربارانت شده میوه ی عمر امام عسکری خنده کن بابا یت حیرانت شده میرسد آوای حق ازنای تو ای به قربان قد و بالای تو شدعیان درقامتت قدر وجلال دروجود اطهرت پیدا کمال یک بشر سرتابپا خیرالبشر درتوباشد این همه حسن وجمال سروقدت نخل امید بشر روی ماهت آفتاب بی زوال هم فصاحت هم شجاعت هم ادب درعیان قامتت قدروجلال هرکه چشم افکند برماه رخت گشته مبهوت ازنگاه آن جمال هرچه دارد انبیا واولیا دروجودت ذات پاک ذوالجلال آن طلوع ماه شعبانی رسید مژده مهدی ماه کنعانی رسید -آرمین غلامی(مجنون )
باز عالم شد مصفّا از بهار دیگری آمده در عرش اعلا لاله زار دیگری هم برای قلب عالم یک نگار دیگری هم برای شیعه صاحب اختیار دیگری کرسی عرش خدا را شهریار دیگری اهل عالم آخرین خورشید احمد آمده زیور دوم حسن،چارم محمّد آمده باز شد در کلّ عالم مجلس شادی به پا گوئیا شد بانی هر محفلی شخص خدا باز پیچیده میان آسمان ها این ندا بر صراط مستقیم ِ حق رسیده رهنما آمده دنیا یگانه منجی آل عبا اولیا را ،انبیا را ، آمده بهتر ز جان شیعیان تبریک! آمد حضرت صاحب زمان بر روی دستان نرجس روح تقوا آمده آخرین دسته گل زیبای زهرا آمده شیعیان را سرور و آقا و مولا آمده هر دل بشکسته را روح مداوا آمده علّت پیدایش دنیا و عقبا آمده آمده بر سیزده دریای ایزد گوهری بر تمام اولیا و سروران تاج سری نیمه ی شعبان شد و ماه علی کامل شده آمده آن که جهان بر روی او سائل شده قبله ی دل های شیعه سوی او مایل شده یک نگاه رحمت او حلّ هر مشکل شده هر عمل ولله که بی حبّ او باطل شده باز شد بر روی کلّ شیعیان باب نجات آمده آن که شود مقبول با مِهرش صلات آمد و شد اختری در آسمان سامرا سوّمین فرمانروای مهربان سامرا معدن جود وسخای بی کران سامرا بعد بابایش حسن روح و روان سامرا دلبر یکتای قلب عاشقان سامرا هر که دیده روی چون ماهش شده دلبسته اش خلقت کلّ خلائق شد به حق وابسته اش اوست زینت بر تمام خلق،طاووس جنان تالی قرآن، امامُ الْاِنس، بر عالم امان صاحب دلهای شیعه،مالک مُلک جهان سایه اش در روز محشر بر سر ما سایه بان جنت الماوأی ایزد خاک پای مهدی است این سر وجان،هرچه دارم من برای مهدی است اوست نور سیزده معصوم هستی بر زمین ذوالفقار آخر مولا امیرالمؤمنين شیعیان را یک نخ قنداقه اش حبل المتین خادم پیوسته اش شد حضرت روح الامین خُلقاً و خَلقاً شده ثانیّ ِختم المرسلین او تماماً مظهر خُلق و خصال احمد است او امام شیعیان ،مهدیّ آل احمد است ای که هستی بر تمام خلق رهبر العجل ای قرار دیده ی بی تاب حیدر العجل مادرت خوانده تو را با دیده ی تر العجل شیعه در فقدان تو گردیده مضطر العجل طالب خون خواهی آل پیمبر العجل منتظر در راه تو مانده ببین پیر و جوان الامان والامان ای حضرت صاحب الزمان مادر غم پرورت در پشت در می خوانَدَت بر روی سرنیزه ها رأس قمر می خوانَدَت حنجر بُبْریده با تیر سه پر می خوانَدَت عمّه ی مظلومه ات بین گذر می خوانَدَت یک لب پاره میان تشت زر می خوانَدَت عمّه ات در بزم نامحرم تو را خوانده بیا الامان والامان ای آخرین صاحب لوا
خبر رسید، سحر دیده وا کند مهدی تمام عالمیان را عطا کند مهدی هزار باب، ز یک باز کردنِ چشمش دوباره باز به دین خدا کند مهدی جهان و هر چه در آن است را کنون با خویش به یمن مقدم خود آشنا کند مهدی ز گوشه ی نظر کیمیایی اَش، هر آن گره ز کارِ همه خلق، وا کند مهدی بنام نامی حق (میم و حاء و میم و دال) ز "اسم اعظم هو" رو نما کند مهدی پیام آورِ قرآن عیان شده، تبریک چه ناب، ترجمه ی "اِنَّما" کند مهدی خوشا بصوت حجازی، دَمِ مسیحایی که زنده از نَفَسش جانِ ما کند مهدی ولایتش چو علی نُه فلک فراگیر است به غمزه ای، نظر "هل اَتا" کند مهدی سُرور زائدِ وصفی ز فیض میلادش به قلبِ فاطمه و مصطفا کند مهدی به انتظار همه مومنان دهد پایان پر از نشاط، دل مرتضا کند مهدی برای حضرت مهدی دعا کند نرگس برای حضرت نرگس دعا کند مهدی شهادتین، بصوتِ جلی چو میگوید اصولِ دینِ خدا را نوا کند مهدی چو اهل عرش به دیدار یار مشتاقند نظر ز لطف، به اهلِ سما کند مهدی به ساعتی ز برِ مامِ خویش غائب شد که زود، طاعتِ امرِ خدا کند مهدی عروجِ خویش به حق را، بهانه سازد تا گریزِ روضه ی کرب و بلا کند مهدی بگوشِ حضرت نرگس، رباب را گفتند که دردِ هجرِ ترا، خود دوا کند مهدی چو شیرخواره ی اربابِ تشنه، تشنه نماند لبش به آب فرات آشنا کند مهدی امام عسکری از تربتِ حسینش داد که شاهِ کرب و بلا را صدا کند مهدی  همیشه زمزمه ی کربلا کند مهدی هماره گریه ی صبح و مسا کند مهدی همینکه تکیه به کعبه زند، پس از تکبیر تمام اهل جهان را صَلا کند مهدی " اَنابنُ فاطمه" میگوید و " انابنُ حسین" به عهد خویش همانا وفا کند مهدی هَلا هَلا همه ی طالبین خون حسین! همه بگوش! شما را صدا کند مهدی قسم بخون حبیب خدا ، باذن الله که حق خون خدا را ادا کند مهدی بجان مادر پهلو شکسته اَش سوگند قیامتی به مدینه بپا کند مهدی جواب سیلی اعداست، سیلی محکم چو یک اشاره، به دو بی حیا کند مهدی چنان بصورت آنان زند بدست خدا که کائنات بگوید: چِها کند مهدی ز غاصبان بستاند حقوقِ زهرا را ز اَغنيا فقرا را جدا کند مهدی چنان ز اَهلِ جفا انتقام گیرد که... دلِ نفوس، برون از عزا کند مهدی به تیغ حیدری اش، خون خصم میریزد به آل بوسفیان حمله ها کند مهدی سلاح جبهه ی مستکبرین شود نابود به جبهه ی ضعفا اعتنا کند مهدی همینکه دولت زهرائیان دهد تشکیل حکومت علوی را بنا کند مهدی عدالتِ علوی را سراسری سازد به جدِّ خویش علی، اقتدا کند مهدی هم از یهود کُشَد، هم ز خیلِ آلِ سعود مُسامحه به ستمگر، کجا کند مهدی يمن! بمان که تو پیروزِ صحنه ی جنگی عراق و سوریه را بی بلا کند مهدی دگر کلیدِ حرم را به شیعه بسپارد سفر بسوی دیارِ رضا کند مهدی همه هُموم و غُموم از قلوب بِزداید قلوب را به خودش مبتلا کند مهدی عقول کامل از او میشود به صبح ظهور عموم را همه دور از خطا کند مهدی به همتش همه احکام میشود احياء حلال را ز حرام انقضا کند مهدی نه ظلم میشود آنروز بر کسی هرگز نه رحم بر سپهِ اَشقیا کند مهدی جهان شود همه روشنتر از صَلاتِ ظهر چو زلف در شبِ تیره رها کند مهدی برای پای رکابش همه مهیائیم بدان امید که ما را سوا کند مهدی هنوز روز دفاع از حرم، به امر ولی است مدافعانِ حرم را ندا کند مهدی هنوز یاد شهیدان ما چراغ رَه است بخاطر شهدا یاد ما کند مهدی
دریچه های شعور مرا به هم زده اند حقایقی که به روی دلم قدم زده اند مرا مجادلهء واژه ها ز پا انداخت خُرافه های جدیدی که بر سرم زده اند دم غروب، کنار شلوغی اشیا گرفته بود سرم را هزار و یک آیا گرفته بود خلیجِ دلِ مرا ماتم نگاهِ مضطربم خیره بود بر دریا دلم چو ساحل دریا پر از تلاطم بود خطوط جاده در اندوه چشم من گُم بود صدای خستهء مردی مرا به خود می خواند صدا ز سوی کسی بود یا تَوهّم بود! صدا شبیه دعا بود در کرانهء شب و دست مرد که میزد به روی شانهء شب... تمام اهل زمین را به سوی خود می خواند؛ چقدر ساکت و سردید در شبانهء شب من از کدام طرف تا صدا قدم بزنم؟ اگر شروع شوم تا کجا قدم بزنم؟ شبیه خاک شوم تا به باد دل بدهم! و یا که آب شوم سر به صخره ها بزنم؟ شبیه جهل، خودم را سیاه می کردم دروغ از چه؟ که حسّ گناه می کردم همان دقیقه که از ارتفاع حیرت خود به موجهای گناهم نگاه می کردم صدا شبیه به نوری شد و به من تابید به روی شانهء قلبم زد و دلم لرزید شبیه باد، وزیدن گرفت و همچو نسیم... به مهربانی گل های یاسمن پرسید: چراگرفته دلت؟ مثل اینکه تنهائی اگرچه غرق گناهی ولیکن از مائی دلت عجیب گرفته در این غروب غریب به جشن روشنی سرنوشت می آئی؟ صدای قلب زمین هم به گوش می آمد و ناگهان سرِ مستم به هوش می آمد غروب بود و شعف تازه در دلم گُل کرد ز شهر آینه ها گُل فروش می آمد دلم رسید به نزدیکِ مرزِ کنده شدن در اوج عشق، دوباره شروعِ بنده شدن صدا گرفت دو دست دل مرا پَر داد مرا رساند به رویای یک پرنده شدن به آسمانِ جنون رفت ناله ام، دادم صدا زدم گل نرگس... به گریه افتادم توباشی و همه غافل زبودنت، هیهات! چقدر گرم تباهی است زادهء آدم صدا زدم گل نرگس کجاست سمت ظهور؟ چقدر بی تو شود روح عشق، زنده به گور؟ چقدر بی بُرو برگرد بی تو هر جمعه سمات و ندبه و عهد و فرج شوند مرور؟ چقدر از تنِ بی روحمان توان رفتن؟ چقدر پای پیاده به جمکران رفتن؟ چقدر کرببلا ، مکه و مدینه و طوس بدونِ درکِ تو یا صاحب الزمان رفتن؟ چگونه میشود از غربتت فغان نکنم؟ چگونه گوش به تکذیب این و آن نکنم؟ برای این غمِ موزون چکار باید کرد کتاب هجر ورق میخورد؟ گمان نکنم... گشوده بال به بالا فرود یادت رفت و از ظهور خودت هرچه بود یادت رفت قرار ما و تو در قهقرای حادثه بود قرار بود بیائی چه زود یادت رفت سرود سبز مرا داس ها دِرُو کردند سبوسِ گندم ما را عوض به جُو کردند چقدر ریسه کشیدیم و برخی از مردم ز بیقراری ما رد شدند و هُو کردند الا مسافرِ شبگرد در بیابان ها چقدر بی تو گذشتند مهر و آبان ها برای آنکه ببینی به ما چه می گذرد بیا تو سرزده یک روز در خیابان ها نمی رسد به شما دردِ بی صدایی من طنین نالهء یابن الحسن کجایی من چرا زتو گله دارم که این مصیبت ها بلند می شود از گورِ بی وفایی من اگرچه راکدم و نرخ کاهشی دارم از این ردیف، غلطهای فاحشی دارم من از مجاورت خلوت تو می آیم ز دستهای دعای تو خواهشی دارم؛ بیا شکستگی یاس را مرمت کن بنای مسجد احساس را مرمت کن بیا و تیغ به دستان انتقام بگیر غرور حضرت عباس را مرمت کن به نرمی قدم مرگ می رسی از پُشت تویی که بود و نبودت تمام ما را کُشت چه میشود گل نرگس به پای این اشعار تبرکاً بزنی مُهر، با سرِ انگشت
شب عيده ولي عيد بي تو كه معنا نداره هرچي غير تو من از خدا بخوام جا نداره ميگن امشب هرچي از خدا بخواي روا ميشه آقاجون كي پاي تو توي مدينه وا ميشه آرزومه تا ظهورت اگه زنده بمونم پشت تو با رهبرم نماز عيدو بخونم ماهِ ماه رمضون تو بودي و نديدمت هر شب آقا روضه خون تو بودي و نديدمت روزي كه تو مي رسي اون بهترين روز منه كي آقا به غير تو ياور و دلسوز منه شبا قسمتم مي شد آقا پريشونت باشم يه شبم ولي نشد افطاري مهمونت باشم حالا آقا بگو كه از فردا شب كجا برم با دعاي كي سر سفره هاي دعا برم من خودم خوب مي دونم كه عشقمون يك طرفه اس بعد از اين همه اميدم آقا روز عرفه اس يعني ميشه عرفه بين دعا ببينمت وسط روضه ي عباس كربلا ببينمت امسال آقا مهمون مدافعان حرميم براي دفاعِ از ناموستون هم قسميم آقاجون بيا ببين عاشقا روسفيد شدن همه با آرزوي ديدن تو شهيد شدن مرد واقعي بودن عشقشونو نشون دادن مطمئنم كه آقا رو زانوي تو جون دادن نمي افتاد از رو لبهاشون اميد عالمين تا دم آخر صداي يا لثارات الحسين
گَل یوسف زهرا شب یلدا سنی گوزلور آدم سنی خاتم سنی دنیاسنی گوزلور یعقوب تاپوب یوسفی کنعانی اوتوردی کنعانیده کی یوسف زیبا سنی گوزلور
4_6048854102270543534.mp3
10.31M
دوسِت دارم و دلم میخواد باشم زیر پر تو عاشقتم و هر چی دارم از صدقه ی سر تو من فدای دلبرم ، دلبرم یه دلبره اونم حسین یک نفر تو عالمه که دلم رو میبره اونم حسین دارو ندارم ارباب ، تورو دارم ارباب به تو دچارم ارباب ، همه کس و کارم ارباب حسین دنیای منی ، حسین رؤیای منی حسین من گدا تو آقای منی خدا میدونه به عشق تو دل میتپه تو سینم خدا کنه که یه روز بیاد پا ضریح تو بشینم باز شب آرزوهاست بهترین آرزو بین الحرمین از خدامه که باشم یه چنین شبی تو بین الحرمین عمری گداتم ارباب ، خاک پاتم ارباب پِی نگاتم ارباب ، که بدی براتم ارباب حسین دنیای منی ، حسین رؤیای منی حسین من گدا تو آقای منی چه سِری داره که هر دلی عاشق میشه به یادت خودت میدونی که حتی خدا یجور دیگه میخوادت باز شلوغه حرمت بی بیِ هر دو جهان کربلاست من خدا شاهده حس میکنم خدا هم الآن کربلاست عشق تو جاری ارباب ، شهریاری ارباب بزرگواری ارباب ، چه حرمی داری ارباب حسین دنیای منی ، حسین رؤیای منی حسین من گدا تو آقای منی
• ﷽ • سبک:سرود ویژه ولادت متن:عشق دلم اومد اومد... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 عشق دلم اومد اومد/گل بیارید سبد سبد یوسف آل فاطمه چه قد شبیهه به احمد خوش اومد و در خونه ی همه ی مارو زد حیدره نرجس خاتون اومده خورشیده تو آسمون اومده عشق مجنون اومده شده توی دلها/تو این شبا غوغا و عیدی مارو/میده خوده زهرا 🔥خوش اومدی آقا🔥 ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ عرش خدا چراغونه/زهرا لباش چه خندونه آسمونا و زمین خدا ستاره بارونه خوب که گوش کنیم میشنویم همه منادی میخونه اومده حضرت صاحب زمان رو لبا لبخند دارن شیعیان وعدمونه جمکران به عشق حسین و/به مدد مولا باید که بخونن/همه ی نوکرا ها 🔥علینا اعلی مولانا علی🔥 @ewwmajmamolodi
منم اهلِ آبادیِ آب‌ها منم خانه بر دوشِ گرداب‌ها به چشمم ببین خانه‌ی خویش را بنا کرده‌ام رویِ سیلاب‌ها من از اهِل دریایم و میشوم بدونِ تو مانند مُرداب‌ها خیالِ تماشای آبادی‌ات ربوده زِ چشمانِ من خواب‌ها نوای نِی اَم ، آتشین‌تر شدم که می‌سوزم از آهِ بیتاب‌ها بیا تا که از طرحِ اَبروی تو بسازیم تا کعبه محراب‌ها کجایی که جامِ محبت زدیم همه رویِ دل طاقِ نصرت زدیم قدم زن، دلم جمکرانی شده قنوتِ زمین آسمانی شده و در مسجد کوفه‌یِ قلبِ من دوباره به پا ندبه خوانی شده بدون تو در کوچه‌های بهشت تمامیِ گُل‌ها خزانی شده نصیبِ دلی که به دنبالِ توست فقط حسرتی جاودانی شده نگاهت چرا در پسِ اَبرهاست نشانت چرا بی نشانی شده در این جامِ خالی شرابی بریز که هنگامه‌ی سر گِرانی شده به آئینه بندانِ چشمم بیا قدم زن به دامانِ چشمم بیا  قسم بر نگاهت ، دلم دستِ توست خداوندیِ این حرم دستِ توست نوشتم رویِ كعبه‌ی سینه‌ام اگر اذن باشد عَلَم دستِ توست مرا می‌نویسی فدایت شوم که از روزِ اول قلم دستِ توست در این ازدحامِ گدا آمدیم که  آئینه‌هایِ کَرَم دستِ توست تبِ جزر و مدِّ زمین و زمان تمنایِ هر زیر و بَم دستِ توست طپش‌های قلبِ خدا هم تویی ظهور و وجود و عدم دستِ توست تو را خوانده‌ام تا حسابم کنی مبادا که روزی جوابم کنی علی چهره‌ای بس که حیدر شدی که آئینه‌دارِ پیمبر شدی دو رکعت به پشتِ سَرَت خواندنی است که با زلفِ خود سایه گستر شدی حسینی و دل می بَری از همه حسن هستی و مجتبیٰ تر شدی تو زیباترین عشقِ پروردگار تو گیراترین جامِ کوثر شدی بده گیسوان را به دستانِ باد که عالم ببیند چه محشر شدی در این فصلِ پاییزیِ بی کسی تو خورشیدِ گُلهای پَرپر شدی شبِ ما زمستانی و سردِ سرد بهشتم ! به گُلخانه‌ات باز گرد بزن آتشم شعله‌ات پا گرفت که کارِ من و عشق بالا گرفت بزن آتشم نازِ چشمت که چشم به دنبالِ تو راهِ دریا گرفت چه گُلهای یاسی که مجنون عشق فقط محضِ لبخندِ لیلا گرفت به نامت سلیمانِ دل سکه زد شفا را زِ دستت مسیحا گرفت برای تماشای اعجازِ تو پرِ دامنت دستِ موسیٰ گرفت نداریم ظرفیتت را که حق تو را بینِ قاب معما گرفت منم بغضِ سر در گُمیِ شما مرا کُشتی از قبل ، کجایی بیا حسن لطفی
4_5800766994433181533.mp3
1.77M
✅بند اول ای شاخه گل زیبای نرگس ای مه دلها آرام دل مولا و آرام دله زهرا(س) .... تو جان همه دنیایی چشمان تو مسیحایی کی مولا تومیایی ..... باران رحمت بیا اباصالح(ع) کلید جنت بیا اباصالح (ع) شام غمم را سحر نما امشب بیا ز غیبت بیا اباصالح(ع) بیا که شیعه با دیده تر بادله خون بیقرار برای وصل روی توهردم نشسته درانتظار یا اباصالح مهدی(عج) ┄•┄═••↭••═┅┄• ✅بند دوم میمیرم زفراق تو ای ارباب معظم جان گردد به فدای تو ای مولای دوعالم ما سائل به در کویت قربان مه دلجویت کی آقا تومیایی به قلب زارم نظرنما ای یار که از فراقت دگر شده بیمار چگونه بینم رخ نکویت را بیا پرده ز غیبتت بردار .... ببین حقیرم تویی امیرم بیا نگارم مهدی بیا مرادم برس به دادم گل بهارم مهدی یا اباصالح مهدی(عج) ┄•══••↭••═┅┄• ✅بندسوم چشم هر دو جهان بسته برخورشیدنگاهت گشته کعبه ی حق بهرت محزون دیده به راهت مجنون تو دو صد لیلا مدیون تو همه دنیا کی آقا تو میایی .... حجت ثانی عشر بیا مولا بیا بیا ای ماه جهان آرا بیا بیا عالم راچراغان کن بیا بیا ای نور دل زهرا ..... ماه منیرم برات بمیرم بیا عزیز خدا دردم دوا کن عطا به ما کن تذکره ی کربلا یا اباصالح مهدی(عج) ┄•═••↭•• @ewwmajmamolodi
امشب بهشت را به تماشا گذاشتند امشب نمک به سفره ی دنیا گذاشتند امشب به روی دامن نرجس از آسمان ماهی به نام مهدی زهرا گذاشتند امشب به خانه ی حسن عسکری برو چون راه را برای همه وا گذاشتند از بس که آمدند پی دستبوسی اش از بس زیاد دل روی دل جا گذاشتند! یوسف ببین که آخر صف ایستاده است او را برای نوبت فردا گذاشتند لیلا صفات ها همه مجنون صفت شدند از عشق، سر به دامن صحرا گذاشتند امشب پدر به خال پسر بوسه می زند کعبه به روی سنگ حجر بوسه می زند از یک طرف شبیه نبی با ملاحت است از یک طرف شبیه علی با عطوفت است از یک طرف چو مادر سادات غرق نور از یک طرف شبیه حسن با صلابت است با این همه صفات جمال و جلالی اش درسی که از حسین گرفته شجاعت است چشمش غضب ز حضرت عباس دارد و ابروی این پسر خودِ تیغ ولایت است مثل علی اکبر ارباب قد رشید مانند عمه زینب خود با ابهت است دست توسل همه انبیا به اوست از بس که کار دست کریمش کرامت است طاووس جنت آمده زیباتر از همه آقای آسمانی و آقاتر از همه او می رسد که عدل علی را به پا کند درد طبیب های جهان را دوا کند او می رسد که تربت مادر عیان شود بعد از مدینه روی به کرببلا کند دارم به روز آمدنش فکر می کنم وقتی برای فاطمه گنبد بنا کند عیسی مسیح می رسد از قلب آسمان تا این که در نماز به او اقتدا کند بر کعبه تکیه می زند و قصد کرده است با صوت حیدری همه مان را صدا کند ای کاش روز آمدنش بین آن همه ما را خودش برای سپاهش سوا کند چون صاحب صفات جلالی حیدر است او لایق عماعه ی سبز پیمبر است آقای من تمامی جان ها به دست توست رمز عروج عالم بالا به دست توست ای وارث تمام ذوات مقدسه باران و رود و چشمه و دریا به دست توست ما غصه ی بهشت خدا را نمی خوریم وقتی کلید جنت الاعلی به دست توست پرونده ی قبولی ما را رقم بزن مهر قبول و جوهر و امضا به دست توست هرگز زمین نخورده عَلَم یابن العسکری روز ظهور پرچم سقا به دست توست تعجیل کن که فاطمه چشم انتظار توست چون انتقام حضرت زهرا به دست توست تو می رسی و ارض و سما می شود بلند در زیر پات عرش خدا می شود بلند ماندم چگونه نام شما را صدا کنم ماندم چگونه روی به سوی شما کنم چندی ست جمکران، دل ما را نبرده ای تا این که در نماز برایت دعا کنم کارم بدون تو همه دم معصیت شده من در گناه هم نشد از تو حیا کنم شرمنده ام که نوکر خوبی نبوده ام آقا نشد که دِین خودم را ادا کنم شرمنده ام به جای دعای سلامتی روزی هزار بار به قلبت جفا کنم با حال معصیت به خدا می شود مگر شب های جمعه رو به سوی کربلا کنم برگرد و مردهْ دل من را حیات بخش برگرد و جان بده به دلم ای نجات بخش...
امشب دل بیدارم دارد سحری دیگر وز زمزمه‌ام بر دل ماند اثری دیگر در سامره می‌بینم قرص قمری دیگر وز بیت ولا بر لب دارم خبری دیگر از نسل علی آمد خیر البشری دیگر یا آمنه آورده پیغامبری دیگر -طوبا ثمر آورده سینا شجر آورده -چشم همگان روشن نرجس پسر آورده من رحمت بیحد را در سامره می‌بینم من خلد مخلّد را در سامره می‌بینم من جلوه‌ی سرمد را در سامره می‌بینم من عبد مؤیّد را در سامره می‌بینم من طلعت احمد را در سامره می‌بینم من حسن محمّد را در سامره می‌بینم -ای منتظران خیزید با خصم درآویزید -در مقدم مهدی گل از پارۀ دل ریزید ای گمشده پیدا شو پیدایش حق را بین آیینه شو و آنگه آئینه‌ی یکتا بین رخسار دو صد یوسف در آن رخ زیبا بین بالای دو صد آدم در آن قد و بالا بین هم نوح پیمبر را در دامن دریا بین هم موسی عمران را در وادی سینا بین -در یک رخ زیبا بین خوبان دو عالم را -خوبان دو عالم نه پیغمبر خاتم را امشب من و دل گشتیم در کوی گل نرگس برگرد گل روی دلجوی گل نرگس خُلق نبوی دیدیم در خوی گل نرگس خوردیم شراب نور از جوی گل نرگس تا روی خدا دیدیم در روی گل نرگس دل گشته بهشت گل از لوی گل نرگس -ای دسته گل نرگس از مات سلام ﷲ -ای زینت هر مجلس از مات سلام ﷲ پیوسته درود از ما بر نرجس و مولودش بر نرجس و مولودش بر مهدی موعودش بر مهدی موعودش بر حجّت معبودش بر حجّت معبودش بر مقصد و مقصودش بر مقصد و مقصودش بر سیرت محمودش بر سیرت محمودش لطف و کرم و جودش -لطف و کرم و جودش حکم و سخن و عزمش -حکم و سخن و عزمش تیغ و عَلَم و رزمش مهر رخ دلجویش هنگام سحر تابید روشنتر و زیباتر از قرص قمر تابید از قلب ملک سر زد در چشم بشر تابید گفتی یم هستی را پاکیزه گهر تابید چون شعله به کوه طور از شاخ شجر تابید هنگام طلوع فجر بر دست پدر تابید -در طلعت او دیدند آئینه‌ی احمد را -مانند علی می‌خواند قرآن محمّد را اوّل سخن توحید از خالق اکبر گفت هم حمد الهی کرد هم وصف پیمبر گفت هم آیه‌ی قرآن خواند هم مدحت حیدر گفت هم نام امامان را تا خویش سراسر گفت از ظاهر و باطم گفت از اوّل و آخر گفت آنگه به زبان دل آن حجّت داور گفت -من شاهد و مشهودم من حجّت معبودم -من مقصد و مقصودم من مهدی موعودم من طوطی گویای گلزار شهیدانم من روشنی چشم بیدار شهیدانم من آینه سرخ رخسار شهیدانم من محیی ایثار و آثار شهیدانم من وارث مظلوم انصار شهیدانم من منتقم خون سالار شهیدانم -گلواژه‌ی جاء الحق بر دست جهانگیرم -نقش زهق الباطل بر تیغه‌ی شمشیرم حق وعده به من داده تا ملک جهان گیرم بر دوست امان بخشم از خصم امان گیرم مهر آرم و خشم آرم جان بخشم و جان گیرم یار همگان باشم داد همگان گیرم در سلک شبان آیم در کعبه مکان گیرم حلقوم ستمگر را در پنجه چنان گیرم -تا نقش زمین گردد اهریمن خود کامی -وز ظلم و ستم هرگز باقی نبود نامی ای روی تو نادیده دل برده ز دلداران ای کار تو پنهانی یاری ز همه یاران بشکفته دل از نامت چون لاله که در باران از جام تولاّیت سر مستی هوشیاران باز آکه بر اندازی بنیاد ستکاران با تیغ تو ریزد خون از سینۀ خونخواران -خورشید رخت در ابر پوشیده چرا مهدی -ای کعبۀ دل رویت از کعبه درآ مهدی ای با همگان مونس ای در همه جا تنها ای بی تو ز خون دل دریا شده دامن‌ها تا چند زمام دین در سلطه‌ی رهزنها تا چند جهان لبریز از گریه و شیون‌ها تا چند خزان حاکم در دامن گلشن‌ها تا چند بود قرآن بر نیزه‌ی دشمن‌ها -ای نالۀ مظلومان در گوش تو یا مهدی -ای پرچم ثارالله بر دوش تو یا مهدی باز آی که بنمائی بر ما رخ زیبا را باز آ که کنی از عدل پُر عرصه‌ی دنیا را باز آ که همه بینند آن روی دل آرا را باز آ که کنی پیدا دو گمشدۀ ما را هم تربت محسن را هم تربت زهرا را حیف است نبیند عبد رخسار تو مولا را -من «میثم»این کویم اوصاف تو را گویم -اوصاف تو را گویم تا وصل تو را جویم
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 بر مهدی و برقلب صبورش صلوات برلحظه به لحظهٔ حضورش صلوات یــارب تــو عنـایتی بفـرمـا کـه دگر امسال شود سال ظهورش صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 برمهدی وبرحُسن خصالش صلوات بـرشمس جمال بی مثالش صلوات ای شیعه هـرآنـچه کـه ارادت داری بفـرست بلـند بـه کمـالش صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 ذکـر مـهدی دارد حُسن و برکات در دو عالم هست اسباب نجات بهــر تعـجیـل ظهـورش بفـرست دم بــدم بـر گل رویـش صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 میرسدروزی جهان غرق بهاران میشود دردِ افتاده به جانها نیز درمان میشود میرسد مهدی و با آن تک گل پروردگار عــالم از عطر ظهور اوگلستان میشود 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 باشدرخ صاحب الزمان خوش جَلَوات از لعل لبش هـر آنـچه ریـزد حسنات هرکس کـه به سینه داردعشق مهدی بـا جـان و دلـش بلند فرستد صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 خواهی که شودزندگی ات پرحسنات عمـرت بشـود دراز و هـم پـر بـرکات بـــا نیــت قُــربَــةً الـی الله بفـرست پیـوستـه به جان پاک مهدی صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 @ewwmajmamolodi
گَل یوسف زهرا شب یلدا سنی گوزلور آدم سنی خاتم سنی دنیاسنی گوزلور یعقوب تاپوب یوسفی کنعانی اوتوردی کنعانیده کی یوسف زیبا سنی گوزلور
enc_16782058661931466064820.mp3
4.27M
میگن از منجی دنیا اثری نیست که هست
میگن از حضرت مولا پسری نیست که هست
میگن این شام سیاه و سحری نیست که هست
میگن از مهدی زهرا خبری نیست که هست

من به ظهورش اعتقاد دارم
به اعتقادم اعتقاد دارم
سرباز دولت یارم
شیرین شیرین شیرین شور انتظارم

من بیشتر از هر روز امید به فردا دارم
من صاحب دارم مولا دارم آقا دارم

میگن امید به فردای جهان نیست که هست
زندگی روی زمین در جریان نیست که هست
بعضیا فکر میکنند زیارت اربعین
دعوت حضرت صاحب الزمان نیست که هست

یار که هست تا که یارش باشم
منتظره تا کنارش باشم
تا آخرین قطره خون ذوالفقارش باشم

من بیشتر از هر روز امید به فردا دارم
من صاحب دارم مولا دارم آقا دارم
@ewwmajmamolodi ✨💫✨💫✨💫✨💫✨
  🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 برمهدی وبرحُسن خصالش صلوات برشمس وجود بی مثالش صلوات نـا دیده شـدیم عـاشق خال لب او تا صبح قیامت به جمالش صلوات 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باسلام و عرض ادب واحترام💐 از محضر دوستان و محبین اهل‌بیت علیهم السلام تقاضای عاجزانه و ملتمسانه میشود که چند مرتبه این کلیپ را ببینید و برای هرکس که میشناسید از قوم و خویش و دوست آشنا گرفته تا افرادی که به هر جهتی نام اونها را در دفترچه تلفنتان دارید ارسال کنید و همین متن را هم کپی کرده و بفرستید. ان شاء الله امید است فردای ظهور شرمنده امام زمان علیه السلام نشویم.(چله عظیم قرن به نیت فرج) https://eitaa.com/joinchat/3568304850C96d6576544
ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان از درد ما که باخبری صاحب الزمان ما ندبه های پشت سر مرکب توایم پایان راه در به دری صاحب الزمان دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم؟! شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟! ای که امید چشم تری صاحب الزمان عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟! حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست آقای سامرا نظری صاحب الزمان امشب دعا به حال دل تنگ ما نما از کربلا که میگذری صاحب الزمان @ewwmajmamolodi
🌹 🌹 🌹 ✍شاعر:محمد جواد شیرازی 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان از درد ما که باخبری صاحب الزمان ما ندبه های پشت سر مرکب توایم پایان راه در به دری صاحب الزمان دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم؟! شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟! ای که امید چشم تری صاحب الزمان عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟! حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست آقای سامرا نظری صاحب الزمان امشب دعا به حال دل تنگ ما نما از کربلا که میگذری صاحب الزمان
گَل یوسف زهرا شب یلدا سنی گوزلور آدم سنی خاتم سنی دنیاسنی گوزلور یعقوب تاپوب یوسفی کنعانی اوتوردی کنعانیده کی یوسف زیبا سنی گوزلور