eitaa logo
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
9.4هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
10.2هزار ویدیو
461 فایل
°• ❀﷽ ﴿مولاعلے(علیه السلام): هماناعفیف وپاڪدامݧ فرشتہ اےازفرشتہ هاست♥‌°﴾ . همھ چیزصلواتیست |میهمان مادَرماݧ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)هسٺیم . خادم : 📩|| @Farmandehh313 تبادلاٺ: 📋| @khademha شعبات: 🛒🛍 @Organic_saraye_bamboo@aramehaye_Jan
مشاهده در ایتا
دانلود
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست امام خامنه ای سلام رفقا قرار از امروز با شهدا اشنا بشیم هر هفته بایک شهی
از ویژگی‌های ابراهیم این بود که معمولاً کسی از کارهایش مطلع نمی‌شد. بجزکسانی که همراهش بودند و خودشان کارهایش را مشاهده می‌‌كردند. اما خود ابراهیم جز در مواقع ضرورت از کارهایش حرفی نمی‌زد و همیشه این نکته را اشاره می‌کرد که: « اگر کار برای رضای خداست، گفتن نداره » و یا « مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار می‌کنیم، به جز خدا » حضرت علی (ع) نیز می فرماید: « هر کس قلبش را ( و اعمالش را از غیر خدا ) پاک ساخت مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت. » غرر الحکم ص 538 عرفاي بزرگ نیز در سرتاسر جملاتشان به این نکته اشاره می‌کنند که اگر کاری برای خدا بود ارزشمند می‌شود. و انسان باید هر کاری حتی مسائل شخصی خودش را برای رضای خدا انجام دهد. يا اينكه می‌فرمودند: « هر نَفَسي که انسان در دنیا برای غیر خدا کشیده باشد در آخرت به ضررش تمام می‌شود. » در دوران مجروحیت ابراهیم به یکی از زورخانه‌های تهران رفتیم و در گوشه‌ای نشستیم. با وارد شدن هر پیشکسوت صدای زنگ مرشد به صدا در می‌آمد و کار ورزش چند لحظه‌ای قطع می‌شد. تازه وارد هم دستی از دور برای ورزشکاران نشان می‌داد و با لبخندی بر لب درگوشه‌ای می‌نشست، ما هم به کارهای ورزشکارها و مردم نگاه می‌کردیم. ابراهیم در حالي كه با دقت به حركات مردم نگاه مي‌كرد برگشت و آرام گفت: " این مردم که اینطوری از صدای زنگ خوشحال می‌شن رو ببین". بعد ادامه داد:" بعضی از اين آدم‌ها عاشق زنگ زورخونه‌اند. اینها اگر اینقدر که عاشق این زنگ بودند عاشق خدا می‌شدند دیگر روی زمین نبودند. تو آسمون‌ها راه می‌رفتند" بعد گفت: "دنیا هم همینه، تا آدم عاشق دنیاست و به این دنیا چسبیده حال و روزش همینه، اما اگه سرش رو به سمت آسمون بیاره و کارهاش رو برای رضای خدا انجام بده. مطمئن باش زندگیش عوض می‌شه و تازه معنی زندگی كردن رو می‌فهمه. " بعد ادامه داد: "توی زورخونه خیلی‌ها می‌خوان ببینن کی از بقیه زورش بیشتره و چه کسی هم زودتر می‌بُره و خسته می‌شه، اما اگه یه روز میون‌دار ورزش شدی تا دیدی یکی خسته شده، برای رضای خدا سریع ورزش رو عوض کن. من یه زمانی این کار رو نکردم، البته منظوری نداشتم اما بی‌خودی بین بچه‌ها مطرح شدم ولی تو این کار را نکن" *** نزدیک صبح جمعه بود . ابراهیم با لباس‌های خون‌آلود به خانه آمد .خيلي آهسته لباس‌هایش را عوض کرد و بعد از خواندن نمازصبح به من گفت: "عباس ،کسی مزاحم من نشه، بعد رفت طبقه بالا و خوابید". نزدیک ظهر بود که شخصي شروع به در زدن كرد و بدون وقفه در مي‌زد. مادر ما رفت دم در، زن همسایه بود ، بعد از سلام با عصبانيت گفت:"این ابراهیم شما مگه همسن پسر منه که اونو با موتور برده بیرون ، بعد هم تصادف کردن و پاش رو شکسته". بعد ادامه داد: "ببین خانم ، من پسرم رو بردم بهترین دبیرستان و نمی‌خوام دیگه با آدمائی مثل پسرشما رفت و آمد بکنه!" مادر ما که خیلی ناراحت شده و از همه جا بی‌خبر بود معذرت‌خواهی کرد و گفت: "من نمی‌دونم شما چی می‌گی ولی چشم، به ابراهیم می‌گم، شما ببخشید و..." من که داشتم حرف‌های اونها رو گوش می‌کردم دویدم طبقه بالا، ابراهیم رو از خواب بيدار کردم و گفتم: "داداش چیکارکردی؟" ابراهیم پرسید:"چطور مگه، چی شده ؟" پرسيدم: "تصادف کردین؟" يكدفعه بلند شد و با تعجب پرسید:" تصادف!؟ چی می‌گی ؟" گفتم: "مگه نشنیدی ، مامان ممد اومده بود دم در و داد و بیداد می‌کرد". ابراهیم کمی فکرکرد و گفت: "خُب ،خدا رو شکر ،چیز مهمی نیست. " *** عصر بود که مادر و پدر محمد با یک دسته گل و یک جعبه شیرینی آمدن دیدن ابراهیم، زن همسایه مرتب معذرت خواهی مي‌کرد و مادر ما هم با تعجب مي‌گفت: "حاج خانم، نه به حرفای صبح شما ، نه به کار حالای شما!" اون خانم هم مرتب می‌گفت: "بخدا از خجالت نمی‌دونم چی بگم، محمد همه چی رو برای ما تعریف کرد". اون گفت: "اگه آقا ابراهیم نمی‌رسید، معلوم نبود چی به سرش می‌اومده. بچه‌های محل هم برای اینکه ما ناراحت نشیم گفته بودن که: ابراهیم با محمد بودن و تصادف کردن. حاج خانم، من از اینکه زود قضاوت کردم خیلی ناراحتم، تو رو خدا من رو ببخشید، به پدر محمد هم گفتم خیلی زشته که آقا ابراهیم چند ماهه مجروح شده و هنوز پای ایشون خوب نشده و ما به ملاقاتشون نرفتیم برای همین مزاحمتون شدیم". مادر پرسيد من نمي‌فهمم، مگه برا محمد شما چه اتفاقي افتاده بوده ؟ وآن خانم ادامه داد: نیمه‌های شبِ جمعه بچه‌های بسیج مسجد، مشغول ایست و بازرسی بودن، محمد وسط خیابون همراه بچه‌هاي دیگه بودکه يكدفعه دستش روی ماشه رفته و به اشتباه گلوله از اسلحه‌اش خارج مي‌شه و به پای خودش اصابت مي‌کنه. او با پای مجروح وسط خیابان افتاده بوده و خون ز
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست امام خامنه ای سلام رفقا قرار از امروز با شهدا اشنا بشیم هر هفته بایک شهی
یادی از پایش می‌رفته که آقا ابراهیم با موتور از راه مي‌رسن. سريع به سراغ محمد رفته و با کمک یکی دیگه از رفقاش زخم پای محمد رو بسته و اون رو به بیمارستان مي‌رسونن. صحبت زن همسايه كه تمام شد برگشتم و ابراهیم را نگاه کردم. با آرامش خاصی کنار اتاق نشسته بود. انگار می‌دانست کسی که برای رضای خدا کاری را انجام داده، نباید به حرف‌های مردم کاری داشته باشد. j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
از به شما : الو.........📞 صدامونو میشنوید!؟؟؟...📢 قرارمون این نبود....😔 قرارمون نبود...🥀 نبود....🥀 قرار شد بعد از ماها « » رو ادامه بدید...💔 اما دارید « راحت » ادامه میدید... چفیه هامون شد 😭 تا خاکی نشه... عکس ماها رو میبینید... ولی❌عکس ما عمل میکنید...😞 ما شهید نشدیم که مرغ و میوه ارزون بشه... ما شهید شدیم که ارزون نشه... حرف آخر : این نبود....😓😣😰 😭😭 😭😭 j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🍃🌹این وعدة خداست که را نمی بخشد!  حق الناس است..   نمی دانم با این حق الناس بزرگی که به گردن ماست، چه خواهیم کرد؟!😔 بعضیا حق الناس رو توحالت عادی رعایت نمیکنن... چه برسه به این مسئله ی مهم... با اخلاق خوب آدم هارو جذب کنیم برای خوب بودن...برای فراموش نکردن واجب ها..برای گناه نکردن...اخلاق بد آدم هارو دور میکنه..یادمون باشه.. j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#شهید_محسن_حججی همسر شهید حججی میگن: قبل از برگشتن پیکر آقا محسن ، علی آقا خیلی بی تابی میکرد، چند روزی بود راه که میرفت زمین میخورد. خیلی ناراحت بودم گفتم : ببرمش دکتر؟ چکارکنم؟ شب آقا محسن اومدبه خوابم گفت: نگران نباش علی چیزیش نیست فقط منو میبینه نمیتونه بغل کنه میخوره زمین....... j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
از میان تمام گل های جهان🌸💐🌼🌷🌹🌻🌺 تنها گل های چادر نماز تو پژمرده نمی شوند!🌸🍃 خالدین فیها ابدا شنیده ای؟❤👑 j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🌴🌴🌴🌺🌴🌴🌴 ✔حاج اسماعـــــیل دولابــــــــــے : 💕"ﻋلـــــے" علیه السلام یعنے ﻣﺤﺒﺖ و ﻣﺤﺒﺖ یعنے "ﻋلـــــے" علیه السلام 💓ﯾـﮏ ذره از ﻣﺤﺒـﺖ "ﻋﻠــــــے" علیه السلام اﮔﺮ ﺑﻪ ﻗﻠــــــــــﺒﺘﺎن ﺑﯿﻔﺘﺪ ﺷﻤﺎ را دﮔﺮﮔﻮن میکند و ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ وسیله ے ﻧﺠﺎت ﺷﻤﺎﺳـﺖ ... 💗ﻣﻘﺒـﻮل واﻗﻊ ﺷﺪن اﻋﻤﺎل، ﻣﻨﻮط ﺑﻪ ﻣﺤﺒﺖ اﺳﺖ. اﮔﺮ ﻧﻤﺎز ﺑﺪون ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺨﻮانے، ﻣﻼﺋﮑﻪ آن را ﺑﻮ میکنند و ﭼﻮن ﻋﻄﺮ ﻣﺤﺒﺖ "ﻋلـــــے" علیه السلام راﻧﺪارد، آن را ﺑﺮ مے ﮔﺮداﻧﻨﺪ و اﺟﺎزه نمے دﻫﻨـﺪ ﺑﺎﻻ ﺑﺮود. 💞اﻣﺎ اﮔﺮ ﻣﺤﺒﺖ ﻫﻤﺮاه ﻧﻤﺎز ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻼﺋﮑﻪ ے ﻫﻔﺖ آﺳﻤﺎن که آﺳﻤﺎن ﺑﻪ آﺳـﻤﺎن را رﺳﯿﺪگے میکنند، آن را ﺑﻪ ﺑﺎﻻ مےﻓﺮﺳﺘﻨﺪ ... 📚منبع : کتاب مصـــــباح الهدے 💕 🍃 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🍃 ___________________________ j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#علی‌اکبر_رائفی‌پور یه‌ روایت ‌شنیدم‌‌ برق ‌از‌ سرم ‌پرید! میگفت اون ‌دنیا‌ کسانی ‌که‌ می‌تونستی امر‌ به ‌معروفشون ‌بکنی ‌و‌ نکردی، خِرِتو میگیرن ‌میگن تو‌ اگه ‌منو امر به معروف میکردی‌‌ اون گناهو نمیکردم.. #امر_به_معروف_ونهی_از_منکر به فکر این واجب فراموش شده باشیم... j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🍀🍃هر گاه بنده اى هنگام خوابش، بسم اللّه الرحمن الرحیم بگوید، خداوند به فرشتگان مى گوید: به تعداد نفس هایش تا صبح برایش حسنه بنویسید🍃🍀 ✨شبتون باذکر خدا تاصبح✨ j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#شب_بخیر j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
#شب_بخیر j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
شب بخیر باباجون!🌌 مسواک را می‌شویم و یادم می‌افتد با وضو خوابیدن پر است از ثواب.💛 وضو می‌گیرم، مسح سر را که می‌کشم دلم پر می‌زند سمت آقایی که تاجِ سر است.💛👑 «بیا دستی به سر ما بکش!»🌟 امشب را با یاد تو می‌خوابم. شب بخیر باباجون!🌃🌠 ‌ رسول‌خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می‌شود🌈، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند.🌟 مستدرک‌الوسائل: ج1، ص42 امروز براے آقای مهربانی ها صلوات فرستادیم؟ 🌸🍃 🌟 🍃 j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
سلام رفــقــا🍃 چلـــہ ی دعاے عهد داریــــم☺ ان شالله خدا توفیق بده💛 #چلہ_دعاے_عهد ایــــــــنـــــ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 دعا عهد بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
بنیت زیارتش هرصبح میخوانیم صلی الله علیک یااباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله السلام علی من الاجابه تحت قبته السلام علی من جعل الله شفاءفی تربته 🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃🍃💐🍃🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐 #صبحتون #بابرکت #التماس #دعا #یاعلی j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چشمم بہ اشتیاق #سلامے بہ سویتان وا مےشود بہ جانب #ڪرببلا فقط #ارباب بےڪفـن بخدا قلب خستہ‌ام هر روز مےتپد بہ #امید شما فقط #السلام_حضرٺ_عشق✋ #صبحم_بنام_شما🌤 j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 داستان واقعی و بسیار جذاب شصت و پنجم چمدونمو با گریه بستم با گریه خداحافظی کردم روز حرکت رسید دلم نمیخاست برم کربلا تو فرودگاه آخرین ایستگاه برگشتم نرفتم کربلا😭😭 برگشتم خونه اما همه زخم زبان بهم زدن که تو دعوت امام حسین علیه السلام را رد کردی هرچیز لیاقت میخواد تو نداری دلم تو اون لحظه شلمچه میخواست تو اتاقم داشتم گریه میکردم که گوشیم زنگ خورد با صدای گرفته گفتم :بله بفرمایید صدا:سلام ببخشید خانم معروفی ؟ -بله خودم هستم صدا: ببخشید مزاحمتون شدم مردانی هستم فرمانده حوزه ناحیه ۱۵ اگه امکانش هست یه قرار ملاقات بذاریم برای برنامه روایتگری -بله آقای مردانی حتما محل قرار مزارشهدا خوب هست ؟ آقای مردانی:بله عالیه اتفاقا جعمه پنجم روز شهادت آقامحرم هست -ببخشید فامیلی این شهید که میفرمایید چی هست ؟ تازه شهید شدن آقای مردانی:بله ،شهید محرم ترک مدافع هستن .... 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است نویسنده: بانو....ش j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 داستان واقعی و بسیار جذاب شصت و ششم ایستادم به نماز وسطای نماز ک صدای زنگ گوشیم بلند شد عادتم بود هروقت دلم میگرفت دو رکعت نماز میخوندم سلام که گفتم گوشی رو برداشتم دیدم زینب بود شمارشو گرفتم _جانم زینب زینب: حنانه 😭😭 -چیه؟ چی شده؟ زینب:خواب کربلا دیدم پا به پای خوابای زینب من آب شدم خوابای زینب شد تحول بزرگی برام یک سالی طول کشید تا زینب کربلایی بشه و اون یک سال شد تمام زندگی من شناخت خدا، امام حسین (علیه السلام )،شهدای مدافع حرم اما اون پنجشنبه...... با زینب رفتیم آقای مردانی را دیدیم قرارشد کل کاروانای راهیان نورشون را من روایتگری کنم شروع کردم تحقیق درمورد همه چیز دلم میخاست خدا و ائمه و سایر شهدا را بشناسم از مزار شهدا که برمیگشتیم زینب:‌حنانه چرا تو خودتی ؟ -میخام خدا و ائمه را بشناسم کمکم میکنی؟ زینب: آره باید با دوستم دیانا آشنات کنم 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است نویسنده: بانو....ش j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🌻🍃🌻🍃🌻🍃 داستان واقعی و بسیار جذاب شصت و هفتم -میخام خدا و ائمه را بشناسم کمکم میکنی؟ زینب: آره باید با دوستم دیانا آشنات کنم -چه اسم خوشگل باکلاسی 😄😄😄 زینب : خودشم باکلاسه -یعنی چی؟ زینب: دیانا از اون بچه مایه داراست مثل تو -خب زینب: اما همشون مذهبین ی دختر نازم داره اسمش حنانه است -إه هم اسم منه دخترش زینب :آره بذار الان بهش زنگ میزنم یه ۱۰دقیقه ای مکالمه شون طول کشید بعد قطع شدنش گفت دیانا گفت بریم خونشون وقت داری الان بریم ؟ -آره عزیزم بریم خونه دیانا اینا تجریش بود وارد خونه شون که شدیم یه تابلو فرش از عکس رهبر بود یه تابلوی خالی هم بالاتر از تابلو عکس رهبر بود -زینب چرا اون تابلو خالیه ؟ دیانا: آخه هنوز امام زمانمون ظهور نکردن چهره شونو ببینیم تا عکس داشته باشه -اوهوم دیانا: خب حنانه جان حنانه اش بدو بدو اومد مامان بامن بودی؟ دیانا: نه عشق مامان -من میخام از خدا و ائمه و ....بدونم دیانا: اول باهم آشنا بشیم؟ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است نویسنده: بانو....ش j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
|ـــچــادرے تویےــ| ⬅|ــمن فقط تیــپــشــو زدمــ| تو چادر سر کردی که پاشی واسه امامت یه کاری کنی! من فقط با چادر سر کردم زندگی مو! دنیامو! جوونی مو! چادر واسه موندن نبود! تو رفتی! ما اسیر دنیا شدیم! #شهیده_سیده_طاهره_هاشمی j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
|ـــچــادرے تویےــ| ⬅|ــمن فقط تیــپــشــو زدمــ| تو چادر سر کردی که پاشی واسه امامت یه کاری کنی! م
💙 ❤️ دختری نوجوان که در 14سالگی در درگیری‌های خونین میان گروهک‌های کمونیستی علیه مردم و انقلاب،‌در شهرستان آمل به درجه والای شهادت نائل آمد 🔴🔴 طاهره از شهادتش خبر داشت 👌👌 خانم زهرا مظلوم؛ مادر بزرگوار شهیده سیده طاهره هاشمی روایت می کند: طاهره خیلی دلسوز و مهربان بود. خیلی مواظب حجابش بود، مواظب نماز اول وقت بود. یک روز آمد به من گفت، «مامان! من دیشب هفتاد و دو تن را خواب دیدم و آقای بهشتی به من گفت که تو به ما ملحق می شوی.» یک هفته نکشید که طاهره این خواب را برای من تعریف کرد و شهید شد. نسبت به سنش خیلی عاقل بود. همه جوره دختر خوبی بود. هیچ وقت نشد که کسی بیاید و بگوید که طاهره مرا اذیت کرده. از معلم و مدبر و همکلاسی هایش گرفته تا خواهرها و همسایه ها. انگار می دانست که شهید می شود. یک روز مدیر مدرسه خواسته بود اسمش را بنویسد برای جایی که معرفی اش کنند؛ طاهره گفته بود، «من آینده ندارم. به جایی معرفی ام نکنید.» معلمش می گفت که طاهره همه جوره طیب و طاهر بود. j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست امام خامنه ای سلام رفقا قرار از امروز با شهدا اشنا بشیم هر هفته بایک شهی
ابراهيم مي گفت: "اگر قرار است انقلاب پايدار بمونه و نسل هاي بعدي هم انقلابي باشن، بايد توي مدرسه ها فعاليت كنيم. چون آينده مملكت به دست كساني سپرده مي شه كه شرايط دوران طاغوت رو كمتر حس كرده اند. " وقتي هم مي ديد اشخاصي كه اصلاً انقلابي نيستند به عنوان معلم به مدرسه مي روند خيلي ناراحت مي شد و مي گفت: "بايد بهترين و زبده ترين نيروهاي انقلابي توي مدارس و خصوصاً دبيرستانها باشن". براي همين، كاركم دردسر رو رها كرد و رفت سراغ كاري پر دردسر با حقوقي كمتر، اما به تنها چيزي كه فكر نمي كرد ماديات بود. مي گفت: "روزي رسون، خداست. بركت پول مهمه وكاري هم كه براي خدا باشه بركت داره ". به هر حال براي تدريس در دو مدرسه مشغول به كار شد. دبير ورزش دبيرستان ابوريحان منطقه 14 و معلم عربي در يكي از مدارس راهنمائي محروم منطقه 15 تهران. تدريس عربي ابراهيم زياد طولاني نشد و از اواسط همان سال ديگر به مدرسه راهنمائي نرفت و حتي نمي گفت كه چرا به آن مدرسه نمي رود. اما يك روز مدير مدرسه راهنمائي آمد و شروع كرد با من صحبت كردن و گفت: "تو رو خدا، شما كه برادرآقاي هادي هستين با ايشون صحبت كنين كه برگرده مدرسه" گفتم: "مگه چي شده؟" كمي مكث كرد و گفت: "حقيقتش آقا ابراهيم از جيب خودش پول مي داد به يكي از شاگرداش كه هر روز زنگ اول براي كلاس ايشون نون و پنير بگيره! آقاي هادي نظرش اين بود كه اينها بچه هاي منطقه محروم هستن و اكثراً گرسنه مي يان سر كلاس ، بچه گرسنه هم درس رو نمي فهمه". ولي من بچگي كردم و با ايشان برخورد كردم و گفتم: "نظم مدرسه ما رو به هم ريختي "، در صورتي كه هيچ مشكلي براي نظم مدرسه پيش نيومده بود. بعد هم سر ايشان داد زدم و گفتم: "ديگه اينجا حق نداري از اين كارا بكني. آقاي هادي هم از پيش ما رفته و بقيه ساعتهاش رو تو مدرسه ديگه اي پركرده حالا، هم بچه ها و هم اولياشون ازمن خواستن كه آقاي هادي رو برگردونم. همه از اخلاق و تدريس ايشون تعريف مي كنن. ايشون در همين مدت كم، براي بسياري از دانش آموزان بي بضاعت و يتيم مدرسه وسائل تهيه كرده بود كه حتي من هم خبر نداشتم. " روز بعد با ابراهيم صحبت كردم و حرفاي مدير مدرسه رو بهش گفتم ، اما فايده اي نداشت . چون وقتش رو جائي ديگه پر كرده بود. اما در دبيرستان ابوريحان ابراهيم نه تنها معلم ورزش، بلكه معلمي براي اخلاق و رفتار بچه ها بود. بچه ها هم كه از پهلواني ها و قهرماني هاي معلم خودشان شنيده بودن، شيفته او بودن. درآن زمان كه بيشتر بچه هاي انقلابي به ظاهرشان اهميت نمي دادند ابراهيم با ظاهري آراسته وكت وشلوار به مدرسه مي آمد. چهره اي زيبا و نوراني، كلامي گيرا و رفتاري صحيح ، از او معلمي كامل ساخته بود. در كلاسداري بسيار قوي بود، به موقع مي خنديد و به موقع جذَبه داشت. زنگهاي تفريح را به حياط مدرسه مي آمد و اكثر بچه ها دور آقاي هادي جمع مي شدند. اولين نفر به مدرسه مي آمد و آخرين نفر خارج مي شد و هميشه در اطرافش پر از دانش آموز بود. در آن زمان كه جريانات سياسي خيلي فعال شده بود. ابراهيم بهترين محل رو براي خدمت به انقلاب انتخاب كرده بود. فراموش نمي كنم، تعدادي از بچه ها كه تحت تاثير گروه هاي سياسي قرار گرفته بودن رو يكشب به مسجد آورد و يكي از دوستانش كه به مسائل روز مسلط بود دعوت كرد وجلسه پرسش و پاسخ راه انداخت، آن شب همه سوالات بچه ها جواب داده شد در حاليكه وقتي جلسه به پايان رسيد ساعت دو نيمه شب بود. سال تحصيلي 59-58 آقاي هادي به عنوان دبير نمونه انتخاب شد. هر چندكه سال اول و آخر تدريس او بود. اول مهر 59 حكم استخدامي ابراهيم صادر شد ولي به خاطر شرايط جنگ ديگر نتوانست به سر كلاس برود. درآن سال مشغوليت هاي ابراهيم بسيار زياد بود تدريس در مدرسه ، فعاليت در كميته، ورزش باستاني وكشتي، مسجد و مداحي در هيئت و حضور در بسياري از برنامه هاي انقلابي و...كه براي انجام آنها به چند نفر احتياج است. j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چه گنبدی چه ضريحی عجب شبستانی سلام حضرت سلطان، گدا نميخواهی؟ 🔹السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا #دلتنگ_مشهدم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
رويای نوكران شما خواب كربلاست معنی كنيد واژه‌ی «من عازمم...» حسين امشب زيارت تو برايم حياتی است شبهای جمعه كرب و بلا لازمم حسين... «حامد فلاحی راد» شبهای جمعه شب مخصوص زیارتی امام حسین علیه السلام j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃 شب جمعه روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام شب جمعه را براى دعا از بهترین و مناسب ترین شبها مى‌داند ، و شب جمعه را در ارزش و عظمت هم پایه‌ى شب قدر به حساب مى‌آورد . بزرگان دین و اهل بصیرت و راه یافتگان به حریم قدس مى‌گویند : اگر بتوانید شب جمعه را به نماز و دعا و ذکر و استغفار به صبح برسانید ، از انجامش غفلت نورزید ، زیرا خداى مهربان براى افزودن کرامت اهل ایمان ، فرشتگان را در شب جمعه به آسمان اول مى فرستد ، تا حسناتشان را بیفزایند ، و گناهانشان را محو کنند . در حدیث معتبر از حضرت صادق (علیه السلام) روایت شده : چه بسا مؤمن براى حاجتى دعا مى کند و خداى تعالى قضاى حاجتش را به تأخیر مى اندازد ، تا در ظرف جمعه حاجتش را روا کند. 1 و از آن حضرت روایت شده : هنگامى که برادران یوسف از حضرت یعقوب درخواست کردند براى آمرزش گناهانشان از خدا طلب مغفرت کند ، پاسخ داد : به زودى از پروردگارم براى شما درخواست آمرزش مى کنم و درخواست آمرزش را تا سحر شب جمعه به تأخیر انداخت تا دعایش براى فرزندانش مستجاب شود.2 حضرت باقر (علیه السلام) مى فرماید : خداى تعالى هر شب جمعه به فرشته اى دستور مى دهد از اوّل شب تا آخر شب از جانب ربّ اعلى ندا دهد که : آیا بنده ى مؤمنى هست که پیش از طلوع صبح مرا براى دنیا و آخرتش بخواند تا من دعاى او را مستجاب کنم ؟ آیا بنده ى مؤمنى هست که پیش از طلوع صبح از گناهش توبه کند تا توبه اش را بپذیرم ؟ آیا بنده ى مؤمنى هست که من روزى او را تنگ کرده باشم و از من بخواهد پیش از طلوع صبح روزى او را زیاد کنم ، پس روزى او را وسعت دهم ؟ آیا بنده ى مؤمن بیمارى هست که از من درخواست کند پیش از طلوع صبح او را شفا دهم ، تا او را عافیت بخشم ؟ آیا بنده ى مؤمن غمگین محبوسى هست که پیش از طلوع صبح از من بخواهد او را از زندان رهایى بخشم و اندوهش را برطرف کنم ، تا دعایش را به اجابت برسانم ؟ آیا بنده ى مؤمن مظلومى هست که پیش از صبح از من بخواهد براى دفع ستم ستمکار به خاطر او از ستمکار انتقام گیرم و حقش را به او برگردانم ؟ فرشته ى حق پیوسته تا طلوع صبح این ندا را سر مى دهد.3 امام صادق (علیه السلام) فرمود: از ارتکاب گناه در شب جمعه بپرهیزید که کیفر گناهان در آن شب دو چندان است ، چنانچه ثواب حسنات چند برابر است ، و کسى که در شب جمعه معصیت خدا را ترک کند ، خدا گناهان گذشته ى او را بیامرزد و هر که آشکارا در شب جمعه مرتکب گناه شود ، حق تعالى او را به گناهان همه‌ى عمرش عذاب کند و عذاب گناه آشکار شب جمعه را «به کیفر شکستن حرمت شب جمعه» بر او دو چندان کند.4 براى شب جمعه نمازها و دعاها و اوراد و اذکار زیادى نقل شده ، که از میان آنها دعاى کمیل جایگاه خاصّى دارد j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
دعای کمیل اَللّـهُمَّ اِنّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْء، وَبِقُوَّتِكَ الَّتي  قَهَرْتَ بِها كُلَّ شَيْء، وَخَضَعَ لَها كُلُّ شَيء، وَذَلَّ لَها كُلُّ شَيء، وَبِجَبَرُوتِكَ الَّتي غَلَبْتَ بِها كُلَّ شَيء، وَبِعِزَّتِكَ الَّتي لا يَقُومُ لَها شَيءٌ، وَبِعَظَمَتِكَ الَّتي مَلاََتْ كُلَّ شَيء، وَبِسُلْطانِكَ الَّذي عَلا كُلَّ شَيء، وَبِوَجْهِكَ الْباقي بَعْدَ فَناءِ كُلِّ شَيء، وَبِأَسْمائِكَ الَّتي مَلاََتْ اَرْكانَ كُلِّ شَيء، وَبِعِلْمِكَ الَّذي اَحاطَ بِكُلِّ شَيء، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الَّذي اَضاءَ لَهُ كُلُّ شيء، يا نُورُ يا قُدُّوسُ، يا اَوَّلَ الاَْوَّلِينَ وَيا آخِرَ الاْخِرينَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تَهْتِكُ الْعِصَمَ، اَللّـهُمَّ اغْفِـرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ النِّقَمَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُغَيِّـرُ النِّعَمَ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لي الذُّنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ، اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ الْبَلاءَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لي كُلَّ ذَنْب اَذْنَبْتُهُ، وَكُلَّ خَطيئَة اَخْطَأتُها، اَللّهُمَّ اِنّي اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ بِذِكْرِكَ، وَاَسْتَشْفِعُ بِكَ اِلى نَفْسِكَ، وَأَسْأَلُكَ بِجُودِكَ اَنْ تُدْنِيَني مِنْ قُرْبِكَ، وَاَنْ تُوزِعَني شُكْرَكَ، وَاَنْ تُلْهِمَني ذِكْرَكَ، اَللّهُمَّ اِنّي أَسْأَلُكَ سُؤالَ خاضِع مُتَذَلِّل خاشِع اَنْ تُسامِحَني وَتَرْحَمَني وَتَجْعَلَني بِقِسْمِكَ راضِياً قانِعاً وَفي جَميعِ الاَْحْوالِ مُتَواضِعاً، اَللّهُمَّ وَأَسْأَلُكَ سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ، وَاَنْزَلَ بِكَ عِنْدَ الشَّدائِدِ حاجَتَهُ، وَعَظُمَ فيما عِنْدَكَ رَغْبَتُهُ، اَللّـهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُكَ وَعَلا مَكانُكَ وَخَفِي مَكْرُكَ وَظَهَرَ اَمْرُكَ وَغَلَبَ قَهْرُكَ وَجَرَتْ قُدْرَتُكَ وَلا يُمْكِنُ الْفِرارُ مِنْ حُكُومَتِكَ، اَللّهُمَّ لا اَجِدُ لِذُنُوبي غافِراً، وَلا لِقَبائِحي ساتِراً، وَلا لِشَيء مِنْ عَمَلِي الْقَبيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ لا اِلـهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ وَبِحَمْدِكَ ظَلَمْتُ نَفْسي، وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلي وَسَكَنْتُ اِلى قَديمِ ذِكْرِكَ لي وَمَنِّكَ عَلَيَّ، اَللّهُمَّ مَوْلاي كَمْ مِنْ قَبيح سَتَرْتَهُ وَكَمْ مِنْ فادِح مِنَ الْبَلاءِ اَقَلْتَهُ (اَمَلْتَهُ) وَكَمْ مِنْ عِثار وَقَيْتَهُ، وَكَمْ مِنْ مَكْرُوه دَفَعْتَهُ، وَكَمْ مِنْ ثَناء جَميل لَسْتُ اَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ، اَللّهُمَّ عَظُمَ بَلائي وَاَفْرَطَ بي سُوءُ حالي، وَقَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بي اَعْمالي وَقَعَدَتْ بي اَغْلالى، وَحَبَسَني عَنْ نَفْعي بُعْدُ اَمَلي (آمالي)، وَخَدَعَتْنِي الدُّنْيا بِغُرُورِها، وَنَفْسي بِجِنايَتِها (بِخِيانَتِها) وَمِطالي يا سَيِّدي فَأَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ اَنْ لا يَحْجُبَ عَنْكَ دُعائي سُوءُ عَمَلي وَفِعالي، وَلا تَفْضَحْني بِخَفِي مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنْ سِرّى، وَلا تُعاجِلْني بِالْعُقُوبَةِ عَلى ما عَمِلْتُهُ في خَلَواتي مِنْ سُوءِ فِعْلي وَإساءَتي وَدَوامِ تَفْريطي وَجَهالَتي وَكَثْرَةِ شَهَواتي وَغَفْلَتي، وَكُنِ اللّهُمَّ بِعِزَّتِكَ لي في كُلِّ الاَْحْوالِ (فِي الاَْحْوالِ كُلِّها) رَؤوفاً وَعَلَي في جَميعِ الاُْمُورِ عَطُوفاً اِلـهي وَرَبّي مَنْ لي غَيْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرّي وَالنَّظَرَ في اَمْري، اِلهي وَمَوْلاي اَجْرَيْتَ عَلَي حُكْماً اِتَّبَعْتُ فيهِ هَوى نَفْسي وَلَمْ اَحْتَرِسْ فيهِ مِنْ تَزْيينِ عَدُوّي، فَغَرَّني بِما اَهْوى وَاَسْعَدَهُ عَلى ذلِكَ الْقَضاءُ فَتَجاوَزْتُ بِما جَرى عَلَي مِنْ ذلِكَ بَعْضَ حُدُودِكَ، وَخالَفْتُ بَعْضَ اَوامِرِكَ فَلَكَ الْحَمْدُ (اَلْحُجَّةُ) عَلي في جَميعِ ذلِكَ وَلا حُجَّةَ لي فيما جَرى عَلَيَّ فيهِ قَضاؤُكَ وَاَلْزَمَني حُكْمُكَ وَبَلاؤُكَ، وَقَدْ اَتَيْتُكَ يا اِلـهي بَعْدَ تَقْصيري وَاِسْرافي عَلى نَفْسي مُعْتَذِراً نادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقيلاً مُسْتَغْفِراً مُنيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لا اَجِدُ مَفَرّاً مِمّا كانَ مِنّي وَلا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَيْهِ في اَمْري غَيْرَ قَبُولِكَ عُذْري وَاِدْخالِكَ اِيّايَ في سَعَة (مِنْ) رَحْمَتِكَ اَللّـهُمَّ (اِلـهي) فَاقْبَلْ عُذْري وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّي وَفُكَّني مِنْ شَدِّ وَثاقي، يا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَني وَرِقَّةَ جِلْدي وَدِقَّةَ عَظْمي، يا مَنْ بَدَأَ خَلْقي وَذِكْري وَتَرْبِيَتي وَبِرّى وَتَغْذِيَتي هَبْني لاِبـْتِداءِ كَرَمِكَ وَسالِفِ بِرِّكَ بي يا اِلـهي وَسَيِّدي وَرَبّي، اَتُراكَ مُعَذِّبي بِنارِكَ بَعْدَ تَوْحيدِكَ وَبَعْدَ مَا انْطَوى عَلَيْهِ قَلْبي مِنْ مَعْرِفَتِكَ وَلَهِجَ بِهِ لِساني مِنْ ذِكْرِكَ، وَاعْتَقَدَهُ ضَميري مِنْ حُبِّكَ، وَبَعْدَ صِدْقِ
اعْتِرافي وَدُعائي خاضِعاً لِرُبُوبِيَّتِكَ، هَيْهاتَ اَنْتَ اَكْرَمُ مِنْ اَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ اَوْ تُبْعِدَ (تُبَعِّدَ) مَنْ اَدْنَيْتَهُ اَوْ تُشَرِّدَ مَنْ اوَيْتَهُ اَوْ تُسَلِّمَ اِلَى الْبَلاءِ مَنْ كَفَيْتَهُ وَرَحِمْتَهُ، وَلَيْتَ شِعْرى يا سَيِّدي وَاِلـهي وَمَوْلايَ اَتُسَلِّطُ النّارَ عَلى وُجُوه خَرَّتْ لِعَظَمَتِكَ ساجِدَةً، وَعَلى اَلْسُن نَطَقَتْ بِتَوْحيدِكَ صادِقَةً، وَبِشُكْرِكَ مادِحَةً، وَعَلى قُلُوب اعْتَرَفَتْ بِاِلهِيَّتِكَ مُحَقِّقَةً، وَعَلى ضَمائِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِكَ حَتّى صارَتْ خاشِعَةً، وَعَلى جَوارِحَ سَعَتْ اِلى اَوْطانِ تَعَبُّدِكَ طائِعَةً وَاَشارَتْ بِاسْتِغْفارِكَ مُذْعِنَةً، ما هكَذَا الظَّنُّ بِكَ وَلا اُخْبِرْنا بِفَضْلِكَ عَنْكَ يا كَريمُ يا رَبِّ وَاَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفي عَنْ قَليل مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَعُقُوباتِها وَما يَجْري فيها مِنَ الْمَكارِهِ عَلى اَهْلِها، عَلى اَنَّ ذلِكَ بَلاءٌ وَمَكْرُوهٌ قَليلٌ مَكْثُهُ، يَسيرٌ بَقاؤُهُ، قَصيرٌ مُدَّتُهُ فَكَيْفَ احْتِمالي لِبَلاءِ الاْخِرَةِ وَجَليلِ (حُلُولِ) وُقُوعِ الْمَكارِهِ فيها وَهُوَ بَلاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَيَدُومُ مَقامُهُ وَلا يُخَفَّفُ عَنْ اَهْلِهِ لاَِنَّهُ لا يَكُونُ إلاّ عَنْ غَضَبِكَ وَاْنتِقامِكَ وَسَخَطِكَ، وَهذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّمـاواتُ وَالاَْرْضُ يا سَيِّدِي فَكَيْفَ لي (بي) وَاَنَا عَبْدُكَ الضَّعيـفُ الـذَّليـلُ الْحَقيـرُ الْمِسْكيـنُ الْمُسْتَكينُ، يا اِلهي وَرَبّي وَسَيِّدِي وَمَوْلايَ لاَِيِّ الاُْمُورِ اِلَيْكَ اَشْكُو وَلِما مِنْها اَضِجُّ وَاَبْكي لاَِليمِ الْعَذابِ وَشِدَّتِهِ، اَمْ لِطُولِ الْبَلاءِ وَمُدَّتِهِ، فَلَئِنْ صَيَّرْتَنى لِلْعُقُوباتِ مَعَ اَعْدائِكَ وَجَمَعْتَ بَيْني وَبَيْنَ اَهْلِ بَلائِكَ وَفَرَّقْتَ بَيْني وَبَيْنَ اَحِبّائِكَ وَاَوْليائِكَ، فَهَبْني يا اِلـهى وَسَيِّدِي وَمَوْلايَ وَرَبّي صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِكَ، وَهَبْني (يا اِلـهي) صَبَرْتُ عَلى حَرِّ نارِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلى كَرامَتِكَ اَمْ كَيْفَ اَسْكُنُ فِي النّارِ وَرَجائي عَفْوُكَ فَبِعِزَّتِكَ يا سَيِّدى وَمَوْلايَ اُقْسِمُ صادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَني ناطِقاً لاَِضِجَّنَّ اِلَيْكَ بَيْنَ اَهْلِها ضَجيجَ الاْمِلينَ (الاْلِمينَ) وَلاََصْرُخَنَّ اِلَيْكَ صُراخَ الْمَسْتَصْرِخينَ، وَلاََبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكاءَ الْفاقِدينَ، وَلاَُنادِيَنَّكَ اَيْنَ كُنْتَ يا وَلِيَّ الْمُؤْمِنينَ، يا غايَةَ آمالِ الْعارِفينَ، يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ، يا حَبيبَ قُلُوبِ الصّادِقينَ، وَيا اِلهَ الْعالَمينَ، اَفَتُراكَ سُبْحانَكَ يا اِلهى وَبِحَمْدِكَ تَسْمَعُ فيها صَوْتَ عَبْد مُسْلِم سُجِنَ (يُسْجَنُ) فيها بِمُخالَفَتِهِ، وَذاقَ طَعْمَ عَذابِها بِمَعْصِيَتِهِ وَحُبِسَ بَيْنَ اَطْباقِها بِجُرْمِهِ وَجَريرَتِهِ وَهُوَ يَضِجُّ اِلَيْكَ ضَجيجَ مُؤَمِّل لِرَحْمَتِكَ، وَيُناديكَ بِلِسانِ اَهْلِ تَوْحيدِكَ، وَيَتَوَسَّلُ اِلَيْكَ بِرُبُوبِيَّتِكَ، يا مَوْلايَ فَكَيْفَ يَبْقى فِي الْعَذابِ وَهُوَ يَرْجُو ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِكَ، اَمْ كَيْفَ تُؤْلِمُهُ النّارُ وَهُوَ يَأْملُ فَضْلَكَ وَرَحْمَتَكَ اَمْ كَيْفَ يُحْرِقُهُ لَهيبُها وَاَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَتَرى مَكانَه اَمْ كَيْفَ يَشْتَمِلُ عَلَيْهِ زَفيرُها وَاَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ، اَمْ كَيْفَ يَتَقَلْقَلُ بَيْنَ اَطْباقِها وَاَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ، اَمْ كَيْفَ تَزْجُرُهُ زَبانِيَتُها وَهُوَ يُناديكَ يا رَبَّهُ، اَمْ كَيْفَ يَرْجُو فَضْلَكَ في عِتْقِهِ مِنْها فَتَتْرُكُهُ فيها هَيْهاتَ ما ذلِكَ الظَّنُ بِكَ وَلاَ الْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِكَ وَلا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدينَ مِنْ بِرِّكَ وَاِحْسانِكَ، فَبِالْيَقينِ اَقْطَعُ لَوْ لا ما حَكَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذيبِ جاحِديكَ، وَقَضَيْتَ بِهِ مِنْ اِخْلادِ مُعانِدِيكَ لَجَعَلْتَ النّارَ كُلَّها بَرْداً وَسَلاماً وَما كانَت لاَِحَد فيها مَقَرّاً وَلا مُقاماً لكِنَّكَ تَقَدَّسَتْ اَسْماؤُكَ اَقْسَمْتَ اَنْ تَمْلاََها مِنَ الْكافِرينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ اَجْمَعينَ، وَاَنْ تُخَلِّدَ فيهَا الْمُعانِدينَ وَاَنْتَ جَلَّ ثَناؤُكَ قُلْتَ مُبْتَدِئاً، وَتَطَوَّلْتَ بِالاًِنْعامِ مُتَكَرِّماً اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ، اِلهى وَسَيِّدى فَأَسْأَلُكَ بِالْقُدْرَةِ الَّتى قَدَّرْتَها، وَبِالْقَضِيَّةِ الَّتي حَتَمْتَها وَحَكَمْتَها وَغَلَبْتَ مَنْ عَلَيْهِ اَجْرَيْتَها اَنْ تَهَبَ لى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ وَفي هذِهِ السّاعَةِ كُلَّ جُرْم اَجْرَمْتُهُ، وَكُلَّ ذَنْب اَذْنَبْتُهُ، وَكُلَّ قَبِيح اَسْرَرْتُهُ، وَكُلَّ جَهْل عَمِلْتُهُ،
كَتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَيْتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ، وَكُلَّ سَيِّئَة اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْكِرامَ الْكاتِبينَ الَّذينَ وَكَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما يَكُونُ مِنّي وَجَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَيَّ مَعَ جَوارِحي، وَكُنْتَ اَنْتَ الرَّقيبَ عَلَيَّ مِنْ وَرائِهِمْ، وَالشّاهِدَ لِما خَفِيَ عَنْهُمْ، وَبِرَحْمَتِكَ اَخْفَيْتَهُ، وَبِفَضْلِكَ سَتَرْتَهُ، وَاَنْ تُوَفِّرَ حَظّي مِنْ كُلِّ خَيْر اَنْزَلْتَهُ (تُنَزِّلُهُ) اَوْ اِحْسان فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ (تَنْشُرُهُ) اَوْ رِزْق بَسَطْتَهُ (تَبْسُطُهُ) اَوْ ذَنْب تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَأ تَسْتُرُهُ، يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ يا اِلهي وَسَيِّدي وَمَوْلايَ وَمالِكَ رِقّى، يا مَنْ بِيَدِهِ ناصِيَتى يا عَليماً بِضُرّى (بِفَقْرى) وَمَسْكَنَتى، يا خَبيراً بِفَقْرى وَفاقَتى يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ وَقُدْسِكَ وَاَعْظَمِ صِفاتِكَ وَاَسْمائِكَ اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتي مِنَ (فِي) اللَّيْلِ وَالنَّهارِ بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً، وَبِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً، وَاَعْمالى عِنْدَكَ مَقْبُولَةً حَتّى تَكُونَ اَعْمالي وَاَوْرادى (وَاِرادَتي) كُلُّها وِرْداً واحِداً وَحالى فى خِدْمَتِكَ سَرْمَداً، يا سَيِّدي يا مَنْ عَلَيْهِ مُعَوَّلي يا مَنْ اِلَيْهِ شَكَوْتُ اَحْوالي يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ، قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحي وَهَبْ لِيَ الْجِدَّ في خَشْيَتِكَ، وَالدَّوامَ فِي الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ، حَتّى اَسْرَحَ اِلَيْكَ في مَيادينِ السّابِقينَ وَاُسْرِعَ اِلَيْكَ فِي الْبارِزينَ (الْمُبادِرينَ) وَاَشْتاقَ اِلى قُرْبِكَ فِي الْمُشْتاقينَ وَاَدْنُوَ مِنْكَ دُنُوَّ الُْمخْلِصينَ، وَاَخافَكَ مَخافَةَ الْمُوقِنينَ، وَاَجْتَمِعَ فى جِوارِكَ مَعَ الْمُؤْمِنينَ، اَللّهُمَّ وَمَنْ اَرادَني بِسُوء فَاَرِدْهُ وَمَنْ كادَني فَكِدْهُ، وَاجْعَلْني مِنْ اَحْسَنِ عَبيدِكَ نَصيباً عِنْدَكَ، وَاَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ، وَاَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ، فَاِنَّهُ لا يُنالُ ذلِكَ إلاّ بِفَضْلِكَ، وَجُدْ لي بِجُودِكَ وَاعْطِفْ عَلَيَّ بِمَجْدِكَ وَاحْفَظْني بِرَحْمَتِكَ، وَاجْعَلْ لِسانى بِذِكْرِكَ لَهِجَاً وَقَلْبي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً وَمُنَّ عَلَيَّ بِحُسْنِ اِجابَتِكَ، وَاَقِلْني عَثْرَتي وَاغْفِرْ زَلَّتي، فَاِنَّكَ قَضَيْتَ عَلى عِبادِكَ بِعِبادَتِكَ، وَاَمَرْتَهُمْ بِدُعائِكَ، وَضَمِنْتَ لَهُمُ الاِْجابَةَ، فَاِلَيْكَ يا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهي وَاِلَيْكَ يا رَبِّ مَدَدْتُ يَدي، فَبِعِزَّتِكَ اسْتَجِبْ لي دُعائي وَبَلِّغْني مُنايَ وَلا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجائي، وَاكْفِني شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدائي، يا سَريعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا يَمْلِكُ إلاّ الدُّعاءَ فَاِنَّكَ فَعّالٌ لِما تَشاءُ، يا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ وَذِكْرُهُ شِفاءٌ وَطاعَتُهُ غِنىً، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجاءُ وَسِلاحُهُ الْبُكاءُ، يا سابِـغَ النِّعَمِ، يا دافِعَ النِّقَمِ، يا نُورَ الْمُسْتَوْحِشينَ فِي الظُّلَمِ، يا عالِماً لا يُعَلَّمُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَافْعَلْ بي ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَصَلَّى اللهُ عَلى رَسُولِهِ وَالاَْئِمَّةِ الْمَيامينَ مِنْ آلِهِ (اَهْلِهِ) وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيرا j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
•/ 😉👌/• براے خانہ تان اسم بگذارید... مثلا ♥️| بیتـــــ الزهرا ♥️| بیتــــــ الحسین ♥️| بیتــــــــــ المهدی و... نہ اینڪہ فقط بگوییم نام خانہ ام این است! این نام را بدهید با خط خوش بنویسند و قاب ڪنند،قاب را در خانہ یا سر در خانہ بزنید. بگذارید چشم اعضاے خانہ بہ قاب بیوفتد،اثر دارد.👌مگر میشود در خانہ اے ڪہ نامش بیت الحسین باشد... 📛گناہ انجام شود📛 ✨این نام اهالے خانہ را ناخودآگاہ از انجام گناہ باز میدارد✨ j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹 امام هادی سلام الله علیه: شب زنده داری خواب را لذت بخش تر می کند. پرهیز از پر خوابی از پر خوابی بپرهیز زیرا پرخوابی صاحب خود را در روز قیامت تهیدست می گذارد. 🔱شبتون با ذکر خدا تا صبح🔱 j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
🔰شب جمعه، شب استجابت دعا ❤ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: 🔵 اى ابو الحسن! آيا مطالبى به تو نياموز
🔰 فضیلت شب جمعه ❤ امام باقر علیه السلام: 💠 خداوند هرشب جمعه تا صبح از عرش ندا میدهد: 💎 آیا بنده مؤمنی نیست که قبل از طلوع فجر مرا برای دنیا و آخرتش بخواند ، تاجوابش دهم؟ 💎آیا بنده مؤمنی نیست که ازگناهانش توبه کند تا توبه او را بپذیرم؟ 💎 آیا بنده مؤمنی نیست که ازنظر روزی درتنگنا باشد و ازمن درخواست افزایش کند تا رزقش را زیاد کنم؟ 💎 آیا مؤمن بیماری نیست که شفای خود را بخواهد ، تا شفایش دهم؟ 📕وسائل الشیعه/ج۵/ص۷۳ j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•