eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
917 دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
11.2هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 از شهدای خانطومان بخوانیم(!) 📨کاروان عشق به 🎬 روزهای ۲۰و ۲۱ فروردین ۹۵ با عملیاتهای تدافعی و آفندی رزمندگان ۲۵کربلا و فاطمیون و.... درجبهه های جنوب غربی حلب (خان طومان ، زیتان ، خاصه ، برنه و....) سپری شد. کشته های دشمنان تکفیری برروی خاکریزهای خطوط پدافندی و خط یاسر تبدیل به تل شده بود و شکست سنگینی به دشمن وارد شده بود. تعداد کشته های دشمن بیش از۲۰۰ نفر و زخمی های شان بالای۱۰۰۰نفر و تعدادی از تانک ها و نفربرها و خودروها و هلی شات ها منهدم گشت. عزای عمومی در اردوگاه دشمن برپاشده بود. ما هم برای حفظ آمادگی و مقابله با حملات بعدی دشمن به سرعت تقویت جبهه را انجام میدادیم. یکی از اقدامات ویژه این مرحله بررسی آمار شهدا و مجروحبن خودمان بود. با تشکیل جلسه سریعا وضعیت راجویا وجمع بندی کردیم . از حماسه رزمندگان گردان ناصرین لشکر درخط یاسر تلفات سختی به جبهه النصره تحمیل شده بود. دراین حماسه سازی نقش برادر کلیدی بود. انچنان با تکفیری ها جنگید که هر نوع موفقیتی را از آنان سلب کرده بود. این مجاهد فی سبیل الله به همراه دو رزمنده دریک نبرد تن به تن به اسارت دشمن درآمدند. یادشان گرامی وان شاالله گشایشی در آزادیشان ایجاد شود. 🌹 @fadayiane_banoye_damshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اشک و بغض رهبر انقلاب در واکنش به شعری درباره شهدای افغانستانی مدافع حرم 🔹🔸سرکار خانم عاطفه جعفری از شعرای کشورمان، شعری را در دیدار با رهبر انقلاب قرائت نمود که به شهدای فاطمیون تقدیم شد: 🌷کوچه‌هامان پراز سیاهی بود، شهر را از عزا درآوردند 🌷چشم‌های ستاره‌ها خندید، ماه را سمت دیگر آوردند 🌷شاخه‌هایی که سرفرازانند میوه‌هایی که جلوه‌ی باغند 🌷مادران مثل ام لیلایند، که پسر مثل اکبر آوردند 🌷روی تابوت‌هایشان بستند پرچمی که به رنگ خورشید است 🌷فاطمیون فداییان حرم، سرورانی که سر برآوردند 🌷قصه‌ها را یکی یکی خواندند، آخر ماجرا سفر کردند 🌷عاشقی هم برایشان کم بود، عشق بردند و باور آوردند 🌷عصر یک جمعه بهاری بود، همه در انتظارشان بودیم 🌷بادهای بهاری از هرباغ، لاله‌هایی معطر آوردند ♦️ اشک و بغض امام خامنه‌ای پس از پایان شعر؛ ایشان در واکنش به این شعر فرمودند: خیلی ممنون خانم. خیلی خوب! شهدای مظلوم ؛ جا دارد که به آنها واقعا پرداخته بشود.
را بشناسیم/ حکایت یکی از اسرای داعش که سرانجام به رسید❗️ به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی فاطمیون -عبدالرحمن ۱۳ سال بیشتر نداشت،اما باهمین سن کمش نیروی داعش شده بود😢 چند روزی بود که توسط رزمندگان اسیر شده بود.✌️ در این چند روز، چند تا از بچه ها جیره لباسشان را به او داده بودند😊. کنارش هم تعدادی کلوچه و تنقلات بود که بچه ها برایش گرفته بودند.🍟🍭 بچه ها زبان او را نمی‌دانستند، ولی با توجه به سن کمش با او مهربان تر از باقی اسرا بودند.❤️ محبت بچه ها و آنچه که از واقعیت دید، باعث شد تصمیم بگیرد با داعش بجنگد،‼️ داعشی که با دروغ دوستانش را کافر و بی نماز به او معرفی کرده بود.☝️ شب تقاضای آب کرد و گفت می‌خواهم غسل کنم.😌 صبح روز اربعین مانند دیگران نماز صبح خواند و همراه بچه‌ها به عملیات رفت.🌺 می‌گفتند پرچم را به دوش گرفته بود و یک لحظه هم زمین نمی‌گذاشت.👌 عبدالرحمن که دیگر از بچه ها خواسته بود صدایش کنند، در روز اربعین شربت را نوشید و به آرزویش رسید.🕊🌺 منبع تسنیم
فرزند اول خانواده بود و علاقه وافری به داشت و به بچه های نوجوان میگفت اگر مشکلی دارید، را ببوسید تا به یکباره مشکلتان مرتفع شود در بین دعاهای نمازش، طلب خوبی برای پدر و مادر میکرد،? « رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ». به خانواده شهدای درچه ارادت خاصی داشت و دائم می گفت، اینها و باید در حد توان به آنها خدمت کرد به نحوی که می توان گفت؛ جواد محمدی شاگرد اول کلاس به خلق خدا بود. روحیه جواد، منوط به حضورش در به تنهایی نبود و برای تشییع شهدا نیز این روحیه ادامه داشت، فقط کافی بود، یک شهید به درچه بیاورند، تا پایان مراسم تشییع شهید کم نمی گذاشت. وقتی به ران پایش اصابت کرد، به سرعت به بالای سر جواد رفتم و جواد در همان حالت که خون از بدنش جاری بود، گفت:# منتظر شهادتـــ من نباش زیرا باید پاشنه کفشمان را در به زمین بزنیم و در رکاب شهیدشویم. وی بارها این جملات را تکرار می کرد که باید به دنبال انجام وظیفه بود و هدف ما نابودی جهانی و دفاع از اسلام در هر کجای جغرافیا است. خاطره ای از همین امسال در و اردوگاه شهید باکری و کنار نهر خین باهاش کلی گفتیم و خندیدیم . دلاوری که وقتی بهش گفتم خوب دارید تو سوریه می خوریدا ... گفت: ، ، ، و ...آخرشم ان شاءالله . و رفت... راوی: ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان
📸اولین تصویر از صورت نورانی شهید مدافع حرم لشکر " محمد جعفر حسینی" در معراج شهدا
این دیار تا همیشه به خنده‌ی شماست ✘نه ... پرنده نیستید آسمان پرنده‌ی🕊 شماست 🚩 غریبتر از فرزندان شهدای مدافع حرم ندیدم...
🔰اگر با دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی می بینی که هنوز هم ادامه دارد. سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای تداعی می کند 🔰 که چرخ هایش، روزگاری را حکایت میکند که رزمنده ای دست و پایش را برای حفظ این به ودیعه گذاشته است 🔰درمیان چشمک ستارگان🌟 شهر، رویای صادقه ای که دل خوشی است. 🔰در کوچه پس کوچه های بی کسی، سنگ قبر بانام مونس روزهای تنهایی مادری است.. 🔰در محله ی ، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شودکمی آنطرف تر مردی با ایمان کوله پشتیِ بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد . 🔰"محمد جنتی" هر چه داشت در طبق گذاشت و فدای کرد. مدافع بود هم برای حرم هم برای قلبش. شهادتش دل هیئت و زینبیون و حیدریون را سوزاند. حاج حیدرِسوریه شهید و شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد. 🔰توسل به (ع) سبب شد بعد از دوسال پیکرش بر گردد. و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد. این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار جامانده زندگی می کنند. 🔰ترکش های زخم زبان عده ای، دلِ داغدار خانواده را می سوزاند✨ هنوز هم جنگ ادامه دارد... ✍به قلم منتظر 📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸ 📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶ ❣محل شهادت: سوریه 🗺محل دفن: تهران.بهشت زهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥باز پخش کوتاهی از مستند نبرد پالمیرا 🌹سخنان عارفانه ی شهید سید محمدحسن حسینی (سیدحکیم) از فرماندهان ارشد در رابطه با شهادت.. 🍃شهادت یک لباس تک سایزه 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 مداحی شهید مدافع حرم در جمع رزمندگان فاطمیون 🔺 پاسدار شهید مسلم خیزاب از رزمندگان اصفهانی مدافع حرم حضرت زینب(س) در حین انجام ماموریت مستشاری در کنار نیروهای و نظامیان سوری در تاریخ ۲۰ مهر ۹۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌷‌‌ انتشار به مناسبت سالگرد شهادت 🌷
یڪ جواڹ با هزار شور و شعور روز آخر ولے " زهیر " شده زیر تابوت ، مادرش میگفت : پسرم عاقبت بخیر شده... 🌷شهید 🌷 🔹از لشکر پرافتخار ✨🌙
🌙 آمد پیشم درخواست مرخصی کرد، گفتم خودت میدونی برادر الان نمیشه چند روز دیگه عملیات شروع میشه ... دیدم شانه هاش شروع کرد به لرزیدن، اشک از چشماش سرازیر شد. گفتم : چی شده ؟ گفت: همین الان باخبر شدم مادرم فوت کرده. گفتم: مادرت کجا زندگی میکرد؟ گفت: افغانستان. گفتم: آخه تو که نمی تونی بری افغانستان. گفت: آخه مادرم جز من کسی رو نداشت و من جز مادرم کسی رو ندارم راضیش کردم نره، مجلسی هم برای مادرش همون جا برگزار کردیم. بعد از اون هر وقت میدیدمش میگفت : فلانی،دعا کن زودتر برم پیش مادرم، آخه میترسم اون دنیا هم تنها باشه هر بار که اینو می گفت غوغایی تو دلم میشد. 🌹 🌹 🕊🥀 🌹 💫
🌹 🌾شهیدی که بدنش در تله انفجاری سوخت و خانواده‌اش حتی یک عکس با لباس نظامی از او ندارند. 🌾شهیدی که در مسابقات واترپولوی کانادا رتبه آورد و می­توانست بورسیه کشور کانادا شود. 🌾شهیدی که به راحتی می توانست گوشی بخرد؛ اما نخرید تا مبادا به دام فضای مجازی بیفتد و مانع آسمانی شدنش شود. 🌾 شهیدی که در یک کلام، به قول سردار حاج قاسم سلیمانی، در زندگی شهید بود و بالاخره شهید شد... 🌷 🌷 🕊🥀 🌷