#ارزش_پدر_بودن (۳)
💠 فایدۀ تقویت پایگاه «پدر» در جامعه
🔻هر چه پایگاه و جایگاه #پدر در خانوادهها و جامعه ما تقویت شود، در واقع پایگاه #ولایت مستحکم خواهد شد و مردم از نظر روانی و ذهنی، آمادگی پذیرش ولایتشان، بالاتر میرود.
💠فایدۀ حرمت پدر
🔻هر چه #مردسالاری، به معنای منطقی و معقول کلمه جا بیفتد، طبیعتاً برکاتی خواهد داشت. پدری که حرمت داشته باشد، اتفاقاً احساس مسئولیت بیشتری پیدا میکند که مبادا #ظلم بکند. اگر به یک مرد شریف بگویند: «آقا تو پدر هستی، یعنی رئیس و صاحب اختیار این خانوادهای» خیلی خودش را جمع میکند، و دیگر ظلم نخواهد کرد.
🔹 #استاد_پناهیان
@fadayiane_banoye_damshgh
💠 حاشیههای دیدار خانواده شهدا با رهبر انقلاب به روایت #خط_حزبالله
❇️ از نسل مدافعین حرم
🔰وارد #حسینیه که میشدید، اولین چیزی که جلب توجه میکرد، لباسهای محلی برخی از استانها مثل استان #کردستان یا #سیستان و #بلوچستان بود. گویا خانوادهی شهدای مناطق مرزی مثل این دو استان در این دیدار بیشتر بودند.
✴️ در پیشانینوشت حسینیه، جایی که متناسب با شأن دیدار، آیات و روایات مرتبط نصب میشود، اینبار بخشی از آیهی ۹۵ سورهی نساء نوشته شده بود:
«وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا:
و خداوند مجاهدان را بر خانهنشینانِ [بی عُذر] به پاداشی بزرگ برتری داده است.»
✅ تعداد خانمها هم گویا بیشتر از آقایان بود و در اقدامی کم سابقه، به انتهای قسمت آقایان آمده و همانجا نشستند. آمدن خانمها به سمت آقایان همان و بههم خوردن نظم جلسه هم همان. جالب اینکه مسئولین حسینیه هم برخلاف سایر دیدارهای عمومی، به میهمانان امروز سخت نمیگرفتند. گویا دیدار، خودمانیِ خودمانی بود.
⭕️ همینطور که در حال نوشتن بودم، نوجوانی که لباس کردی پوشیده بود، با همان لهجهی شیرین کُردی ازم پرسید: شما میدانید خانهی #رهبر کجاست؟ جواب دادم: بله، همین نزدیک حسینیه است.
پدرش ادامه داد: برای اولین بار است که اینجا آمدهایم و پسرم تعجب کرده است که چقدر اینجا #ساده و #بیآلایش است.
🔆 نوجوانها و جوانهای زیادی هم در جمع به چشم میخوردند که لباس نظامی پوشیده و سربند بسته بودند. بعضیهایشان فرزندان #مدافعان_حرم بودند و در دستهای کوچکشان عکس #پدر را گرفته و سعی میکردند طوری بگیرند که آقا هم ببیند.
با زبانِ بیزبانی میگفتند ما از نسل مدافعین حرمیم و ادامهدهندهی راه پدر.
✳️ هرچقدر ساعت به ده نزدیک می شد، جمعیت بیشتری بلند میشد و مکانی که آقا از آنجا ورود میکنند خیره میشد.
مادران و پدران شهدا، گویا بیشتر از دیگران، چشم انتظار آمدن آقا بودند. آقا که وارد حسینیه شدند، جمعیت شروع به سر دادن شعار کرد:
"این همه لشگر آمده/ به عشق رهبر آمده"، "خونی که در رگ ماست/ هدیه به رهبر ماست"، "ما اهل کوفه نیستیم/ علی تنها بماند" و... . نوجوان کُردی که از من آدرس خانهی آقا را پرسیده بود، به محض ورود آقا، به سمت جلوی حسینیه دوید.
🔸بعد از قرائت قرآن، حاج #محمود_کریمی شروع کرد به مداحی.
شعری عاطفی و حماسی، در رثای پدران و مادران شهدا خواند. صدای هقهق گریه، از گوشه و کنار حسینیه بلند شد و بعضی از شانهها بالا و پایین میرفت.
تازه اینجا بود که میشد فهمید کدام یک از افراد، پدر، مادر یا همسر شهید است. جنس گریهی اینها با مردم عادی فرق داشت.
وقتی حاج محمود روضهی حضرت علیاکبر(ع) را خواند، پدرها و مادرهای شهید، طور دیگری گریه میکردند.
@fadayiane_banoye_damshgh
محمد امین جان چشم انتظار دیدن #پدر
🌷🌷
بابایی خوبم زودتر بیا منتظرتم
بخاطر اومدنت میخوام قدم هایت را گل باران کنم.😭😭
#شهید_علیرضا_بریری
@fadayiane_banoye_damshgh
🔴 #استاد_قرائتی
💠 پدر حق ندارد #بچهاش را خراب کند. هُی! بله، آنجا را جمع کن، آنجا را ضبط کن، آنجا را جارو کن، خب بابا شما یواشکی به من بگو، چرا جلوی #مهمانها داد سرِ من زدی؟! یادم نمیرود یک کسی چای میداد در یک جلسهای، پدرش داد سرش زد گفت آهای، گفت بله، گفت آن را جا گذاشتی یک چای هم بده به او، این هم سینی چای را گذاشت گفت آقا جان شما #پدر من هستی حق تربیت داری، حق نداری من را پهلوی مهمانها ضایع کنی. بعضی مادرها همین که مهمان دارند، میگوید این دختر را میبینید جان من را به لبم رسانده، این #دختر همچین کرد، این پسر همچین کرد، این دختر هی سرخ میشود، سبز میشود. شما حق تربیت داری، حق #تحقیر نداری!
🍃✨🍃✨🍃
🔹 سید میلاد رابطه ی بسیار قوی با #شهدا داشت و همیشه از شهید همت و شهید زین الدین یاد میکرد.
🔹 تمام خوبی های که یک انسان میتوانست دارا باشد این جوان متواضع و با اخلاقِ ما دارا بود
🔹سید عزیز به فریضه نماز #اول_وقت اهمیت زیادی قائل بود و همیشه نوجوانان و جوانان را در مسیر معنودیت و عبادت سوق میداد.
🔹پیکر سید میلاد پس از شهادت به دست #داعشی های حرامی می افته، دست و پا و سر مطهر رو از تن #جدا می کنند و با خودشون می برند. پیکرشون چند روز زیر #آفتاب می مونه و کسی از محل پیکر #خبر نداشته
🔹به خاطر بیقراری های #پدر و خواهرشون، شهید به #خواب یکی از دوستانشون میان و در خواب #محل پیکرشون رو نشون میدن و میگن می خواستم #گمنام بمونم ولی به خاطر #بیقراری پدرم بیایید من رو ببرید.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌷
#یادش_باصلوات
@fadayiane_banoye_damshgh
فداییان بانوی دمشق
بوسه بر #قرآن و بر لب دعای سلامتی🤲 در دل چه غوغاييست #غوغا💗 معامله است ديگر از جان خود گذشتند تا
🕊ما را به زیارت حرم برد و خودش به دیدار صاحب حرم رفت...
👌 #پدر شهید مدافع حرم #ابوالفضل_راهچمنی از فرماندهان ایرانی لشکر زینبیون از فرزند شهیدش میگوید
❤️پسرم خیلی مهربان بود. هر زمان از سر کار برمیگشت فرقی نمیکرد که چه ساعتی از شبانهروز باشد، ابتدا میآمد من و مادرش را میدید و به دستهای مادرش بوسه میزد بعد به خانهاش میرفت. به پدر و مادر #احترام زیادی میگذاشت. یک سال من وضع مالی خوبی نداشتم و همسرم دوست داشت به کربلا برود با من درمیان گذاشت و من به همسرم گفتم به اندازه شما هزینه دارم ولی برای خودم نه، گفتم شما با کاروان به کربلا برو، اما همسرم قبول نکرد و گفت: «بدون شما نمیروم.» این موضوع به گوش ابوالفضل رسید. شب آمد منزل ما و گفت: «اسم هر دوی شما را نوشتهام برای کربلا». اینطور شد که هردویمان راهی کربلا شدیم. ما را به زیارت حرم ارباب فرستاد و کمی بعد خودش به دیدارش نائل شد.
✅ #نحوه_شهادتش را همرزم ابوالفضل اینگونه برایمان روایت کرد: «قرار بود عملیات را از دو محور آغاز کنیم. همه آماده شده بودیم. بچههای لشکر زینبیون مهیای رزم بودند. قبل از حرکت ابوالفضل از من پرسید: «از دنیا دل کندهای؟» کمی تأمل کردم. ابوالفضل به من گفت: «تو حق داری، شما دو فرزند داری، اما من از دنیا دل کنده و غسل شهادت کردهام.» این آخرین جملات ابوالفضل بود. عملیات آغاز شد، به سمت محل مورد نظر حرکت کردیم.»
💔یکی دیگر از دوستانش نقل میکند: «قبل از عملیات ابوالفضل بر بالای یک بلندی رفت و رو به حضرت امام رضا (ع) کرد و به آقا سلام داد و گفت: «السلام علیک یا علیابن موسیالرضا (ع)»کمی هم با حضرت درددل کرد و از روی تپه پایین آمد. عملیات شروع شد و بهخوبی هم پیش میرفتیم. تیربار داعشیها روی بچهها آتش میریخت. ابوالفضل بلند شد و با آرپیجی مقرشان را زد. همه با صدای بلند تکبیر گفتند. ابوالفضل به سمت مقرشان حرکت کرد تا موقعیت را بسنجد، اما متوجه شدیم که نیروهای تکفیری پاتک زدهاند و جلوی ما را گرفتهاند. ابوالفضل با درایتی که داشت نیروها را به عقب هدایت کرد و خودش در منطقه ماند تا موقعیت را بررسی کند. خواستیم برگردیم که متوجه شدیم در محاصره هستیم. گفتم: «فرمانده دستور آمده برگردیم.» وقتی میخواستیم برگردیم، من ۱۰ قدم از ابوالفضل جلوتر حرکت کردم که صدای «یازهرا» یی را شنیدم. وقتی برگشتم دیدم که ابوالفضل با صورت به زمین خورد. از پشت سر به ما تیراندازی میکردند، اما بچههای زینبیون اجازه ندادند پیکر شهیدشان روی زمین بماند. پاکستانیهای غیور سینهخیز پیکر فرمانده شهید ابوالفضل راهچمنی را به عقب آوردند.»
فداییان بانوی دمشق
#یک_تذکر_عاشقانه
آمار مبتلایان به عشق تو اما نقل یکمیلیون و دهمیلیون و صدمیلیون نیست! گفتم از الان تذکر بدهم، مبادا باز مجبور بشوی به اصلاح، هان ای حلقهی وصل انقلاب خمینی به انقلاب مهدی! و مگر عیبی دارد کوچکترین شاگردها متذکر بزرگترین استادها بشوند؟! احمقها تصور کرده بودند بعد از خمینی، کار این انقلاب تمام است لیکن آوینی تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و صیاد تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و کاظمی تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و طهرانی تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و همدانی تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و حاجقاسم تو را همانگونه دوست داشت که خمینی را! و #کرونا هم حکایت روزگار جنگ و جنگ روزگار، عمرا حریف ملتی شود که متکی به یک پدر حکیم است! اشتباه سران آمریکا تنها در یک قلم فاجعهی بیمانند هیروشیما و ناکازاکی بود و در قلم دیگر کودتای ۲۸ مرداد! و حالا عددی را اشتباه گفته رهبر انقلاب، طرف برداشته معلوم نیست از کجای دنیا دایرکت فرستاده در اینستاگرامم که «گویا خامنهای پیر شده است!» عجب! ۳۰ سال پیش میگفتید؛ «خامنهای برای رهبری زیادی جوان است» و حالا نگران سنوسال آقای ما شدهاید! همهی محاسن این سید، سپید شد ولی بر چشم بد، لعنت! همچنان از همهی محافظانش قدبلندتر است! گویی هنوز همان سید خوشسیماست که #بهشتی با آن #عظمت اقتدا به خطبههایش میکرد و آن #جمعه که چه نازنین میخواند! کرونا ما را زمین نزد! هرگز نرفتیم از ترس قحطی، بقالی مشرجب را خالی کنیم، هرگز نرفتیم از ترس جنگ، اسلحه و تیرکمان بخریم؛ چون این قوم #پدر دارد! و این ملت #امام دارد! و این مسلمانان #مرجع دارند! چون وقتی دستت در دست خامنهای باشد، انگار دستت را #خدا گرفته، از بس این سید حکایت روحالله، فنای فیالله است! وای بر کشوری که بزرگش #ترامپ باشد! خلاصه کنم وضع امروز غرب را در یک جمله؛ «بیپدری بددردی است!» و بنازم حکمت خدا را؛ ما دههی ۶۰ پدر از دست دادیم در جنگ لیکن فیالحال بزرگترین فخرمان به همهی جوامع ماشینی، از قضا داشتن یک #پدر است؛ «بابای ماست خامنهای!» زندگی این سید، کلاسیکترین رمان عصر است که به این زودیها به فصل آخرش نخواهی رسید! رساندن سردارش از کربلای ۵ به خود کربلا، تازه میانهی داستان سیدعلی است! #رهبر_انقلاب مثل #انقلاب تازه چلچلی گرفته! آنروز که #پوتین دربست گرفت آمد «بیت» قشنگ فهمید که از «ابله» داستایوسکی #مسیح درنمیآید! سفیرت تنها نیست؛ دلبر تمام احرار عالم است! زین کن ذوالجناح #ظهور را مهدیجان!
"حسین قديانی"
#پدر اگه پولدار است،
همه جوانیش را داده...
و اگر بی پول است همه زندگیش را...
تا نانی لای سفره گذارد و تو بزرگ شوی ...
و برایش همین بس که بگویند سر سفره پدرش بزرگ شد...
#قدردان_باشیم
افغانستانےها بہ #پـدر مےگویند:
«قبـلہگاه»
و چقدر هـم این واژه
درسـت و زیبـاست .. :))
❤️پدر همہ ایران روزت مبارڪ
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنهای
🍃باد که میوزد، عطر لاله های خفته در خاک میان شهر میپیچد. و چشمهای منتظر، هشیار میشوند که شاید عزیزشان در راه است.
🍃این انتظار سالیانِ سال طول میکشد حتی شاید #پدر و مادری در میان این انتظار با وصال فرزندشانبرسند و برای همیشه ساکن آسمانها شوند.
🍃سید سجاد هم از همان لاله های خفته میان خاک بود که دوسال مهمان #سوریه ماند و تمام این دوسال را پدر و مادرش در انتظار سپری کردند.
🍃جوانِ رشیدشان، در راه دفاع از ناموس آلالله_علیمالسلام_ و میان #جبهه حق علیه باطل به سوی آسمان پر گشود. پسری دلیر و شجاع که از ابتدا عشق #اهل_بیت را در سینه داشتو همین عشق او را به قتلگاهِ عاشقان رساند. همان جایی که سر بر دامان #ارباب، به دیدار معبود میروند.
🍃اما انتظار همیشه ماندنی نیست!
و سید سجاد بازگشت. آمد برای روشنیِ چشم مادرش و برای قوتِ قلب پدرش.
آمد تا شهر بویِ #کربلا گیرد و همگان بدانند هنوز هم هستند عباس هایی که برایِ دفاع از زینب_علیهالسلام_ جان را سپر کنند♥️
#پروازت_مبارک ؛فدایی حرم🕊
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سجاد_خلیلی
✨ #شبتون_شهدایی ✨🌙
"نرخ رفتن به سوریه چند است
قدر دل کندن از دو فرزند است"
🍃شنیده ایم دختران بابایی اند؛ اصلا تکیه گاهشان شانه های محکم پدرانشان است و زمانی که دلگیر میشوند؛ سر بر آنان فرو آورده و در آغوش #پدر آرام میگیرند.
🍃دختران شما را که دیگر نگویم. هنگام رفتن دست هایشان را گره زده بودند به پاهای پدر که مبادا روزی حسرت این آغوش بر دل کوچکشان بماند. طاقت نداشتی جسارت را به سه ساله ی #ارباب ببینی و هر چه داشتی جا گذاشتی و تنها با دلی بیقرار از سه ساله ی خودت گذشتی و روانه ی حرم رقیه ی ارباب شدی.
🍃برای رفتنت اما کسب اجازه لازم بود. پدرت راضی نبود و همین تورا بیتاب تر کرده بود. دختر شش ساله ات وقتی فهمید برای نذری که به سوریه داشتی؛ از اسلامشهر تا #قم را پیاده رفتی، با شیرین زبانی پدربزرگ را راضی کرد و نوای رفتنِ تورا به دلش انداخت.
🍃رضایت مادر را نیز به ائمه سپردی و چه خوب ممکن کردند آرزوی ناممکنِ همیشگی ات را. راهی شدی و مادرت تنها پسرش را نذر پیکر بی کفن #حسینِ فاطمه(س)کرد به جبران روزهایی که در #کربلا نبود تا یاریش کند. نهایت داستان #عاشقانه ات شد شهادت🕊
🍃حوالیِ افطار و لحظات زیبای میهمانی خدا ؛ در یازدهم ماه مبارک رمضان؛ روسفید شدی و همنشین همیشگیِ سفره ی خدا. و این است عاقبت #پرهیزگاران.
✍️نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سید_مصطفی_صادقی
📅تاریخ تولد : ۱٨ دی ۱٣۵٩
📅تاریخ شهادت : ۱۶ خرداد ۱٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ۱۵ خرداد ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : حماء_سوریه
🌹🍃🌹🍃
#شبتون_شهدایی 🌙✨
"میخواهم برایت از حسرت به زبان راندن کلمه ی #بابا بگویم "
🍃مگر نمیشنوی؟!
صدای دخترکی که چندین سال است بابای خود را ندیده و در حسرت آغوش پدریش عکس #پدر مرحم دل مجروحش شده است. دختری که #دلتنگ پدر است. دختری که به قول خودش از وقتی که پدر رفت #قلب او و خواهرش را به همراه برد😞
🍃دخترها خوب میدانند که دلتنگی برای پدر چگونه است. اما نه، با وجود همه ی دلتنگی ها، دختران چنین پدرانی #زینب وار زندگی میکنند و همچنان به وجود پدرشان افتخار میکنند🌹
🍃آرامش کنونی ما مدیون پدر دخترانی است که از خودشان گذشتند تا نگذارند دری آتش بگیرد و پهلوی #مادری بشکند و #فرق پدری شکافته شود و جگر برادری در تشت بریزد و سر برادر دیگر به روی نیزه رود و خواهری به #اسارت در بیاید😭
🍃آری #شهید_مصطفی_بختی، به همراه برادرش مجتبی #شهادت را بر ماندن ترجیح دادند چرا که روح بلند و ملکوتیشان نتوانست در این دنیای خاکی بماند🕊
🍃 مصطفی و مجتبی، دو ستاره ی به نور حق پیوسته ی خانواده ی بختی بودند که در طول حیاتشان حسین وار زیستند این را میشود از سخنان به تصویر کشیده ی اطرافیان حس کرد.
🍃به قول #دکتر_شریعتی" کسی میتواند در پای #عشق بمیرد که پیش از آن زند گی در پیش چشمهای وی #مرده باشد."
🍃شهدا این گونه بودند ... آیا ما نیز این گونه ایم؟😔
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🌺به مناسبت سالروز #شهادت شهدای مدافع حرم #مصطفی_بختی و #مجتبی_بختی
📅تولد مجتبی : ۱۲ فروردین ۱۳۶۷
📅 تولد مصطفی : ۵ مرداد ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۲۲ تیر ۱۳۹۴. تدمر سوریه
#شبتون_شهدایی ✨🌙
بابا داشتن خيلي خوبه،
ولي گاهي يادمون ميره كه چقدر خوبه.
آدم وقتي بابا داره، جهانش امنه.
خلاصه كه بابات رو زياد بغل كن و ببوس.
زياد بهش بگو كه دوستش داري.
ما از بچگي باباها رو قوي مي بينيم،
حواسمون نيست كه اونا هم گاهي خسته ميشن.
پير ميشن. غيب ميشن....
جاي باباهاي غیب شده هم سبز
#سبک_زندگی
#پدر