رهبر معظم انقلاب :
👈خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛
👈اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد.
👈«لاالهالا ّاللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمیماند؛
👈وارد جامعه می شود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند.
می توان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد،
جریان های بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود می آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند.
👈دنبال این ها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفی درست کنید.
از #وحدت_وجود ، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی #ملاصدرا، اگر نگوییم از همهی این ها، از بسیاری از اینها -
👈می شود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛
فضلاً از آن فلسفههای مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهی اخلاق، فلسفهی اقتصاد و... و.
این، یکی از کارهای اساسی است.
👈این کار را هم هیچکس غیر از شما [طلاب نخبه] نمی تواند بکند؛
شما باید این کار را انجام دهید.
🔆بیانات در دیدار نخبگان
۱۳۸۲/۱۰/۲۹
#فلسفه_در_کلام_بزرگان
#رهبر_انقلاب
#امتدادهای_فلسفه
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚
#علمی_پژوهشی
#فلسفه_فلسفه
🎙رهبر معظم انقلاب
✅ من چند تا نکته را عرض بکنم. خیلی حرفها گفته شد، بعلاوه وقت کم است. یک نکتهی اصلی این است که هرچه میتوانید، در استحکام و پایداری این مرکز و این کانون اصلی تلاش کنید؛ این اساس قضیه است. نگذارید این مجمع عالی حکمت به نحوی از انحاء ضعیف شود؛ روزبهروز در تقویت این سعی کنید. این یک بنای مبارکی است که الحمدلله شماها همت کردید و این کار را راه انداختید؛ واقعاً «کشجرة طیّبة» است؛ منتها باید اصل آن را ثابت کنید. اگر چنانچه غفلت شود، اشتباه شود، کوتاهی شود، خدمترسانىِ کم انجام بگیرد و همهی آنچه که شماها دارید، برای حفظ و بقاء و استمرارِ اینجا به صحنه نیاید، از دست خواهد رفت یا ضعیف خواهد شد - که ضعیف شدن هم مثل از دست رفتن است؛ فرقی نمیکند - آن وقت خسارت پیدا خواهیم کرد.
همین مشهدی که شما مثال زدید و تعجب میکنید که مشهد طالب و مایل مسائل حِکمی و فلسفی است، خب این مشهد یک روزی در کشور ما کانون حکمت بوده است. یعنی حکمای بزرگی در این شهر حضور داشتند؛ مثل مرحوم آقا بزرگ حکیم، پسرش آقا میرزا مهدی حکیم، یا مثل مرحوم شیخ اسدالله یزدی که عارف بود؛ اینها همه در مشهد بودند، مال دورهی قبل از دورهی اساتید ما هستند. یعنی پدر من، هم پیش مرحوم آقا بزرگ درس خوانده بود، هم پیش مرحوم آ شیخ اسدالله یزدی. طبقهی قبل از ما و اساتید ما، اینها را درک کرده بودند قبل از اینها، مرحوم آ میرزا حبیب - عارف و حکیم - در مشهد بوده. یا مرحوم حاج فاضل سبزواریالاصلِ سَرخَروی در مشهد در عین حال که ملّا و مدرّس فقه و اصول بود، لیکن اهل حکمت بود.
بنابراین مشهد مرکزِ اینجوری بوده. خب، دقت نکردند، توجه نکردند، یکباره از بین رفت؛ مشهد تبدیل شد به یک مرکز ضد حکمت. یعنی توجه نکنید، اینجوری میشود.
به نظر من هنر بزرگ مرحوم #علامه_طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه) این بود که پافشاری کرد و کار خود را در شرائط مختلف ادامه داد. حتّی طبق آن نقلهائی که ما شنیدیم - گرچه آن وقت هم بنده به ذهنم بود، منتها دقیق یادم نیست - هنگامی که ایشان «اسفار» را تعطیل کردند، همان جا در همان مسجد سلماسی «شفاء» را شروع کردند. خب، این یعنی استقامت. پس کار اول شما این است...
📚 بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی
۲۳/۱۱/۹۱
#علمی_پژوهشی
#فلسفه_فلسفه
#فلسفه_در_کلام_بزرگان
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#علمی_پژوهشی
#فلسفه_فلسفه
🎙#بیانات_رهبر_انقلاب_دو_
✅ #مسئله_دوم که آقایان مطرح کردید، مسئلهی چشمانداز است. خیلی خوب است که شما به فکر چشمانداز ده ساله و بیست ساله و پنجاه ساله باشید. به نظر من آن چشمانداز بلند مدت - حالا چه فرض کنیم که این بلند مدت، به قول شما پنجاه سال است، یا سی سال است، یا بیست سال است - باید گسترش گفتمان فلسفهی اسلامی در دنیا باشد؛ این را هدف قرار دهید. امروز مطلقاً اینجور نیست، بلکه بعکس است. یعنی امروز در ایران مثلاً در محیط های دانشگاهی و علمی ما فلسفهی کانت بمراتب رائجتر و شناخته شدهتر است از فلسفهی بوعلی سینا. یعنی ابنسینای با این عظمت که همهی تاریخ بشر، از هزار سال پیش به این طرف، با اسم او درگیر است، در مجامع دانشگاهی ما حکمت و فکر فلسفیاش شناخته شده نیست به آن اندازهای که کتاب فکر فلسفىِ مثلاً کانت شناخته شده است. این یک مسئلهی مهمی است.
💠 ما باید عکس این را عمل کنیم. یعنی باید هدف را این قرار بدهیم که تفکر فلسفهی اسلامی - حالا با همان مشخصاتی که دارد؛ که خود این، جای بحث و گفتگو دارد که فلسفهی اسلامی چیست - در دنیا به عنوان گفتمان فلسفی شناخته شود، در دانشگاهها رواج پیدا کند، متفکرین عالم از آنها مطلع باشند، روی آنها بحث کنند، نقد و انتقاد کنند، در مجلات علمیشان منعکس شود. خب، این کار طبعاً متوقف به این است که شما کارهای بینالمللی داشته باشید؛ که حالا یکی از آقایان گفتند که ما این قضیه را نداریم.
❗️به نظر من ارتباطات بینالمللی شما با مجامع علمی باید زیاد باشد. امروز هم زمینهی دنیای اسلام آماده است. مثلاً فرض کنید مصر حالا یک مقداری درش باز شده است. خب، این «احمد طیب» خودش جزء علاقهمندان به فلسفهی ملاصدرا است؛ با اینکه میدانید در مجموعهی علمای اهل سنت، گرایش عقلی و فلسفی خیلی ضعیف است. آنجا کسانی هستند که با مسائل فلسفی و حِکمی ما تا حدودی ارتباط ذهنی و علمی برقرار کردهاند؛ خب از همین میشود استفاده کرد، ارتباطات را زیاد کنید، دعوتشان کنید، شما بروید؛ فقط برای مسائل حِکمی و عقلی و عرفانی و کلامی.
این هم یک نکته است که به نظر من خیلی باید به آن توجه شود.
مسئلهی امتداد که آقایان اشاره کردید به عرایض من، من اینجا در این کاغذی که یادداشت کردهام، مجدداً آن را ذکر کردهام. بله، فلسفههای مضاف - مثل فلسفهی علوم انسانی، فلسفهی روانشناسی - خوب و لازم است؛ اینها همان چیزهائی است که امتداد حکمت ما محسوب میشود؛ منتها تکیهی اساسی را باید بگذارید روی مسائل کلان جامعهی اسلامی؛ مثل حکومت.
🔰 ما وقتی به فلسفههای غرب نگاه میکنیم، میبینیم مسائلی مثل حکومت، اقتصاد، شأن مردم، شأن انسان، طبق نظرات آنها، حل میشود. اینها مسائل بنیادی شاخههای اصلی زندگی و جامعه است؛ اینها باید در فلسفه پاسخ پیدا کند.
البته بعضی از آقایان در این یکی دو سال اخیر به من گفتند که ما داریم در این مسائل کار میکنیم - حالا من در این خصوص ارزیابیای ندارم - باید در این زمینه کار شود. واقعاً برویم ببینیم بر اساس فلسفهی ما، شکل جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای مسئلهی حکومت، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمیشود بگوئیم آقا فلسفه ذهنیات محض است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ این معنی ندارد. به نظر من بخش عمدهای از جاذبهی فلسفهی غرب، مربوط به این است. همچنین مسئلهی اقتصاد. بنابراین به طور کلی جهانبینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهانبینی اسلام را مشخص کنید - مسئلهی انسان، مسئلهی خدا، مسئلهی ارتباط انسان و خدا، مسئلهی تکلیف - در فلسفهی اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخهای روشنی هم دارد، در فلسفهی ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخها منعکس شود، گفته شود.
📚 بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی
۲۳/۱۱/۹۱
#علمی_پژوهشی
#فلسفه_فلسفه
#فلسفه_در_کلام_بزرگان
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#علمی_پژوهشی
#فلسفه_فلسفه
🎙رهبر معظم انقلاب
✅ #مسئلهی_دیگر ، مسئلهی کتابهائی است که باید در مجموعه تولید شود. بله، من هم عقیدهام همین است که شما کار ستادی بکنید؛ کار صف را به همان مجموعههائی که در قم هستند، واگذار کنید. خود شماها هم در آن مجموعهها و در آن پژوهشکدهها شرکت دارید؛ کار صف را آنها بکنند، منتها هدایت را شما باید بکنید. یعنی کار ستادی به مسئلهی کتاب بپردازد.
ما در مورد کتاب واقعاً مشکل داریم. حالا مثلاً آقایان فرمودند که ما میخواهیم فلسفهی مشّاء یا فلسفهی اشراق را برای طلبهها تبیین کنیم. طلبههای ما از فلسفهی مشّاء خبری ندارند.
🔰 خب، چگونه تبیین میکنید؟ حتماً «شرح اشارات» بخوانیم؟ یا فرض کنید که «شفاء» بخوانیم؟ باید حتماً این متن طولانىِ مفصلِ محتاج به تبیین کان یکون را خواند؟ راهش این است؟ یا نه، راه دیگری هم وجود دارد. امروز خواندن تفکراتِ مثلاً فرض کنید مارکسیستی حتماً متوقف به این نیست که انسان بردارد کتاب «سرمایه» را تدریس کند، یا بردارد متن کتابهای کانت یا هگل را بخواند. چه لزومی دارد که حتماً متن مطرح شود؟ متن باید در اختیار باشد؛ هر کس میخواهد، مراجعه کند.
من قبلاً در جمع آقایان راجع به فلسفهی ملاصدرا مطالبی گفتم و خب، یکی دو تا کارِ خوب شد. جناب آقای مصباح هم یکی از کتابهائی را که یکی از آقایان نوشتند - آقای عبودیت - که خلاصهی آراء ملاصدرا در مسائل گوناگون فلسفی است، برای من آوردند. اینها خوب است، اما کم است. به یک کتاب اکتفاء نشود؛ از نگاههای مختلف نوشته شود. در خود فلسفهی ملاصدرا، در بخشهای مختلف میتواند یک منظومهسازیهائی بشود. عین همین قضیه، در مورد فلسفهی اشراق است؛ عین همین قضیه، در مورد فلسفهی مشّاء است. ما باید منظومهسازی کنیم. بالاخره مجموعهی تفکرات فلسفی و عرفانی ابنسینا با همدیگر همراه است، غیر قابل انفکاک است.
اینها چیست؟ کسی بخواهد اینها را بداند، حتماً لازم نباشد که برود بنشیند مثلاً «شفاء» را بخواند؛ این خیلی لازم نیست. گاهی اوقات خواندن کتابی که در هزار سال پیش نوشته شده است، با ادبیات آن روز، با مشکلاتی که فهم این کلمات دارد، اصلاً خودش تضییع وقت محسوب میشود؛ ممکن است افرادی را از فلسفه دور کند؛ در حالی که اگر شما بنشینید مثلاً یک کتابی دربارهی آراء فلسفی ابنسینا تبیین کنید، از آراء او منظومهسازی کنید، این مسلّماً جاذبهی زیادی خواهد داشت. این جزو کارهای لازم است، اما این کار در حوزه انجام نمیگیرد.
🔰 خب، مرحوم آقای طباطبائی این کار را در «بدایة» و «نهایة» به یک شکلی انجام دادند؛ منتها این کارِ آقای طباطبائی است، این که کار نهائی نیست؛ کار یکی از بزرگانِ این قضیه است؛ و تازه، آراء خود آقای طباطبائی است، آراء ملاصدرا نیست؛ یعنی در کتاب «بدایة» و «نهایة» برای آراء ملاصدرا منظومهسازی نشده، بلکه خود ایشان نظراتی دارند، نظرات ابتکاری هم دارند، حرفهای خاصی هم دارند، چیزهائی هم اضافه کردند، اینها را ایشان بیان کردند. فرق میکند که انسان خودش در فلسفه تألیفی بکند، یا اینکه یک فلسفهی معروفی را تبیین و ارائه کند. این دومی جایش خالی است.
📚 بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی
۲۳/۱۱/۹۱
#علمی_پژوهشی
#فلسفه_فلسفه
#فلسفه_در_کلام_بزرگان
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#علمی_پژوهشی
#فلسفه_فلسفه
🎙 #رهبر_معظم_انقلاب
✅ سید حیدر یکی از آن قلندرهای درجهی یک عرفان است، لیکن فخرالمحققین آنجور از او تجلیل میکند. مرحوم علامهی حلی (رضوان الله علیه) شرح «حکمتالعین» دارد. خود ایشان هم شاگرد کاتبی است، شرح «حکمتالعین» هم دارد.
به نظر من باید برگردیم به همین مبنا و همین معنا. این که ما بگوئیم فقه، مجرد از فلسفه، یک قداستی دارد؛ فلسفه هم دامن خودش را منزه نگه میدارد که داخل وادی فقه و اصول و حدیث و اینها نیفتد، درست نیست؛ اینها همهاش یکی است، یک هدف دارد. یا مثلاً کلام. همین طور که آقایان فرمودند، کلام مسئلهی مهمی است. امروز شبهات کلامی، حرفهای کلامی، مباحث جدید کلامی، که هرگز فکرش نمیشد، آمده وارد ذهنیات جامعهی ما شده. خب، باید روی اینها بحث شود؛ و جایش مسجد است.
البته این هم که فلسفه دچار غربت نشود، حرف درستی است. یعنی فرض کنید یک مدارسی یا مَدرسهائی وجود داشته باشد که معلوم باشد اینجا استاد فلسفه درس میگوید - مثلاً صبح تا شب پنج تا، ده تا درس فلسفه گفته شود - این بسیار خوب است، حرفی نیست؛ لیکن به جدا شدن و مجزا شدن اینها از یکدیگر منتهی نشود. اگر چنانچه توفیق پیدا کردیم آن کارهائی که میخواهیم در قم انجام بگیرد، انجام گرفت، خب بله، یک بخشی از آن هم میتواند مربوط به این باشد؛ من این را میپذیرم.
⭕️ مسئلهی هیئت هم که ایشان فرمودند، درست است. البته من توجه نداشتم به این نکاتی که ایشان در زمینهی مسائل هیئت فرمودند. اگر واقعاً این همه حرفِ خوب وجود دارد که با پیشرفتهای علمی هم معارضه و منافاتی ندارد، بلکه بعضی از آنها شاید زمینهی پیشرفتهای علمی است و ما در متونمان داریم، عیبی ندارد؛ این هم باید حمایت شود.
⭕️ خوشبختانه کارها و نهادهای حوزوی برخلاف نهادهای امروزی و دانشگاهی و دولتی و اینها، کمتوقع و کمخرجند. یعنی واقعاً این کاری که شماها دارید میکنید، اگر بنا بود همین کار را در دانشگاه انجام دهند، فهرست آلاف و الوف و فهرستِ خرج میدادند. یکی از محسّنات بزرگ حوزه همین است که دنبال خرج درست کردن و دنبال زیادهروی نیست. در عین حال بنده معتقدم که ما یک پایگاه اساسی در قم لازم داریم؛ که اگر چنانچه یک کسی وارد قم شد، گفت مرکز فلسفهی اینجا کجاست، ما او را به آنجا ببریم. به نظر من، ما یک جای آبرومند خوبی، یک مدرسهی خوبی در قم برای این کار لازم داریم. حالا چگونه میشود این را فراهم کرد و با ملاحظاتی که بعضی از بزرگان و آقایان دارند، آن را ایجاد کرد، باید روی آن فکر شود.
📚 بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی
۲۳/۱۱/۹۱
#علمی_پژوهشی
#فلسفه_فلسفه
#فلسفه_در_کلام_بزرگان
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96