✅ عقل وذهن
برای اهل #فلسفه و #عرفان نام #آیتالله_علی_عابدی_شاهرودی یادآور کتابها ومقالات عمیق وعلمی ونظرات واجتهادات حکمی وفلسفی میباشد.
گرچه ایشان خلوت وگوشهگیری را بر جلوت وشهرت ترجیح دادهاند ودر مجامع عمومی حاضرنمیشونداما وزانت وعمق فکری ایشان براهل فن وکاملین طریقت پوشیده نیست.چه اینکه ایشان در موضوعات مختلف ازنقد نسبیت #انیشتین و اصول فیزیک #نیوتونی تا شرح بر مصباح الأنس #فنارى و مدخل #اصول_فقه مقالات وکتب دقیقی به نگارش درآوردهاند.
دراین مختصربه بررسی اجمالی آراء خاص استاد #علی_عابدی_شاهرودی پیرامون مساله #وجود_ذهنی خواهیم پرداخت. انسان میتواند به وسیله عقل به فهم حقایق خارجی آنگونه که هستندنائل شود.زیرا صورت ذهنی انطباق کامل باحقیقت خارجی دارد.امااین ابهام مطرح است که مثلا درخت یاسنگ ازمقوله #جوهر میباشنداماصورت ذهنی آنهااز مقوله #کیف_نفسانی است دوامر غیرهمسنخ چگونه رابطه حاکی ومحکی دارند؟؟
درطول تاریخ #فلسفه_اسلامی پاسخهای مختلفی به این ابهام داده شده که همگی برمبنای حیث ارتسامی وحکایی صورت ذهنی ازحقیقت خارجی میباشد.
استاد شاهرودی در ذیل بحث علم خداوندبه امورامتناعیه بحث وجودذهنی رامطرح میکند. ایشان خداوند راواجد علم حصولی میداند. توضیح آنکه خداوند به همه موجودات علم حضوری دارد وبه امور امتناعیه وعدمی که بهرهای ازوجود ندارندهم علم دارد ولی نه از سنخ حضوری زیرا امورعدمی فاقد ذات بوده وحظی ازوجود ندارند. بنابراین خداوندبه معانی این امور علم دارد واگرمتعلق علم امور معنایی باشد،حصولی است.اماعلمحصولی دارای ضعف است وخداوندازهرنقصی مبراست.ایشان وجه نقصِ علمحصولی را وساطت صورت علمیه وذهنی میداند.لذا درصدد تعریفی مجدداز علم حصولی است که قرین بانقص نباشد.براین اساس برخلاف قول مشهور،صورت ذهنی ومفهومی که نشانه ضعف علم است راذاتی علم حصولی نمیداند.
دراینجااین سوال مطرح میشود که اگرعلمحصولی همان صورت ارتسامی ذهنی نیست، پس چه چیز میباشد؟؟
پاسخ #استاد_شاهرودی گویای نوعی نگاه #کانتی به مساله فوق میباشد.البته این نگاه استاد از سنخ التقاطهای سخیف جریان #روشنفکری نیست، بلکه از نوع گفتگوی فیلسوفان ومعاضدت اهل فکر در حل مشکلات فکری بشر است. ایشان تسلط کافی به آراء #کانت دارد وبه وزان معرفت شناسی نقادانه آثاری به نگارش درآوردهاند. گرچه استاد تابع #ایدئایسم کانتی نیست اما از فضاوسبک خردورزی نقادانه او متاثر است.
به اعتقادایشان عقل باذهن فرق میکند. ذهن همان قوه فاهمه یاعقلِفاهم است. ذهن قوه دریافت یاانشاء صورت علمیه ومفاهیم میباشد.در فلسفه اسلامی مفهوم به تنهایی حاکی ازمعنا میباشد اما به اعتقادایشان مفهوم که درموطن فاهمه یاذهن تقرر داردشان حکایی وکاشفیت ازغیر ندارد. به چیزی غیراز خودش اشاره نمیکند وصرفا خودنما میباشد. اماعقل قوه فراتر از اوست که معناداری مفاهیم ذهنی را درک میکند.پس ذهن، منحیثُ ذهن فقط در خود میایستد ومفهوم میشود. اما ذهن، من حیث هوعقل کاشفیت ومرآتیت پیدا میکند ودیگرنما میشود. لذا مفهوم ازاین حیث که در ذهن است فاقدمعنا ومحکی است.عقل است که فراروی از مفهوم داردومیفهمد که این صورت علمیه به چیزی اشاره میکند.لذا عقل شانِ کاشفیت دارد وعقل همان علم حصولی است.پس علم حصولی توام باصورت ذهنی نیست بلکه همراه باکاشفیت است.
در سنت فلسفه اسلامی اولا چیزی به نام فاهمه که کارکردی جدای ازعقل دارد وجود ندارد، ثانیا تمایزی بین مفهوم ومعنا یا فاهمه وعقل نیست. زیرا مفهوم ازآن حیث که مفهوم است، دیگرنما میباشد وحاوی معناست.
اما نزد کانت مفاهیم متعلق به قلمرو فاهمه هستندوعقل فراروی ازفاهمه دارد.
به عبارتی فاهمه قدرت شناخت است اما به لحاظ شکل و نه محتوا.از این رو تعلق فاهمه همیشه جزئی است وتنها خودرا نشان میدهد.
اما عقل ازطریق استنتاج درصدد لغزاندن نوک پیکان شناخت از برابر ایستایی به برابر ایستای دیگر است.از دید کانت استدلال کار عقل است و نه فاهمه.
بنابراین، تفاوت فاهمه و عقل از این حیث این است که فاهمه تنها آنچه را که بدان مینگرد میبینداما عقل هر معرفتی را در ارتباط ونسبت با معرفتهای دیگر میسنجد.
ازاین طریق ایشان مشکل وجود ذهنی را حل میکند.ایشان میگوید صورت علمیه اصلا به ماهیت ومعنایی اشاره نمیکند چه برسد به آنکه به جوهر یاعرض اشاره کند.لذادرفرایندشناخت اصلا معنایی به ذهن نیامده که حالا بخواهیم بگوییم جوهراست یاعرض. تنها یک صورت آمده که به تنهایی هیچ حکایتگری ندارد. لذا محذور جمع جوهروعرض در وجود ذهنی منتفی است.زیرا عقل است که معانی را به صورتهای ذهنی افاضه میکند...
👇👇👇
از طرفی ایشان به ابهام علم خداوند به امور عدمی نیز پاسخ می گوید.علم حصولی قرین با صورت ذهنی نیست بلکه لازم آن انکشاف میباشد. و چون خداوند به معانی امور عدمی وامتناعی علم دارد لذا علمش به این امور از سنخ حصولی است. منتهی علم حصولی حقتعالی کامل بوده وبه نحوشهودی است نه ارتسامی.
➖برای بررسی آراء استاد علی عابدی شاهرودی پیرامون نقادی دستگاه شناخت و مساله وجودذهنی میتوانید به برخی کتابهای ایشان مثل (سنجش واکتشاف)و(نقدقوه شناخت) وبرخی مقالات استاد در این رابطه مراجعه کنید.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
💠 درباره #علامه_علی_عابدی_شاهرودی میتوان گفت که ایشان صاحب یک مشرب وخُردِمکتب مستقل فلسفی است. آنچه درباره ایشان حائز اهمیت است، احاطه کامل به میراث فلسفه اسلامی وفلسفه غرب مخصوصا سنت معرفتشناسی انتقادی کانتی است.مواجهه ایشان باسنت وروش،انتقادی کانتی از سنخ انفعال والتقاطهای سخیف جریان روشنفکری نیست. بلکه از نوع گفتگوی فیلسوفان ومعاضدت اهل فکر درحل مشکلات فکری بشر است.
🔸فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
❇️ مساله وجود ذهنی و آیتالله عابدیشاهرودی
✍️محسن بهرامی پژوهشگر فلسفه: برای اهل فلسفه و عرفان نام آیت الله علی عابدی شاهرودی، یادآور کتابها و مقالات عمیق و علمی و نظرات و اجتهادات حکمی و فلسفی می باشد.
گرچه این استاد، خلوت و گوشه گیری را بر جلوت و شهرت ترجیح داده و در مجامع عمومی حاضر نمی شود، اما وزانت و عمق فکری وی بر اهل فن و کاملین طریقت پوشیده نیست.چه اینکه وی در موضوعات مختلف از نقد نسبیت انیشتین و اصول فیزیک نیوتونی تا شرح بر مصباح الأنس فناری و مدخل اصول فقه مقالات وکتب دقیقی به نگارش درآورده است.
در این مختصربه بررسی اجمالی آراء خاص استاد علی عابدی شاهرودی پیرامون مساله وجود ذهنی خواهیم پرداخت.👇
https://hawzahnews.com/xbyyg
@HawzahNews| حوزهنیوز
✅ فلسفه قیاس
1_ #قیاس عبارت است از ترکیب دومقدمه به نحو تالیفی(واجدحدمشترک)که منجر به ظهور قضیه سوم یا نتیجه شود.
قیاس همان #فکر است ولی به نحو #منطقی و روشمند.درواقع نقشه راهی است که نحوه کشف مجهول رانشان میدهد.قیاس، رافعِ #جهل_تصدیقی است.
توضیح آنکه:
مثلا تردید داریم که آیا دنیا حادث است یانه؟درواقع شک داریم که محمولی به نام حدوث برموضوعی به نام دنیا حمل میشود یاخیر.
پس جهل تصدیقی به معنای تردید درحمل محمول وحکم برموضوعی خاص میباشد.برای رفع آن، تحقیق ومطالعه کرده وبه تفکر میپردازیم ودرنهایت میفهمیم که دنیاحادث است. آنچه دراین بین رخ داده این است که واسطه وامرسومی را بین محمول وموضوع یافتیم، که سبب صدق حمل محمول برموضوع شده است. آن امر سوم را #حد_وسط مینامیم.
پس حدوسط مانند چسبی است که دو امر جدای ازهم رابه یکدیگر متصل میکند. درمثال ما آن واسطه ترکیب است.امر مرکب ازانضمام اجزاءخارجی تشکیل یافته.یعنی اجزاء آن موجود ابتدا پراکنده بوده وعلتی آنها رابه یکدیگر مرتبط کرده.
وهمین امردلالت برحدوث دارد.دنیانیز مرکب میباشد.پس قاعدتا حادث است.
براین اساس امرسومی که سبب حملِ حدوث بر دنیا شده، ترکیب میباشد.لذا این واسطه که ذهن رااز جهل خارج کرده اصطلاحاحدوسط نامیده میشود.
این فرایند، یعنی اینکه دو امرجدای از هم( موضوعومحمول،اصغرواکبر)رابه واسطه امرسومی به یکدیگر حملومتصل کنیم همان حقیقت قیاس میباشد.درمرحله بعداین کشف عقلی رابایدبه نحوقاعدهمند درشکل یک فرمول مفهومی بیان کنیم.براین اساس محمول وموضوع وحدوسط رابه نحو قضایای مفیدقیاس بیان میکنیم:
صغری:
دنیا مرکب است.
کبری:
هرمرکبی حادث است.
نتیجه: دنیا حادث است.
.
2_ قیاس ازدومقدمه ویک نتیجه تالیف یافته که اهمیتش به خاطروجود نتیجه میباشد.زیرا نتیجه ظهور مفهومی حدوسط است.در مقدمات، ذهن مشغول ترتیب ونظم دادن به مفاهیم معلوم وارتباط موضوع ومحمول با حدوسط است.به عبارتی ذهن دراینمرحله حکایت از نوع حرکتی(فکر) که انجام داده میباشد.اماحدوسط مارا به خارج رساندونتیجه بیانگر صورت مفهومی کشف ورفع جهلبوسیله حدوسط است.
البته در فضای پساکانتی،قواعدمنطق حرکت انتزاعی ذهن ونوعی بازی بامفاهیم میباشدکه به دلیل بیان کُنشهای ادراکی ذهن اهمیت دارند.امادر #حکمت_اسلامی ذهن شان حکایت از خارج داردلذا فلسفه ازطریق ذهن ومفهوم درصددشناخت واقعیت آنگونه که هست میباشد.براین اساس منطق قواعدحرکت صحیح فکر است تا بتواند ذهن رابه خارج برساند.
اماسوال اصلی این است که حدوسط قیاس ونتیجه چگونه حاصل شده؟؟؟واز کجابدست آمده؟؟
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari