eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
455 عکس
74 ویدیو
64 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
و گفتگوی با نمونه ای از تقابل دو سنخ از میباشد.سنخ اول جریانی است که هنوزدر رویاهای منورالفکری قرن هجدهم به سرمیبرد.اینکه عقل خودبنیاد به زعمشان بدون استعانت از زعامت منبع فرا انسانی(وحی)میتواندملاک ومرجع امور قرارگیردوشناخت طبیعت خارجی وسرشت انسان بوسیله آن میسوراست.بدین طریق به تنهایی میتواند پیشوایی خودرادر عرصه تقریرحقیقت وتقلیل مرارت برعهده گیردواین رسالت روشنفکری است.شایدبتوان گفت روشنفکری قرن هجدهمی،که نماینده آن هستندفانتزی ترین نوع تفکر انسان درطول تاریخ بوده.به گمان آنهاباکشف وتبیین طبیعت انسان ازطریق روش‌های علم‌تجربی می‌شدتمام نیازهای واقعی اوراشناخت وبرای وصول به آن‌هابرنامه‌ریزی کرد.گمان براین بودکه ماراقادر میسازدکه انسانی‌تر زندگی کنیم.باعلم وعقلانیت جدید میتوان ازدردوآلام بشرکاست،آزادی وعدالت رابرقرارکرد،وتاجایی پیش رفت که بیماری ومرگ هم ریشه کن شود.اوج این تفکردرنقد دوم است.آنجاکه اوتلاش،میکندباابطال هستی‌شناسی غیرمدرن وازسکه انداختن مرجعیت مذهب،اخلاق ومناسبات انسانی راکماکان زنده نگه دارد.کانت گمان میکردوجدان بشربه تنهایی میتوانداورااز بی اخلاقی ونابهنجاری نجات دهدومعیارخوبی است برای زندگی اخلاقی انسان منقطع ازوحی.امااین نگاه خوش بینانه دراوایل قرن بیستم،آنگاه که بشرمدرن دوجنگ جهانی رابرپاکرده بودبربادرفت.زیراعلم بستر ظهور نژادپرستی و وحشی گری وجنگ افروزی شده بود.اگر کانت وسایرفلاسفه روشنگری،که به انسان بسی خوش بین بودنددرقیدحیات بودنددرمی‌یافتندکه وجدان بشرمدرن دربرابر بی اخلاقی عصرجدید ساکت‌تر از دیوار میباشد وقدرت راهبری اخلاقی راندارد. وعمده روشنفکران ایرانی هنوزدراین فانتزی‌های قرن هجدهمی به سرمیبرند.به راحتی برای انسان نسخه میپیچند.گویافکرمیکنندبحران‌های نظیر رشد ناموزون علم وتکنولوژی،بهره‌کشی بی رویه ازمحیط زیست ونابودی آن توسط تکنولوژی،بی‌هویتی وپوچ گرایی ،اصالت یافتن فردگرایی سودمحور وترویج حرص وآز بورژوازی،رسمیت یافتن پورن وهرزه‌گی وازبین رفتن بنیادخانواده،فزونی یافتن جنگ‌هاوتوسعه سلاحهای کشتارجمعی وسایرصعوبتهای زندگی مدرن همگی زیرسرتفکر دینی وانسانهای غیرروشنفکراست!!گرچه به سبب بسط سکولاریسم عنان‌گسیخته مطمح‌نظر اصحاب روشنگری بحران انسان مدرن به تعبیر خارج ازکنترل شده امااین جماعت کماکان طلبکار میباشندوهیچگاه پاسخگوی فجایع حاصل ازتحقق آرمانهای سکولاریسم نیستند. سنخ دوم از روشنفکران،مادامی که درایران بودند درهپروت شعارهای منورالفکری میزیستند اماچون رحل اقامت دربلادغربی افکندند،وپس ازمواجهه باوضعیت انسان غربی دریافتند که خیلی‌وقت است تشت خودبنیادی آرمانهای برزمین خورده وشکاکیت وتردیدهای امکان تقریرحقیقت وتقلیل مرارت رااز انسان سلب کرده. باآنکه مادام که درایران بود،خود رادرقامت اصلاح‌گران تجددمآب قرن هجدهم میدیداماگویا پس ازاقامت بلندمدت درغرب فهمیده که آن حرفهاکشک است واندازه پول سیاه نمی‌ارزد. ازبی‌ملاکی وبی‌معنایی روشنفکری قرن بیست‌ویکم میگوید.اوشعارهای ملکیان راخوش‌بینانه وغیرقابل تحقق میداند.نه آنکه سروش متنبه شده واز اسلام ستیزی ولجاجت بااندیشه دینی توبه کرده باشد،بلکه انسان پُست مدرن قرن بیست ویکم راازنزدیک دیده واو رابی‌معناتر وسرگشته‌تر از آن میداند که بخواهدازسربندفانتزی‌های کذایی عصرروشنگری،به مبارزات آزادی‌خواهانه بپردازد.او ازحقایق متکثر،وشکاکیت وعدم امکان دست یابی به حقیقت واحدمیگوید.اینکه در دوره جدید دیگرآن های وهوی نعره مستان روشنفکران صدرمدرنیته به گوش نمیرسد واصولا پرداختن به زندگی معمولی وپذیرفتن نظم جهانی وسعی درشهروند نمونه بودن مطلوب‌تر از پرداخت هزینه‌های مبارزات روسنفکری وبی‌خانمانی ودربه‌دری وزندان ومکافات است. و ملکیان باآنکه سروش راپیش‌گام خود درمباحث تجددمآبی میداند،اما کماکان برطبل جهل خودمیکوبد وخوش بینانه از آرمانهای بربادرفته دفاع میکند.این حکایت امروز ماست.روشنفکران مقیم ایران در توهم خودگالیله پنداری سیرمیکنندوگویادرحال مبارزه با سنتی وارباب کلیسای کاتولیک میباشند.میخواهند خط به خط نمایشنامه گالیله برتولت برشت رادرایران اجراکنند.وآنانکه درغرب زندگی کرده‌ واوضاع مضطرب مردمان آن یِنگ‌دنیا رادیده‌اند، از خواندن فاتحه ارزشهای مدرنیته وظهور انسان شکاک بی‌رمق پست مدرن،که دیگرشعف سکولاریسم وعلم ودانش مدرن راندارد، میگویند.البته هردوسنخ درطور تقلیداز غرب سیرمیکنند،یکی از غرب قرن هجدهم ودیگری از غرب قرن بیست ویکم تقلید میکند. واین تقلید ذات وهویت روشنفکری وارداتی است. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅جامعه مدنی آیاانسان موجودی رهاشده درعالم است؟؟ آیادنیاوجهان مانندساعتی بزرگ توسط خداوندساخته شده وسپس براساس قوانین مکانیکی حاکم برآن به بقاءخودادامه میدهد؟وخبری از ربوبیت مقتدرانه خداوند برتک تک موجودات عالم نیست؟اینهاسوالاتی بودکه الهیات وکلام مسیحیت هرگز نتوانست پاسخی دقیق‌ به آنها بدهد.ازاین رودرقرن هفدهم ودرطلیعه زایش دوران ، اصلی‌ترین پاسخ به این سوالات بود.عجالتا روشنفکران ودین‌ستیز غربی تصمیم گرفتند خداوند رابه عنوان ساعت سازی دقیق لحاظ کنندکه بعداز خلقت،موجودات رابه حال خودشان واگذارکرده.دئیسم خروجیهای مختلف عقیدتی وسیاسی برای غرب داشت.از جمله ظهور نظریه .پیش ازآن خداوندخالقی مقتدر بودکه بعداز آفرینش،انسان راتوسط هدایت تکوینی(عقل وفطرت) وهدایت تشریعی(انبیاءالهی وادیان)ربوبیت میکرد.همچنین حضور او درهمه عرصه‌ها وازجمله در امر حکومت بوسیله قوانین تشریعی‌اش پابرجا بود.اما دئیسم خدارا تنها یک خالق معرفی میکرد که بعداز خلقت، انسان رابه حال خود واگذارکرده ودرنهایت باهبه کردن عقل به این حیوان ناطق او را در طبیعت رهاکرده.پس انسان به تنهایی حاکم علی‌الاطلاق خود میباشد.انسان بوسیله عقل وبدون نیاز به هدایت تشریعی میتواند قوانین زندگی خویش راتدوین کرده وبااتکاء به عقلش،سعادت خویش را رقم زند.براساس نظریه قرارداد اجتماعی،انسان دروضعیت اولیه، به صورت انفرادی وآزاد،درطبیعت زندگی میکرد،اماپس از مدتی براثراحساس نیازبه یک زندگی جمعی،طی توافقی قراردادی بین خودوضع کردندکه به موجب آن هرفردحق حاکمیت برخودوامورات زندگی اجتماعی‌اش رابه دولت واگذار میکند.براین اساس حکومت ریشه الهی ودینی ندارد، زیرا براساس دئیسم،خداوند تنها خالق ماست ودر ربوبیت وتدبیر مانقشی ندارد.لذا انسان بایک توافق اجتماعی زندگی اجتماعی خویش راتدبیر وتمشیت میکند.این دولت که برمبنای قانونگذاری اداره میشود، نامیده میشود. البته نظریه منشادنیوی حکومت یاقرارداد اجتماعی، جنسِ عام جامعه مدنی است که بااختصاص یک فصل ممیزمهم،جامعه مدنی درمعنای دقیق خویش محقق میشودوآن عبارت است از سیطره اقتصاد سرمایه‌داری وتامین منافع طبقه بورژوازی وسرمایه‌دار. به عنوان پدر ، جامعه مدنی راحوزه اقتصادِ خصوصی وسرمایه محورمیداند.درواقع جامعه مدنی،حریم اختصاصی طبقه سرمایه دار جهت آزادی درانباشت سرمایه وسودجویی آنهااست. جامعه مدنی،اجتماعی است که محور حیاتش، آزادی فعالیت‌های اقتصادی جهت سودجویی وانباشت ثروت ودم افزونی سرمایه میباشد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ بحران انرژی در غرب جریان سالهاست که خطاب به منتقدین و تمدن میگویند: از محصولات تکنولوژیک وصنعتی ، مثل گوشی همراه وکامپیوتر وبرق واتومبیل و.... استفاده میکنید ودر کمال وقاحت در مذمت آنها ونقد فرهنگ و تمدن غرب سخن میگویید؟؟ گفتارتان با عملکردتان در تعارض است واگر با غرب مشکلی دارید از فرآورده‌های تمدنی آن استفاده نکنید وآنگاه زبان به تعریض بگشایید. گرچه جریان روشنفکری درنقد تعصب و رفتار تعبدی مومنان نسبت به دستورات وارزشهای داد سخن سر داده و گفته‌اند وتاخته‌اند، اما در مواجهه با غرب گویا به رفتار تعبدی معتقد وملتزم هستند‌. مادام که از صنعت وتکنیک جدید استفاده میکنیم نباید نقد وتعریضی روا داریم وباید نسبت به غرب جانب رواداری درپیش گرفت، چه اینکه مدیونشان هستیم و...الخ. در این اثنا جنگ و حقیقتی را عیان ساخت که پیش از آن صرفا در عالم نظر ومقام اثبات قابل طرح بود وآنهم اینکه با منع صادرات انرژی از روسیه به اروپا، غرب دچار بحران شدید انرژی شده است. واین بحران، چرخ صنعت وتکنولوژی غرب را معیوب ساخته. چه اینکه در رگهای ماشین تکنولوژی و در تاروپود غول صنعت، خونِ نفت وگاز جریان دارد، مادام که به این تشکیلات انرژی نرسد، اتومبیلهای لوکس وپیشرفته به درشکه تنزل یافته و اگر تختِ بند اسب وستوران شود بدرد رفت وآمد میخورند، وگرنه ماشین بدون سوخت، آهن پاره‌ای است لایعلم وبی خاصیت. کوتاه سخن آنکه، حیاط غرب به انرژی شرق وابسته است. گویا مدرنیسم صورتی است که ماده تحققش انرژی شرق است. وصورت بی ماده، طرحی است خیالی که قامتش به اندازه وهم و رویا میباشد. البته ماده نیز در صورت افاضه صورت به فعلیت میرسد، اما شرق در گذشته خویش همیشه دارای ماده وصورت مستقل تمدنی بوده. ودر بقای خود نیازی به انرژی غرب نداشته. یک بار در تاریخ تحقق یافته وآنهم در رگ وپی کالبدش، نفت وگاز وانرژی شرق جریان دارد. رَجها و خشت این بنای باشکوه از شرق غارت شده، این عمارت چشم نواز شان تمدنی مستقلی ندارد، زیرا در اوج اقتدار و بسط هژمونیکش، اگر نفت وگاز به حلقومش نرسد به احتضار افتاده و لکنت زبان پیدا میکند. به همین دلیل است که مدرنیته از بدو پیدایش توام با جنگ واستعمار و کشورگشایی بوده. او حُکمِ درختِ مویی را دارد که برای پیدا کردن آب وامتداد زنده بودن، به هر سو میرود ومیچسبد تا بلکه با یافتن انرژی بقاء خود را تضمین کند. غرب در ترس از دست رفتن انرژی شرق روزگار را میگذراند از این رویی با استقلال طلبی و روحیه مبارزاتی و ضد استعماری شرق در تقابل همیشگی است. پ.ن: چند کلیپ به متن فوق انضمام یافته، که درباب بحران انرژی غرب است. ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari