eitaa logo
فـرهنـگ اراڪ
1.3هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
659 ویدیو
56 فایل
فـعالیـت هاے فرهنـگـے و هـنرے شهـر اراڪ #روشـناے_اراک 📱ارتبـاط بـا ادمیـن: @Khademshohadiran
مشاهده در ایتا
دانلود
34.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[اکران مستند پیر غلامان به همراه تجلیل از پیرغلامان و سخنرانی و ذکر مصیبت] یکشنبه:۲۵تیرماه۱۴۰۲ ساعت:۲۱:۳۰ مکان:محوطه حسینیه شهدای معصومیه جنب مسجد حضرت ابوالفضل (ع) . +کاری از گروه رسانه ای قِربَه @Qerbah ─┅═🇮🇷 💠 🇮🇷═┅─     @farhang_arak https://eitaa.com/joinchat/3492216849C6e1424eaac
هدایت شده از پنجِ پنج
📚 صدای بلندی گوش شهر را کر کرد. به آسمان خیره شدم. جنگده‌های بعثی بمب‌هایشان را بر سر کارخانه‌ آذرآب ریختند و رفتند. به سرعت به طرف در اصلی کارخانه دویدم. باید کاری می‌کردم. دود آنقدر غلیظ بود که مانع شد در را پیدا کنم. سراسیمه به طرف در انبار مشترک دویدم. گرمای مرداد بیداد می‌کرد و آتش حاصل از انفجار گرمترش کرده بود. عرق از پیشانی پاک کردم که دوباره صدای جنگنده‌ها به گوشم رسید. سر بلند کردم. خودشان بودند. دوباره بمبی را رها کردند و رفتند. موج انفجار به گوشه‌ای پرتابم کرد. خیلی نگذشت که ایستادم. خودم را به در انبار مشترک رساندم. سقف کارخانه آوار شده بود. کف پر از شیشه بود. با احتیاط قدم برداشتم. گرد و خاک توی هوا پخش بود. صدای ناله‌ای به گوشم رسید. محسن بود. دستش قطع شده بود. با چشم‌های بی رمق به دستش اشاره کرد: _ کمک کن دستم رو ببندم تا خون فوران نکنه. کنارش زانو زدم. نگاهی به دستش انداختم. با ترکش قطع شده بود و رگ‌هایش سوخته بود. خون بیرون نمی‌آمد. محسن توی بهت بود. دستش را کمی تکان دادم. خواستم فکر کند دستش را بستم و خیالش راحت شود. - خیالت راحت دستت رو بستم. خیلی زود با کمک بچه‌ها به آمبولانس منتقلش کردم. سریع برگشتم. به طرف جلیل رفتم. روی زمین افتاده بود. چند ترکش به تنش نشسته بود. به او نزدیک شدم. بوی خون زیر دماغم زد. درد از چشم‌هایش بیرون می‌ریخت. بلندش کردم و راهی آمبولانسش کردم. دیدن رفقایم با چهره‌های خونی بر دلم آتش می‌زد. روز کش آمده بود. خبرهای بمباران پنج کارخانه اراک پخش شد. همه جا صحبت از ۵/ ۵/ ۱۳۶۵ بود. روزی که ۸۷ رزمنده جبهه صنعت پر کشیدند. روزی که تا ابد کنج سینه‌ام خواهد ماند. (برگرفته از خاطره آقای ولی باقری، کارمند کارخانه آذرآب) ✍️فرشته عسگری 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 ۱۱ روز مانده تا..... روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 تصویری 📌به مناسبت پنجِ پنج روز ایثار و مقاومت شهر اراک «اولین اجلاس سراسری فعالان مردمی جهاد و شهادت استان مرکزی » 🔖با حضور آقای سید احمد عبودتیان دستیار ویژه رئیس جمهور در امور مردمی سازی دولت 🔖سردار آزادی مسئول سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه 🔖جناب آقای مخلص الائمه استاندار مرکزی 🔖سردار کریمی فرمانده سپاه روح الله 🔖حجت الاسلام شفیعیان دبیر شبکه ملی وارثون 🔖برادر مجتبی امیری دبیر ستاد یادواره های مردمی شهدای سراسر کشور 🔖دکتر یار محمدی استاد دانشگاه و با حضور دبیران یادواره شهدا، راویان شهدا، فعالان فضای مجازی و هنرمندان ایثار و شهادت استان مرکزی به همت دبیرخانه شبکه وارثون در استان مرکزی و با همکاری سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری اراک و استانداری مرکزی برگزار گردید. تهیه شده در رسانه ماهد @resanemahed ─┅═🇮🇷 💠 🇮🇷═┅─     @farhang_arak https://eitaa.com/joinchat/3492216849C6e1424eaac
🏴 در زیر خیمه اش همه یک خانواده ایم ▪️مراسم عزاداری دهه اول محرم الحرام ۱۴۴۵ 📜سخنران: حجت‌الاسلام صمدی یزدی 🎤بانوای: حاج مبین کاشانی حاج سید محمدموسوی کربلایی فاضل هاشمی 📆 از سه شنبه ۲۷ تیر ماه به مدت ۱۱ شب، از ساعت ۲۱:۳۰ 🕌 اراک،خیابان امام خمینی (ره)،خیابان ملت،حسینیه عاشقان ثارالله هیئت رزمندگان اسلام اراک 🆔️ @meheyat_ir
هدایت شده از پنجِ پنج
📚 مرد جوان در خانه‌ی همسایه را چند بار کوفت. دانه‌های عرق را با آستین پاک کرد و فریاد زد: -اکبر آقا کجایی پس؟! در باز شد و مردی لاغراندام با پیراهنی که دکمه‌هایش تا به تا بسته شده بود، بیرون آمد: -صبر کن آقا هاشم! نذاشتی لااقل درست و حسابی لباس بپوشم. مرد جوان در مینی‌بوس را باز کرد و پرید پشت فرمان. استارت زد. شیشه را پایین کشید و رو به مرد لاغراندام گفت: -سریع کامیون رو روشن کن و پشت من راه بیفت. نامردا زدن خیلی از مردم رو لت و پار کردن.‌ بزن بریم شاید کاری از دستمون بر بیاد. ساعتی بعد، روی سقف مینی‌بوس و پشت کامیون، تابوت‌ها شانه به شانه‌ی هم قطار شدند. ✍️مولود توکلی 🔸️تقدیم به شهدای بمباران کارخانه‌های اراک در ۱۳۶۵/۵/۵. 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 ۱۰روز مانده تا..... روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محفلِ ایده
👆 🌷امام صادق (ع): 🏴هرکس در ایام عزای جد ما حسین (ع) بر سر در خانه خود نصب نماید ، مادرم حضرت زهرا (سلام الله علیها) هر روز او و اهل خانه را دعا می‌کند محفل ایده ؛پنجره رو به آینده ای بهتر @mahfel_69 با معرفی ما به دوستان همسنگر دست به دست هم می دهیم تا بهترین ها را برای ایران عزیز رقم بزنیم https://eitaa.com/joinchat/2160591104C08f9da0248
فـرهنـگ اراڪ
#اطلاعیه 📌معاونت فرهنگی ناحیه اراک به مناسبت سالروز #عید_غدیر «مسابقه نقاشی؛ ویژه کودکان زیر ده سال
بسم الله الرحمن الرحیم اسامی برندگان مسابقه نقاشی عید غدیر . 🎁با برگزیدگان جهت اهدای جوایز تماس گرفته خواهد شد. ۱-معین اروجی ۲-حسین کمال پور ۳-فاطمه جعفری ۴-رها فضلی ۵-ماهان سلطانی ۶-مهدیس هاشمی ۷-امید انصاری نیا ۸-مریم السادات سجادی ۹-زهرا جعفری ۱۰-فاطمه نظامی ۱۱-محمد مهدی عبدی ۱۲-مریم السادات سجادی ۱۳-زینب عروجی ۱۴-محمد امین روحی ─┅═🇮🇷 💠 🇮🇷═┅─     @farhang_arak https://eitaa.com/joinchat/3492216849C6e1424eaac
هدایت شده از پنجِ پنج
📚 وطنِ پایدار تیر ماه از نیمه گذشته بود که زمزمه‌ی عملیات رمضان را شنید. دلش در سینه بی‌تابی می‌کرد. در جای خود، غلطی زد. خواب به چشم‌هایش نیامد. آرام از جایش برخاست. سکوت همه‌ی سنگر‌ را فرا گرفته بود. کار هر شبش بود. یکی یکی نیروهایش را از نظر گذراند. انگار خود را مسئول مراقبت از جان تک تکشان می‌دانست. بار امانتداری روی دوشش سنگینی می‌کرد. از سنگر بیرون رفت. وضو گرفت و در دل شب با خدای خودش نجوا کرد. از خدایش خواست که فردا نیز مثل همیشه هوایش را داشته باشد. مبادا فرماندهی گردان مغرورش کند. مبادا جلوتر از او رزمنده‌ای برای فدا شدن پا تند کند. آخر چهار ساله بود که دیگر گرمای دستان پدر را بر سرش حس نکرد. شاید امروز و اینجا دلش نمی‌خواست فرزندی مثل او، طعم یتیمی را بچشد. عملیات که شروع شد مثل همیشه جلودار بود. فریاد زد: _تيرها و تركش‌ها! اگر با كشته شدن من، وطنم پايدار می‌ماند، مرا در برگيريد. چیزی نگذشت که در اولین روز عملیات رمضان، تیر سربی از میانه‌ی پیکرش رد شد. خون بر زمین جاری شد. وطن پایدار ماند. ✍اعظم چهرقانی تقدیم به شهید محمد طاهر لطفی (فرمانده گردان) 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 ۹روز مانده تا....... روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣📣📣 مهم و فوری 🆘 🔔 فارس من منتشر کرد 🇮🇷 🖌 فقط با یک امضا از اقدام شجاعانه و انقلابی سردار رادان حمایت کنید ✅ ضد انقلاب سعی داره از الان برای ناامن کردن جامعه در شهریور اقدام کنه. با حمایت از پویش زیر فتنه دشمنان را خنثی کنید: https://www.farsnews.ir/my/c/209700 این پویش را برای همه دوستاتون بفرستید. برای تمام کسایی که فکر می کنید برای حجاب دغدغه دارن و احتمال می دید که امضا کنه بفرستید. یاعلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پناهیان: شنیدم مساجدی هستند که صف‌های ابتدایی آن را بازنشستگان تشکیل می‌دهند؛ مسئول بسیج آن محل زنده است یا مرده؟! ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ ─┅═🇮🇷 💠 🇮🇷═┅─     @farhang_arak https://eitaa.com/joinchat/3492216849C6e1424eaac
ماه حزن 🏴هرگاه ماه محرم فرا می‌رسید، پدرم موسی بن جعفر علیه السلام دیگر خندان دیده نمی‌شد و غم و افسردگی و اندوه بر او غلبه می‌یافت تا آن که ده روز از محرم می‌گذشت، روز دهم محرم که می‌شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود. آغاز ماه عاشقی حضرت ارباب اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام)خدمت همه عاشقان حضرت، تسلیت باد🖤 ─┅═🇮🇷 💠 🇮🇷═┅─     @farhang_arak https://eitaa.com/joinchat/3492216849C6e1424eaac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پنجِ پنج
📚 به نام خلق می‌کشیم دیوار‌نگاره میدان امام خمینی(ره) من را به سی سال قبل برد. سوم تا پنجم مرداد سال ۶۷. جنازه‌هایی که در این میدان، هرکدام به یک طرف افتاده بودند. از کودکِ عروسک به بغل که در خون خود می غلطید تا زنِ باردار که در راه بیمارستان، ترور شد و هیچ وقت فرصت در آغوش کشیدن فرزند را به خود ندید. روزی که همه بیماران بیمارستان را به‌ روی هم ریختند و به رگبار بستند. برایشان فرقی نداشت. از بیمارانِ بستری که صدای ناله و نفرین‌شان بلند بود تا آنهایی که سِرُم به دست، در انتظار خالی شدن تخت‌ها، از درد به خود می‌پیچیدند. از پزشکان و پرستاران تا نیروهای امدادی و بسیجی، همه و همه از دم گلوله‌ها گذشتند. بیمارستانی که در طول جنگ، مجروحین زیادی را نجات داد، قتلگاه عده زیادی از پیرمردان، کودکان و زنان بی‌گناه شده بود. تمام شهر مثل آتش می‌سوخت. سهم‌ مردمش از شعار آزادیِ خلق؛ کشتار در روزهای تابستانی بود که منافقین ازشان به تنگ آمده بودند. همه جا رنگ ترس و وحشت داشت. هرکسی که می‌توانست با زن و بچه فرار می‌کرد. کسی هم که نمی توانست، محکوم بود به مرگ. همان روز من هم پا تند کردم به سمت خانه تا همسرم را راضی کنم، دست از خانه و زندگی بکشد و محله را ترک کنیم. در را که باز کردم همسرم با رنگ پریده و صورت خراشیده جلویم ظاهر شد. وحشت زده بود. مدام انگشت اشاره‌اش را به سمت اتاق تکان می‌داد. به داخل اتاق که پا گذاشتم و دخترک سه ساله‌ام را دیدم، شوکّه شدم. او هنگام بازی در حیاط، سرش از دمِ تیغ شغال‌ها گذشته و حالا در گوشه‌‌ای از اتاق به تماشای ما نشسته بود. نمی توانستم تصمیم بگیرم: "برای عزایش اشک ماتم بریزم و سینه چاک کنم، یا اول دفنش کنم تا همین سر جدا شده‌اش دوباره به دست شغالان نیفتد؟! نکند پوست سرش را مثل کودک همسایه، جلوی چشم‌هایمان جدا بکنند؟" به خودم نهیب زدم: " نه. نه! نباید مجال از دست داد. باید برای زن و بچه‌‌ام کاری کنم. حداقل آنها را نجات بدهم." زبان پسرم بند آمده بود. بالاخره پا روی دلم گذاشتم و دخترم را به خدا سپردم. دست پسر را گرفتم و با مادرش، خانه را به قصد کوه و بیابان ترک کردیم. رادیوِ مجاهدین خلق بعد از سه روز جنایت، به مردم کرمانشاه نوید داد که فردا به سوی آنها روانه می‌شوند. اما این‌بار فردایی به خود ندیدند... 💠💠💠💠 🍃 برگی از جنایات مجاهدین خلق در اسلام آباد غرب و شکست‌شان توسط دلاورمردان اراکی در پنجِ پنجِ شصت و هفت ✍فرهوده جوخواست 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 ۸ روز مانده تا..... روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام مراسم عزاداری دهه اول ماه محرم از امروز 28 تیر راس ساعت 6 صبح با سخنرانی حجت الاسلام صمدی و مداحی حاج منصور درجاتی در حسینیه عاشقان ثارالله برگزار می گردد. میهمان سفره اهل بیت (ع) باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 در زیر خیمه اش همه یک خانواده ایم ▪️مراسم شیرخوارگان حسینی محرم الحرام ۱۴۴۵ 🎤بانوای: حاج مجتبی تاجیانی کربلایی مهدی قدیری کربلایی ایمان سمیعی 📆 جمعه ۳۰ تیر ماه ، ساعت ۱۰ صبح 🕌 اراک،خیابان امام خمینی (ره)،خیابان ملت،حسینیه عاشقان ثارالله هیئت رزمندگان اسلام اراک 🆔️ @meheyat_ir
🛑 روضه خوانی امام رضا (ع) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻 كانَ أبي (عليه‏السلام) إذا دَخَلَ شَهرُ الُمحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا ، وكانَتِ الكَآبَهُ تَغلِبُ علَيهِ حَتّى تَمضِيَ عَشرَةُ أيّامٍ، فإذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ وحُزنِهِ وبُكائهِ ، و يَقولُ : هُوَ اليَومُ الَّذي قُتِلَ فيهِ الحُسَينُ. 🔺 چون ماه محرّم مى‏‌رسيد ، كسى پدرم (امام _کاظم علیه السلام) را خندان نمى‌‏ديد . غم و اندوه بر او چيره بود تا آن كه ده روز مى‏‌گذشت ، روز دهم (عاشورا) روز سوگوارى و اندوه و گريه او بود و مى‏‌فرمود : عاشورا ، روزى است كه حسين(عليه‌‏السلام) در آن كشته شد . 🔻در ادامه حدیث : اى فرزند شبيب ! آيا روزه هستى ؟ عرض كردم : روزه ندارم . امام فرمود : در اين روز ، حضرت زكريا (ع) دعا كرد و از خداوند خواست تا به او فرزندى عنايت كند ، خداوند دعاى او را اجابت فرمود ... ♦️سپس فرمود : ای پسر شبيب ! همانا محرم ماهی است كه ؛ مردم زمان جاهليت در اين ماه ظلم و كشتن افراد را به خاطر حفظ حرمت اين ماه ، حرام می دانستند ؛ اما اين امت [ گروه بنی اميه و طرفداران آن ها كه خود را از امت اسلام می دانستند ] ، حرمت اين ماه و حرمت پيامبرش را نشناختند و در اين ماه ، ذريه و فرزندان ايشان را كشتند و زنانش را اسير و اموالش را غارت كردند . خداوند آن ها را هرگز نيامرزد ...   🔻يَا ابْنَ شَبِيبٍ ! إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ. 🔺 اى فرزند شبيب ! اگر می خواهى برای چیزی گريه كنى ، برای حسين بن على (عليه السلام) گريه كن كه او را مانند کبش (گوسفند) سر بريدند و هيجده نفر از خاندان او را كه همانند آن‏ها در زمين نبودند ، با وى كشته شدند . آسمان و زمين براى كشته شدن او گريه كردند . 🔻 يَا ابْنَ شَبِيبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عليه السلام أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ جَدِّي عليه السلام مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ . 🔺 ای پسر شبيب ! پدرم ، از پدرش از جدش امام باقر (عليه السلام) نقل كرده است ،‌ هنگامی كه جدم حسين (عليه السلام) كشته شد ، آسمان خون و خاك سرخ باريد . 🔻 يَا ابْنَ شَبِيبٍ ! إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ (عليه السلام) حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً . 🔻يَا ابْنَ شَبِيبٍ ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ(عليه السلام) . 🔻 يَا ابْنَ شَبِيبٍ ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ وَ آلِهِ صلي الله عليه وآله فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ . 🔻 يَا ابْنَ شَبِيبٍ ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً . 🔻 يَا ابْنَ شَبِيبٍ ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَه . 🔺 اى فرزند شبيب ! اگر بر حسين (علیه السلام) گريه کردی تا اين كه اشكهايت بر گونه‏ هايت جارى شود ، خداوند همه گناهان تو را می آمرزد ، بزرگ باشد يا كوچك اندك باشد يا زياد . 🔺 اى فرزند شبيب ! اگر می خواهى خداوند را ملاقات كنى در حالى كه گناه نداشته باشى ، حسين (عليه السلام) را زيارت كن . 🔺 اى فرزند شبيب ! اگر مي خواهى در بهشت جاى گيرى و با محمد و آل محمد ، هم‏نشين گردى ، قاتلان حسين را لعنت كن. 🔺 اى فرزند شبيب ! اگر می خواهى ثواب شهداى كربلا را داشته باشى ، هر گاه ياد آنها را كردى بگو : « يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً » 🔺 اى فرزند شبيب ! اگر می خواهى با ما در درجات بلند قرار گيرى ، در هنگام اندوه ما اندوهگين باش و در وقت خوشحالى ما خوشحالى كن ، به ولايت اهل بیت تمسک بجویید و بدان اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد ، خداوند روز قيامت او را با همان سنگ ، محشور مي كند. 📚 وسایل الشیعة ─┅═🇮🇷 💠 🇮🇷═┅─     @farhang_arak https://eitaa.com/joinchat/3492216849C6e1424eaac
هدایت شده از پنجِ پنج
📚 بال برد نبوغ آسا نمی‌دانستم اسمش را درست شنیدم یا نه؛ اما چیزی را که شنیدم سرچ کردم. صفحات گوگل را پشت سر هم بالا پایین می‌کردم. هلی برد هلی بر هلی... بالاخره پیدایش کردم. باید تکنیک جالبی باشد. روی صفحه کلیک کردم. خواندم: در پنجم مردادماه، سال ۶۷ در عملیات مرصاد از تاکتیک خاصی به نام هلی‌برن استفاده شد. این تاکتیک، ریسک بسیار زیادی برای نیروها داشت. در‌ این نبرد، نیروها و تجهیزات از طریق بالگرد به منطقه مورد نظر منتقل می‌شد. حاشیه‌ی سمت چپ صفحه، عکس شهیدی توجه‌ام را جلب کرد. روی عکس کلیک کردم. احتمالا باید مربوط به این عملیات باشد: شهید حمیدرضا ناظم‌زاده، متولد تهران. مشتاق شدم بیشتر راجع‌ به ایشان بدانم. اولین سطر از وصیت‌نامه‌ی شهید توجه‌ام را جلب کرد. «هر وقت که امام صلاح بداند باید در همه سنگرها خدمت کنیم. تا چون کوفیان برای حسین نباشیم. شما هم مرا دعا کنید در این امر بتوانم از گذشته‌ای تاریک به آینده‌ای نورانی ارتقاء یابم.» ذهنم با خواندن این جمله درگیر شد‌. حتما من هم در این دوران وظیفه ای دارم. باید بدانم امام زمانم مرا در کدام سنگر فرا می‌خواند؟ تا من هم به این آینده روشن برسم. ادامه متن‌ را خواندم: ایشان جوانی بیست و سه ساله بود که به‌ همراه برادرش به جبهه اعزام شد. او در عملیات مرصاد که در ۶۷/۵/۵ اتفاق افتاد به خیل شهدا پیوست. ⚜تقدیم به شهدای غیور عملیات مرصاد⚜ ✍️نرجس خوش‌گفتار 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 ۷ روز مانده تا..... روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گلـبرگ ســرخ
🏴 📝 سال‌ها بود مانده بود در آن جزیره، بی‌بال و پر، سرگردان و زمین‌گیر. فطرس داشت تاوان کوتاهی‌ای که کرده بود را پس می‌داد. هفتصد سالی بود که تنها مشغول عبادت بود. يك روز جبرییل را دید. پرسید: کجا می‌روی؟ جبرییل گفت: خدا به محمد پسری داده، می‌روم تبريك بگویم. فطرس گفت: من را هم ببر، شاید محمد دعایم کند، پر و بالم سوخته! جبرئیل فطرس را برد پیش پیامبر. بعد از تبريک، فطرس به پیامبر گفت چه بر سرش آمده. پیامبر گفت: پر و بال و بدنت را بمال به این نوزاد و برگرد سرجایی که از اول در آن مامور بودی. فطرس خودش را مالید به حسین و پَر پرواز پیدا کرد. موقع رفتن به پیامبر گفت: من به خاطر حقی که این بچه بر گردنم پیدا کرد، هر کس، هر جا، به حسین سلام بدهد، سلامش را ابلاغ می‌کنم. 🌱اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین. 📕کتاب قصه کربلا 📌اگر می خواید رفیق شهید اراکی خودتون رو انتخاب کنید و یا با ۲۸۰۰ شهید شهر اراک آشنا بشید کانال گلبرگ سرخ را دنبال کنید. ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→• https://eitaa.com/golbarg_sorkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پنجِ پنج
📚 رزمنده ام؛ شرمنده ام آرام گوشه‌ای نشسته بود. سرش پایین بود. توان چشم توی چشم شدن با پدر و مادر شهدا را نداشت. سخت است، فرمانده باشی و یکی یکی نیروهایت جلوی چشمانت پَر پَر شوند. سخت است، قضاوت مردمی که به خیال خودشان، بچه‌هایشان را جلوی گلوله فرستادی تا شهید شوند! حرف‌ها را می‌شنید و دَم نمی‌زد، برای خودش هم سوال بود چرا دعایش اجابت نمی‌شود. آرام فاتحه‌ای خواند. دلش پَر کشید به روزهای قبل، شوخی و خنده بچه‌های گردانش جلوی چشمانش رژه رفت. بچه‌هایی که با خنده به فرمانده می‌گفتند: این بار هم شهید نمی‌شوی. - فرمانده گردان را چه به شهید شدن. -اگر قرار بود شهید شوی تا الان شده بودی. یادآوری خاطرات، لبخند تلخی را گوشه‌ای لبش آورد. هربار بعد از هر عملیات، با کوله باری از خاطرات دوستان شهیدش بر‌می‌گشت. این بار اما سخت تر از همیشه گذشت؛ از سه گردانی که با خود برده بود، تنها یک گردان مانده بود. بغض داشت خفه‌اش می‌کرد. هوای شهر برایش سنگین بود. یارای ماندن در شهر را نداشت. دوستانش را قسم داد، حق برادری را ادا کنند. آری! چه برادرانه در آغوشش گرفتند؛ وقتی که چند ماه بعد، پیکرش روی دوش مردم شهر تشییع شد. تقدیم به شهید علی اصغر فتاحی(فرمانده گردان) ✍اعظم چهرقانی 🇮🇷5⃣•5⃣•6⃣1⃣•6⃣5⃣•6⃣7⃣🇮🇷 ۶ روز‌ مانده تا ..... روز ایـثار و مـقاومـت اراڪ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۱ پـنجِ پنـجِ سـال۱۳۶۵ پـنجِ پنـجِ سـال ۱۳۶۷ روزهاے حماسـہ و اقـتدارِ اراڪـے‌ها https://eitaa.com/panj_panj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖مراسم گرامیداشت روز ایثار و مقاومت شهر اراک «سالروز شهادت ۲۰۷ شهید اراکی در دوران دفاع مقدس» 🔖سخنران: سردار علی فدوی (جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) 🎼 اجرای گروه سرود ۲۰۷ نفره شهدای پنج مرداد _گروه سرود سرو با همراهی: حاج مسعود پیرایش 🎤با نوای: حاج محمود قاسمی 📌زمان: چهارشنبه ۴ مرداد ماه ۱۴۰۲، ساعت ۹:۳۰ صبح 📌مکان: مصلی بیت المقدس اراک 🔻با نشر این پوستر در زنده نگهداشتن یاد شهدا سهمی داشته باشید🔺 ─┅═🇮🇷 💠 🇮🇷═┅─     @farhang_arak https://eitaa.com/joinchat/3492216849C6e1424eaac