eitaa logo
اخبار فرهنگیان استان یزد
3هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
627 ویدیو
195 فایل
⭕️ #پویشِ_رسانه_ای_فرهنگیان_استان_یزد، رسانه ای مستقل، دانشجویی، مردمی و شفاف ‼️ ✅ ما را به معلمان و دانشجومعلمان معرفی کنید. ارتباط با ادمین و تبلیغات: @Farhangian_plus_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥لحظات وداع جانسوز خانواده با پیکر مطهرش در معراج شهدای تهران 🎋شهدِ شیرینِ شهادت به تو ارزانی باد آه از این رفتن شیرین ...😭 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 کانال رسمی اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان یزد :👇🏻 ╔═ 🍃💠🍃════╗ 💬 Eitaa.com/yazd_cfu ╚═════════
🏴سلام بر که در آستانه شدن، معلمِ طلبی و شد... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 کانال رسمی اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان یزد :👇🏻 ╔═ 🍃💠🍃════╗ 💬 Eitaa.com/yazd_cfu ╚═════════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی از دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان پردیس نسبیه تهران.... 🔹پیکر شهیده‌ی فائزه رحیمی در جوارِ عاشقان روح الله آرام گرفت... امشب اولین شب دفن این شهیده سعیده است! 🔰با نماز لیله الدفن و قرائت فاتحه و صلوات میزبانش باشیم... (فائزه بنت حسن) 🔸نشانی مزار مطهر: گلزار شهدا ، قطعه ۲۸ ، شماره ۱۳ ، جنب مزار شهیده ناهید فاتحی کرجو https://nshn.ir/vbQzyTyx4aQc ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 کانال رسمی اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان یزد :👇🏻 ╔═ 🍃💠🍃════╗ 💬 Eitaa.com/yazd_cfu ╚═════════
🌷 🌷 📋 🔗 ... پس از رسیدن به دانشگاه علّامه طباطبایی کرمان در خوابگاه‌ها اسکان گرفتیم و با آرامش خوابیدیم، آرامشی که خیلی ماندگار نبود . بعد از کنسل شدن بازدیدمان از بیت الزهرا قرار بر این شد که ما ظهر به سمت گلزار حرکت کنیم، مایی که شاهد دانشجومعلمانی بودیم که اولین سفرشان به دیار کریمان بود و خدا می‌داند چه ذوقی داشتند. و داستان ما از اینجا شروع شد ... +دوستان ساعت یک آماده باشید حمایل هاتون هم بندازید که بریم گلزار ان شاءلله . -دخترا دیر شد سریع تر بیاین. +حمایلم رو جا گذاشتم برم بیارم؟ -بدووووو ، یه دقیقه ای برو و بیا ، معطل نکن دختر با بچه ها در نگهبانی منتظر اتوبوس شدیم، قرار بر آن بود که ساعت یک و نیم بعدازظهر به سمت گلزار حرکت کنیم، اما به طرز عجیبی تا ساعت ۲:۴۵ خبری از اتوبوس نبود! + نیم ساعت گذشته چرا نمیان؟ ما غممون نیست پیاده بریم اگه تا حالا رفته بودیم رسیده بودیم. -نمیشه... میگن ما برای راحتی شما ماشین گرفتیم. زنگ‌ زدن گفتن چند دقیقه دیگه میرسه صبوری کنید میریم‌ ان شاءلله. خودم بارها مسئول برگزاری دوره بوده‌ام و درک می کردم که گاهی ممکن است اتفاقی بیفتد و برنامه ها کامل بهم بریزد و از دست ما هیچ کاری برنیاید..! هر چه بیشتر می‌گذشت، ناراحتی بچّه‌ها بیشتر می‌شد؛ بعضی توی کوچه ایستاده بودند، بعضی در دانشگاه و بعضی زیر سایه درختان پناه گرفته بودند ... زمزمه‌ها و غرولند‌ها کم کم شدّت می‌گرفت، دیگر نمی‌شد با حرف آن‌ها را دعوت به آرامش کرد، تا بالاخره خبر رسید... +ماشین اومد. ماشین اومد. -نه بچه ها صبر کنید اون مال بچه های فارس هست. اول اونا برن بعد ما میریم. چند تا از بچه های فارس در اتوبوس جا نشدند و ماندند تا با ما بیان و ما همچنان منتظر بودیم که تلفنم زنگ خورد. +عزیزم بگید بچه ها بیان جلو که ماشین اومد سریع بریم. -دخترا بریم جلو ماشین اومد سریع بریم . _چه عجب، بالاخره ماشین رسید. و ناگهان... 🖇 ادامه دارد.... ✍️ به روایت کادر 1402 🔸eitaa.com/monadian_tahavol ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 کانال رسمی اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان یزد :👇🏻 ╔═ 🍃💠🍃════╗ 💬 Eitaa.com/yazd_cfu ╚═════════
🌷 🌷 🌷 🌷 📋 🔗 +چه صدایی بود؟ _احتمالا تصادف شده جایی -ولی صداش خیلی بلند بودا. صدایی شنیدم ، یکی از خدّام کرمانی با عصبانیت از دانشجویانی که در کوچه ایستاده بودند می‌خواستند که به داخل بروند اما چه شده بود؟ اتوبوس که تازه رسیده بود... سراسیمه بقیه دانشجوها را هم به داخل خوابگاه منتقل کردند. - بچه ها برید داخل‌. سریع تر برید داخل. مگه نمیگم برید تو. برید میگم بهتون. برید خوابگاه اصلا برید داخل سریع تر. اما این اصلا عادی نبود، خبری هست اما چه شده؟ ما می‌خوایم بریم گلزار ... وارد خوابگاه که شدیم گوشیم رو چک کردم صدای انفجاری در گلزار شهدا شنیده شده؛ علت حادثه هنوز مشخص نیست. یا حسین بچه ها این پیام رو نگاه کنید. یکی با ترس گفت: انتحاری نباشه؟ مسئول کاروان: نه ان شاءلله نوشته احتمالا کپسول گاز بوده. یکی دیگه پرسید: کسی چیزیش نشده؟؟ و دوستش پاسخ داد: نه هنوز که چیزی نگفتند چیزی نگذشته بود، که خبر ها کم کم پخش شد؛ انفجار بمب در مسیر منتهی به گلزار شهدای کرمان یکی داد زد: دخترا سریع به خانواده هاتون زنگ‌ بزنید بگین داخل خوابگاه هستین نگران نشن گوشی ها مدام زنگ میخورد. کانال ها را رصد میکردیم. هر لحظه یکی از بچه ها چیزی می گفت. _میگن انفجار دوم هم اتفاق افتاده. _ نوشته که کپسول گاز بوده _اون صدایی که ما شنیدیم کپسول گاز نبود، از گلزار تا اینجا صداش اومده، تو باور میکنی کپسوله؟ بهت بود، ترس بود، غم بود، حال و هوای عجیبی بر خوابگاه حاکم بود. به حیاط رفتم تا با تلفن صحبت کنم. نمی‌توانستم به داخل برگردم. دقایقی همانجا نشستم. صدای آمبولانس ها هر لحظه قلبم را بیشتر می فشرد. بغضم شکست... این چهارمین آمبولانس بود. خدایا اتفاقی برای مردم نیافتاده باشه . هرکسی به گوشه‌ای می‌رفت و برمی‌گشت، ظاهرا در پی انجام کاری رفته بود اما چشم‌های خیسش حکایت از آن داشت که کجا بوده و چه کاری کرده است! عامل انفجار انتحاری بوده... هر لحظه آمار کشته ها و مجروح ها بالاتر می رفت. ولی امان از ادامه ماجرا ..... مشترک مورد نظر خاموش می باشد... تلفنی که زنگ خورد اما خاموش بود... 🖇 ادامه دارد.... ✍️ به روایت کادر ۱۴۰۲ ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 کانال رسمی اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان یزد :👇🏻 ╔═ 🍃💠🍃════╗ 💬 Eitaa.com/yazd_cfu ╚═════════
25.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 🌷 🌷 🌷 💠 روایتی از مراسم یادبود ▪️با حضور خانواده محترم شهید |کرمان یک روز پس از حادثه، اردوی راهیان مقاومت با حضور دانشجومعلمان سراسر کشور| |رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان، پردیس شهیدان پاکنژاد یزد| 🆔 https://eitaa.com/nabztahavol ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 کانال رسمی اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان یزد :👇🏻 ╔═ 🍃💠🍃════╗ 💬 Eitaa.com/yazd_cfu ╚═════════
📌🔹 مراسم گرامیداشت شهیده دانشجومعلم و ۲۳ شهید دانش‌آموز اقدام تروریستی کرمان 🔰سخنران: حجت‌الاسلام دادآفرین 🔰با نوای : کربلایی حیدری 📆 زمان: سه شنبه (۱۹ دی‌ماه) | ساعت ۱۸:۳۰ 📍مکان: میدان امام حسین (ع)، ابتدای بلوار دانشجو، دانشگاه فرهنگیان یزد ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 کانال رسمی اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان یزد :👇🏻 ╔═ 🍃💠🍃════╗ 💬 Eitaa.com/yazd_cfu ╚═════════
🌷 🌷 🌷 🌷 📋 🔗 _میگما الان کاری داری؟ _نه، چرا؟ _بیا این شماره های بچه های تهران هست مثل اینکه گلزار بودن زنگشون بزنن ببین اومدن خوابگاه یا نه ، یادت نره با آرامش بپرساااا. _باشه، حله، نفر اول دوم سوم ... دهم اکثرا با دومین یا سومین بوق جواب میدادن _سلام عزیزم ، خوبین ؟ شما الان خوابگاه هستین ؟ _نه٫ ورزشگاه دانشگاه علامه طباطبایی هستیم. _خب خداروشکر سلامت باشین _ببخشید خانم، برای چی می‌پرسین؟ _از بچه های بسیج هستیم، زنگ زدیم که خیالمون راحت بشه همه بچه ها خوابگاه هستن، چیزی نیست، نگران نباشین . _ گفتن همشون هستن میخواین دیگه زنگ نزنیم؟ _خب اگه گفتن که نمیخواد دیگه خداروشکر. راستی به بچه ها بگو بیان خوابگاه این طرف خودمون یه زیارت عاشورایی بخونیم . _باشه حله . به اتاق بچه ها رفتم و تک تک بچه ها را صدا زدم ، عدّه ای ترسیده بودند و عدّه ای در حال جواب دادن به تلفن های مادرانشون بودند، در همان حال فکر کردم مادر که باشی حتی اگر دختر ۲۰ ساله داشته باشی هم باز نگرانی، ما بزرگ شدیم که ... _بچه ها بیاید خوابگاه اون‌طرف می‌خوایم زیارت عاشورا بخونیم . زیارت عاشورای ما این بار فرق می‌کرد.صدای هق هق بچه ها بلند بود. روضه خواندیم از مظلومیت امام حسن علیه السلام خواندیم تا به پیکر چاک چاک امام حسین علیه السلام رسیدیم . اینبار اما از خون هایی خواندیم که نباید بر زمین بماند و دینی که بر گردن ماست. دعای فرج را خواندیم شاید مضطر تر از همیشه. _راستی امشب برمیگردیم؟ خیلی از خانواده ها نگرانن. +راستش الان بهم گفتن که نمیشه امشب بر گردیم و احتمالا برنامه ها فردا ادامه داشته باشه. یکی پرسید: راستی نمیشه بریم گلزار؟ _نه ، بچه ها الان که گلزار بسته است شرایط امنیتی هست بعدا هم توکل به خدا تا چی پیش میاد.... یکی دیگه گفت : نمیشه برگردیم سریع تر یزد آقا من واقعا حالم خوب نیست، استرس دارم. _نترس عزیز اینجا اتفاقی نمی افته ان شاءلله به محضی که تونستیم، میگیم اتوبوس بیاد بریم یزد خیالت راحت برنامه ها هم احتمالا اختیاری باشه. بچه ها شما دخترای حاج قاسم هستیدا نترسید و نترسانید. از دور صدایی اومد، میگم نمیشه اگه گلزار نمی برن، بریم یه جای دیگه؟ _ نمیدونم حقیقتا الان شرایط یکم پیچیده است هر تصمیمی گرفتن بهتون اطلاع میدم. 🖇 ادامه دارد... ✍️ به روایت کادر ۱۴۰۲ ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 کانال رسمی اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان یزد :👇🏻 ╔═ 🍃💠🍃════╗ 💬 Eitaa.com/yazd_cfu ╚═════════
🌷 🌷 🌷 🌷 📋 🔗 در آن ساعات حس و حال هرکس متفاوت بود. خانواده ها نگران بودند و صدای زنگ گوشی‌ها قطع نمیشد. به گوشه و کناری رفتم و اخبار را دنبال کردم؛ خبری از زهرا نبود، تلفنم زنگ خورد . _ سریع با پنج تا از بچه های معاونت پاشین بیاین ورزشگاه با خودتون هم کاغذ و قلم بیارید. بدو همین الان . _باشه ،باشه الان میایم. باصحنه عجیبی رو به رو شدیم ، ورزشگاه این بار پر بود. پر از دانشجو ، در واقع دانشجو هایی که انفجار را دیده‌اند. _چه خبره چی شده؟ _ بچه های فرهنگیان تهرانن، تقسیم بشید اسم و شماره تلفن و کد ملی هاشون بپرسید، باهاشون صحبت کنید یه خورده حال و هواشون عوض بشه اونا موقع انفجار گلزار بودند. _باشه چشم. خودکار را در دستم تکانی دادم ، عنوان ها را نوشتم ، نام ، نام خانوادگی ، شماره تماس و کد ملی ، حالا خوب شد و پیش گروه اول نشستم _ سلام خوبین؟ شما بچه های تهرانین دیگه؟ _درسته _ بچه ها اسم و فامیل هاتون رو میگین؟ _من .... این سوالات بود که در گوشه گوشه‌ی ورزشگاه تکرار می شد. بعضی غمگین پتوها را دور خودشان پیچیده بودند. بعضی سعی میکردن حال و هوای دوستانشان را عوض کنند، عده ای از حادثه میگفتند و... پای حرف تک تک بچه ها نشستیم، روایت ها زیاد بود ، یکی از خیل جمعیت تعریف میکرد و دیگری از اربعین گونه بودن موکب ها اما ... و اینجا شروع ماجرای آشنایی ما با تو بود، معلم جان! 🖇 ادامه دارد.... ✍️ به روایت کادر ۱۴۰۲ ➖➖➖➖➖➖➖ 🔰 کانال رسمی اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان یزد :👇🏻 ╔═ 🍃💠🍃════╗ 💬 Eitaa.com/yazd_cfu ╚═════════
15.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 روایتی از محفل گرامیداشت شهیده دانشجومعلم فائزه رحیمی و ۲۳ شهید دانش آموز اقدام تروریستی کرمان |دانشگاه فرهنگیان پردیس شهیدان پاک‌نژاد، ۱۹ دی ماه ۱۴۰۲| / معاونت رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان یزد https://eitaa.com/nabztahavol ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🔰 کانال رسمی اطلاع رسانی دانشگاه فرهنگیان یزد :👇🏻 ╔═ 🍃💠🍃════╗ 💬 Eitaa.com/yazd_cfu ╚═════════