eitaa logo
پایگاه خبری فریاد نهاوند آنلاین
2.8هزار دنبال‌کننده
70.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
266 فایل
این کانال صرفا جهت اطلاع رسانی اخبار مهم شهرستان نهاوند وکشور واقدامی فرهنگی برای توسعه و پیشرفت این شهرستان تاریخی سرافراز می باشد.... ↩️برای ارتباط با مدیر از شماره زیر استفاده کنید: 09186906272
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 🌺 آنکس که تورا داشته از غیرتو سیر است دستان تو بی منت و مزد دستگیر است🌹 از عاشق دلباخته پرسیدم و این گفت یک بار علی گفته و یک عمر اسیر است🌹 شمشیر خدا ، شیر خدا ، پیر خلائق او مظهر اسما خداوند کبیر است🌹 تعریف ز اوصاف علی کار بشر نیست جایی که خدا بانی این امر خطیر است🌹 دادست خداوند به او هر چه که دارد آن را که ندادست به او تا و نظیر است🌹 او شیرخدا هست و جهان بیشه بدانید بیشه همه در سیطره ی قدرت شیر است🌹 اصل و نسب مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز است🌹 شیعه سخن هر کس و ناکس نپذیرد چون زندگیش تحت عنایات امیر است🌹 گویید به آنکس که علی نیست امامش والله به میزان عمل کار تو گیر است🌹 🎙شاعر: ─┅═─┅═༅𖣔📢𖣔༅═┅─═┅─ 📲تلگرام: @faryadenahavand 📲ایتا: @faryadnahavand 🌐وب سایت : www.faryadenahavand.ir‏‌
ایوان تو برده است دل شاه و گدا را حیران تو کرده است خدا آینه ها را ایوان نجف سر در ایوان بهشت است یعنی به علی داده خدا عرش عُلا را هستند گدای تو شریفاً و وضیعاً هستند غلام تو صغاراً وکباراً قَدهامَتِ الاوهام ، و قد ذلت الاقدام هرکس به نجف آمده دیده است خدا را عیسی که نشسته است به امّید شفایی موسی که شکسته است در این طور عصا را تا نام علی را پدرم خواند به گوشم دادم به هوای تو دل بی سر و پا را عمری است گواهند طپش های دل من با یاد تو پرپر زدم ایوان طلا را انگار هوای نجف افتاده به جانش پاییده ام امشب دو سه تا کوچه صبا را ما بی حرمت آه کشیدیم ، نسیما ! بردار و ببرسمت نجف این همه ... هاآآآآآآآ را امشب به سرم زد که مدیح تو بگویم با آن که ندارم جگر مدح و ثنا را تا آن که مدد از تو گرفتم که قلم ریخت در گوش من این زمزمه ی روح فزا را قربان حبیبی که به یک گوشه ی چشمش دیوانه ی خود کرده تمام عقلا را قربان نگاری که ازاو زودتر از ما جبریل خریده است به جان درد وبلا را قربان طبیبی که به یُمن نفس او هرکس که رسیده است گرفته است شفا را قربان امیری که سرخوان قناعت با نان جُوی ساخته لیلاً و نهاراً قربان غریبی که به تاریکی شب ها بردوش کشیده است غذای فقرا را ناز قد و بالاش ، که تاصبح قیامت خم کرده رکوعش قد محراب دعا را با شهد بیانی به گوارایی کوثر کرده است اسیر لب خود آب بقارا دور و برِ هردانه ی انگور ضریحش عالم همه مست اند " وَ ماهُم بِسُکاری " ساقی که علی باشد یعنی به نگاهی درجام جهان ریخته انوار هُدی را یارب به تو سوگند مبادا که بگیری ازخاک سرِکوچه ی حیدرسر ما را "طوبی لَکَ" ای مهر ولایت که درآفاق حکم تو گرفته است همه ارض و سما را تا سایه ی خورشید نجف برسرم افتاد ای ماه سمرقند نداری تو بخارا ! گر پاک نسوزم سراین عشق علی جان "مَن ماتَ عَلی حُبّ" تو آید به چه کارا؟ فانی نشوم در تو اگر باچه کنم طیّ این پیچ و خم تیره ی دالان بقا را؟ درویشم و بردوشم کشکول گدایی است چندی است که آتش زده ام رخت ریا را با سوز غم عشق تو مرهم نستانم با درد تو انداخته ام دور دوا را بگذار نمازم را سمت تو بخوانم برهم نزن ای قبله ی من قبله نما را تامعنی "الله صَمد" را بشناسی کافی است ببوسی در این صحن و سرا را تا دوستی اش اصل نماز است ، مؤذن بی نام علی نعره نزن "حَیّ علی" را احرام نبندید ، بمانید و نگیرید بی سعی و صفای حرمش راه مِنا را توحید علی را احدی درک نکرده است چشمان علی جور دگر دیده خدارا والله که هرکس ز علی روی بتابد یک مرتبه هم سجده نکرده است خدا را او بود که در خانه ی توحید فرو ریخت بر خاک مذلّت هُبل و لات و عُزی را او بود که برداشت چو کاهی درخیبر او بود که آورد به قاموس فَتی را حیثیّت ما درعدم ماست وگرنه درحضرت خورشید چه قدری است سُها را ؟ سرها همه افتاد و سپرها همه افتاد تاتیغ تو چرخید یمیناً و یساراً اعناق صنادید عرب را توشکستی بازوی تو آموخت به شمشیر غَزا را از هیبت نام تو بلرزد دل هستی تا از کمرت باز کنی تیغ دوتا را برگشت به ایمای توخورشید به مشرق پلک تو به هم ریخت قدررا و قضا را روباه چه سنجد که برد دست به شمشیر مرحب چه شناسد جگرشیرخدا را والله که در معرکه ها حیدر کرّار اندازه ی یک پلک ندیده است قفا را حدّ تو به هم ریخته اعصاب قلم را شآن تو بریده است زبان شعرا را تا هست به فرمان تو مِنهاج بلاغت باید که ببندند دکان فصحا را ما هرچه که گفتیم علی برتر ازآن است مانده است قلم مدح امیرالامرا را غیر از اَحَد و احمد ما فوق علی نیست گشتیم "عَلی فَوق ، ومَن تَحتَ ثَری را کفراست بگویید که غالی شده ام من بربنده ی حیدر نزن این تهمت ها را این ها رشحاتی است که وام از توگرفتم ورنه چه کسی داده به من طبع رسا را گر مست و غزل خوان ولای تو نبودم درمن چه کسی ریخته این شور و نوا را ما بی تو چه داریم به جز رویِ سیاهی ما با تو نداریم غم روز جزا را ازعشق تو عمری است که درجوش و خروشم بگذار بمانم به همین حال خدا را 🔸شاعر: 🆔@faryadnahavand
به جز از علي نباشد به جهان گره‌گشايي طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلايي  چو به کار خويش ماني در رحمت علي زن به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسي دوايي  ز ولاي او بزن دم که رها شوي ز هر غم سر کوي او مکان کن بنگر که در کجايي  بشناختم خدا را چو شناختم علي را به خدا نبرده‌اي پي اگر از علي جدايي  علي اي حقيقت حق علي اي ولي مطلق تو جمال کبريايي تو حقيقت خدايي  نظري ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن تو که يار دردمندي تو که يار بينوايي  همه عمر همچو "شهري" طلب مدد از او کن که به جز علي نباشد به جهان گره‌گشايي  🔸شاعر: 🆔@faryadnahavand
  مسيح بر فلك و مرتضي علي به تراب دلم ز آتش اين غصه بود بسكه كباب سوال كردم از اين ماجرا ز پير خرد چو غنچه لب به تكلم گشود و داد جواب كه قدر هر دو به ميزان عدل سنجيدند علي گران تر از او بود در همه ابواب بماند كفه ي ميزان مرتضي به تراب به آسمان چهارم مسيح كرد شتاب 🔸شاعر: 🆔@faryadnahavand