◾ روضه طَف
🏴 روز ششم
بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده
وای قاسم، عوضِ وا عطشا افتاده
چارهای کن که نمانند به رویِ دستم
عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده
گیسویِ مادرِ تو باز شده در خیمه
تا که گیسویِ تو در دستِ بلا افتاده
کار، کارِ نظر شومِ حرامیها بود
اگر این لالهی انگشت نما افتاده
به دلم ماند عمو نَه، که بگویی بابا
لبت از زمزمه و خنده چرا افتاده؟
خیز شاید کمکِ لرزش پایم باشی
کارم از رفتن اکبر به عصا افتاده
شده دشوار تماشای تو از سمت حرم
چقَدَر سنگ میانِ تو و ما افتاده
لشگری قصد طواف تو رسید و رد شد
بدنی حال در این سعی و صفا افتاده
دست در زیرِ تنت برده ام و میپرسم
بین این ساقه چرا این همه تا افتاده؟
قد کشیدی کمی از پا و کمی از سینه
بینِ اندام تو این فاصلهها افتاده
هرکجا تاخته اسبی کمی از تو رفته
لخته خونت همه جا در همه جا افتاده
کاکُلَت کنده شد و حرمله در مُشتَش برد
اثر پنجهی او در سر و پا افتاده
میبرم تا درِ خیمه قد و بالایت را
چند عضوی ز توای وای کجا افتاده؟
شیشه یِ عمرِ من آرام نفس کِش بدجور
استخوان هایِ شکسته به صدا افتاده
ای ضریحِ حسنم، زود مُشَبَّک شدهای
در حرم با تو دمِ واحسنا افتاده
#حسن_لطفی
#روز_ششم
#فَلیَرحَل_مَعَنا
☑ طرح فرزندان روح الله (ره)
شبکهی کانونهای تربیت نخبگانی بنیاد نهضت سازمان تبلیغات اسلامی
🆔 @farzandanerouhollah