eitaa logo
تجربیات ،زندگی بانوی بهشتی
15.4هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @Khandehpak @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @farzandbano @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @sotikodak @didanii تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
حجت الاسلام عالی1_14807135.mp3
زمان: حجم: 1.76M
🌹در زمان ظهـــور چه اتفاقی می‌افتد؟ ♦️ هرکس این صوت رو بشنود، مطمئنا آرزویی جز ظهور امام زمان (عج) نخواهد داشت . تعجیل در فرج مولامون صلوات🌹 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکری عالی برای بچه دار شدن و برکت مال... "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ... یک کسی خدمت امام رضا (علیه السّلام) رسید، گفت: آقا من فقیر هستم، مشکل دارم، از جهت مالی چطور هستم و خانواده‌ی من چطور هستند، شروع به گفتن کرد. یک سینی انگور در مقابل امام رضا (علیه السّلام) بود، یک شاخه‌ی انگور برداشت و به او داد. این شخص متعجّب شد. گفت: آقا من انگور می‌خواهم چه کار بکنم. زن و فرزند من گرسنه هستند، انگور چه فایده‌ای برای من دارد. این انگور را کنار گذاشت. امام هیچ چیزی نگفت. یک چند لحظه گذشت، یک کسی دیگر آمد وارد اتاق شد، آقا سلام علیکم. حضرت جواب سلام او را دادند. یک دانه‌ی انگور به او تعارف کرد. برق خوشحالی در چشم آن تازه وارد جهید. گفت: آقا از شما ممنون هستم، من آمده بودم شما را ببینم امّا شما چقدر کریم هستی، یک دانه‌ی انگور را می‌گیرم و به خانه می‌برم و در یک ظرف آب می‌چکانم همه بخورند و خانواده تبرّک بشوند. امام شاخه‌ی انگور را به او داد. گفت: آقا همان کافی بود، از شما ممنون هستم، شما چقدر کریم هستید، شاخه را گرفت. امام سینی انگور را به او داد. گفت: آقا من اصلاً آمده بودم خود شما را ببینم، دل من برای شما تنگ شده بود، شما چقدر کریم هستید. امام فرمود: یک کاغذی یک چیزی بیاورید. نوشت باغ‌های انگور خود را به این بخشیدم. گفت: آقا زبان من لال شد، دیگر اصلاً نمی‌دانم چطور می‌توان تشکّر تو را بکنم. من آمده بودم شما را ببینم. امام فرمود: و آن زمین‌های اطراف آن را. گفت: آقا من دیگر هیچ چیزی نمی‌توانم بگویم. این طرف اوّلی که آن گوشه نشسته بود، دید عجب من محتاج بودم، امام همین‌طور خروار خروار دارد به این می‌بخشد. بلند شد گفت: آقا مثل این‌که ما محتاج بودیم، این آمده بود فقط شما را ببیند، دل او تنگ شده بود، من محتاج بودم. چرا به او این‌قدر دادی؟ امام زیر آن نوشته اضافه کرد: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ». من اوّل یک شاخه‌ی انگور به تو دادم، تو اعتراض کردی، قدر ندانستی. یک دانه‌ی انگور به او دادم، قدردانی کرد. می خواهی اضافه شود؟! سنّت خدا این است که برکات خود را برای آن کسی می‌فرستد که شاکر باشد. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075