eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.4هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
67 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
📕 پرسش 8⃣4⃣2⃣1⃣ ________ 🔹باسلام من الان ده ساله ازشوهرم 21 ساله و15 ساله پسردارم که فرزند 21 ساله من خیلی هس وهمش بارفیق دوست داره باشه 🔸ومدام بامن سر داره و رواخلاق برادرکوچکترش هم تاثیرگزاشته شبها تا منزل نمیاد وبادخترهم در ومن بسیار ازاین موضوع لطفا منا راهنمایی کنید. ═══✼🍃🌹🍃✼══ 📗پاسخِ پرسش 8⃣4⃣2⃣1⃣ ___________________ باسلام 🌸 برای یک خوب واصولی لازمه که هم سایه با باشه وهم لطف و لازمه تا باهم شده وفرزند را به سر منزل مقصود برسونه 🌼 خب با که در زندگی شما به وجود امده یه مقدار شما را سنگین تر کرده در واقع هم باید اقتدار پدر راداشته باشی وهم رافت مادر را که خب یه مقدار مشکل هستش واگه خوب نشه مشکل افرین هم میشه . 🌸مادر خوبم فرزندان شما هردویشان درگرماگرم دوره هستند ودر قلیان این دوره حدوداً ازده یازده سالگی شروع میشود وتا ۲۲ سالگی ادامه پیدا میکند نیازمند مدیریتی خوب ودرک کردنی بجاست خب الان یه حسنی داره واونم این که پسران از لحاظ روحی وروانی به مادر وابسته تر ونیازمند محبت بی حساب او هستند . 🌼زندگی شما در این بین یه اسیبی بهش رسیده که باعث میشه شما مادرخوبم بشی وحساس از لحاظ روحی وخلقی وشاید نتونی برخورد خوبی با بچه ها داشته باشی وشاید کمی هم داشته باشی ویا خدای ناکرده گناه پدر رابه پای بچه هابنویسی وکمی غر بزنی ویا سرکوفت بزنی ویا زحماتت رو به دوششون بزاری که همین امر باعث کج خلقی انها ودور شدن انها از شما میشود 🌸 وچون مهر مادری رو خوب دریافت نمیکنند در از منزل دنبال این محبت میگردند حالا یا در گروه همسالان این مهر رو طلب میکنند ویا به دنبال رابطه با میروند تا شاید مورد قبول باشند واین محبت را دریافت کنند 🌼مادرخوب قبول دارم که فشاری مضاعف بر دوش شما گذاشته شده اما به خاطر حفظ فرزندانت از وبه خاطر جذب انها باید بیشتری از خود نشان بدهی ومحبت بیشتری خرج انها کنی توصیه میکنم درون خانه اصلا بد اخلاقی نکن جیغ وداد نکنی چیزی را با دعوا وبد اخلاقی از انها نخواهی وهمه عزیزم جونم هات رو خرج انها بکن تا به واسطه محبت مادرانه شما جذب شما شوند وبه خواسته های شما احترام بزارند وفرزندان گوش گیری باشند محبت ودرک بالای شما را میطلبد تا با صبوری فرزندانت را مدیریت کنی لطفا با زبان انها را نران با اخلاق بد انها رانران باسرکوفت زدن و تکرار بیخود حرف و وزورگویی انها را نران 🌸 اگه از مهرمادری شوند نه بد اخلاقی میکنند ونه از منزل بیرون میروند ونه جذب جنس مخالف میشوند پس همه اش به شما بستگی دارد که چگونه مدیریت کنی ومسئله دیگر خب فرزند بزرگتر شما به واسطه که در وجودش هست و چون موقعیت برایش نیست فشار مضاعفی هست که باعث بد اخلاقی هم میشود پس لطفا انهارا درک کن ومدارا کن وگاهی رفتارها را نبین کن گاهی بگیر تا همه چیز به خوبی پیش برود...... موفق باشی ═══✼🍃🌹🍃✼══ تجربه فرزندآوری بانوی بهشتی http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
خاطره_تجربه ۱۳ سلام به همه اعضا کانال امیدوارم حال همگی خوب باشه 😃😍 ممنونم از ستایش خانوم بابت زحمت هایی که برا کانال میکشن😘 من 20 سالمه و همسرم 25 سال 97عقد کردیم یک سال و 8 ماه دوران عقد ما طول کشید بعد به سلامتی رفتیم خونه بخت از اونجا که همسرم عاشق بچه بود از همون اول اصرار داشت اقدام رو شروع کنیم که از آخر هم حرف ایشون شد یکی دوماه گذشت و از بارداری من خبری نبود و همسر جان هی حرص میخورد چرا بچه دل. نمی شیم انقدر میگفت که منم ترسوند رفتم دکتر زنان دکتر گفت دخترم چقدر عجله داری تا یه سال طبیعی حامله نشی😂 خلاصه خیالش راحت شد اما یکسره با بچه های مردم بازی میکرد هرماه من پریودیم عقب و جلو که میشد می گفتم برام بیبی چک بگیر اونم خوشحال می گرفت اما منفی میشد😊اونم ناراحت😔 خیییلی بیبی چک گرفت طفلک تازه یه بار آزمایش خون دادم بازم منفی شد😔 تا اینکه ماه رمضان شد منم چون مشکلی نداشتم همه روزه هام و گرفتم تا اینکه روز پریود مریض نشدم چون قبلا هم اینجوری شده بود محل ندادم و روزه میگرفتم من هرشب موقع افطار از خدا طلب فرزند سالم و صالح میکردم تا اینکه روزهای آخر ماه رمضان خیلی سر گیجه ضعف داشتم ادامه دارد..ّ... ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
خاطره_تجربه ۱۳ #بارداری_سخت #صبوری #توسل سلام به همه اعضا کانال امیدوارم حال همگی خوب باشه 😃😍 مم
خاطره_تجربه ۱۳ قسمت دوم به همسرم گفتم بیا بیبی چک بخر ببینم حامله ام یا نه قبول نکرد😂 گفت مثل دفعه های قبل میشه اصرار کردم آخه 8روزی بود از پریودیم گذشته بود بالاخره به حرف کرد و خرید خیییلی می ترسیدم که باز منفی بشه دیگه بسم الله گفتم بعد 1دقیقه دیدم مثبت وای باورتون نمیشه خییییلی خوشحال شدیم😃😍 خیییلی خوشحال شدم آخر ماه رمضان تو عید فطر خدا به ما لطف کرد 6ماه از خونه داری مون گذشته بود اما باز هم ته دلم می گفتم نکنه خطا داشته باشه خلاصه ویار هام شروع شد 😔روز بعد رفتم دکتر عمومی گفتم خیلی سرگیجه و حالت تهوع دارم گفت بارداری؟موندم چی بگم گفتم نمیدونم بیبی چک که مثبت شد گفت پس جوابش درسته سرم زد بهم چند روز بعد رفتم آزمایش بارداری که اونم مثبت شد اما من خیییلی ویار شدید داشتم با هر بویی گلاب به روتون بالا می آوردم بوی پیاز سرخ کرده بوی آشغال بوی هر غذایی🙊 دیدم با این وضع نمیشه تنها زیر نظر بهداشت باشم برا همون رفتم پیش دکتر عادله حاجی زاده هر سه یا چهار روز زیر سرم بودم دیگه رگ پیدا نمیکردن 😢 اولای حاملگی خودم آشپزی میکردم اما با چند لایه روسری جلو دهنم رو می بستم اما باز هم گلاب به روتون منجر به بالا آوردن میشد تا اینکه گذشت و نوبت غربالگری دوم شد من چون اولی خوب بود دومی رو انجام ندادم گفتم برام سونو ساده نوشتن ادامه دارد... ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
خاطره_تجربه ۱۳ #بارداری_سخت #صبوری #توسل قسمت دوم به همسرم گفتم بیا بیبی چک بخر ببینم حامله ام یا
خاطره_تجربه ۱۳ قسمت سوم تو این سونو جنسیت کوچولو ما معلوم شد پسر بود 😍 خدا نصیب همه بکنه مادر شدن رو نمیدونین چه حس خوبیه وقتی منتظری ببینی خدا این نعمتی که داده چیه دختر یا پسر 😃😍 قرار بود اگه پسر باشه محمد حسن بزاریم اگه دختر بود رقیه ❤️ خیلی ها می گفتن نه محمد حسن قدیمی این همه اسم منم دو دل شدم خیلی تو اینترنت اسم هارو خوندم اما نمیدونم چرا به دلمون نمی نشست رفتم پیش دکترم سونو رو نشون دادم اما گفتن دهانه رحمت خیییلی نازک شده الان اینقدر نازک شده که احتمال زایمان زودرس داری اگه هم بچه به دنیا بیاد با دستگاه هم نمی مونه چون سنش کمه😢😭 دنیا رو سرم خراب شد اما خیییلی خوب و مهربونی بودن گفتن بهت شیاف میدم قرص هم میدم و آمپول برا جلوگیری از زایمان زودرس توکلت به خدا باشه دو هفته استراحت مطلق مطلق باش دوباره یه سونو مینویسم طول سرویکس ببینم چند میشه از مطب اومدیم بیرون با مامانم بودم مامانم رفت دارو هارو بگیره من نشستم بیرون اشک هام میریخت خییلی گریه کردم به همسرم زنگ زدم و گفتم ناراحت شد اما گفت خوب میشی از دکتر برو خونه مامانت که بیشتر مراقبت باشه بعد من بهش گفتم اگه بچه سالم به دنیا بیاد اسمش رو همون محمد حسن بزاریم اونم بدون مخالفت قبول کرد همون جا گفتم یا کریم اهل بیت بچمو به خودت سپردم ادامه دارد ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
خاطره_تجربه ۱۳ #بارداری_سخت #صبوری #توسل قسمت سوم تو این سونو جنسیت کوچولو ما معلوم شد پسر بود 😍
خاطره_تجربه ۱۳ قسمت چهارم رفتم خونه مامانم همش دراز کش بودم حتی توالت فرنگی استفاده کردم نماز هم دراز کشیده میخوندم مامانم خیییلی زحمت کشید خدا خیر دنیا و آخرت. و بهش بده😘😘 حتی به خاطر من همش تو حیاط پیاز سرخ میکرد یا غذاهایی که بو بیشتر میکرد بهم میگفت برو تو اتاق من آخه عفونت هم داشتم برا همون تند تند باید لباس زیر عوض میکردم مامانم بنده خدا می شست میذاشت تو آفتاب تا ضد عفونی بشه همسرم دوست داشت خونه خودمون باشیم اما مامان و بابام می گفتن چون بچه اول اگه کاریش بشه بچه دوم بیشتر باید مراقب باشین برا همون همسرم هم شب ها میومد اون جا خلاصه خیلی سخت بود خیییلی من تا آخر بارداری همین جوری بودم همش بالا می آوردم و استراحت داشتم یکم بیشتر میشستم زیر دلم و کمرم درد می گرفت 😔 اینقدر حالم بد بود که بقیه می گفتن شاید بچت سقط بشه چون خیلی گلاب به روتون بالا می آوردم هر غذایی رو به زور نصف نوشابه شیشه ای میخوردم خلاصه منم تو این چند ماه استراحت چله زیارت عاشورا برداشتم و قرآن میخوندم 😃 همچنان خدا خدا میکردم کی تموم میشه و به دنیا میاد تو 34هفته بودم که یه روز بعد اذون صبح دردهام شروع شد هی می گرفت هی ول میکرد رفتم بیمارستان بعد معاینه به دکترم زنگ زدن گفتن بستریش کنین یکی دو ساعت بعد اومدن بالا سرم اینقدر درد داشتم می گفتم فقط یه کاری کنین من زایمان کنم😂 دکترم دارو و آمپول هارو نوشت و رفت اما خدا خیرشون بده خیلی به فکر مریض هاشون هستن زنگ میزدن و حال مریض و دارو هارو می گفتن چی بدین چه ورزشی بدین قبل بستری شدنم 6تا آمپول که هر سه تا رو باهم زدم که زودتر ریه های جنین تشکیل بشه تا شب درد کشیدم فردا صبحش دکترم اومد بالا سرم دید انقباض هام بیشتر شده بعد معاینه گفت بچه مکونیال شده یعنی مدفوع کرده باید همین الان سزارین اورژانسی بشه منو میگی دست و پاهایم می لرزید 😢منو با بلانکارد بردن اتاق عمل خیلی ترسیده بودم دو دقیقه نکشید که بیهوش شدم ساعت 10صبح رفتم اتاق عمل ساعت 3بهوش اومدم تو بخش ریکاوری پرستار میگفت پسرتو نگاه کن اما من اصلا ندیدمش فقط صورتش رو که رو صورتم گذاشتن حس کردم خدا رو شکر بخیر گذشت آقا محمد حسن ما با وزن 2کیلو 300به دنیا اومد اما خداروشکر تو دستگاه نذاشتن ریه هاش تشکیل شده بود شیر هم با سرنگ بهش میدادم زردی هم که تا دلت بخواد داشت😁 بعد زایمانم یکسره تو راه دکتر برا بچم بودم چون نارس بود وزن کم میکرد به جا که زیاد کنه😂 الان می خندم اما اون موقع همش گریه میکردم آخه یه بار 7ساعت بود بیدار نمی شد شیر بخوره انگار بیهوش بود اشک همه رو در آورد باز هم متوسل خدا و اهل بیت شدم که بیدار شد و سینه رو گرفت دکترنوزادان می گفت این بچه 5یا6ماه از بچه های عادی دیر تر حرکت هاش رو انجام میده چون زود به دنیا اومده خییلی غصه خوردیم اما خداروشکر آقا پسرم مثل یه بچه عادی همه حرکت هارو انجام میده الانم اینقدر شر و اذیت میکنه که همه از دستش فراری ان😁 از من میشنوین توکلتون به خدا باشه اون بخواد میشه نخواد نمیشه من خالم 6ماهه حامله بود یکم سر خورد افتاد زمین بچش سقط شد در حالیکه یکی دیگه بود اونم همینجوری خورد زمین بچش موند ان شاءالله که تمام مامانایی که منتظر بچه ان دامنشون سبز بشه به امید خدا و اهل بیت🤲التماس دعا ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄                  @farzandbano