برگ آخر
زندگی
گرچه
تکدرخت پرشکوفه
یا تکیدهای
در حیاط خانههای ماست،
مرگ
برگ آخر تمامی شناسنامههاست!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
لابهلای خاطرات و عکسهای رنگباخته
در کنار ساعتی که زنگ مرگ را نواخته،
آنطرف…میان قاب عکس مانده در غبارها
چهرهایست کودکانه با تبسّمی گداخته
کودکی که سهم او همیشه از قمار سرنوشت
طعم باختهای برده بود و بردهای باخته
کودکی شبیه من، شبیه تو، شبیه هیچکس
مثل نقشهای مبهمی که ابر و باد ساخته...
زندگی برای ما همیشه صعب بود و سهمگین
مثل رقص مرگ در میان تیغهای آخته
گاه دل سپردهایم، صادقانه، مثل مرغ عشق
گاه دل بریدهایم، بیبهانه، مثل فاخته
کاش آشنا نمیشدیم … یا جدا نمیشدیم
کاش میشناختیمت آی… حسّ ناشناخته
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
لابهلای خاطرات و عکسهای رنگباخته
در کنار ساعتی که زنگ مرگ را نواخته،
آنطرف…میان قاب عکس مانده در غبارها
چهرهایست کودکانه با تبسّمی گداخته
کودکی که سهم او همیشه از قمار سرنوشت
طعم باختهای برده بود و بردهای باخته
کودکی شبیه من، شبیه تو، شبیه هیچکس
مثل نقشهای مبهمی که ابر و باد ساخته...
زندگی برای ما همیشه صعب بود و سهمگین
مثل رقص مرگ در میان تیغهای آخته
گاه دل سپردهایم، صادقانه، مثل مرغ عشق
گاه دل بریدهایم، بیبهانه، مثل فاخته
کاش آشنا نمیشدیم … یا جدا نمیشدیم
کاش میشناختیمت آی… حسّ ناشناخته
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
زمستان زمین
کاش انسان نغمۀ خاطرفراموشی نبود
جز ترنّمهای دل در پردۀ گوشی نبود
در دل انسان اجاق زندگی میسوخت، گرم
عشق در کانون دلها شمع خاموشی نبود
او صدفها را رها کرد و خزفها را گرفت
در حقیقت آدمی صیّاد باهوشی نبود
عصر یخبندان به جا میماند تا امروز اگر
در زمستان زمین گرمیّ آغوشی نبود
عاشقان بیشک به دنیا زندگی بخشیدهاند
گل نمیرویید اگر خون سیاووشی نبود
تلخها تکثیر میشد، شهدها میشد شرنگ
در کویرستان اگر رند عطشنوشی نبود
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
شب از نیمه میرفت و من تشنه بودم
و میسوخت در هُرم تب تاروپودم
تو بودیّ و چشم تو بود و سیاهی
اگر چشم در چشم شب میگشودم
خیالت چنان شعلهای بر دلم ریخت
که برخاست از دوزخی تفته دودم
و شب بر تمام تنم سایه گسترد
درآمیخت با تاروپود وجودم
شبی دیگر آمد… و من بار دیگر
اسیر همان سایههای کبودم
شبی کاش چون شاعران قدیمی
شب گیسوان تو را میسرودم
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
شب زیتونی چشمان عاشق را روایت کن
مرا درگیر آن آیینههای بینهایت کن
بهرغم ابرهایی که گذشتند و نباریدند
برای ساقههای تشنه باران را روایت کن
کسی از خوابهای کودکان پروانه میدزدد
بیا پروانه ها را در دل شبها حمایت کن
به تیغ بیدریغ و دشنههای تشنه خوکردی
به درد بیعلاج عشق هم یکچند عادت کن
نمک گر در بساط زخم و بیداری نمییابی
به شور اشکهای دیده سامان جراحت کن
بگو در روزهای آتش و طوفان چه میبینی
یک امشب از صبوری دست بردار و شکایت کن
همانند درختان صبور رسته در صحرا
در اوج تشنهکامی سبز باش و استقامت کن
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
آرامش
سیمای تو را دیدم و با خود گفتم
من عاشق این لطافت هنگفتم
ایکاش همانگونه که او آسوده
جان داد، من آسوده شبی میخفتم!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
فمنیسم زبانی!
اخیراً مباحث فمنیستی وارد عرصۀ زبان هم شده و در کشورها و فرهنگهای مختلف برخی به بهانۀ تمایزهای زبانی بین الفاظ مذکّر و مونّث و قوانین جداگانهای که در زبانهای گوناگون در این زمینه هست و تفاوت واژههایی که بر زن و مرد دلالت دارد، این موضوع را به فرهنگ مسلّط مردسالاری نسبت میدهند و خواستار تغییراتی در قوانین صرفی و نحوی و کاربردهای لغوی شدهاند.
واقعیّت این است که زبان یک حقیقت انسانی و فراجنسیّتی است، امّا اگر بخواهیم تفکیکی در زمینۀ نقش زنان و مردان در حوزۀ زبان قائل شویم، باید بیتردید بگوییم که نقش زنان در شکلگرفتن زبان جدّیتر بوده است. همۀ ما زبان را از مادر آموختهایم که
یکحرف و دوحرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
زنان در سراسر دنیا بهترین کاربران زباناند و قواعد آن را دقیقتر و سالمتر از مردان به کار میبرند. به همین دلیل است که مجریان و گویندگان زن در همۀ رسانههای جهان موفّقتر و تواناترند. بنابراین اگر بخواهیم برای زبان سرشت جنسیّتی قائل شویم، باید آن را بیشتر دارای سرشتی زنانه بدانیم؛ اگرچه، همانطور که گفتیم، زبان حقیقتی انسانی و فراجنسیّتی دارد.
دربارۀ واژۀ «مرد» در زبان فارسی و صیغۀ مذکّر در بسیاری از زبانهای جهان باید عرض کنیم که این کلمه دارای دو مفهوم است:
الف) مفهوم عامّ به معنی انسان. این مفهوم از واژۀ مرد و صیغۀ مذکّر بهصورت یکسان بر زن و مرد دلالت دارد.
ب) مفهوم خاصّ، به معنی فرد مذکّر که این معنی معمولاً وقتی از کلمه فهمیده میشود که قرینهای حالی و مقالی در عبارت وجود داشته باشد.
بنابر آنچه گذشت، جایگزینکردن «فرد» یا هر واژۀ دیگری به جای "مرد"، خصوصاً در متون گذشتگان، هم نوعی تحریف و تصحیف است و هم نشانۀ ناآگاهی ما از سرشت زبان و کاربردهای آن است و هم خبر از غلبۀ نوعی ذوق فمنیستی بر فضای صداوسیما میدهد.
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#زبان_فارسی
#فمنیسم_زبانی
#فمنیسم
#اردشیر_رستمی
#سروش_صحت
#کتاب_باز
#صدا_و_سیما
@faslefaaseleh