eitaa logo
فصل فاصله
313 دنبال‌کننده
357 عکس
39 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌ها و سروده‌های محمّدرضا ترکی تماس با ما: @Mrtorki
مشاهده در ایتا
دانلود
به چه کسی رای نمی‌دهم؟ بیزارم از این تهی‌تر از خالی‌ها این وعده‌فروش‌ها و پوشالی‌ها جنجال نشانۀ دروغ است و فریب من رای نمی‌دهم به جنجالی‌ها چون گرگ گرسنه تیز کرده دندان دلخوش به فریب دادن پیر و جوان در کیسه به‌جز شعارشان چیزی نیست من رای نمی‌دهم به خالی‌بندان! از کرد و بلوچ و تالش و ترک و عرب داریم همیشه نام ایران بر لب ایران وطن من است تا هستم و هست من رای نمی‌دهم به تجزیّه‌طلب! راهی‌ست که آغشته به خون یاران در پشت سرش ننگ و سقوط انسان در پیش شکوه و شوکتی بی‌پایان من رای نمی‌دهم به برگشتن از آن! دارند زبان تلخ، چون مار، گزان کس را نه امان و راحتی هست از آن چون بهره ندارند از اخلاق و ادب من رای نمی‌دهم بدین بی ادبان! 🆔️ @faslefaaseleh
دیروز گذشت، وقت فردای شماست یک قلّه شکوه پیش پاهای شماست در گوش زمانه نامتان پیچیده‌ست چشمان جهانیان به آرای شماست! 🆔️ @faslefaaseleh
مناظره! یکی نقشۀ کار را می‌کشید یکی طرح تکرار را می‌کشید یکی از سحر گفت و از روشنی یکی هم شب تار را می‌کشید یکی طرح و برنامه و راه داشت یکی حجم دیوار را می‌کشید یکی از کله‌گوشۀ گل سرود یکی شوکت خار را می‌کشید یکی گفت از روزگار وصال یکی حسرت یار را می‌کشید یکی گفت از افتخار و جهش یکی ذلّت و عار را می‌کشید یکی دولت سوم شیخ بود یکی گوش اشرار را می‌کشید یکی در فضایی که ترسیم کرد همه کوشش و کار را می‌کشید، یکی نیز می‌گفت "ناممکن" است به سر ابر انکار را می‌کشید یکی انتظار ثباتی که نیست در آشفته‌بازار را می‌کشید پس از نقشۀ حذف یارانه‌ها سکوت خریدار را می‌کشید! یکی بر ورق "مار" را می‌نوشت یکی صورت مار را می‌‌کشید! 🆔️ @faslefaaseleh
به چه کسی رای نمی‌دهم؟ بیزارم از این تهی‌تر از خالی‌ها این وعده‌فروش‌ها و پوشالی‌ها جنجال نشانۀ دروغ است و فریب من رای نمی‌دهم به جنجالی‌ها چون گرگ گرسنه تیز کرده دندان دلخوش به فریب دادن پیر و جوان در کیسه به‌جز شعارشان چیزی نیست من رای نمی‌دهم به خالی‌بندان! از کرد و بلوچ و تالش و ترک و عرب داریم همیشه نام ایران بر لب ایران وطن من است تا هستم و هست من رای نمی‌دهم به تجزیّه‌طلب! راهی‌ست که آغشته به خون یاران در پشت سرش ننگ و سقوط انسان در پیش شکوه و شوکتی بی‌پایان من رای نمی‌دهم به برگشتن از آن! دارند زبان تلخ، چون مار، گزان کس را نه امان و راحتی هست از آن چون بهره ندارند از اخلاق و ادب من رای نمی‌دهم بدین بی ادبان! 🆔️ @faslefaaseleh
✳ جلسات خاقانی‌شناسی در حوزۀ هنری شنبه‌ها یک هفته در میان از ۳۰تیرماه 🆔️ @faslefaaseleh
امام باقر ع: إنَّ أَصْحَابَ جَدِّىَ الْحُسَیِنْ لَمْ یَجِدُوا ألَمَ مَسِّ الْحَدِیْدِ [یاران جدم حسین هرگز درد شمشیر را بر پیکر خویش احساس ‌نکردند.] گفتی: عجيب نيست كه مردان كربلا گشتند شرحه‌شرحه و رنجی نديده‌اند؟ باور نمی‌كنم كه بر آن چهره‌های سرخ هنگام مرگ چين و شكنجی نديده‌اند گفتم: زنان مصر چگونه در آزمون دستی بريده‌اند و ترنجی نديده‌اند؟! مردان مرد نيز به ميدان تیغ‌ها نه رنج، بلکه تابش گنجينه ديده‌اند از شش جهت رهاشدگانِ دچارِ عشق لطفی در این سرای سپنجی ندیده‌اند آنان که عاشقانه سرودند از حسین خود را اسیر قافیه‌سنجی ندیده‌اند 🆔️ @faslefaaseleh
* ظاهرا عمان از آن نگاه‌های دیگر هم برای تأثیر گذاری استفاده می‌کند. بله، اما وجه غالبش نگاه عرفانی است که دیگران به این شکل به این مسئله نگاه نکردند. * در مجموعه خودتان کدام قسمت را بیشتر دوست دارید؟ من همه‌اش را دوست دارم و بارها و بارها آن را خوانده‌ام. این منظومه طوری است که مخاطب را از ابتدا تا پایان جذب خودش می‌کند. یعنی جایی از آن نیست که آدم احساس بکند سخن از اوج فرود آمده است. عمان سامانی راوی یک روایت جذاب و شیرین است که به طور مستمر خواننده را با خودش درگیر می‌کند. *کدام بخش شما را متأثر می‌کند؟ مثلا آن‌بخش علی‌اکبر خیلی تاثیرگذار است. بستگی به حال و هوای آن لحظه خواننده دارد. این شعر از لحاظ فنی خیلی زیباست. یعنی در واقع صنایعی که آنجا به کار رفته است، ایهام‌هایی که وجود دارد، تأثیرگذار است و به اصطلاح ناخن به دل می‌زند. به صورت تفال هم باز بکنید شیرین هست و خواندنی. به هر حال از آثاری است که با اینکه حجم فراوانی هم ندارند، اما دلنشین‌اند. و این اوج کار عمان است، در واقع عمان اگر هیچ اثر دیگری غیر از این نمی‌سرود باز هم یکی از برترین منظومه‌های زبان فارسی را آفریده بود. * اگر عمان سامانی نداشتیم چه می‌شد؟ یعنی اگر این‌منظومه یا کسی به این نام در ادبیات ما نبود، امروز چه نداشتیم؟ کلیت ادبیات فارسی به‌اصطلاح جورچین رنگارنگ و گسترده است؛ یک پازل بزرگ. اگر هر کدام از این بزرگان نبودند قطعه‌ای از این تصویر ناقص بود و قطعاً یک بخش خیلی دلنشین و شیرین و ماندگار این پازل با وجود عمان سامانی و گنجینه الاسرارش پر شده است. نمی‌توانیم بگوییم اگر عمان نبود، مثلاً ادبیات فارسی نابود می‌شد. نه، قطعاً این‌گونه نیست. اما اگر نبود، یک‌حفره داشتیم. باید یک نگاه لطیف عارفانه هم به ماجرای شهادت امام حسین، علیه السلام، بشود، که عمان این کار را کرده است. به هر حال نبودنش یک خسران بزرگ بود و بودنش هم بخشی از آن جورچین را که یک تصویر خیلی زیبایی هم هست و چند بعدی است و خیلی گسترده است، تکمیل می‌کند. * یک‌سوال در مورد عمان سامانی و کسانی که شعرهای آئینی یا شعرهایی با این مشرب فکری دارند؛ سعدی را ما به عنوان یک شاعر آئینی نمی‌شناسیم ولی خیلی حدیث و آیه آمیخته با شعر سعدی است. به‌نظرتان می‌توان گفت اگر عمان سامانی را نداشتیم، ادبیات آیینیِ عارفانه را نداشتیم؟ زبان فارسی و ادبیات فارسی خیلی عمیق‌تر و گسترده‌تر از آن است که با نبودن یکی از این شخصیت‌ها یا چند تا از این‌ها دچار آسیب جدی و اساسی بشود. این شخصیت‌ها بودنشان خیلی برکت داشته و اگر نبودند اینطور نبود که این زبان و این ادبیات نابود بشود یا دچار خسران اساسی بشود. خیلی از شاعران بزرگ هم بودند که مثلاً در دوران مغول یا غیر آن، آثارشان کاملاً یا به‌صورت گسترده، از میان رفته و ما فقط اسمی از برخی از آن‌ها را به خاطر داریم. یا حتی همین شاعرانی هم که هستند، بسیاری از آثارشان در دست ما نیست. از رودکی مگر چقدر بیت به دست ما رسیده؟ اینها وجودهای خیلی عزیز و شریف و ذی‌قیمت و ارزشمندی بودند، اما فقدانشان طوری نیست که کلیت زبان فارسی را که زبان خیلی ریشه‌داری است به خطر بیندازد. هیچ کدام از این‌ها آفریننده زبان فارسی نبودند یا در واقع حیات بخش به این زبان نبودند؛ زبان فارسی و توانمندی‌هایی که در زبان هست به آنها کمک کرده برای آفرینش. * یعنی قابلیت زبان فارسی این توان را برای آفرینش زیبایی و شعر برایشان فراهم کرده است. حتی اگر کسی با زبان فارسی آشنا نباشد، وقتی این زبان را می‌شنود احساس می‌کند یک زبان نرم و آهنگین با یک موسیقی خیلی لطیف را می‌شنود. حتی اگر هیچ نفهمد که چه گفته می‌شود؛ در واقع مثل بعضی از زبان‌ها نیست که زمخت باشد، دشوار و دشخوار باشد، این زبان ذاتاً زبانی‌ست که خیلی ادبیات‌آفرین است، زیبایی آفرین است. شما اگر شعر را درست، با آن طنطنه و موسیقی که زبان فارسی دارد، برای کسی که مطلقاً زبان فارسی نمی‌داند بخوانید او حداقل از موسیقی کلام لذت خواهد برد و احساس می‌کند این اصواتی که می‌شنود یک اصوات کاملاً متفاوت است. به هر حال تمام این شاعران و تمام این بزرگان، همه سخنگویان یک فرهنگ‌اند. خیلی تفاوت بنیادین بین فردوسی و حافظ و سعدی و نظامی و خاقانی و عطار و خیام و هیچ کدام از اینها نیست. یعنی همه اینها سخنگویان یک فرهنگ هستند با الحان مختلف، با نت‌های متفاوت. در واقع بخشی از این ارکسترند که در آن همه با هم همگون و همنوا هستند؛ همه این‌ها از آن اول بگیرید تا مثلاً بهار و مهرداد اوستا و شاعران بزرگ روزگار ما. این‌ها همه در واقع اهل یک قبیله هستند 🆔️ @faslefaaseleh
ترور یک تروریست! گفتند در کشاکش یک روز پرخروش خون جوان ساده‌دلی آمده به جوش می‌خواسته که نفله نماید ترامپ را سازد به سوگ همسر او را سیاهپوش آمد به سوی محفل او با خروش و خشم یک قبضۀ سلاح فکنده به روی دوش [چون خانواده هست نمی‌گویمت چه گفت] پرسید این ذلیل‌شده، این ترامپ کوش؟! او را که دید دست به سوی سلاح برد کرد از کمین مرگ خدنگی روانه سوش! تیرش نگشت کارگر و از قضا فقط سابیده گشت گوشۀ گوش درازگوش! بی‌چاره آن جوان نگون‌بخت جان سپرد شد آبکش که تا نکند قصد لاش‌ولوش باشد سرش به کار خودش، مثل دیگران کاری دگر نداشته باشد به این وحوش! این تیر بود سیلی سختی به گوش کر گوشی که بود منطق و انصاف‌نانیوش این تیر صحنه‌سازی اگر نیست، لاجَرَم هشدار دیگری است بدین مردک چموش یعنی که مرگ از همه سو در کمین توست تصویر مرگ را بنگر بی‌خش و رتوش! حیف است ساده جان بسپارند ظالمان دریایی از عذاب و مصیبت نکرده نوش نفرین نمی‌کنم که خدایا ترامپ را نابود کن به تیر بلا یا به مرگ موش من نوع مرگ را به تو وامی‌نهم تو خود او را ببر به قعر همان‌جا که جرج بوش...! حیف از سروده‌ای که حرام ترامپ شد ارزش نداشت این‌همه این مرد خودفروش! 🆔️ @faslefaaseleh
وقتی حسین مظهر آزاده بودن است باید به شیعه بودن خود افتخار کرد! 🆔️ @faslefaaseleh
قال رسول الله، صلی الله علیه و آله: حسینً منّی و انا مِن حسین. چنین گفت پیغمبر آن نورِ عین حسین از من است و منم از حسین 🆔️ @faslefaaseleh
حوزه هنری - 📷 نخستین جلسه از سلسله درس‌گفتارهای«شناخت زبان خاقانی» 📷 نخستین جلسه از سلسله درس‌گفتارهای«شناخت زبان خاقانی» نخستین جلسه از سلسله درس‌گفتارهای «شناخت زبان خاقانی» با ارائۀ دکتر محمدرضا ترکی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، شاعر و پژوهشگر ادبی، با محوریت موضوعی«چرا باید خاقانی بخوانیم؟» در سالن سلمان هراتی برگزار شد. https://news.hozehonari.ir/photo/48568/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C 🆔️ @faslefaaseleh
✳ رهروان این شب دراز در جهان ما روزنامه‌ها روزنامه نیستند هیچ‌گاه‌نامه‌اند راویان قصّه‌های خسته از ادامه‌اند شاعران سال‌هاست جز سکوت شعر تازه‌ای نگفته‌اند راویانشان چون مگس در میان تارهای عنکبوت خفته‌اند سال‌هاست باوجود جنگ‌ها و قتل عام‌ها اتّفاق تازه‌ای که روزگار را تکان دهد یا به خفتگان غارهای مرگ جان دهد رخ نداده است ساعت زمان در غبار غفلت قرون ایستاده است گوش مردم جهان پر شده‌ست از طنین طبل‌های مرگ بارش گلوله‌ها مثل بارش تگرگ چشم مردم زمان پر شده‌ست از به ریشه خوردن تبر گریه‌های بی‌ثمر آه‌های بی‌اثر از سقوط بی‌شمار برگ... فیلسوف‌ها قرن‌هاست قصّه‌گوی خواب‌های غفلت‌اند؛ گرچه آدمی هیچ‌گاه خواب راحتی نداشته‌ست رنج برده است و استراحتی نداشته‌ست آن‌که در میان انفجارهای هولناک مرگ‌های دردناک غافلانه خفته است خفته نیست مرده است و در میان این مغاک جان سپرده است! صور رستخیز هم به هم نمی‌زند خواب مردگان خفته در غبار را آن‌که خویش را به خواب می‌زند چشم بسته است تا نبیند احتضار را مرگِ چشمه در غروب شوره‌زار را... در جهانِ خفتگانِ شبزده مردگان تبزده چشم‌ها همیشه بسته‌ است غیر چشم‌ مرگ تا رصد کند چشم‌های باز را رهروان هوشیار این شب دراز را... باید ایستاد و پاک کرد خاک را از عفونت تجاوز و دروغ باید ایستاد و این قبیله را به جای خود نشاند باید ایستاند چرخۀ سیاه داغ‌های بی‌رویّه را داغ "حاج محسن" و هنیّه را! 🆔️ @faslefaaseleh
شعر!؟ بارانی از تغزّل رگباری از تخیّل رنگین‌کمانی از گل بازیّ نور و باران... دامانی از ترانه احساس عاشقانه هوهوی عارفانه از صوفی‌ای غزلخوان... آواز دلشکسته بغض گلوی خسته اشکی به خون نشسته در کوچه‌های مژگان... چون ماهی‌ای‌ست لغزان در دست‌های لرزان این است شعر، این "آن" این خلسۀ گریزان... رویای چشم بی‌خواب گاهی روانتر از آب چون کیمیای نایاب در شهر قلبکاران...* شعر است تیغ برّان وقت مصاف شیطان یا دشنه‌ای‌ست خونین در گُرده‌گاه انسان؟! *از شهر قلبکاران این کیمیا نخیزد (خاقانی) 🆔️ @faslefaaseleh
سیاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی ارتباط گسترده‌ با دانشگاه‌هاست https://ana.ir/fa/news/927757/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%AF%D8%A8-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%DA%AF%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%AF%D9%87--%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B3%D8%AA محمّدرضا ترکی: سیاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی ارتباط گسترده‌ با دانشگاه‌هاست. به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، مدیران گروه‌های زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی ازبخش‌های مختلف فرهنگستان زبان و ادب فارسی بازدید کردند. عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و سردبیر نشریۀ نامۀ فرهنگستان در این نشست به شکاف بین نسل‌ها پرداخت و گفت: برخی از دوستان ما که معلم مدارس هستند و با کودکان و نوجوانان سروکار دارند به‌صراحت می‌گویند زبان آنان با زبان ما متفاوت است و این شکاف زبانی و نسلی روزبه‌روز شدیدتر می‌شود و راه مفاهمه بین نسل‌ها دشوارتر می‌شود. محمدرضا ترکی افزود: سیاست فرهنگستان در سال‌های اخیر این بوده که ارتباطاتی گسترده‌تر با دانشگاه‌ها داشته باشد. ما اکنون با دو گلوگاه بسیار مهم در زمینۀ زبان فارسی مواجه هستیم: نخست رسانه‌ها که امروزه دست‌نایافتنی‌تر و تسلط‌ناپذیرتر شده‌اند و گلوگاه مهم‌تر دانشگاه‌ها هستند. 🆔️ @faslefaaseleh
محمدّرضا ترکی در سومین جلسه درس‌گفتارهای «آنی با خاقانی»: زندگی و زمانه خاقانی و حوادث تاریخی تأثیرگذار بر شعر او دکتر محمدرضا ترکی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، شاعر و پژوهشگر ادبی، در سومین جلسه از سلسله درس‌گفتارهای«آنی با خاقانی»، شناخت دقیق زمینه‌ای تاریخی که یک شاعر یا نویسنده در آن زیسته را برای فهم متن آن شاعر یا نویسنده بسیار ضروری و اساسی دانست و گفت: حوادث روزگار و زندگی آفریننده متن به ما در فهم متون خیلی کمک می‌کند و باید به مرجع ضمیرها در عبارات شاعران پی ببریم و به همین دلیل است که به سال‌شمار بستر تاریخی زندگی شاعران یا نویسندگان می‌پردازیم. به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، دکتر محمدرضا ترکی با اشاره به تاریخ‌مندی متون ما گفت: برخی پژوهشگران ما خیلی از موارد در خصوص درک متن شاعر یا نویسنده را رصد می‌کنند اما به خاطر عدم توجه به سیر و زمینه تاریخی پدیدآورنده متن به نتیجه مطلوب نمی‌رسند https://news.hozehonari.ir/news/48715/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%AB-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%AA%D8%A3%D8%AB%DB%8C%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1-%D8%B4%D8%B9%D8%B1%D8%B4 🆔️ @faslefaaseleh
آه‌های چاه! پیش رویمان سنگلاخ خارزارهای خالیِ فراخ هرچه رنج می‌کشیم گام‌هایمان هیچ‌جا نمی‌رسد نعره‌هایمان مثل آهِ چاه همچنان به گوش‌ها نمی‌رسد بی‌رسانه حسرتی شکفته بر لبیم کربلای بی‌حضور زینبیم! 🆔️ @faslefaaseleh
به زخم پیکر زیتون، به بغض لیموها به داغ لاله، به خون گلوی شب‌بوها به بال‌های کبوتر که غرقه در خون است به زخم‌های نشسته به پیکر قوها به یال‌های پریشان و زخمی اسبان به ردّ جاری خون در نگاه آهوها به گونه‌های به خون‌سرخ از جراحت عشق به زخم تیغِ نشسته میان ابروها به فرق‌های حنابسته در عروسی خون قسم به طرّۀ در خون‌خضاب گیسوها به بغض شیعه که دیری‌ست در گلو مانده به بازوان کبود شکسته‌پهلوها که تیغ حیدر اگر در نیام خود جنبد اثر نماند از این برج‌ها و باروها نشان خیبر صهیون به جا نخواهد ماند چنان‌که نام و نشان نتانیاهوها! 🆔️ @faslefaaseleh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاطم‌های اشک شور ما بودند دریاها و پهناهای دلتنگی ما بودند صحراها به خود گفتیم فرداهای چون آیینه در راه‌اند ولی آیینۀ امروز ما بودند فرداها گمان کردیم معنایی ندارد زندگی ‌کردن به‌غیر از شانه خالی کردن از تشویش معناها گمان کردیم این دنیای پر امّا سزاوار است که خالی باشد از تردیدِ امّاها و آیاها ولی بی‌رنج ممکن نیست در این خاک آسودن ولی بی‌موج بی‌معنی است پیوستن به دریاها 🆔️ @faslefaaseleh
پاییز عشق ما به زمستان رسیده است سیلاب اشک دیده به دامان رسیده است آب از سرم گذشت، ولی تشنه‌ام هنوز موج سراب بر لب عطشان رسیده است باید تمام خاطره‌ها را به خون کشید حج در منای عشق به قربان رسیده است آسان نیامدی که بگویم به‌سادگی از کف برفت، چون به کف آسان رسیده است بی‌تو به اضطراب دریدن دچار شد دستم اگر به چاک گریبان رسیده است فرق است بین کارد که بر استخوان رسید با دشنۀ فراق که بر جان رسیده است گفتم به‌گریه عشق به پایان نمی‌رسد دیدم که مثل عمر به پایان رسیده است 🆔️ @faslefaaseleh
نشان دادی ای مرد با خون خود که با چوب هم می‌توان جنگ کرد و با یک کلاشینکف بی‌فشنگ و معیوب هم می‌توان جنگ کرد و با روحی آن‌گونه از درد و داغ پرآشوب هم می‌توان جنگ کرد اگر کربلا اسوه‌ باشد تو را چنین خوب هم می‌توان جنگ کرد و زیر سم اسب‌ها چون حسین لگدکوب هم می‌توان جنگ کرد که گفته که غالب شدن نصرت است که مغلوب هم می‌توان جنگ کرد اگر صبر باشد دلیل ظفر چو ایّوب هم می‌توان جنگ کرد 🆔️ @faslefaaseleh
"تیغ" تزویر گاهی بشر چه حال بدی دارد در زیر پوست دیو و ددی دارد با جان پرتعفّن خود از کذب گندیده، ملتهب‌جسدی دارد یک عضو راست در شکم او نیست آخر دروغ نیز حدی دارد! گویی که حق به جانب او تنهاست از آسمان به کف سندی دارد از آسمان؟ به کف؟ سندی؟! هرگز آیا دروغ مستندی دارد؟! انگار او مجسّمۀ کذب است انگار کذب کالبدی دارد در عین ادّعای یقین هرگز باور مکن که معتقَدی دارد! مرداب پرتلاطم تزویرش وقت نماز جزر و مدی دارد گاهی به شانه چفیه می‌اندازد بهر کلاه خود نمدی دارد گاهی گرفته بر کف خود تسبیح قل یا هواللَهش احدی دارد در اصل "یا صنم" به زبان اوست تو در گمان که "یا صمد"ی دارد گور حقیقت است وجود او در جان خویشتن لحدی دارد "شمشیر" زنگ‌خوردۀ تزویر است از ظلم و جور زخمزدی دارد سلول‌های اوست سیه‌چالی در خویش محبس ابدی دارد 🆔️ @faslefaaseleh
ورشکسته! مانند خری لنگ که در گِل شده است اوضاع نتانیاهو مشکل شده است از ارزش پول او چه گویم که شِکِل بی‌قدرتر از قیمت پشکل شده است! 🆔️ @faslefaaseleh
هدایت شده از فصل فاصله
سفرنامۀ رنج ما را خدا در این شب ظلمت رها نکرد در کوچه‌های بستۀ حیرت رها نکرد در لحظه‌های تلخ و نفس‌گیر گم‌شدن سرگشته را بدون هدایت رها نکرد راند از بهشت آدم و گندم بهانه بود او را در آن سراچۀ غفلت رها نکرد نوحی هزارسال فراخواند خلق را وی را در آن نواحی غربت رها نکرد او را کشاند در دل طوفان و لحظه‌ای در موج‌خیز لُجّۀ وحشت رها نکرد حتّی کشید در دل آتش خلیل را امّا در آن شرار شرارت رها نکرد یعقوب را به کلبۀ احزان اگر نشاند او را در آن سرای مصیبت رها نکرد موسای درمحاصره را تا به نیل برد امّا میان نیل هلاکت رها نکرد برد آبروی مریم معصومه را، ولی در تنگنای آن‌همه تهمت رها نکرد عیسای پاک را به سر جُلجُتا کشاند امّا بدون لطف و عنایت رها نکرد آن شب رسول بود و بسی تیغ آخته او را میان موج عداوت رها نکرد او را کشاند در دل یک غار هولناک امّا به دام اهل شقاوت رها نکرد جز ‌تار عنکبوت نشد یار غار او او را بدون پردۀ عصمت رها نکرد از جمع دوستان دل‌آگاه خویشتن کس را به خواب رخوت و راحت رها نکرد گندیدن است آفت ماندن در این جهان ما را رماند و در دل آفت رها نکرد یاریّ او که می‌رسد از راه، ناگزیر مظلوم را بدون حمایت رها نکرد دستی که خاضعانه به سویش دراز شد آن دست را بدون اجابت رها نکرد @faslefaaseleh
اشغال سوریه چندی‌ست که صبح شامیان شام شده سوریّه اسیر دام ایّام شده بی‌چاره دمشق با همه آبادی ویرانه‌تر از خرابۀ شام شده 🆔️ @faslefaaseleh
هدایت شده از فصل فاصله
کرسی تاچند در انتظار کرسی دل‌ها شده بی‌قرار کرسی داری تو سراغ هیچ‌جایی دل‌چسب‌تر از کنار کرسی در سردی روزهای برفی گرم است چه کاروبار کرسی! شومینه کجا رسد به پای گرمای بهاروار کرسی بیهوده گمان مکن که طی شد دوران پرافتخار کرسی ایرانی و سنّتی‌ست برخیز باید بشویم یار کرسی با گرمی عشق بی‌نیازیم هرچندکه از شرار کرسی، ای‌کاش تو باشی و من و عشق بی‌واسطه در حصار کرسی @faslefaaseleh
هدایت شده از فصل فاصله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خرمن عمر خوشه‌چینی بکنیم نه کینه، که مهرآفرینی بکنیم ای دل، شب چلّه شد، نشستن تا چند؟ با دوست بیا چلّه‌نشینی بکنیم @faslefaaseleh
ای دل، شب چلّه شد، نشستن تا چند؟ با دوست بیا چلّه‌نشینی بکنیم هدیۀ یلدایی استاد به دوستان "فصل فاصله"🌺 🆔️ @faslefaaseleh