eitaa logo
فصل فاصله
322 دنبال‌کننده
384 عکس
47 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌ها و سروده‌های محمّدرضا ترکی تماس با ما: @Mrtorki
مشاهده در ایتا
دانلود
شهر شهر کلاغ و گربه شده موش‌هایش ببین چه فربه شده موش نه موشک است انگاری بس‌که سرحال و ضدّضربه شده چنگ و منقار آن کلاغ سیاه تیز و برّنده مثل حربه شده از کنارم گذشت روباهی رام و آرام‌ همچو گربه شده سگ ولگرد کوچه می‌غرّد از هیاهوش گوش کر بشده! @faslefaaseleh
دوست عزیز من احسان اولیایی از هوش مصنوعی درخواست کرده شعری به زبان فارسی درمورد امید بگوید. هوش مصنوعی این درخواست را اجابت کرده و فی‌البداهه شعری در این زمینه سروده‌است! شعر ماشینی تولیدشده از بسیاری اشعاری که سرایندگان تازه‌کار سرهم‌می‌کنند چیزی کم ندارد! آقای اولیایی سپس از هوش مصنوعی خواسته‌ که شعرش را با وزن مستفعلن (بحر رجز) بگوید. پاسخ هوش مصنوعی نشان می‌دهد که عروض ایشان هنوز قوی نیست ولی احتمالا" با گذراندن چند واحد عروض در این زمینه هم توانمند خواهد شد! آقای اولیایی سپس درخواست کرده هوش مصنوعی شعری به سبک خیّام بگوید. نتیجه، فارغ از وزن، ازلحاظ معنایی از سبک حکیم خیّام چندان دور نیست. جناب اولیایی که لابد قصد سربه‌سرنهادن با هوش مصنوعی را داشته از او خواسته شعری هم به سبک عبید زاکانی بگوید. حاصل کار اگرچه در وادی طنز چندان موفقیّت‌آمیز نیست، امّا دست کم مودّبانه‌ است! در مجموع سروده‌های این هوش مصنوعی که ما تا حالا او را در حدّ یک موش مصنوعی خیال می‌کردیم نشان می‌دهد با یک ناظم تازه‌کار، امّا مستعد، در وادی ادبیّات روبه‌روییم که سطح کارش باتوجّه به فرصت و مقدار تجربۀ او قابل تامّل است و اگر پشتکار داشته باشد تا مدّتی بعد ابیاتی به سبکی نزدیک به خاقانی و بیدل هم خواهد سرود و شاید بتواند در شعر، مثل برخی شاعران عزیز معاصر، دکّان دونبشی، به نام "شعر ماشینی" تاسیس کند! نمونۀ سروده‌های هوش مصنوعی را با اجازۀ احسان عزیز در تصاویر پیوست منتشر می‌کنم. @faslefaaseleh
ما را بساز یا که خراب نگات کن با یک نگاه قلب مرا کیش و مات کن اندازه در کرشمه و مستی نگاه‌دار این دل شکستنی‌ست کمی احتیاط کن یک‌نقطه است قلب من و غرق در گناه فکری به حال دایرۀ منکرات کن چون بگذری برابر حافظ، تورا خدا رحمی بیا و بر دل شاخ نبات کن "شهری‌ست پر ز خوبی و خوبان ز شش‌جهت" جانا بیا رعایت برخی جهات کن! از اختلاف و فاصله باری دلم گرفت با ما بیا کمی بنشین اختلاط کن مثل همیشه این دل خلوت‌گزیده را شرمندۀ محبّت و لطف و صفات کن @faslefaaseleh
کار خودشونه! بحث ما بر سرِ اطفال فلسطینی بود واینکه رفتار تلاویو مجانینی بود، هلوکاستی که به‌پا کرد به بیمارستان به‌یقین کار نه هیتلر، نه موسولینی بود... ابلهی گفت که ویرانی آنجا حتما" کار یک عدّه تروریستِ فلسطینی بود! گفتم آن کودک مظلوم که شد خانه‌خراب در خیالات تو یک جوجۀ ماشینی بود؟! بمب‌هایی که فروریخته روی سرشان به گمان تو همه صوری و تزیینی بود؟! سیل خونابه که شد جاری و عالم دیدند، همه در چشم شما قطره‌ای از بینی بود؟! گفت: این‌ها همه کار خودشان است پدر! هر که گفته‌ست جز این حاصل بدبینی بود! آتش و بمب کجا بود؟! دروغ است همه همه‌اش نُقل و نبات و گل و شیرینی بود! مرگ اگر هست فقط مال جهاد است و حماس که یقین کشتنشان شیوۀ آیینی بود! تیری این بین اگر سوی فلسطینی‌ها شده شلیک همه مشقی و تمرینی بود! تازه هر موشک و هر بمب که پرتاب شده همه‌اش ساختۀ روسیه یا چینی بود!... دیدم از پرت‌وپلا گفتنِ بسیار انگار معدن پرت‌وپلا مردکِ مُرفینی بود! گفتمش درد تو دردی است که بی‌درمان است کاشکی مشکل تو مشکل بالینی بود! بحث با آدم بی‌وجدان کاری عبث است مشکلت کاش که بی‌عقلی و بی‌دینی بود! اگر این قوم به انصاف و شرف باور داشت اشک طفلان فلسطین چک تضمینی بود! @faslefaaseleh
animation.gif
حجم: 1.46M
برایم کمی چای دم می‌کنی مرا فارغ از هرچه غم می‌کنی کمی می‌نشینی کنارم، مرا رها از غم بیش و کم می‌کنی قدم می‌گذاری به تنهایی‌ام به این قلب شیدا کرم می‌کنی جنون می‌دمی در من از خنده‌ات ولی عشق را متّهم می‌کنی تو با این‌همه ناز و زیباییت به زن‌های عالم ستم می‌کنی من آنقدرها ساده‌دل نیستم تو با حرف‌هایت خرم می‌کنی! @faslefaaseleh
✳شاعر بی‌خواب! آورده‌اند شاعری پادشاهی را دید و شعری با این مضمون برایش خواند که من نه عاشقم و نه بیمارم، ولی هر شب بیدارم! پادشاه گفت: کسی که نه عاشق است و نه بیمار، امّا شب‌ها بیدار است، لابد دزد است؛ بگیریدش! شاعری نزد پادشاهی رفت گفت: بشنو به‌لطف گفتارم بنده آن شاعرم که شب‌همه‌شب تا سپیده‌دمان گرفتارم چشم بر هم نمی‌نهم یک‌دم گویی از رختخواب بیزارم کارم این است تا سحر هر شب بنشینم ستاره بشمارم خواب بسته‌ست رخت از چشمم گرچه نه عاشقم، نه بیمارم... شاه زد خنده‌ایّ و گفت: او را دزد غارتگری می‌انگارم! هست بیدار و نیست عاشق و زار؟! من چرا رهزنش نپندارم؟! تو مگر جغد شومی ای شاعر؟! یارب از شومی‌اش نگه‌دارم! تا نیفکنده‌ام تو را در بند زود بیرون برو ز دربارم! گفت شاها درست فرمودی بنده یک دزد سابقه‌دارم گرچه هرگز ندیده هیچ‌کسی وقت دزدی به روی دیوارم، لیک من سارق مضامینم رهزن لفظ و دزد اشعارم! حکم فرما که چون دگر دزدان دست برّند بر سر دارم شاه گفتا نکوتر آن باشد که زبانت به تیغ بسپارم! لیکن آن به که شاعران را من هرگز از خویشتن نیازارم تا نگویند بی‌محابا هجو بر سر کوچه‌ها و بازارم! 🔶️ قصّۀ ما به سررسید و دمید صبح و من تا هنوز بیدارم...! 🆔️ @faslefaaseleh
ترور یک تروریست! گفتند در کشاکش یک روز پرخروش خون جوان ساده‌دلی آمده به جوش می‌خواسته که نفله نماید ترامپ را سازد به سوگ همسر او را سیاهپوش آمد به سوی محفل او با خروش و خشم یک قبضۀ سلاح فکنده به روی دوش [چون خانواده هست نمی‌گویمت چه گفت] پرسید این ذلیل‌شده، این ترامپ کوش؟! او را که دید دست به سوی سلاح برد کرد از کمین مرگ خدنگی روانه سوش! تیرش نگشت کارگر و از قضا فقط سابیده گشت گوشۀ گوش درازگوش! بی‌چاره آن جوان نگون‌بخت جان سپرد شد آبکش که تا نکند قصد لاش‌ولوش باشد سرش به کار خودش، مثل دیگران کاری دگر نداشته باشد به این وحوش! این تیر بود سیلی سختی به گوش کر گوشی که بود منطق و انصاف‌نانیوش این تیر صحنه‌سازی اگر نیست، لاجَرَم هشدار دیگری است بدین مردک چموش یعنی که مرگ از همه سو در کمین توست تصویر مرگ را بنگر بی‌خش و رتوش! حیف است ساده جان بسپارند ظالمان دریایی از عذاب و مصیبت نکرده نوش نفرین نمی‌کنم که خدایا ترامپ را نابود کن به تیر بلا یا به مرگ موش من نوع مرگ را به تو وامی‌نهم تو خود او را ببر به قعر همان‌جا که جرج بوش...! حیف از سروده‌ای که حرام ترامپ شد ارزش نداشت این‌همه این مرد خودفروش! 🆔️ @faslefaaseleh
ورشکسته! مانند خری لنگ که در گِل شده است اوضاع نتانیاهو مشکل شده است از ارزش پول او چه گویم که شِکِل بی‌قدرتر از قیمت پشکل شده است! 🆔️ @faslefaaseleh
هدایت شده از فصل فاصله
کرسی تاچند در انتظار کرسی دل‌ها شده بی‌قرار کرسی داری تو سراغ هیچ‌جایی دل‌چسب‌تر از کنار کرسی در سردی روزهای برفی گرم است چه کاروبار کرسی! شومینه کجا رسد به پای گرمای بهاروار کرسی بیهوده گمان مکن که طی شد دوران پرافتخار کرسی ایرانی و سنّتی‌ست برخیز باید بشویم یار کرسی با گرمی عشق بی‌نیازیم هرچندکه از شرار کرسی، ای‌کاش تو باشی و من و عشق بی‌واسطه در حصار کرسی @faslefaaseleh
پوشیده مانده بر همگان رفت‌وآمدت رادار هم نمی‌زند این روزها ردت ماشین‌حساب‌های نجومی نمی‌کنند با مشت‌مشت صفر حساب درآمدت اصحاب راز از تو سراغی نداشتند گفتند سوی قطب جنوب است مقصدت قطب جنوب مقصد تکراری شماست مانند قشم و کیش و حوالیّ گنبدت دارندگی‌ست عین برازندگی، لذا فقرِ جنوب شهر نسازد مرددت این مملکت برای شما، صفر تا به صد چون خانه‌ای رسیده به میراث از جدت، نهج‌البلاغه را به رخ ما فقط نکش قربان آن بزرگی و الطاف بی‌حدت! 🆔️ @faslefaaseleh
بدترین ماه سال فروردین آخر ضدّ حال فروردین می‌کند ورشکسته مردم را گر بیابد مجال فروردین سی‌ویک روز نیست، صد روز است بلکه هفتاد سال فروردین! بین هشتادوپنج میلیون تن بنده را بی‌خیال فروردین! روسا بسته‌اند بار سفر پا به روی پدال فروردین عدّه‌ای عازم دیار فرنگ با شکوه و جلال فروردین آن یکی رفته تا به قطب جنوب تا کند عشق وحال فروردین آن‌که وضعش زیاد عالی نیست در مسیر شمال فروردین خارج از دسترس تمام رجال گشته قحط‌الرّجال فروردین! 🆔️ @faslefaaseleh
✳ شصت‌سالگی! وقتی که گرد پیرشدن بر رخم نشست پرسیدم از زمانۀ بی‌اعتبار پست: از عمر من چقدر به بیهودگی گذشت؟ انگشت شصت خویش نشان داد و گفت: شصت!👍 🆔️ @faslefaaseleh