فارسیزبانان و فارسیدانان!
اخیراً جناب ملکیان مرقوم فرمودهاند:
«در سخنرانیها، گفتوگوها، و مصاحبهها [...]، چون احتمال میدادم که مخاطبانم، غیر از ایرانیان، عزیزان افغان، تاجیک و فارسیزبانان دیگر نیز باشند، از تعبیر «فارسیزبانان»، به جای «ایرانیان» استفاده میکردم.اکنون [...] بر من، ایراد گرفتهاند که تعبیر «فارسیزبانان» شامل حال اقوام ایرانیای که زبان مادریشان فارسی نیست، مانند کردها، عربها، آذریها، ارمنیان، آشوریان، ترکها، ترکمنها، و بسیاری دیگر، نمیشود و، بنابراین، این تعبیر اینان را از شمول مخاطبان خارج میکند و جفایی در حقّشان روا میدارد. در عین حال که من هرگز قصد چنین جفا و تبعیضی نداشتهام، ایراد مذکور را بر خود وارد میدانم و، از این پس، از تعبیر «فارسیدانان» استفاده خواهم کرد و، در همینجا، از همۀ اقوام ایرانی بهجهت قصور ناشی از جهلِ خود، پوزش میخواهم.»
جسارتاً خدمت این استاد گرامی عرض میکنیم:
الف) «فارسیزبان» دشنام نیست که به خاطر اطلاق آن به اقوام ایرانی و غیرایرانی عذرخواهی لازم باشد؛
ب) این عذرخواهی شاید توهین به کسانی باشد که خود را فارسیزبان میدانند و بر هر توهینی عذری واجب؛
ج) جناب ملکیان باید به عنوان فیلسوف بدانند که «فارسیدان» تعبیر جامع و مانعی به جای «فارسیزبان» و «ایرانی» نیست؛ زیرا بسیاری از غیرایرانیان، مثل آشنایان فرنگی با زبان فارسی، فارسیداناند و بسیاری از ایرانیان، ازجمله نسل دوم و سوم ایرانیان خارج از کشور فارسیدان نیستند؛
د) فارسی زبان مشترک و بخشی از فرهنگ و میراث همۀ اقوام ایرانی و برخی کشورهای مجاور و انسانهای بسیاری است که در جغرافیای وسیعی با عنوان «ایران بزرگ» و «ایران فرهنگی» زندگی کردهاند. این زبان یک «زبان میانجی» و «واسطه» است که مردمی که زبانهای مادری گوناگونی دارند، در روابط علمی و سیاسی و حقوقی و ادبی خود از آن، به عنوان «زبان رسمی» استفاده میکنند؛ بنابراین هیچ «جفا» و «تبعیضی» هم از این تعبیر استنباط نمیشود؛
ه) ما اساساً قومی به نام «قوم فارس» نداریم. فارسی زبان است نه قومیّت؛
و) فارسیزبانبودن، ضرورتاً به این معنی نیست که این زبان زبان مادری یک شخص است. کسانی که قرنهاست از این زبان، به عنوان زبان میانجی و رسمی و مشترک بینالأقوامی استفاده میکنند هم فارسیزباناند و به اندازۀ بقیّۀ کاربران این زبان در آن حق دارند و خدمات بسیاری از آنان به این زبان، اگر از کسانی که زبان مادریشان فارسی است، بیشتر نباشد، کمتر نیست.
ز) این استاد محترم باید متوجّه باشند که وارد دامچالۀ تفرقههای قومیّتی و زبانی نشوند و ناخواسته به وحدت ایرانیان لطمه نزنند.
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#زبان_فارسی
#زبان_میانجی
#میراث_مشترک
#فارسی_زبانان
#فارسی_دانان
#مصطفی_ملکیان
#فعال_کردن_گسل_های_قومیتی
@faslefaaseleh
گنبد صخره
باآنهمه رنج و کوشش توخالی
در راه بنای کشوری اشغالی..
این گنبد صخره همچو کوهی برجاست
وآن گنبد آهنین ولی پوشالی!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#قبه_الصخره
#فلسطین
#گنبد_آهنین
@faslefaaseleh
1.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازیچه
پایان هزار آرزویم کردی
در بازی خون و مرگ گویم کردی
من بمب خطرناک و مهیبی بودم
بازیچۀ کودکان کویم کردی!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#کودکان_غزه
#فلسطین
#کودک_کشی
#بمب_یک_تنی
@faslefaaseleh
هرچند جهان پر است از موذیها
لبخند بزن به روی پیروزیها
لبخند بزن که دشمنان میسوزند
زین خنده فزونتر از ستمسوزیها!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#غزه
#فلسطین
#کودکان_فلسطین
@faslefaaseleh
کاکتوس
باورش سخت است
امّا
کاکتوس گوشۀ گلخانه هم
با کمی لطف و توجّه
کمکمک
گل میکند!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
4.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زبان ترکی آذربایجانی
آذربایجان نام منطقهای کهن و پرافتخار از ایران است. زبان مادری بیشتر مردم آذربایجان زبان «آذربایجانی» یا «ترکی آذربایجانی» است، در برابر زبان ترکی استانبولی. این زبان خود دارای لهجههای مختلفی است. زبان آذربایجانی یا ترکی آذربایجانی یا آذری فعلی ربطی به زبان آذری باستان که از شاخههای زبان پهلوی بوده ندارد. بنابراین اطلاق ترکی و آذری و آذربایجانی و ترکی آذربایجانی بر زبان مردم آذربایجان خطا نیست. مسائل قومیّتی را نباید چاشنی منازعات سیاسی و دستمایۀ تخریب رقیب کرد.
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
@faslefaaseleh
پل
انسان لجوج چونکه نافرمان شد
سمفونی مرگ نغمۀ انسان شد
در بین حیات و او پلی حائل بود
سیلاب فنا آمد و پل ویران شد!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#رباعی
#کرونا
@faslefaaseleh
از مائو تا رهبر کرۀ شمالی!
در سالهای قبل از انقلاب، بهدلیل غلبۀ تفکّرات چپ در بین دانشگاهیان و روشنفکران، مرسوم بود که اینقبیل اشخاص، عکسهایی از مبارزان چپگرای جهان را با خودشان همراه داشتند یا در اتاقهایشان نصب میکردند. تصویرهایی از فیدل کاسترو و مائو، رهبر چین، از تصاویر پرطرفدار آن زمان بود. عکس چهگورا هنوز هم که هنوز است با آن ستارۀ سرخ روی پیشانیش در اتاقهای روشنفکرجماعت میدرخشد.
معروف بود که روزی مأموران ساواک به خانۀ دانشجویی ریخته بودند. یکی از مأمورها که آدم سادهدلی بود، بعد از زیروروکردن خانه و وسایلش، و خصوصاً کتابهای آن دانشجوی بیچاره، روکرده بود به او و گفته بود، دست از این کارهایت بردار. این کتابها چیست که میخوانی؟ وبعد با اشاره به عکس مائو که روی طاقچۀ اتاق بود، گفته بود: اگر فکر خودت و جان خودت نیستی، فکر این پدر پیر و بدبختت باش!
حالا حکایت یکی از نامزدهای محترم انتخابات است که برای تخریب یک نامزد دیگر و ترساندن جامعه از رأیدادن به او عکس مائو را با عکس رهبر کرۀ شمالی اشتباه گرفته است!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#کره_شمالی
#مائو
@faslefaaseleh
سعدی یوسف شاعر مشهور عراقی در هشتادوهفت سالگی در لندن درگذشت
ترجمۀ دو سرودۀ کوتاه او را بخوانید:
میراث
چندی بعد اردیبهشت با روح و رایحههایش
چون جهانگردی رخت برمیبندد
و نشانههای تعجّب را روی غبار پنجره جا میگذارد
و ماندگاری را برای من به میراث مینهد…
در غربت بیابان
در غربت بیابان
در دل رملهای جاودان و فریادهای گنگ صحرا
نه گوری برایش کندند
نه پیش از مرگ لبانش را با آبی مرطوب کردند
و نه به حرفهای ماسهای و نابههنجارش گوش سپردند
که هیچ یک را یارای آن نبود
تا گوری برایش حفر کند
لبانش را لمس کند
و حرفهایش را بشنود
زیرا همهّ آنها ، همچون او
جان سپرده بودند
در غربت بیابان.*
*بخشی از سروده ای نسبتا بلند.
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#سعدی_یوسف
#ترجمه
@faslefaaseleh
لاشخورها
ازهر طرف علیه شما نقشه میکشند
چون جغد در زمین و هوا نقشه میکشند
مانند لاشخور همهجا چرخ میزنند
در لابهلای مزبلهها نقشه میکشند
وقتی سکوت کرده و کاری نمیکنند
در گوشهای بدون صدا نقشه میکشند
هرگز مکن خیال که این کرکسان شوم
تنها علیه ما و شما نقشه میکشند
وقتی خدانکرده خدا را صدا کنند
دارند برعلیه خدا نقشه میکشند
از مرزهای نقشۀ جغرافیای ما
تا تکّهای کنند جدا، نقشه میکشند
هرروز طرح تازهای و نقش تازهای
حیلت نمیکنند رها، نقشه میکشند
از نقشههای سادۀ سابق گذشتهاند
دیگر نشستهاند و «فرانقشه» میکشند
ما خود اسیر تفرقههاییم و دشمنی
بیخود مگو: چگونه، چرا نقشه میکشند؟!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#شعر
@faslefaaseleh
بیا تا گل برافشانیم....
ظنز و تسخری که در کلام این گویندۀ محترم نسبت به حافظ احساس میشود، نکتۀ تازهای نیست. روشنفکران ما فراوان از اینقبیل سخنان گفتهاند که باید به آنان گفت:
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخنشناس نهای جان من، خطا اینجاست!
البتّه صناعت شعر در مفهوم منطقی و فلسفیش همینگونه است که جناب سروش میگوید، امّا شعر در مفهوم ادبیش، آنگونه که بر زبان شاعرانی مثل فردوسی و نظامی و مولوی و حافظ جاری شده نسبتی با حکمت و معرفت دارد و لافوگزاف و خیالبافی صرف نیست. وقتی حافظ میگوید:
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر سخنشناس باشیم درمییابیم که مدلول مطابقی سخن، یعنی شکافتن آسمان و درهمریختن کرات آسمانی و درافکندن طرحی نو در آن که امری ناممکن است، مراد او نیست، بلکه می خواهد بر کرامت انسان و تسلیمنشدن او در برابر سرنوشت که آن را، در گذشته، حاصل تاثیر افلاک و آبای علوی بر زندگی انسان می پنداشتند تاکید کند. او اگر میسراید:
چرخ بر هم زنم از غیر مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
نیز از باب قاعدۀ «خذِ الغایات و اترک المبادی» چنین اندیشهای در سر دارد و همچنین آن زمان که میگوید: «حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز» و...
امّا هرگاه که دم از تسلیم و پذیرش جبر میزند، مراد او تسلیم در برابر مشیّت و ارادۀ الهی است و این هیچمنافاتی ندارد با ایستادگیش در برابر جبر روزگار و مقتضای گردش چرخ. او هماناندازه که در برابر مشیّت حق «گدای میکده» است که در برابر حق نیاز میآورد، در برابر فلک سرکش است و بر آن ناز میفروشد و حکم میکند:
گدای میکدهام لیک وقت مستی بین
که ناز بر فلک و حکم بر ستاره کنم
و این دو رفتار، البتّه لازم و ملزوماند.
مفهوم کلّی سخن حافظ در بیت مورد بحث (بیا تا گل...) این است که یار و همپیالۀ خود میخواهد که به شادمانی و مستی (اعمّ از مستی باده یا مستی عرفانی) روی بیاورند و با شادمانی جبر روزگار را که در پی آزار آنهاست باطل کنند و جهانی تازه، سرشار از سرور و عشق و مستی، بیافرینند!
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#حافظ
#عبدالکریم_سروش
#دکتر_سروش
@faslefaaseleh