• تحلیل •
#رهزن_اقدام 1
#جهاد_تبیین
#استراتژی_سیل
باید بباریم، تا لور، تندآب، سیل!
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
▫️از قطره تا سیلاب
الف. جهاد تبیین «واجب»، «قطعی»، «فوری»، «تعیین کننده»، «همگانی»، «راهبرد اساسی پیشبرد انقلاب» و ... است.
پس عجب چیز بلندمرتبه ای است!
پس چقدر دور از دسترس است!
ب. اینها با همۀ تخصصشان و همۀ امکاناتشان به میدان آمدهاند، کارهای اساسی میخواهد تا با این شیاطین در بیافتیم.
نتیجه : پس توان من برای این همآوردی چیز کمی است؛ نه سخنی دارم و نه تخصصی.
معلوم است، اگر «خیز همگانی» میخواهیم باید مراقب این زمزمه باشیم.
حضرت آقا چندی پیش وقتی که می خواستند یکی از افتخارات دوران دفاع مقدس را بیان کنند میفرمودند سبک جنگیدن ما در جهان بینظیر بود، همۀ مردم میتوانستند در جنگ مشارکت کنند، حتی با کوچکترین اقدامات.
این توصیف با ظاهر سادهاش بیانگر یکی از ظرفیتهای بزرگ انقلاب اسلامی است، انقلابی که حقیقتاً مردمی است و سرشتمایهاش «قیام مردم» است و سخن نوی آن این است، «ای بشر به نام خدا بیشائبه به صحنه بیا تا همه چیز تغییر کند».
الآن «جهاد» هم، «تبیین» میخواهد، جهاد تبیین را هم حتی پذیرفتهایم.
همۀ جلوههای جهاد و این که اثر میبخشد باید تبیین شود، تبیین پشت تبیین. تجربه کرده ایم که «تبیین پشت تبیین» گفتمانسازی میکند.
ما میتوانیم چون سیل خروشان بر زندگی و بساط جنگ نرم خبیثان و صفحۀ افسون ساحران بیهمه چیز بریزیم و این بنیادهای واقعی ظلم به ملت ستم دیدۀ ایران را ویران کنیم.
سیل طوفان نیست، سیل از بادهای تند یا آبشار تغذیه نمیکند، سیلها با همۀ سهمگینی و شویندگی و اقتداری که دارند از «قطرهها» تشکیل شدهاند؛ قطرههای بسیار زیاد.
اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی(گلستان)
سیل یعنی آب بسیار که روان باشد، بی پروا، بیتاب، بی زینهار، پرشور، لاابالی، تندرو، دریادیده، سبکرو، سبکرفتار، سبکخیز، خانهبرانداز، خانهکن، گرانتمکین و ... این یعنی مردم ایران.
یورش «سیل آسا» بر دشمن یعنی تو «قطره» باش، عیبی ندارد، «هیچ» نباش، ولی در دل این حادثه باش تا سیلی قدرتمند ببالد و بالا بیاید. آن وقت داستان دیگری میشود، واقعاً زندگی شروع میشود.
جهان که آمد و ما همچو سیل از سر کوه / روان و رقص کنانیم تا به دریایی
اگر چه سیل بنالد ز راه ناهموار / قدم قدم بودش در سفر تماشایی(غزلیات مولانا)
«چون سیل» خروشیدن را میتوان در این معرکۀ نامرد به یک راهبرد پایه تبدیل کرد و به چیز دیگری نیاندیشید.
وقتی که مردم سیلآسا به صحنه بیایند، ولو هر یک کار کوچکی بکنند، به تعبیر رهبری «نقشۀ جامع دشمن» را به هم میریزند و این سود بسیار دارد، فوق العاده راهبردی است. ما نشستهایم که دشمن کارش پیش میرود، روی این نشستن حساب باز کرده است، اگر برخیزیم چارۀ جدیدی ندارد.
آری آنچه می تواند «رهزن» فعال شدن این راهبرد شود گنده فکر کردن است.
کسانی البته مسؤولیت دارند گنده فکر کنند، ولی صحنه را باید خلاص کرد و به حرکت انداخت.
ما با وسوسه طرفیم و وسوسه را با نگاه نگاه کردن و با کارهای اساسی کردن و ... نمیشود خاموش کرد، وسوسه را باید کنار زد و این با قطره قطره باریدن شدنی است.
┄┅••؛••┅┄
"«همه» تنها «گامهایی کوچک»"، این باید راهبرد ما باشد :
اگر هیچ سخن نمی گفته سخن بگوید، ولو با یک نفر.
اگر با کسی تنها حال و احوال می کرده به آن چیزی از جنس تبیین را هم اضافه کند، بسیار خُرد، بسیار بسیار خُرد.
اگر در دامنۀ خاصی سخن می گفته تنها کمی آن را گسترش دهد.
اگر در یک زمینه سخن می گفته و می تواند در «یک» زمینۀ دیگر هم نکاتی بگوید آنها را بگوید.
اگر در یک زمینه سخنان معمولی می گفته کمی آنها را ارتقا بدهد و به ارتقای آنها بیاندیشد.
اگر می تواند کسی را به «تبیین» توجیه کند از این کار دریغ نکند.
اگر دسترسی به فعال کردن هنرمندان دارد تدبیری برای آن بکند و حتماً قدمی بردارد.
اگر احساس می کند که یک کانون فعال در حوزۀ تبیین می تواند ظرفیت بیشتری را به کار بگیرد آن ظرفیت را با محبت و احترام به ایشان یادآور شود.
همۀ اعضای خانواده را فعال کند، دختر دبستانی، پسر دبیرستانی و ... . همه را هم همین طور فعال کند که «قدمی بردارید ولو خیلی ناچیز».
«أَنْ تَقُومُوا لِلّٰهِ مَثْنىٰ وَ فُرٰادىٰ» ﴿سبإ، 46﴾
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به روح بلاکش حضرت عمار رحمت الله تعالی علیه
☘️@faslefarhang
• تحلیل •
#رهزن_اقدام 2
#جهاد_تبیین
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
در نوشتۀ قبلی یک رهزن اقدام جهادی همگانی/ ملی برای «تبیین» را معرفی کردیم که عبارت بود از «بزرگ دیدن عملیات تبیین»، که طبیعتاً میدان را در دست مردم نمیبیند. اکنون دو رهزن دیگر نیز میتوان معرفی کرد.
▫️دو راهزن دیگر
• رهزن یک
دشمن در جنگ نرم تردید نمیکند، ضربهها و حملههای خود را حسابی روی آن متمرکز کرده است، ولی حتی افسران جنگ نرم ما هم بارها تردید میکنند که آیا وظیفه ذهنپروری است یا برویم روی کارآمدی عینی نظام اسلامی کار کنیم. مدتها است جبهۀ انقلاب تا به این موضوع نزدیک میشود یاد «بحران کارآمدی» میافتد.
وقتی میگویی «نهضت گفتمانسازی» میگویند "ول کن بابا مردم در مشکلات غوطهورند؛ یعنی چه با مردم حرف بزنیم، چه بگوییم؟!"، وقتی میگویی «جهاد تبیین» چون اصطلاحی است که حضرت آقا فرمودهاند و شنیده است، چیزی نمیگوید. ولی این خوب نیست، چند بار خوب نیست؛
اولاً، معلوم است این عزیز، این سرباز انقلاب، گرفتار الفاظ است و الا عقل خودش نمیرسیده است؛ چون فقط الفاظ را جابجا کنید دربارۀ رسیدگی به ذهن مردم تردید نشان میدهد.
ثانیاً، این مدل «ولایتمداری» واقعاً نگران کننده است. این در طرح رهبری بودن نیست. ما از این مدل ولایتمداری تا به حال خیلی لطمه خوردهایم. این مدل تعامل با رهبری برای گردنههای حساس، اقدامات لطیف و طرحهای پیچیده مناسب نیست. هر چه میگوییم بیشتر متهم میشویم و میشنویم که "ما همه باید روی قسمت «تنوری بودن» بیشتر کار کنیم!"
• رهزن دو
با یکی از مسؤولین فرهنگی تهران صحبت میکردم. میگفت نگران «جهاد تبیین» هستم، نه به لحاظ کلی، بلکه به لحاظ عملی و آنچه که نهایتاً اجرا خواهد شد.
گفتم چرا؟
گفت زیرا مشکل اصلی امروز ما از دست رفتن پیوستگی و اخوّت و صمیمیت و همدلی بین مردم عزیز و شریف و دیندار و در واقع انقلابی ایران است. ما حواسمان به این نکته نیست و همین دارد توان اجتماعی ما را فرومیکاهد و از ما یک ملّت ضعیف میسازد. این نقطه بسیار کلیدی است و ما نباید روی عواملی که گسلها را فعال کند سرمایهگذاری کنیم. این انقلاب به مردم تعلق دارد و نگهبان انقلاب خود خود مردم هستند. ما اگر مردم را همدل نگهداریم خودشان انقلاب را به خوبی نگه میدارند. مردم ایران انقلاب را دوست دارند ما باید تکلیف خودمان را روشن کنیم.
گفتم جهاد تبیین چطور نگرانی تولید می کند؟
گفت به خاطر این که ما شروع میکنیم از انقلاب دفاع کردن و یک عده منحرف فریب خورده را آگاه کردن و به راه آوردن و به جای نگرانی از فاصلههایی که داریم از مردم میگیریم و فاصلههایی که داریم در مردم ایجاد میکنیم، سوژهای پیدا میکنیم تا دوباره بالای منبر برویم و از بالا به مردم نگاه کنیم و بیگانه با دردهای آنها اعصابشان را خرد کنیم.
چه باید گفت؟
طبعاً این نگاه هرچند متین و هوشمندانه است، ولی روی جهاد تبیین نخواهد آمد، یا هُرم و حرارتی از خود نشان نخواهد داد. این در حالی است که معلوم است راست و حسینی، حضرت آقا نگران است.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به روح بلاکش حضرت عمار رحمت الله تعالی علیه
☘️@faslefarhang
• تحلیل •
#رهزن_اقدام 3
#جهاد_تبیین
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
سه رهزن اقدام شمرده شد؛ «بزرگ کردن کار»، «دغدغۀ کارآمدی» و «پرهیز از شقاق». هر کدام از جنبههای حقی تغذیه میکردند و توجیهات فاخری داشتند، ولی میتوانستند مانع اقدام نیز شوند.
▫️دریغ از مردی و سنگی
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب حکمتها و اندرزها سخن زیبایی در باب صبر دارد. در صدر نوشتار حدیثی از امير المؤمنين على عليه السلام میآورد که مىفرمايد:
«آدم صبور و پرحوصله پيروزى را از دست نخواهد داد هرچند مدت درازى براى رسيدن به آن طول بكشد»(نهج البلاغه، حكمت 153)
در ادامه میگوید : «افراد و اشخاص در تشخيص اين وسيله يكسان نيستند. كسانى كه هيچ گونه واقع بينى در آنها نيست و با وهم و خيال قضايا را بخواهند حل كنند خيال مىكنند يگانه چيزى كه بايد به كمك و يارى آدمى بيايد و به او ظفر و موفقيت بدهد بخت و تصادف است» و وردشان این است : بدبخت اگر مسجد آدينه بسازد / يا سقف فرود آيد و يا قبله كج آيد. گروه دیگری هم هستند که از این دام رهیدهاند، ولی دام دیگری گرفتارشان کرده است :
«برخى ديگر از مردم كه در جستجوى وسيله ظفر و موفقيت هستند اين قدر مىفهمند كه به يك عامل موهوم و غير واقعى تكيه نكنند، تكيه خود را روى عوامل موجود مىاندازند ولى در ميان عوامل موجود، خود را فراموش مىكنند و فقط ديگران را به حساب مىآورند، چشم طمع به ديگران دارند، مىخواهند پارتى و توصيه همواره كارشان را روبهراه كند. داستان اين اشخاص داستان همان فردى است كه مارى بر سكويى خفته ديد و گفت: «دريغ از مردى و سنگى». چيزى را كه به حساب نمىآورند همان شخصيت خودشان است.
فكر نمىكنند كه در همان جامعهاى كه آنها در آن زندگى مىكنند ... نيز يك عده ـ و لو عده قليل ـ وجود دارند كه مستقل و متكى به خود مىباشند و ديگران متكى به آنها مىباشند. پس ... چرا انسان سعى نكند از آن اقليت مستقل و متكى به خود باشد نه از آن اكثريت طفيلى و متكى به غير»
در همین امتداد میتوان نکتۀ نزدیکی را نیز مطرح نمود و آن وجود یک «روح عافیتطلبی» است که مانع اقدام میشود. کسان بسیاری در جامعۀ ما تربیت میشوند که حتی خوبند و مسیر حق را انتخاب کردهاند یا فرهنگ ایثار را نیز پذیرفتهاند و علاقه دارند برای انقلاب خود را هزینه کنند، ولی میخواهند کارها ساده باشد.
وقتی که کار میپیچد یا کشدار میشود به تدریج در همه چیز شک میکنند. ابتدا برنامه، سپس شیوه، سپس راهکار، سپس راهبرد، سپس رویکرد، سپس حتی هدف. برخی از اینها که نخبهترند هیچگاه متوجه نمیشوند که مشکلشان «بیصبری» و «عافیتطلبی» بوده است.
جامعۀ انقلابی امروز در عافیت بزرگ شده است. این حال و هوا به استقبالها یا در میدان ماندنها لطمه میزند و تا به حال زده است. گاهی البته شور که میگیرند کارهای سختی هم میکنند، ولی پیشفرض بلاکشی نیست.
جهاد تبیین کار ساده و هلویی نیست. مثل حضور در راهپیمایی فلان یا مجلس ختم بهمان و پس از آن تقدیر پشت تقدیر شنیدن نیست. هرچند گفتیم که تا میشود باید آن را ساده کرد تا حرکتی شکل بگیرد.
یک چیز روشن در صحنه داریم؛ دشمنان هر آنچه را که مکرر گفتند، به زبانهای مختلف گفتند، در حالات مختلف گفتند و هر چه پاسخ داده شد بی اعتنایی کردند و از چیزی مأیوس نشدند و ادامه دادند و ادامه دادند، روی جامعۀ ما مؤثر واقع شد و ذهنیت و ذائقۀ ما را تغییر داد، همۀ ما را.
یعنی دشمنان ما به قاعدۀ «صبر و استمرار» بیش از ما معتقدند.
ما هم همین طور.
الآن ذهنیت و ذائقه ای که مردم ما نسبت به جنگ و دفاع مقدس و شهادت دارند تا حدی پیشرفته تر از زمان جنگ است (البته خود حقیقت نه در زمان جنگ و نه الآن هنوز به درستی تبیین نشده است). علت آن هم تلاش مستمر و نسبتاً حجیم روایتگران جنگ است. اگر این روایت نبود مثل روز روشن بود که همه چیز از دست می رفت.
جالب است که در این موضوع واقعاً موفق، نقش رهبرانۀ رهبری کاملاً جدی و تعیین کننده است.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✿شاخۀ گل صلوات، هدیه به روح بلاکش حضرت عمار رحمت الله تعالی علیه
☘️@faslefarhang