هدایت شده از بافتار
[...] از مسجدالأقصی صدای فتح میآید
هنگام معراج است، سبحانَ الذی أسری
ای دایره در دایره پژواک یکتایی
خواهی شبی درهم شکست آن دو مثلث را
بخشی از شعر مهدی جهاندار
در این فرسته، به مناسبت خیزش جدید مردم فلسطین و «طوفانالاقصی»، ده عکس را به ضمیمه شعری از شاعران انقلاب آوردهایم.
پینوشت: همه این اشعار به جز شعر فاطمه عارفنژاد قبل از یومالاقصی برای فلسطین سروده شده و ما به یمن این روز از آنها یادی کردیم.
هدایت شده از راحیل
#طوفان_الاقصی
این آیههای سورهی حشر است، هان به گوش!
در صور میدمند، هلا خفتگان، به هوش!
بالا بلندِ مأذنهها با اذان خوش است
زیباتر آنکه مسجدالاقصی زند خروش
میدان پر از تلألو " اللهُ اکبر " است
مهلت تمام! زوزهی بیدادها خموش!
سردار، صبح سورهی اسری دمیده است
جای تو خالی است در این بزمِ نوش نوش
طوفان شدهست، جان برادر، کجاستی؟
دستی برآر تا که بگیری علم به دوش
بسیار زخم دیده و سر خم نکرده است
جانم به استقامت این خاک سختکوش
این فتح ناب، از نفحات شهادت است
بوی بهار میدهد این دشت لالهپوش
#فائزه_زرافشان
https://eitaa.com/faeze_zarafshan
شبیه روضهٔ ششماههای، پر از تبوتابی
شبیه دلهرهٔ چشمهای خیس ربابی
رسید تیر که از حال مادر تو بپرسد
نداشتم به خدا غیر صبر و صبر جوابی
مرا و صبر مرا دشمنم نشد که بفهمد
کجا خیال مگس میرسد به درک عقابی؟
من و تو قطعهای از خاک کربلای حسینیم
که ماندهایم کنارش بدون جرعهٔ آبی
به تیر غیب گرفتار میشوند شیاطین
اگر که رد شود از این شب سیاه شهابی
خدا گرفته در آغوش خود مرا که نمیرم...
خدا گرفته در آغوش خود تو را که بخوابی...
.
.
.
.
و پلک میزنم و صبحِ فتح مسجدالاقصاست
و پلک میزنم و آمدهست روز حسابی
#فلسطین
#غزه
#فاطمه_عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
هبه ابوندا شاعر و نویسندهٔ فلسطینی، روز بیست اکتبر (جمعه ۲۸ مهر) در ۳۲ سالگی در خانیونس غزه به شهادت رسید.
آخرین توییت هبه این بود:
«شب شهر تاریک است جز درخشش موشک،
خاموش جز صدای بمباران،
ترسناک جز آسایش عبادت خدا،
سیاه جز نور شهدا.
شب بخیر غزه.»
و آخرین پستش در فیسبوک، ساعاتی پیش از شهادت، در این چند کلمه خلاصه شد:
«به خدا قسم، ما در غزه یا شهیدیم و یا شاهد آزادی خود. و همگی صبر میکنیم تا ببینیم که کجا خواهیم بود. خداوندا همگی انجام وعدهٔ حق تو را انتظار میکشیم.»
@fatemeh_arefnejad
هدایت شده از بافتار
سکوت؛
نام دیگر ظلم است
ابیاتی دربارهٔ سکوت و بیتفاوتی نسبت به ظلم
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
هدایت شده از بافتار
🔹رژیم صهیونیستی در یک ماه گذشته حملات سنگینی به نوار غـ ـزه کرده و رکورد جدیدی را در نسلکشی و ویرانگری برای خود ثبت نموده است.
این وحشیگری، موج بزرگی از خشم و اعتراض آزادگان جهان را در پی داشت و در سرتاسر کشورها چندین راهپیمایی با حضور صدها هزاران نفر علیه رژیم آپارتاید اسرائیل به راه افتاد. انزجار از این کشتار و اعلام خشم از قتل عام فـلـ ـسـطـ ـیـنیها، فراملیتی و فرادینی شده است. مسلمان، مسیحی، کلیمی، عرب و غیرعرب، همگی از این فاجعه به تنگ آمدهاند و بیتاب فــلـ ـســطـ ـیـن شدهاند. در این بین، عدهای هنوز سکوت اختیار کرده و نسبت به این فاجعۀ انسانی بیتفاوتند.
🔹در این فرسته، به سراغ اشعاری رفتیم که در تلاشند تا وجدانهای بهخوابرفته را بیدار کنند.
هدایت شده از رادیو رَزان
.
حتما این لبخند را دیدهاید.
این بار اما «لبخند رزان» را بشنوید.
@razan_radio 🎧
هدایت شده از رادیو رَزان
1_7595014058.mp3
19.28M
📻 قسمت سیزده:
|لبخند رزان|
شعری در وصف «رَزان نجار»، امدادگر ٢١ سالهٔ فلسطینی که توسط تکتیرانداز اسرائیلی به شهادت رسید.
✍🏻 شاعر: فاطمه عارفنژاد
🎙 گوینده: هانیه حسنزاده
💻 گرافیست: زهرا پناهی
🎚 تنظیم صدا: استودیو رَزان
@razan_radio 🎧
بایستیم و بجنگیم و دل قوی داریم
که صبحِ فتح نبودهست و نیست افسانه
#فاطمه_عارفنژاد
@fatemeh_arefnejad
هدایت شده از گنجشکهای پاییز
وقتی که لم داده بودی آرام بر روی تختی
یا که به زور دوتا قرص خوابیده بودی به سختی
وقتی که خوشحال بودی از دیدن ناگهانش
یا شکوه میکردی از خود از اینکه داری چه بختی
در فکر اینکه بنوشی همراه او قهوه یا چای
یا در نخستین قرارت باید بپوشی چه رختی
تا نگذرد از لب مرز سوز سپاه زمستان
افتاد و آتش به پا کرد یک بار دیگر درختی
مشغول چشمی و ابرو،سرگرم با تاب گیسو
بیرون بزن از شب این تکرار هر روزه لختی
تا که مبادا بلرزی،جان داد سرباز مرزی
وقتی که خوابیده بودی آرام بر روی تختی
#اعظم_سعادتمند
#سیستان_بلوچستان
#مرزبان_شهید
@azam_saadatmand
هدایت شده از فاطمه عارفنژاد
ابر لکنت گرفته، درمانده
قاصدک تشنهٔ خبر مانده
آن نسیمی که بوی باران داشت
چند سالیست در سفر مانده
همه اوقات مزرعه تلخ است
بر دلش داغ نیشکر مانده
هرچه دشت است بی گل و گندم
هرچه باغ است بیثمر مانده
باید آهسته خرج خاک شود
رود را طاقتی اگر مانده
نرسیدند به توانستن
خواستنهای بیاثرمانده
باز چشمانتظار معجزهاند
مردمِ بین خیر و شر مانده
تو بگو کی سپیده میآید؟
چند شبگریه تا سحر مانده؟
ما همه آفتابگردانیم
اوست خورشید و اوست فرمانده
#فاطمه_عارفنژاد
إِلهى عَظُمَ البلاء
و بَرِحَ الخَفاء
و انكَشَفَ الغِطاء
و انقَطَعَ الرَّجاء
و ضاقَتِ الاَرضُ و مُنِعَتِ السَّمآء…
@fatemeh_arefnejad
دی بود و درد بود؛ زمستان ادامه داشت
آن سوی پنجره تب طوفان ادامه داشت
از چشم آسمان کبود آیه میچکید
فصل نزول سورهٔ باران ادامه داشت
انسان پر از دریغ، پر از غم، پر از قصور!
عصر هزارسالهٔ خسران ادامه داشت
شب ناگهان رسید و سر صبح را برید
صبحی که روز بعد، کماکان ادامه داشت
بر رحل نی تلاوت خون بود و تا ابد
بغض غریب قاری قرآن ادامه داشت
عمری شهید بود و شهیدانه پر کشید
اما هنوز در دل میدان ادامه داشت
جغرافیای عشق به نامش قیام کرد
تشییع او به وسعت ایران ادامه داشت
میرفت و گریههای سپاهی سیاهپوش
در امتداد خیس خیابان ادامه داشت
هر قدر از قضا سر راهش به سنگ خورد
با پیچ و تاب، رود خروشان ادامه داشت
ذکر بهار بود و لب غنچههای سرخ
شور جوانه در دل گلدان ادامه داشت
دی بود و درد بود و زمستان... ولی هنوز
در دشت، لاله لاله بهاران ادامه داشت
#فاطمه_عارفنژاد
#حاجقاسم
#سیدرضی
@fatemeh_arefnejad
مریم؟ شقایق؟ یاس؟ نیلوفر؟
زیباتر از اینهاست، زیباتر
خوشبوترین: در دامنش ریحان
جاریترین: یک چشمه از کوثر
گاهی بخوانش سیب، سیبی سرخ
گاهی گلاب تازۀ قمصر
از چشمهایش شعر میبارد
روی خطوط خالی دفتر
در هفت سال تشنگی، باران
در هفت دور تشنگی، هاجر
در خندههایش شور رستاخیز
در گریههایش یادی از محشر
عشق است اسم اعظمش امّا
در خانه، نام کوچکش، مادر
#فاطمه_عارفنژاد
#روز_مادر ❣️
@fatemeh_arefnejad