eitaa logo
فاطمه‌ی سلطانی:)
30.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
142 ویدیو
262 فایل
🌱 مادرِ کارآفرین؛ دبیر‌جامعه‌شناسی بنیان‌گذار مدرسه رسانه‌ای فرهنگی عکاس‌بانو و گروه جهادی‌‌ سَیَلان 📚 تو کانال از تجربه‌های معلمی، کارآفرینی و جهادی میگم🥰 اینجا ما یه زندگی جمعی مفید داریم💚 هرسوالی داشتی ازم بپرس؛ @adm_fatemeyesoltaniii
مشاهده در ایتا
دانلود
راز امشب: گاهي شدن آسان تر از زنده ماندن است! اين نكته را اهل معنا و و دقّت،خوب درك ميكنند. گاهي ماندن و زيستن و تلاش كردن در يك محيط ،به مراتب مشكل تر از كشته شدن و شدن و به لقای خدا پيوستن است. "رهبر عزیز" 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای امروز: خدایا مارو عزیز و سربلند این جنگ‌های سخت و نرم بخواه. 🍃
طرح اولیه (اتود) نشانک‌های کتابمونه:)))))) وقتی بخوایم هدیه کتاب بدیم گفتم باهاش نشانک مخصوص خودمون رو هدیه بدیم بهتره مگه نه؟😍🌱 . پر از نماد‌های دوست داشتنیه...
امشب صاحب عزا امیرالمؤمنینه...
بعدش اینو گوش بدین کاش😭😭🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای امروز: خدایا عاقبت مارو ختم به خیر کثیر کن. 🍃
تااینجا رفته جلو🥺🥺😍 قشنگیش اینه که تماماااااا ایده و طرح خودمونه؛ حتی از جایی ام ایده نگرفتیم کاملا طراحیش باخودمون بوده🥺🥺 با نمادهایی که بهشون عشق داریم🌿
راز امشب: هرچیزی رو که بهش باور داری براش بجنگ؛ نتیجه رو بیخیال، سعی کن در بهترین حالت خودت برای باورت بجنگی. 🍃 اینجوری می‌تونی یه حاج قاسم باشی...
📗 + یه کتابی دارم میخونم که حضرت آقا درباره اش نوشته: باشوق و عطش این کتاب رو خونده... حقیقا که راست گفته؛ عجیب چیزیه این کتاب... 🥺 . منتظرم برم یه جای خوب اونجا معرفیش کنم... هشتگ مسافرِ چشم انتظار به اذن زیارت...
درابطه با لوگوی سیلان و گروه جهادی‌مون گفتم که😊☺️ نمیشه جایی استفاده کنید:) چون فکر میکنن کار برای ماست یا فکر میکنن شما لوگوی مارو برداشتین که برای وجهه خودتون و ما خوب نیست.✋
+فیلم روز صفر رو دیدین؟ اگه ندیدین هفته رو بدون دیدنش سر نکنین:)
+مستند به بهانه آزادی شبکه سه رو هم ببینید. الان داره پخش می‌شه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای امروز: خدایا مراقب عزیزانمون و ایمانشون باش. 🍃
همین یکی برای من بسه... همینکه انقدر دنبال رشدکردن هستین؛ اگر این مسیر رو ادامه بده میشه یه آتش به اختیار ولایی... کسی که قدرت مطالبه گری داره چون میدونه برای این مهارت هزینه کرده، از مالش، زمانش، فکرش، سلیقش....
خوشحالم که رفتین، دیدین و این هفته‌تون با هفته قبلتون یه فرق اساسی داره...
وقتی رهبری در ده سال؛ شش بار توصیه می‌کنند که فلان کتاب را بخوانید، یعنی از نون شب هم واجب‌تره خوندنش.
حقیقتا رهبر ما یک کتاب‌خوان حرفه‌ای هستن؛ کاش ازشون یادبگیریم...
آیت‌الله خامنه‌ای: باید خرید کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. کتاب را مثل نان بخرند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای امروز خدایا مارو از اون بنده‌هات بخواه که نبودنشون حس بشه. 🍃
فاطمه‌ی سلطانی:)
دعای امروز خدایا مارو از اون بنده‌هات بخواه که نبودنشون حس بشه. 🍃 #دعا
یکم عمیق‌ترش کنیم؟ خدایا مارو از اون بنده‌هات بخواه که نبودنشون برای دنیا حس بشه... این نیازمند "إلهی إسـتَـعـمِـلنـی لِــما خـَلـَقـتـَنـی لَه" شماست برای ما خداجانم. خدایا مارو خرج راهی کن که بخاطرش مارو آفریدی؛ نذار یه ثانیه‌مونم هم هدر بره... ماهم خواستیم تو نذار، تو نخواه.
🍃 این روزها شوق رفتن دارم... رفتنی که می‌دانم برایم آسان نخواهد بود. رفتن به سرزمینی که برایم کشف نشده باقی مانده و حالا فرصت کشفش را به من داده‌اند؛ همیشه دوست داشتم با نگاه جامعه شناسانه سفر کنم و لایه‌های عمیق‌تر مقصدم را کشف کنم... هر لحظه قبل از پرواز به سمت مقصد ذهنم زمین بازی سوال‌هایی است که هرکدام بدون جواب مرا به دیگری پاس می‌دهند: یعنی می‌توانم لایه‌های عمیق‌تر را کشف کنم بدون اینکه نگاه متعصبانه داشته باشم؟ چطور می‌شود این لایه‌هارا به تصویر کشید؟ یعنی توان روایت‌گری درست را دارم؟ می‌توانم قلم نویسای اتفاقات باشم؟ آیا همانی می‌شود که انتظار دارم؟ آیا می‌شود مفهومی را که مد نظر داریم صادرکنیم و به ثمر بنشیند؟ یعنی می‌شود مدرسه عکاس‌بانو، مفاهیم و باورهایش را هم صادر کرد؟ نقش من، نقش مدرسه عکاس‌بانو در این سفر چه خواهد بود؟ . بعداز اینکه از پاس‌دادن‌ها خسته می‌شوم، چشمانم را می‌بندم تا کمی ذهنم آرام بگیرد اما اینبار سوال‌ها به تصویر درمی‌آیند و درخواب درگیرم می‌کنند... . زیر لب زمزمه می‌کنم خدایا مارا در شناخت وظیفه گمراه نکن؛ خودت ظرفیت کار و روایت بده... همین دعاها مرا دربرابر همه سوال‌ها و این احساس ترسِ شیرینِ سرشار از شوق آرامم می‌کند.
راز امشب: قبل از خواستن چیزی ظرفیتش رو بخوایم. 🍃
یک هفته ای‌ می‌شود که خانه بهم ریخته‌است؛ یکی از حسن‌های جذاب تنهایی برای من همین است که در این تنهایی‌هایی که توفیق اجباری زندگی‌ من‌اند هرکاری دلم بخواهد می‌توانم بکنم بدون نگرانی از مهمان داشتن یا سررسیدن همسر و مواجه شدنش با خانه‌ی بهم ریخته... هیچ دلم نمی‌خواهد فکر کند خانه‌داری بلد نیستم، من خانه داری بلدم فقط در اکثر اوقات حسش را ندارم. بین شلوغی و بهم ریختگی خانه وسایلم را جمع کرده‌ام اما هنوز درِ چمدانم را نبسته‌ام؛ در تمام این لحظه های قبل از سفر که حتی اینکه می‌رویم یا نه، هم قطعی نیست هم خبرش را بهمان داده‌اند؛ به این فکر میکنم که واقعا حضور ما موثر خواهد بود؟ واقعا نسبت جمهوری اسلامی با مقصدمان چیست؟ ما میتوانیم توی کدام نقطه بایستیم و اثر گذار باشیم؟ همیشه جهان برای من جای جذابی بوده، گشتن جهان، زندگی کردن بین مردمی که نمیشناسمشان، و نگاه کردن به زیست روزانه مردم... اما حالا میترسم که توی این انتخاب ها ، بین تکلیف و علاقه، علاقه ی شخصی خودم برای دیدن جهان هم دخیل شود. خدا هدایتم کند... .