eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
989 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
ای حرمت قبلة حاجات ما یاد تو تسبیح ومناجات ما تاج شهیدان همه عالمی دست علی ماه بنی هاشمی همقدم قافله سالار عشق ساقی عشاق و علمدار عشق سرور و سالار سپاه حسین داده سر و دست براه حسین عم امام و اخ و ابن امام حضرت عباس علیه السلام ای علم کفر نگون ساخته پرچم اسلام برافراخته مکتب تو مکتب عشق و وفاست درس الفبای تو صدق و صفاست شمع شده آب شده سوخته روح ادب را ادب آموخته آب فرات از ادب تست مات موج زند اشگ بچشم فرات یاد حسین و لب عطشان او و آن لب خشکیده¬ی طفلان او ساقی کوثر پدرت مرتضی است کار تو سقائی کرب و بلایت هر که بدردی بغمی شد دوچار گوید از یکصد و سی و سه بار ایعلم افراشته در عالمین اکشف یا کاشف کرب الحسین از کرم و لطف جوابش دهی تشنه اگر آمده آبش دهی چون نهم ماه محرم رسید کار بدانجا که تو دانی کشید از عقب خیمه¬ی صدر جهان شاه فلک جاه ملک آشیان شمر بآواز ترا زد صدا گفت کجائید بنو اختنا تا برهانند زهنگامه¬ات داد نشان خط امان نامه¬ات رنگ پرید از رخ زیبای تو لرزه بیفتاد بر اعضای تو
«تا روز محشر پرچمت بالاست عباس مدیون کام خشک تو دریاست عباس گرچه به ظاهر مادرت امّ البنین است. اما به باطن مادرت زهراست عباس پشت و پناه اهل بیتی یا اباالفضل دلگرم نامت زینب کبراست عباس یک رکن عاشورا اگر نام حسین است نام تو هم یک رکن عاشوراست عباس بر ارمنی‌ها هم کراماتت رسیده لطف و کریمی تو یک دنیاست عباس بابُ الحوائج منسبی شایسته‌ی توست محشر دخیلت دست‌های ماست عباس شرمنده‌ی لب‌های تو آب فرات است کی مثل تو هم تشنه! هم سقّاست؟ عباس اهل حرم در انتظار تو نشستند دیدند که در علقمه غوغاست عباس دیدند که با قدِّ خم برگشته مولا داغ غم تو از رخش گویاست عباس آمد حسین و خیمه ات را واژگون کرد یعنی که افتاده دگر از پاست عباس گفتا؛ از این پس من علمداری ندارم بی تو حسین فاطمه تنهاست، عباس گفتا به زینب؛ زیور از دستت دَرآور شام غریبان بی تو واویلاست عباس شش ماهه، لب تشنه، به آغوش رباب و لبهاش مثل خشکی صحراست عباس من با سکینه از تو و قولت چه گویم حال تو را از من اگر که خواست؟ عباس…» «رضا رسول زاده»
سؤال: کسی که طبق وظیفه روی صندلی نماز می خواند، آیا برای سجده می تواند مهر را با دست بر پیشانی بگذارد؟ جواب: اگر می تواند خم شود، باید در حد امکان شرایط سجده را رعایت کند، یعنی مهر و کف دستها را روی میز و مانند آن و سر دو انگشت بزرگ پا را روی زمین، قرار دهد، ولی قرار دادن زانو ها بر چیزی لازم نیست.
سؤال: آیا مصرف تسهیلات بانکی، در غیر موردی که در قرار داد آمده است، جایز است؟ جواب: به طور کلی غالباً تسهیلات بانکی ـ غیر از وام قرض الحسنه ـ، به ملکیت مشتری در نمی​آید، بلکه مشتری از طرف بانک ـ مالک پول ـ مجاز است طبق قرارداد، آن را در محل معین شده ـ توسط بانک ـ مصرف کند، بنابر این صرف آن در محل دیگر، تصرف غاصبانه و شرعاً غیر مجاز و موجب ضمان است.
سؤال: با توجه به این که برای بانوان  پوشاندن_دست تا مچ لازم نیست، اگر با حنا یا لاک یا انگشتر و مانند آن، دست را  زینت داده باشد نیز پوشاندن آن از نامحرم لازم نیست؟ جواب: در صورتی که دست یا صورت زینت یا  آرایش داشته باشد، باید از نامحرم پوشانده شود.
سؤال: بیرون بودن موی سر زن صرفاً از روی عادت ونه برای جلب توجه مردان، جایز است؟ جواب: زن باید تمام موی خود را از نگاه نامحرم بپوشاند و صرف عادت مجوز گناه نیست.
سؤال: اگر کسی برای کار یا تحصیل و مانند آن، بنا دارد یک سال در شهر دیگری غیر از وطنش سکونت و زندگی کند، آیا آن شهر وطن دوم او محسوب می شود؟ جواب: آن شهر وطن دوم او محسوب نمی شود، ولی در صورتی که به گونه‌ای سکونت دارد که در آنجا عرفاً مسافر محسوب نمی شود، نمازش تمام و روزه صحیح است و نیاز به قصد اقامت ده روز ندارد.  
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گيرم حسين سبط رسول خدا نبود گيرم که نور ديده ي خيرالنسا نبود گيرم يکي ز زمره ي اسلام بود و بس از مسلم اين ستم به مسلمان سزا نبود گيرم به زعم نسل زنا، بود کافري بر هيچ کافر اين همه عدوان روا نبود گيرم نبود سينه ي او مخزن علوم آخر ز مهر بوسه گه مصطفي نبود؟ اي ظالمان امت و بيگانگان دين يک تن از آن ميان به خدا آشنا نبود گيرم که خون حلق شريفش مباح بود شرط بريدن سر کس از قفا نبود 😭😭😭😭😭😭 اي پور سعد شوم که از بهر نان ري دين را فروختي و بچشمت حيا نبود گيرم نبود عترت او عترت رسول گيرم حريم او حرم کبريا نبود با دشمنان دين به خدا گر رسول بود هرگز به اين ستم که تو کردي رضا نبود آتش به آشيانه ي مرغي نمي زنند گيرم که خيمه، خيمه ي آل عبا نبود 😭😭😭😭😭😭 لب تشنه کی کشند کسی را کنار آب گیرم حسین سبط رسول خدا نبود کی؟ کعب نی به زنی دیده صد بلا گیرم اسیر دختر خیرالنسا نبود بستر ز زیرپای علیلی کجا کشند گیرم که آن مریض یکی ز اولیا نبود رأس بریده را که زند چوب خیزران گیرم لبش به خواندن ذکر خدا نبود وصال شیرازی 😭😭😭😭😭😭😭 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
سؤال: در صورتی که من به منطقه‌ای اعزام شوم که زمان کار و فعالیت من مشخص نیست و نمی‌دانم ده روز در آنجا اقامت خواهم داشت یا مدت اقامت من کمتر خواهد بود، تکلیف نماز و روزه من چگونه است؟ جواب: حکم مسافر را دارید و نماز شکسته است و روزه صحیح نیست، مگر این که در یک منطقه سی روز به حالت تردید باقی بمانید، که در این صورت از روز سی و یکم نماز شما تمام است و در ماه رمضان باید روزه بگیرید، هر چند قصد توقف ده روز را نداشته باشید.
شب است و بوی جدایی ز کربلا آید ‏صدای ناله زینب ز نینوا آید صدای خواندن قرآن ز حنجر اکبر ‏برای دفعه آخر چه با صفا آید هنوز ماه مدینه محافظ حرم است ‏کنار خیمه طفلان صدای پا آید نشسته بانوی مظلومه با برادر خود ‏سخن ز غربت و هجران در آن سرا آید هر آنچه دشت هراسش همیشه، خواهد دید ‏امان زلحظه فرداکه پر بلا آید دوباره پهلوی بشکسته را عیان بیند ‏که روی خاک به صورت غم آشنا آید هنور یار نرفته، چنین پریشان است ‏چه می کند که سر او به نیزه ها آید جواد حیدری
امشب سپاه حق و باطل صف کشیدند یک دسته حق، یک دسته باطل برگزیدند در انتظار صبح فردا می خروشند یک دسته جان، یک دسته جانان می فروشند یک دسته راه نار را در پیش دارند یک دسته عشق یار را با خویش دارند امشب حسینیون نمی گنجند در پوست فردا بود معراجشان از دوست تا دوست امشب بلا جویان عاشق در نمازند فردا به نوک نیزه سرها سر فرازند امشب دهد آل علی را پاس، عباس فردا کنند اهل حرم عباس، عباس امشب عدو دارد هراس از خشم عباس فردا به میدان خون رود از چشم عباس امشب شود از شرمِ سقا آب، دریا فردا شود از اشک او سیراب، دریا
‍ ⁉️ چگونه می شود با اشک بر سیدالشهداء(علیه السلام)، همه گناهان بخشیده شود... 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 🐫 سيد بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (علیه السلام) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد. 🐎 همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد جواب را بدانم. 🤔 سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداوند، اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء(علیه السلان) مى دهد؟ 👣 مثلا در هر قدمى كه در راه زيارت برمى دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى يك قطره اشك، گناهان و اش آمرزيده مى شود. 👑 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد. 🐑 خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه، گوسفندی داشتند و از راه مصرف شير اين گوسفند، زندگى خود را مى گرداندند. 🍖 وقتى سلطان وارد شد او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن گوسفند را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد. ⁉️ در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ 👈 يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. 👈 ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. 👈 يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. 😐 سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم، آن وقت مقابله به مثل كرده ام. چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. 👌 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد. 👈 پس اگر خداوند به زائرين و گريه كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب نمود. چون خداوند كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء(علیه السلام) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد. ⚠️ يعنى باصَرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت درجاتى عنايت مى كند و در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند. 😔😔 چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد. 📚 منبع:‌ العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹. (علیه السلام) ⚫️ این حسین ع،کیست که عالم همه دیوانه اوست😭😭🌴🌷 🏴 درمسیربندگی @a_fatemi24
خلاصه متن سخنرانی شب یازدهم محرم حجت الاسلام والمسلمین دکتر گرجیان در شب شام غریبان شهدای کربلا خدمت محبین اهل بیت عرضه داشتند: مطالب امشب با موضوع زیارت اهل بیت خواهد بود. در بهار جلد 94 معصوم می فرماید هرکسی بعد از فوتمان ما را زیارت کند مانند کسی است که در زمان حیاتمان ما را زیارت کرده است. این بزرگواران همانطور که در زمان حیاتشان جواب سلام را بر خود واجب می دانستند در زمان رحلتشان هم جواب سلام را واجب می دانند. سلام و زیارت باید با سازندگی باشد. در داخل زیارت موضع گیری های فرهنگی و اجتماعی و جهت گیری ها فکری ما را خط می دهد. در زیارت می خواهیم بگوییم که اطاعت از شما را خط مشی خود قرار می دهیم. در زیارات ما اعلام وفاداری می کنیم؛ یا لیتنی کنا معکم. در کتاب وسائل الشیعه داریم امام صادق(ع) می فرمایند: روز قیامت منادی ندا می دهد زائرین حسین کجایند؟ جمعی بلند می شوند، از آن ها سوال می شود از خدا چه می خواهید؟ آن ها می گویند زیارت ما به خاطر دوست داشتن پیامبر و اهل بیتش بوده است. می گویند حالا که اینطور است این هم پیامبر و فاطمه و علی(ع)؛ با آن ها در بهشت زندگی کنید و در درجات بهشت با آن ها می توانید باشید و به زیر پرچم پیامبر اکرم که به دستان علی ابن ابی طالب است بروید و با آن ها زندگی کنید. ابتدای تمام زیارت نامه ها با سلام شروع می شود. سلام رمز محبت و چراغ سبز آشنایی است، شعار حق و حقانیت است. ایجاد رابطه میان زائر و عالم ملکوتی که همان تولی است. تبری هم در لعن ظالمان و آن هایی است که اهل بیت را مورد آزار قرار دادند.  امام هادی(ع) در زیارت امیر مومنان می فرماید: شما خدا را زیارت کرده ای در حالی که شهید بودی؛ ما هم می خواهیم بگوییم ما را هم جز کسانی قرار دهید که با شهادت به ملاقات خدا پیوسته اند. خونی که در رگ ماست همان خون سیدالشهداست. وقتی می گوییم می خواهیم خون خواهی از از سیدالشهدا کنیم این نشان از این واقعیت است. حسین به مانند زمینی است که آماده کشت است و برای جوانان و انسان ها رویانده می شود و میوه های پاک می دهد. حسین شجره طیبه است.اصل و ریشه اش ثابت است و تمام هستی را گرفته است. امام باقر(ع) از پدر بزرگوارشان نقل می کنند: پیامبر حسین(ع) را به سینه سان می چسباند و به حضرت علی(ع) می فرمود او را نگه داشته باش من میخواهم صورت و سرش را ببوسم؛حسین(ع) به پیامبر عرض کرد چرا وقتی مرا می بوسید گریه میکنید؟ حضرت فرمود می خواهم جای شمشیر ها روی بدنت را ببوسم.حسین(ع) دسوال فرمود یعنی من کشته می شوم؟رسول الله فرمود آری تو و پدرت علی و مادرت و برادرت حسن کشته خواهید شد.
در غریبی تا به خاک و خون سر خود را گذاشت رو به سمت آسمان پا بر سر دنیا گذاشت دست مردی آب بر حلقوم خشک او نریخت نیزه‌ی نامرد روی حنجر او پا گذاشت گفت می خواهم بگیرم دست تو؛ او در عوض چکمه بر پا، پا به روی سینه‌ی آقا گذاشت هر نفس از سینه‌ی مجروح او خون می‌چکید خون او یک دشت لاله در دل صحرا گذاشت کو رقیّه تا ببیند قاتلی از جنس سنگ تیغ را بر حلق خشک و زخمی بابا گذاشت در شب سرد غریبی در تنور داغ درد خسته بود و سر به روی دامن زهرا گذاشت (سید محمد جوادی) ******************* اگر دست پدر بودی به دستم چرا من در خرابه می نشستم اگر می بود بابای نکویم نمی زد شمر دون سیلی به رویم *** بابا چرا سر از خاك یک لحظه بر نداری حق داری ای پدر جان زیرا که سر نداری ما را رسوا کردند با ضرب تازیانه بابا مگر تو با ما ، عزم سفر نداری *** بیاای عمه جان کامشب زمرگ خودخبردارم هوای دیدن رخسار زهرا را به سر دارم خبر کن دختران شام را از بهر دیدارم که تا ثابت کنم من هم در این عالم پدر دارم *** من دختر سه ساله ی حسینم در باغ دین آلاله ی حسینم نامم به لوح عشق جاویدانست دیباچه ی رساله ی حسینم
روایت است كه چون تنگ شد بر او میدان فتاده از حركت ذوالجناح وز جولان هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت كشید پــا ز ركـاب آن خلاصه ی ایجاد به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
نرفته از نظرم ذوالجناح بر ميگشت كه رفته رفته صدايت ضعيف تر ميگشت   ز بس كه بر بدنت زخم هاي كاري بود كه زخم ِ تازه اگر بود بي اثر ميگشت   در ازدحام حرامي و نيزه هايِ بلند شكافِ زخم ِ تنت باز و بازتر ميگشت   ميان حلقه ي نامحرمان خودم ديدم كه شمر با سرت از قتلگاه بر ميگشت   غروب بود و ربابَت ميانِ آتش و دود هنوز بين ِ مزاري پي ِ پسر ميگشت
ذوالجناح آمده پا تا به سرش خونین است اشک می ریزد و چشمان ترش خونین است ذوالجناح آمده سر را به زمین می کوبد همه ی دشت میان نظرش خونین است ذوالجناح آمده از شاه خبر آورده به نظر می رسد اما خبرش خونین است ذوالجناحا پدرم کو؟ تو چرا تنهایی؟ چه خبر بوده؟ چرا پس سپرش خونین است؟ (ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای؟) نکند شاه تو افتاده، سرش خونین است با نگاهی که پدر لحظه آخر می کرد عمه ام گفت که دیگر سفرش خونین است شاعر : حسین ایزدی