eitaa logo
منبرک فاطمی
6.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
988 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 مربی، بایدها و نبایدها ▫️ مربى نبايد از هوس‏ ها و خواسته‏ هايش كمك بگيرد و كودك را با محبت بيش از حد و يا زجر بيش از حد، فاسد و خراب كند. ▫️ بلكه بايد زمينه را بسنجد و روحيه‏ ها را بشناسد و سپس از عامل مناسب، به مقدار لازم استفاده كند تا نتيجه بگيرد؛ چه بسا در تربيت كودك احتياج به شعور و همفكرى باشد، احتياج به تبادل نظر و همكارى باشد. ▫️ مربى دلسوز از اين مسائل غافل نمى‏ شود و بر خود ننگ و عار نمى‏ شمارد؛ چون هدف تربيت و سازندگى مغز و قلب و عقل و احساس كودك است. ▫️مربى بايد از پاكى و دلسوزى و سياست و آگاهى و آينده‏ نگرى برخوردار باشد و كودك را براى برخورد با مسائلى كه بعدها به وجود مى‏ آيند آماده كند، نه اين كه فقط به مسائل بينديشد و نه اين كه كودك را از مسائل دور نگه دارد و بى‏ خبر بگذارد! ▫️چون در جامعه‏ هاى باز و آزاد نمى‏ توان كودك را از طريق ديگر با آن مسائل آشنا كرد و چون كودك از آن طرف تعليم نديده و آگاهى نيافته، راه كنار آمدن با اين مسائل را نمى‏ داند و در نتيجه با نادانى خود به فساد مى‏رسد و از دست مى‏ رود. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۳۷ #⃣ 🆔 @fatemi222
📜 تدبيرهای مربی ▫️تدبيرها و دقت‌ هاى مربى و مشورت با كودك و واگذار كردن مسئوليت‌ ها و چشم‌ پوشى از ضعف‌ هاى ناخواستۀ آنها و تو سرى نزدن و حتى كوچك جلوه دادن خسارت و ضررهاى وارده از ناحيۀ كودك مى‌ تواند شهامت اقدام و شخصيت برخورد و قدرت تحمل مسئوليت‌ ها و تصميم جبران شكست‌ ها و ضعف‌ ها را در كودك زنده كند. ▫️ و همان طور كه گذشت مى‌تواند راز شخصيت و حريت و تفكر را به كودك بياموزد و او را در برابر هجوم ديگران واكسينه كند و مصونيت ببخشد. ▫️مربى براى استفاده بهتر از وسايل تربيتى، ناچار است كه شرايط رشد و حالت‌ هاى روانى كودك را بشناسد. ▫️بايد از نيروها و استعدادهايى كه در بچه‌ ها به تدريج شكل مى‌ گيرند، مطلع باشد تا از كار طبيعى اين نيروها دچار بهت و سرگيجه نشود و در برابر هجوم اين نيروها عكس‌ العمل مناسب داشته باشد. ▫️آگاهى از اين نكته مهم است كه كودك در چه مرحله‌ اى حواسش و در چه مقطعى احساسات گوناگونش و تخيلش و كنجكاوى‌ اش و احساس مقبوليتش و احساس مسئوليتش و احساس شرم و خوددارى‌ اش و ديگر احساساتش شكل مى‌ گيرد. ▫️ اگر مربى اين حالت‌ ها و احساس‌ ها را نشناسد نمى‌ تواند در برابر كسانى كه اينها را در كنار هزارها تست تجربه كرده‌ اند و به بهره‌ بردارى از آن مشغول شده‌ اند موضع مناسب داشته باشد و نمى‌ تواند پاسخ مثبتى بدهد. ▫️ يا به تقليد و ذلت مى‌ افتد و يا به غرور و خشونت و در هر حال گرفتار مشكلات و درگيرى‌ هايى خواهد شد كه بسيار شاهدش بوده‌ ايم و خواهيم بود. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۴۲ #️⃣ ⚘⚘⚘⚘⚘ 🆔 @fatemi222
📜دردها و درمان‌ها ▫️براى كسى كه در بعضى معانى و مسائل گير كرده است، مثلاً هنوز گير لباسش است، نبايد هزار نوع حديث بخوانيم؛ بلكه بايد آن گير را حل كنيم. ▫️ بايد ببينيم دواى اين فرد چيست. دوايش اعراض است‌؟ محبت است‌؟ اقدام است‌؟ سعى در تأمين حاجتش است‌؟ ▫️اگر جاهل است، تعليمش دهيم؛ اگر غافل است، به او تذكر بدهيم؛ اگر فاسق است، نهى از منكرش كرده، با ضربه بيدارش كنيم. ▫️راه شناخت دردها هم اين است كه توجه كنيم خود ما دردهاى بسيارى داريم و اگر يكى از آنها را بشناسيم، درد بسيارى از دردمندان را شناخته‌ ايم. ▫️بعد هم در مقام اصلاح كه باشيم - وقتى مى‌بينيم اينها همه طبيبند كه مريض شدند و همديگر را خنثى مى‌ كنند - نوع مداواى جمعى را هم ياد مى‌ گيريم. ▫️پس اگر بناست در ذكر و توجه دادن اصيل باشيم و مقلد نباشيم، اگر مى‌ خواهيم در علم و معارفمان اصيل باشيم، شرطش فقط اين نيست كه در اين زمينه چيزهايى بخوانيم و بدانيم؛ بلكه شرط اساسى و لازمه‌ اش اين است كه با مسائل رو به‌ رو شويم. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۸۲ #️⃣ 🆔 @fatemi222
📜غرامت های سنگین ▫️مسأله اين نيست كه مسائل بد مطرح شده‌ اند، بر فرض خوب هم مطرح بشوند، مگر ظرف وجودى كودك چقدر گنجايش دارد و چقدر از دريا بر مى‌ دارد؟ ▫️ چقدر مى‌ توانى از خون حسين و يا اشك على براى بچه‌ ها حرف بزنى‌؟ چگونه مى‌ توانى از عمق نگاه رسول براى او تصوير بكشى‌؟! ▫️اين ساده كردن‌ ها و به بساطت كشاندن اين معانى عظيم، غرامت‌ هاى سنگينى را به دنبال خواهد آورد. ▫️در هر حال اين وسايل تربيتى مستقيم و غير مستقيم است و تو مى‌ بينى كه تربيت‌ هاى معاصر و مكتب‌ هاى موجود، چگونه بچه‌ ها را در جوّ اجتماعى قرار مى‌ دهند و چگونه با روح جمعى، از آنها كار مى‌ كشند. ▫️ بچه‌ هايى كه در خانه حاضر نيستند حتى رختخوابشان را جمع كنند و براى خودشان صبحانه بياورند، مى‌ بينى كه در جمع اردو چه كارهايى را با شوق انجام مى‌ دهند. چرا؟ ▫️ چون اينها خودشان نيستند، كه نگاه‌ ها و روح جمع آنها را به كار كشيده و بر آنها حاكم است و تو فكر مى‌ كنى اين حكومت تا چه مقدار تحمل مى‌ شود؟ ▫️ اين روش‌ ها براى كسانى مطلوب است كه مى‌ خواهند فقط كارها پيش برود. ▫️اگر تو بخواهى كه آدمى با عمل خودش به رفعتى برسد اين چنين روش‌ هايى را نخواهى پذيرفت. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۴۵ #⃣ 🆔 @fatemi222
📜 دخترم! 🌺دخترم! مى‌‌دانى ريشه‌‌ى آدم چيست‌؟ ريشه‌‌‌‌ى تو، فهم تو، علاقه‌‌ى تو و انتخاب توست.عمل تو، از اين ريشه‌‌ها سر بلند مى‌كند. 🌺بلوغ و آزادى و عقل و سنجش، نظارت و حساب‌رسى مى‌‌خواهد. نظارت بر كارها و حالت‌ها و برخوردها، نظارت بر هدف‌‌ها و بر راه‌ها و پيشنهادها و روش‌ها. 🌺 آيا مى‌خواهى به‌ خاطر سختى، از اين نظارت و سنجش چشم بپوشى و دست بكشى و مثل حيواناتى زندگى كنى، كه اين نيرو و توانايى را ندارند؟ 🌺خداوند، آدم‌‌هايى را از حيوانات پست‌‌تر مى‌ داند؛ چون حيوانات اين نيرو را نداشته‌اند، ولى آدمى داشته و به كار نگرفته و يا خراب كرده و از كار انداخته است. 🌺درست مثل كسى كه در شب تاريك و در راه پر پيچ و خمى، چراغ و فرمان ماشين خودش را خراب كند و يا به كار نگيرد. 🌺 راستى، كه چقدر حماقت است و ما چقدر گرفتار اين حماقت‌‌ها هستيم و نمى‌‌دانيم. و با غفلت‌‌ها و غرورها و يا با مشروب و داروها، عقل و سنجش خود را خراب مى‌‌كنيم و در تاريكى مى‌‌تازيم و خوشحاليم؛ چون نمى‌دانيم كه چه كرده‌‌ايم. 🌺درست مثل كسى كه در شب تاريك، براى پيدا كردن چند ريالى، آتشى روشن كرده و خوشحال است، كه پول خودش را يافته؛ ولى فردا مى‌‌فهمد كه اسناد و مدارك و اسكناس‌ ها را آتش زده و با اين آتش، چند ريالى را يافته! 🌺آيا فردا، اين خوشحالى تاريك ادامه مى‌‌يابد؟ آيا در روشنايى معرفت، جايى براى سرور و غرور سياه است‌؟ ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۶۲ #⃣ 🌹منبرک فاطمی https://eitaa.com/fatemi222/6618
📜 به بهشت قانع نباش ▫️محروميت‌هاى ما نتيجه محدوديت‌هاى ماست. يك عمر از اين ديوارها و از اين حدود پاسدارى كرده‌ايم كه نكند بريزد، ولى همه همّ و غمّ او اين بوده كه همانها را بريزد و به هم بزند. ▫️ همين محدوديت.هاست كه ما را محروم مى‌كند. بايد اين حدودرا شكست. چقدر قانعيم! چقدر كم مى‌خواهيم! ▫️وقتى آن ساربان خدمت رسول اللَّه (ص) آمد و گفت من همان كسى هستم كه در سفرى كه از مكه بيرون آمده بوديد، به شما كمك كردم، حضرت گفتند چه مى‌خواهى؟ و او فكرى كرده بود و گفته بود يك صد شتر با ساربانش! ايشان تعجّب كردند و سرشان را پايين انداختند و فرمودند: «حاجتش را برآورده كنيد.» بعد فرمودند: «چرا اين ساربان از آن پيرزن بنى اسراييل كمتر است؟!» صد شتر مى‌خواهد! ▫️بسوزد ريشه كسانى كه مى‌گويند مذهب آمده تا به انسان قناعت بدهد، در حالى كه همه انبياء آمده‌اند تا به انسان بگويند كه به دنيا كه هيچ، حتى به بهشت هم قانع نشود! ▫️حضرت از خواسته اين مسلمان تأسّف مى‌خورد و ناراحت مى‌شود و به داستان برادر خود موسى (ع) با آن پيرزن بنى‏اسراييلى اشاره مى‌كنند، كه زمانى كه برادرم موسى (ع) مى‌خواست از مصر بيرون بيايد، مأمور شد تا جنازه يوسف (ع) را نيز با خود حمل كند و به سرزمين مقدس ببرد. از محل جنازه فقط يك پيرزن از بنى اسرائيل خبر داشت. وقتى موسى (ع) آن پيرزن را مى‌يابد و از جنازه يوسف (ع) سؤال مى‌كند، او مى‌گويد چه مى‌خواهى؟موسى (ع) از محل جنازه مى‏پرسد، اما پيرزن شرطى دارد و موسى (ع) تعجّب مى‌كند. ▫️در روايت آمده است: به موسى خطاب شد كه هر شرطى دارد بپذير، زيرا تو نمى‌دهى، بلكه اين ما هستيم كه مى‌دهيم. موسى هم مى‌پذيرد.پيرزن از موسى مى‌خواهد كه در بهشت، در درجه و در رتبه او باشد. ▫️ما در زندگى خود به كم‌ها قانع شده‌ايم. تمام زندگى ما به يك امكان بانكى و دو تا خانه و يك ماشين و يك زن و چند بچه و ... ختم شده است. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۹۲ #⃣ 🆔 @fatemi222
📜 از امام، غير از امام، چيزى نخواهيم! ▪️آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد! ▪️ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مى‌خواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مى‌كنيم. ▪️ما بيشترها را فداى كم‌ترها كرده‌ايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است. مثل بازى بچه‌هايى است كه متكاها را زير پايشان مى‌گذارند، تا به عروسك‌هايشان برسند و همين كه رسيدند، فرار مى‌كنند. ▪️سوداگرى است، مثل سوداگرىِ آن رند كه مى‌گفت حيف است كه انسان از غير امام چيزى بخواهد؛ در حالى كه حيف است از امام، غير از امام، چيزى بخواهيم. ▪️ ما از امام، امامت را مى‌خواهيم و اين عشق ماست و از او وسيلۀ راه يافتن و جهت گرفتن مى‌سازيم و اين توسل ماست. جز اين عشق و توسل، ظلم است، جفاست. ▪️امام وسيله است، براى چه‌؟ براى نان و آب و زن و فرزند؟! ▪️اين‌ها كه وسيله‌هايى ديگر دارند. او وسيلۀ رسيدن است، جهت يافتن است، حركت كردن است. ▪️ پس توسل به او، به كار گرفتن او در جايى است كه جايگاه اوست و در خور اوست. از او بايد حركت، جهت و هدايت گرفت. او را براى اين كارها گذاشته‌اند. ▪️توسل به امام اين نيست كه از او به جاى دست و پا و بيل و كلنگ كار بكشيم و او را وسيلۀ هوس‌ها و پل توقع‌ها بسازيم! ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۸۶ #️⃣ https://eitaa.com/fatemi48/376
📜 چراغی در تاریکی باش! ▫️فراموش نكن كه تماميت و ناتمامى، در رابطه با هدف‌ها مشخص مى‌شود. ▫️آنجا كه هدف تو گلستان شدن جهان و صالح شدن تمام آدم‌ها باشد، هيچ‌وقت موفق نخواهى بود و به نتيجه نخواهى رسيد! ▫️اما آنجا كه ايجاد امكان و فراهم شدن زمينه و امكان انتخاب آدم‌ها را بخواهى، هيچ‌گاه مأيوس نخواهى شد؛ چون در شكم دستگاه فرعون مى‌توانى همچون موسى رشد كنى و در دل تاريكى مى‌توانى همچون چراغ بدرخشى، كه سياهى‌ها خود زمينه‌ساز و خاستگاه نور هستند. در بطن تاريكى چراغ‌ها بارور مى‌شوند. ▫️هميشه براى طرح دعوت و هدايت، امكان هست. اگر به‌دنبال دعوت و هدايت، اجابت و همراهى شكل گرفت، باز به تعبير اميرالمؤمنين در خطبه ششم، تو با مُقبِل به حق و آنها كه روى آورده‌اند، با مُدبِر از حق و آنها كه پشت كرده‌اند، خواهى جنگيد؛ وگرنه صبر مى‌كنى؛ با چشم تر و گلوى درد، با خار چشم و استخوان در گلو، شكيبا خواهى بود تا همراهان را بسازى و بيابى و كار خود را دنبال كنى. ▫️با اين وضع، تو به تماميت خويش و به موفقيت و پيروزى رسيده‌اى و دشمنِ درگير با اين‌چنين بينش و روشى، ناتمام و ابتر و شكست‌خورده است! ▫️چون حتى با پيروزى و تسلط و قدرت به تماميت نمى‌رسد و هدف تو را سد نمى‌كند؛ كه تو در دل او مى‌توانى همراهانت را بيابى و مى‌توانى مؤمن آل‌فرعون را داشته باشى. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۷۹ #️⃣ ▫️📚 @fatemi222
📜 برخوردهای آزاردهنده! ▫️ما وقتى مى‌بينيم رفيقمان ضعفى دارد يا حرف‌هايى مى‌زند كه مفسده دارد، به او ناسزا مى‌گوييم؛ او هم به ما ناسزا مى‌گويد و همين‌طور ناسزاها رد و بدل مى‌شود! ▫️ درحالى‌كه بايد بررسى كنيم كه كسرى او چيست؟ چه چيز باعث شده اين كلمات را بگويد؟ و حالا كه گفته، ما چه بايد بگوييم. وقتى او به ما ناسزا مى‌گويد، آيا ما هم ناسزا بگوييم‌؟ يا نه، ساكت شويم و بگذاريم و برويم‌؟! ▫️ يا بدون اينكه به او ناسزا بگوييم، چنين بگوييم: اين حرفى كه زدى اشتباه است! مؤمنى كه به تو تذكرى مى‌دهد، براى آن است كه اين حرف‌هايى كه مى‌زنى، بوى قورمه‌سبزى مى‌دهد و دامنمان را آلوده مى‌كند! ▫️ديگر منتظر جوابش هم نباشيم و صحبت را قطع كنيم. وقتى او مى‌خواهد توضيح دهد و بگويد كه نه اين‌طور نيست؛ اِعراض كنيم. اصلاً مسئله، در خود اِعراض از قضيه، جا مى‌افتد. ▫️ما بايد اين پختگى‌ها در معاشرت‌ها را ياد بگيريم تا عين بچه‌ها عمل نكنيم! ▫️گاهى با خودم مى‌گويم خدايا همين‌طور كه ما از دعواى بچه‌ها آزار مى‌بينيم، انبياى تو از جمع‌هاى ما آزار مى‌بينند! چون صحبت‌ها و برخوردهايمان، بدون تأمل است و محبت و وِداد در آن نيست! ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۸۷ 🇯🇴 @fatemi222
📜 اگر شیعه‌ایم... ▫️اگر شيعه باشيم، حرف‌ها و جمع‌هايمان نبايد جز اين نتيجه داشته باشد كه دلى زنده شود و گفته‌هاى تازه ائمه عليهم السلام بين ما مطرح، و به آنها عمل شود. ▫️ اگر شيعه‌ايم بايد بدانيم كه اهل‌بيت عليهم السلام فرمودند: «لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِب نَفْسَهُ‌»؛«از ما نيست كسى كه به حساب خود رسيدگى نكند!» ▫️انسان بايد حساب كند كه واقعاً چه كرده است‌؟ پيرامون كار تربيتى، در خانه‌ها، در همسايه‌ها، در فاميل‌ها چه اثرى گذاشته و خودش چه حركتى كرده است‌؟ ▫️مسئله‌ی خيلى مهم، اين است كه ما مدت‌هاست در جمع‌هايمان با يكديگر آشناييم؛ يكى از مواردى كه بايد محاسبه كنيم، همين است كه نتيجه اين آشنايى‌ها چه بوده است‌؟ ▫️هركس براى خودش، چه برنامه‌هايى داشته‌؟ آيا قرار بود فقط همين‌طور حرف بزنيم، گويا عشق به حرف زدن داريم و بقيه هم، چون وقت خسته‌اى دارند و تنوع مى‌خواهند، دور هم بنشينيم و شبى را با هم به صبح برسانيم‌؟ ▫️ يا جمع ما از تنوع‌ها خسته‌اند و واقعاً مى‌خواهند تحركى داشته باشند؟ ▫️اينجاست كه قدم‌ها و راهى كه قدم‌ها در آن جارى است، بايد حساب شود. حساب شود كه تا حالا چقدر از مسير طى شده است و چقدر بايد طى شود؟ ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۱۶ #️⃣ https://eitaa.com/fatemi222
📜 من زندانبان خویشم! ▫️آنكس كه با هر حركت و سكون او بهره‌اى و يا خسارتى بار مى‌آيد، يله و رها نمى‌رود! ▫️ ما بچه كه بوديم بر تمامى در و ديوار و كتاب و دفتر امضاء مى‌انداختيم و مى‌خواستيم امضاء زيباترى داشته باشيم و چقدر كه كتك خورديم و توبيخ شديم. ▫️ ولى امروز كه مى‌فهميم با هر امضاى ما، مبالغى بر عهده‌ى ما مى‌آيد و يا با هر حركت قلم ما، جانى و مالى گرفتار مى‌شود و يا گرفته مى‌شود. ▫️حال، ديگر در و ديوار را آلوده نمى‌كنيم كه دلمشغوليم و گرفتار، چون خدايى داريم مسلط و آينده‌اى كه با دست‌هاى ما ساخته و يا سوخته مى‌شود و فرصت هم زياد نيست كه بى‌خيال باشيم. ▫️لحظه‌اى هستم و لحظه‌اى ديگر دست مرگ گلويم را گرفته و نفسم را بريده است. با اين همه من در محاصره هستم. ▫️ديوار حساب و بازخواست، مرا در خود گرفته و من در گروِ كارهاى خودم هستم و زندانى و زندانبان خويشم. ▫️بگذر از اينكه من در واقع محدود و محكوم هستم و كارها در دست من نيست و به اختيار من نيست. ▫️اگر با تمامى خوبى‌ها، حساب پس بدهم، تازه سرمايه را آورده‌ام و كارى نكرده‌ام، پس مى‌تواند عذابم كند و همين رنجم بس كه دست‌هاى خالى و طلبكارهاى زياد دارم و اگر بخواهد مى‌تواند بر انكسار و دلشكستگى من ببخشد و بر من، برابر باكرامتش ببخشايد. ▫️پس من در دارايى و ثروتم تهيدست و فقيرم! ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۶۸ #️⃣ 🍃🌹🍃 @fatemi222
📜 آدم‌های پوسیده ▫️آنجا كه عشق و محبتى نيست و آدم‌ها به هم مشتاق نيستند، قطعاً عيوب يكديگر را آشكار مى‌كنند تا جاى بيشترى براى خود و منافعشان، داشته باشند. ▫️ ديگر اشتياقى به رسول (ص) باقى نمى‌ماند، ديگر رسول در فاطمه (س) محفوظ نمى‌ماند و نگهدارى نمى‌شود و ديگر اشتياقى به فاطمه (س) نيست. سيلى مى‌خورد، پهلويش شكسته مى‌شود و...، ديگر اشتياقى به على (ع) نيست! ▫️ خصوصاً آنجايى كه حساب منافع در پيش باشد، مى‌خواهى مدينه در دست تو باشد. بصره و كوفه در دست تو باشد. مى‌خواهى بيت المال در دست تو باشد. مكانات و اموال در دست تو باشد. ▫️ همه چيز به فراموشى سپرده مى‌شود و همه چيز رنگ عوض مى‌كند. آدم‌ها از تمامى يافته‌ها و آگاهى‌شان چشم مى‌پوشند و دچار خذلان و رها شدن و غدر و خيانت مى‌گردند. ▫️اينجاست كه از درون مى‌سوزند و از درون پوك مى‌شوند. و با آتش پيوند مى‌خورند. و در بستر چنين جريان و جامعه‌اى است كه لباس دين كهنه و دريده مى‌شود و جريان عقلانى جايگزين جريان وحيانى مى‌شود. ▫️و از دين به عنوان اهرم، نه مبنا؛ و وسيله و ابزار، نه پايه‌اى استوار و محكم، سوء استفاده مى‌شود و ديگر جايى براى خدا و رسولش باقى نمى‌ماند تا چه رسد به اوليا او، كه آدم‌ها به كفايت عقلانى و علمى و عرفانى خويش واثقند و براى وحى جايى نيست و به آن نيازى ندارند. ✍🏻 عین‌صاد 📚روز_های_فاطمه سلام‌الله‌علیها ص ۹۰ #️⃣
📜 تماشاگر نباشیم! ▫️آنهايى كه آمده‌اند در اين عالم، آدم ببينند، فقط انتظار نمايشنامه‌اى را مى‌كشند كه هنوز ساخته نشده است. ▫️ ما در اين عالم نيامده‌ايم تا به ما آدم نشان بدهند؛بلكه آمده‌ايم آدم شويم و آدم بسازيم. ▫️ وقتى معيارمان «آدم ديدن» شد، هنگامى كه همين آدم‌هايى كه ما را جمع كردند، تو زرد درآمدند، تصميم مى‌گيريم مسير حق را رها كنيم. ▫️به رها كردن مسير حق نيز قانع نمى‌شويم، بلكه جلوى حق مى‌ايستيم؛ غافل از اينكه وقتى ديگر آدم‌ها تو زرد از آب درآمدند، تازه بار ما سنگين‌تر مى‌شود! ▫️اما وقتى ديديم كه نمى‌توانيم رها كنيم، بايد بنيادى را بريزيم. وقتى فردى از جمع، حتى رهبر جمع كه اين مقدار از راه را آمده، خودش آلوده شده، نمى‌توانيم طب را رها كنيم؛ بلكه بايد طبيب‌هاى پاكى را بسازيم. ▫️ اينجاست كه آنچه تا حال برايمان يك استحباب بود، به صورت يك ضرورت درخواهد آمد. ▫️اين است كه اگر الله ما را جمع كرده و او ما را به هم ربط داده باشد، با ديوارها، فاصله‌ها، فرسنگ‌ها و شغل‌ها از همديگر جدا نمى‌شويم. ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۱۴۳ #️⃣ ✍فهرست منبرک فاطمی https://eitaa.com/fatemi222/6618
📜 ما وارث علی (ع) و فاطمه (س) هستیم! ◾️ شوخى نيست! علی علیه السلام را از بالاى دست ‏هاى بلند رسول صلوات الله علیه به زير كشيدند و حتى فاطمه سلام الله علیها را به خون نشاندند و درب خانه ‏اش را كه رسول باز گذاشته بود، هنگامى كه همه ‏ى درها را بسته بود، بستند و شكستند. ◾️ تمامى امكانات مالى او را از خمس و فدك و ارث، ربودند و تمامى دوستانش را درو كردند و تمامى دشمنانش را جلو انداختند. ◾️ حتّى زمينه ‏ى حكومت عادل او را با تبعيض و اشرافيت و بدعت، از ميان بردند و كردند آنچه كردند! ◾️ و ليكن با اين همه چه شد كه از زير پاى غاصبان تاريخ، تشيّع سبز سر برافراشت و تا امروز نبض زنده ‏ى اسلام در سينه ‏ى سرخ تشيع مى ‏تپد؟ ◾️ ما ديده ‏ايم كه آنان قدرت ها را چگونه از داخل بدست آورده ‏اند و قلعه ‏هاى بلند را از داخل فتح كرده ‏اند و باز ديده ‏ايم كه چگونه مكتب ‏هاى فكرى را با خناس ‏هاشان به وسوسه انداخته ‏اند. ◾️ ما ديده ‏ايم كه چگونه مردها را از پشت خنجر زده ‏اند و نامردها را بر خر مراد سوار كرده ‏اند. ◾️ ما با همين چشم ‏هاى كوچك خيانت ‏هاى بزرگ و انحراف ‏هاى بزرگ‏تر و فاتحه خوانى ‏هاى تاريخى را شاهد بوده ‏ايم. ◾️ ولى باز همين ما وارث تشيع سبزى‏ هستيم كه از حنجره ‏هاى سرخ پيامش را شنيده ‏ايم و همين ما وارث حيات و حماسه ‏اى هستيم كه در دل ما شعله مى ‏كشد و سردى قرن‏ها و طوفان هزاره ‏ها خاموشش نساخته است. ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۱۷۴ #️⃣ ✍فهرست منبرک فاطمی https://eitaa.com/fatemi222/6618
📜 شور رفتن ▫️ارزش تو همان چيزى است كه در تو اثر مى‌گذارد، ترا شاد مى‌كند و يا رنج مى‌دهد! ▫️ او مى‌بيند كه از آبگوشت بى‌چربى و صندلى اول و سخنران اول بودن و ماهى بيست هزار تومان داشتن، شاد شده و رنجيده، ولى مى‌بيند كه آبگوشت نيست، كه صندلى نيست، كه پول نيست، كه از اين‌ها فاصله دارد. ▫️ و اينجاست كه شور رفتن در او سبز مى‌شود. اين است كه احساس غربت او را فرا مى‌گيرد. ▫️ و اين است كه تنها مى‌شود و تنهايى و غربت و رفتن او را در خود مى‌گيرند و اين جاست كه اين وجود جارى شده و راه افتاده است. ▫️ و اين وجود جارى است كه ديگر اسير بازى‌ها و بازيچه‌ها نمى‌شود. اين وجود رونده به تمام نهادهاى راكد حركت مى‌دهد نه اين كه در پشت صندلى‌ها و در دست دنيا، خودش به ركود برسد. ▫️ مادام كه اين جريان در كسى شكل نگيرد تمام شناخت مكاتب و جهان‌بينى و ايدئولوژى و تفسير و نهج‌البلاغه مى‌شود بازيچه‌اى كه فقط براى نمايش دادن به كار مى‌رود؛ چون كسى كه بازيگرى را كنار نگذاشته هر چيزى در دست او بازيچه مى‌شود. ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۶۳ #️⃣ @fatemi222
📜 کارهای بی‌حساب ▫️آتش‌هاى بزرگ از يك شراره منشأ مى‌گيرد؛ ولى ما در جمع‌ها به اندازه يك شراره و يك دانه كبريت هم نيستيم. تا به حال چه روشنى‌اى ايجاد كرده‌ايم‌؟! ▫️درس ما بى‌حساب، بحث ما بى‌حساب، رفت‌وآمدهاى ما بى‌حساب و معاشرت‌هاى ما بى‌حساب است؛ بعد هم يك ذكرى مى‌گوييم و تمام مى‌شود! ▫️ هر بحثى به اين شكل كنيم، همه‌اش ضايع شده است، يا حداقل بى‌استفاده تلمبار مى‌شود. خيال مى‌كنيم يك ساعت كار كرده‌ايم! ▫️ درحالى‌كه يك ساعت غافل بوده‌ايم. اين است كه ذكر ما غفلت است: «أَنَا الْجاهِلُ في عِلْمي فَكَيْفَ لا أَكُونُ جَهُولًا في جَهْلي.» ما درآگاهى‌هايمان هم نمى‌دانستيم بايد چقدر عمل كنيم. ▫️اينكه مى‌گويند اگر بدون ولايت قدم برداريد، حتى طاعاتتان مقبول نيست، دليلش اين است كه درست است كار كرده‌ايم، اما نمى‌دانستيم كجا و چگونه بايد كار مى‌كرديم. ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۱۰۳ #️⃣ 👇 https://eitaa.com/fatemi222/11481
📜 تشیع سبز ▪️شوخى نيست؛ على را از بالاى دست‌هاى بلند رسول به زير كشيدند و حتى فاطمه را به خون نشاندند و درب خانه‌اش را كه رسول باز گذاشته بود، هنگامى كه همه‌ى درها را بسته بود، بستند و شكستند. ▪️ تمامى امكانات مالى او را از خمس و فدك و ارث، ربودند و تمامى دوستانش را درو كردند و تمامى دشمنانش را جلو دادند و حتّى زمينه‌ى حكومت عادل او را با تبعيض و اشرافيت و بدعت، از ميان بردند و كردند آنچه كردند ▪️و ليكن با اين همه چه شد كه از زير پاى غاصبان تاريخ، تشيّع سبز سر برافراشت و تا امروز نبض زنده‌ى اسلام در سينه‌ى سرخ تشيع مى‌تپد؟ ▪️ با اين كه آن همه خون از او نوشيدند و آن همه زندان از او پر كردند و آن همه جاسوس بر او گماشتند و آن همه اختلاف در ميانشان انداختند، اما هنوز همين همين‌ها پرچم اسلام محمد (ص) را بر دوش مى‌كشند و بدون وابستگى بر ساق‌هاى صلابت و استقامت خويش ايستاده‌اند. ▪️ما ديده‌ايم كه قدرتها را چگونه از داخل بدست آورده‌اند و قلعه‌هاى بلند را از داخل فتح كرده‌اند و باز ديده‌ايم كه چگونه مكتب‌هاى فكرى را با خناس‌هاشان به وسوسه انداخته‌اند. ▪️ما ديده‌ايم كه چگونه مردها را از پشت خنجر زده‌اند و نامردها را بر خر مراد سوار كرده‌اند. و باز ما با همين چشم‌هاى كوچك خيانت‌هاى بزرگ و انحراف‌هاى بزرگ‌تر و فاتحه خوانى‌هاى تاريخى را شاهد بوده‌ايم. ▪️ ولى باز همين ما، وارث تشيع سبزى هستيم كه از حنجره‌هاى سرخ پيامش را شنيده‌ايم و همين ما وارث حيات و حماسه‌اى هستيم كه در دل ما شعله مى‌كشد و سردى قرن‌ها و طوفان هزاره‌ها خاموشش نساخته است. ▪️سؤال من اين است كه آيا بدون آن جهاد مقاوم، چنين حياتى سرشار و چنين بينشى پربار تداوم مى‌يابد؟ ✍🏻 عین‌صاد 📚  | ص ۱۷۴ #️⃣ ▫️ 🍃🌹🍃 @fatemi222
📜 شعرهای فاطمه سلام‌الله‌علیها ۱ رنجی نیست، اگر زمین را از تو بگیرند. آسمان زیر پای توست. زمین رنجور است که از خورشید جدا شده و تمامی خانوارهای خاک رنجورند، که زمینشان، با خونابه‌ها، فقط بذر کینه‌اش را رویانیده است. زمینی که می‌توانست، سفره‌ی گسترده‌ی ضیافت خدا باشد، و از خاک آدم، بردارد... اکنون سینه‌ها را به یأس و کینه و چشم‌ها را به درد و خون، میهمان کرده است. زمین در روز نفرین تو، شب شد. و سنگینی غم‌های عظیم تو روزهای شاد را سیاهپوش کرد. در این سیاهی، جز بذر کینه از این زمین چه می‌روید. ما رنجورهای خاک، با خوراک خون و لباس ترس، چشم به راهیم. فرزندت را به خونخواهی یتیمان خاک بخوان تا با لباس نور و طهارت شمشیر، زمین یتیم را در پناه بگیرد. ✍🏻 عین‌صاد 📚  | ص ۱۹۳ #️⃣ ▫️ 🍃🌹🍃 @fatemi222
📜 محبّت، کافی نیست... ▫️ اينكه چند هزار ساعت از على و پيامبر سخنرانى كنيم، آيا عشقى از آنها در دلمان مى‌آيد؟ اگر عشقى هست، در حد جُرج جُرداق و احمد حنبل است يا نه، عشقِ بالاتر است‌؟ ▫️ آنچه مطلوب است، ولايت على است، نه صرف محبت او. محبت على را هر كسى دارد. كسانى كه در اين هستى عاشق يك بلبل و يك برگ مى‌شوند، شكوه يك جنگل يا يك منظره آنها را مى‌گيرد، چگونه شكوه و عظمت على، آنها را به خودش جذب نكند؟!معاويه هم على را دوست داشت. ▫️ مگر كسى مى‌تواند على را دوست نداشته باشد؟! ولى مسئله، ولايت است؛ يعنى فقط على را دوست داشته باشيم و فقط او را حاكم بگيريم. اين ولايت به‌معناى اولويّت است: «اَلَسْتُ اَولى بِكُمْ مِنْ اَنفُسِكُم» يعنى آنها در ما نسبت به ما حاكم‌تر و سزاوارتر باشند. ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۱۵۶ #️⃣ ▫️🆔 @fatemi222
📜 خرجِ چه کسی می‌شویم؟! ▫️ما كه در اين عالم خود را خرج مى‌كنيم، خرج چه كسى شويم كه سزاوارتر باشد...نفس و خلق و دنيا و شيطان اين‌ها فقط مصرف كننده هستند و هيچ سودى نخواهند آورد و فقط استعدادهاى ما را خواهند بلعيد. ▫️اين‌ها چيزى ندارند و چيزى نمى‌دهند و بر فرض كه بدهند بيش از آن كه مى‌دهند پس مى‌گيرند و باز مى‌ستانند. اين‌ها سراسر نيازند. بر فرض هم كه نخواهند ما اسير نيازهايشان خواهيم شد و در يكى از سوراخ‌هايشان مدفون خواهيم گرديد. ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۷۷ #️⃣ 🔺برنامه معرفتی صالحین👇 https://eitaa.com/fatemi222/11639
📜 حکومت، ضرورت و مشروعیت ▫️یک نگاه به استناد روايتِ‌: «كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ‌»: هر پرچم و هر جريانى را كه در دوران غيبت برافراشته شده و قيام نمايد حتى اگر مقبوليت هم داشته باشد، بدون مشروعيت و طاغوت مى‌داند. ▫️استاد به اين نگرش اين‌گونه پاسخ مى‌دهند: آن‌جا كه پذيرش جهانى براى حكومت مهدى نيست، نمى‌توان از پذيرش‌هاى مقطعى و منطقه‌اى چشم پوشيد، بلكه بايد از اين امكان استفاده كرد و به زمينه‌هاى بيشتر و گسترده‌تر دست يافت. ▫️ آن چه در اين روايت نفى شده اين است كه در اين مرحله به خويشتن دعوت كرد و از معصوم چشم پوشيد، كه دعوت به خويشتن و بالا بردن پرچم و استقلال در حكومت، همان طاغوت‌تراشى و حمايت و دعوت به طاغوت است. ▫️بنابراين، تلاش براى تشكيل حكومتى كه به معصوم دعوت نموده و زمينه‌ساز حاكميت او باشد ضرورى و مشروع است و آن چه نامشروع مى‌باشد دعوت به خويش است. ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۱۳ #️⃣ 🇮🇷ویژه نامه دهه فجر و انتخابات
📜 |🔰 راه ما، راه رسول نیست! 🛤رسول از بينش تاريخى و طبقاتى و سياسى شروع نمى ‏كرد.با فيلم و اسلايد و معركه ‏گيرى شروع نمى ‏كرد. 🛤اما ما شروع كرده ‏ايم و با بازى ‏ها خودمان را مشغول كرده ‏ايم و بى ‏حاصل به وازدگى و خستگى رسيده ‏ايم. 🛤او خود را محبوس بچه ‏هاى بى ‏حصار نمى ‏كرد! 🛤رسول، از همين پيرمردهاى بى ‏فرهنگ كه ما نگاهشان نمى ‏كنيم و حتى اگر پدرهايمان باشند تحملشان نمى ‏كنيم، رسول از همين ‏ها كه در كنار آفتاب لميده ‏اند و تا غروب شكار مگس مى ‏كنند، رسول از همين ‏ها آن هم در يك برخورد نه در چند سال و با كلاس ‏هاى‏ رنگارنگ، ابوذرها و سلمان ‏ها را بيرون كشيد. 🛤آيا همين توضيح كافى نيست كه بفهميم راه ما راه رسول نيست؟ 🛤آن تلقى از انقلاب فرهنگى، هيچ زمينه ‏اى در توده ندارد. آن هم توده بى ‏فرهنگ و اُمى. آن هم توده مغرور و سركش! 🛤ولى كار رسول در ميان همين اُمى ‏ها بود. بعثت او در ميان همين ‏ها بود. 🛤 در دل اُمى ‏ها رسول بذر ريخت و نور پاشيد و از همان توده بى ‏سواد كه حتى خط نمى ‏نوشت ابوذر بيرون كشيد! ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۶۰ #⃣ 🍃🌹🍃 @fatemi222
📜حکومتِ توحيدیِ علی علیه‌السلام ▫️حكومت با تمام زرق و برقش و اين دنيا با تمام جلوه‌هايش، كوچك‌تر از اين بود كه در على عليه السلام حركتى به‌وجود آورد. ▫️اگر على عليه‌السلام به‌دنبال حكومت و سلطنت شمشير مى‌زند، از روى غريزه و جاه‌طلبى نيست؛ از روى وظيفه و به‌پا داشتن حق و شكوفا كردن استعدادهاست. ▫️ اين است كه در زمان حكومت، حرم‌سرا و كاخ سبز و سرخ و سپرده بانكى و ذخيره، دست و پا نمى‌كند. توحيدى كه پيامبر صلى الله عليه و آله آورده بود، اين‌گونه انسان مى‌ساخت. ▫️اين توحيد، هم وسيله بود، هم راه بود، هم هدف. هدف، اين بود كه خدا و تنها او در دل‌ها و در جامعه حكومت كند و حاكم باشد. و اين هدف، به‌وسيله توحيد و خالى كردن دل‌ها از غير خدا امكان‌پذير بود. ▫️اين توحيد بود كه وحدت ايجاد كرد و هر مهره‌اى با هر شكل و رنگ و كاربردى در آن به كار مى‌پرداخت؛ و اين اختلاف‌ها وحدت را به هم نمى‌زد. ▫️مهم اين نبود كه افراد چه كارى را شروع مى‌كنند؛ مهم اين بود كه اين كارها از غريزه‌ها الهام نگيرد و فقط از روى وظيفه باشد؛ چون در اين هنگام است كه هزار نفر با هزار كار به يك نتيجه مى‌رسند و پيشرفت هم مى‌كنند. ▫️ در غير اين صورت، حتى يك نفر كه غريزه‌ها در او حاكم هستند، هر روز به شكلى درمى‌آيد و به رنگى رخ مى‌نمايد و به اختلاف‌ها مى‌رسد. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۵۷ #️⃣ در زندگی https://eitaa.com/fatemi222/14664
📜 در برابر بلا... ▪️فشاری که من در رابطه با حسین می‌بینم، به‌‌خاطر فشاری است که من در این رابطه، به حسین وارد می‌کنم! ▪️چون آن موجود را لطیف می‌‌بینم، برای من سخت است حرفی بزنم یا کاری بکنم که او را رنج دهد. ▪️اینکه در همراهی با او کم بیاورم و به آن کاروان نرسم و در آن سفینه ننشینم در‌حالی‌که می‌‌بینم می‌‌رود، اینها آن رنجی است که باید بیشتر به آن دقت و توجه شود. ▪️این مصیبت، مصیبت بزرگی است و تکرارش هم در زیارت عاشورا، روی این حساب است. ▪️حال، چگونه و با چه توانی در برابر این مصیبت‌‌های بزرگ باید بایستیم؟ ▪️اینجاست که جزع و داد انسان درمی‌‌آید؛ مگر اینکه با آن دید به قضیه نگاه کنیم که «اَللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاكِرینَ لَكَ عَلیٰ مُصابِهِمْ». ▪️از کسانی باشیم که در برابر مصیبت، طالب و شاکرند، نه صابر ! ▪️بچه‌‌ها در برابر بلاهایی که برایشان می‌‌آید، مثلاً آمپولی که باید بزنند یا دوایی که باید بخورند، خیلی جزع دارند؛ تا حدی از رشد که می‌‌رسند، دوا را می‌‌خورند و دم نمی‌‌زنند؛ به بلوغ که می‌‌رسند، برای این امور تشکر هم می‌‌کنند؛ ولی عده‌‌ای هستند که در صف می‌‌ایستند و طالب رنج هستند. ▪️ این تفاوت برخوردها در برابر بلا، از جزع و صبر تا شکر و طلب، منوط به مرحله روحی خاصی است؛ وگرنه این مصیبت و درد، قابل تحمل نیست! ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۳۹ #️⃣ 🍃🌹🍃 @fatemi222
📜 خود را به دوست، بسپار. ✍🏻 عین‌صاد ❞ قال الحسين عليه السلام: "مَن أحبَّنا كانَ منّا اهل البيت.ألزموا مودتنا اهل البيت فان من لقى اللّه و هو يودّنا دخل فى شفاعتنا." امام حسين عليه السلام فرمود: "هر كس ما را دوست بدارد از ما اهل بيت است.به گردن بگيريد دوستى ما اهل بيت را، چون هر كس خدا را ديدار كند در حاليكه ما را دوست بدارد در شفاعت ما داخل خواهد شد." معناى دوست و مودت، از خواستن و حاجت داشتن جداست؛ گاهى كسى را براى خودت مى‌خواهى، براى اينكه به تو سودى برساند و تو را به خواسته‌هايت راه بدهد، گاهى كسى را براى خودش مى‌خواهى، چون حساب كرده‌اى و فهميده‌اى كه اگر براى او بسوزى و حتى نيست شوى او تو را مى‌سازد و هستى مى‌دهد. در اين مرحله مى‌توانى خودت را فدا كنى و بخاطر خواسته‌ى او، از خواسته‌ى خودت چشم بپوشى. به‌خاطر محبت او با دشمن و بدخواه خودت دوست باشى و برايش اقدام كنى. اين نوع دوست داشتن است كه به ولايت و متابعت مى‌انجامد. تو سرپرستى خودت را به او واگذار مى‌كنى و در زندگى و مرگ و دوستى و دشمنى و قطع و وصل‌ها به او توجه دارى. ...محبتى كه از آن معرفت به اولويت برخاسته باشد، ولايت را مى‌سازد و حب و بغض و لعن و سلام را جهت مى‌دهد، كه؛" انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم و ولىّ لمن والاكم و عدوّ لمن عاداكم." اساس اين محبت در اين نكته است كه ولىّ از من به من آگاهتر و از من به من مهربانتر است و همين درك، اضطرارِ به حجّت و ولىّ خدا را شكل مى‌دهد. چون با دگرگون شدن تلقى انسان از خودش و استمرارش، تلقى انسان از جهان و حكومت و مديريت متحول مى‌شود. 📚  | ص ۹۷ #️⃣ 🍃🌹🍃 @fatemi222