eitaa logo
منبرک فاطمی
8.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
9️⃣مرز دنیادوستی با دنیاداری ➕مثلا یک مرز این دو تا موضوع این هست که در آنجا که تلاش بی نهایت مثبت برای آبادانی زندگی و دنیایت میکنی، دل نبدی؛ اما اگر کسی تمام همتش دنیا باشد، ⏪➕دلبسته دنیا هست؛ و هست این ماجرا که آدمها نمیتوانند بین داشتن و دل بستن قائل شوند. ❌معمولا به داراییهای خودشان دل هم میبندند. این دلبستن ماجرای خراب شدن آدمهاست نه دارایی. شما ماشین داشت باش، چه عیبی دارِ ؟ ➕خانه داشته باش، چه عیبی دارِ ؟ ولی به آن دل نبند؟ میتوانی؟ ↩️• ➕اباعبدالله در کربلا مشکل بزرگ مردم را اینگونه مطرح کردند ➕⭕️➕، مردم تمام همتشان شده است دنیا، به قدری که کوچک دنیا شده اند و آنقدر دنیا جلوی را گرفته که خون پا روی خون حسین بن علی ع بگذارند. ⬅️✅مردی از جنس دنیاپرستان و دونهمتان • بن حر جعفی، از اشراف، و معروف کوفه بود. بن حر، در منزل حجاج بن مسروق « بنی مقاتل با کاروان امام حسین )ع( مواجه شد، حضرت نخست را به منظور همراهی و یاری نزد او فرستاد، لیکن عبیدالله بن حر به فرستاده امام جواب به خدا سوگند از بیرون نیامدم جز آن که اکثر مردم خود را برای جنگ مهیا می کردند و برای من کشته شدن حسین )ع( حتمی گردید. « : رد داد و ➕گفت من توانایی یاری او را ندارم و اصلا دوست ندارم که او مرا ببیند و نه من او را • ⬅️پس از بازگشت حاجیان از مکه امام خود به همراه چند تن از یارانش به نزد عبیدالله ابن حر! مردم شهرتان به من نامه « : رفت و پس از سخنان آغازین به وی چنین فرمود نوشته اند که همه آنان به یاری من اتحاد نموده و پیمان بستهاند و از من درخواست کرده اند که به بیایم، ولی واقع امر برخلاف آن چیزی است که ادعا کرده اند، تو در دوران عمرت زیادی مرتکب شدهای، آیا میخواهی توبه کنی تا گناهانت »؟ چگونه « : ابن حر گفت »!؟ پاک گردد • ». فرزند دختر پیامبرت را یاری کن و در رکابش بجنگ « : امام فرمود • ⬅️به خدا قسم کسی که از تو پیروی کند به سعادت ابدی نائل میگردد، « : ابن حر گفت ولی من نمیدهم که یاریام به حال تو داشته باشد، زیرا در کوفه برای شما یاوری نیست. به خدا سوگندت میدهم که از این کار دار، زیرا نفس من به را » ملحقه « مرگ راضی نیست و من از مردن سخت گریزانم. ⬅️ اینک اسب معروف خود به حضورت تقدیم میدارم، اسبی که تاکنون هر دشمنی را که تعقیب کرده ام، به او رسیدهام و هیچ دشمنی نیز نتوانسته است به من دست یابد! شمشیر من را نیز بگیر، »! همانا آن را به کسی نزدم جز آنکه مرگ را بر آن شخص چشانیده ام • ⬅️ حال که درراه ما از نثار جان دریغ میورزی، ما نیز به تو و به شمشیر و « : امام فرمود اسب تو نیاز نداریم، زیرا که من از گمراهان نیرو نمیگیرم. تو را نصیحت میکنم ↩️همانگونه که تو مرا نصیحت نمودی تا میتوانی خود را به جای دوردستی برسان تا فریاد ما را نشنوی و کارزار ما را نبینی، فواللَّه لایسمع واعیتنا احد و لاینصرنا الا اکبه اللَّ فی نار جهنم؛ به خدا سوگند اگر صدای استغاثه ما به گوش کسی برسد و به یاریمان نشتابد خداوند او را در آتش جهنم خواهد افکند28 • 🔷عبیدالله نمیفهمید دنیا چیزی نیست، بابا بیا با اباعبدالله همراهی کن، کارت درست میشود. دنیادوستی او را کر و کور کرده بود. کوتاهی حیات دنیا را نمیدید. بعد تا آخر عمرش میخورد شعر میخواند 29 و افسوس میخورد که چرا امام حسین ع را همراهی نکرده است! ↩️عبدالله بن حسن، مرد بزرگ کربلا • اگر همت معیار و کوچکی آدمها هست. آدمهای بهظاهر بزرگ در کربلا کم آوردند. اصلا کربلا اندازه آدمها، همت آدمها را برملا کرد. اینقدر بانام و نشانها در کربلا از سکه افتادند. بعد خدا آدمهای بزرگ را در کربلا نشان دهد. یک مرد بزرگ در کربلا در قامت یک نوجوان، میشود عبدالله بن حسن. 👈وقتی شوق شهادت برادر را دید، وقتی اوج مظلومیت اباعبدالله را دید دیگر بیتاب شد. دست از دست عمه کشید و دواندوان رفت به سمت گودی قتلگاه، امام حسین ع یکوقتی چشمان مبارکش را باز کرد دید عبدالله در گودال قتلگاه هست. عبدالله این نوجوانی که محبت اباعبدالله تمام وجودش را پرکرده دست هایش بهعنوان سپر قرار (» وَاللَّه لا افارِقُ عَمّي؛ به خدا قسم از عمو جدا نمی شوم « : داد گفت به خدا اگر در دل عبدالله شهادت نبود، شهید نمی شد. شهیدی که قتلگاهش آغوش عمو هست. • چه کردند با این نوجوان؟ بمیرم دستانش را مثل عمویش عباس قطع کردند. نه قطع کنند مقاتل میگویند دست از ، آویزان شد. نالهای زد مادرش را صدا زد. امام حسین عزیز برادر را به آغوش کشید. فرمود جانم صبر کن الان میروی پیش پدرت https://eitaa.com/fatemi5/1350
🌸🍃﷽🌸🍃 ✋از عوامل بدعاقبتی‌(جرأت بر گناه) 🔹امام صادق علیه السلام برای اصحاب نقل کردند که گروهی گناه کردند و می‌ترسیدند. 👈جمعی از آنان پرسیدند چرا شما را ترسان می‌بینیم؟ آنها گفتند چون ما گناه کرده‌ایم و گروه دوم گفتند گناه شما بر گردن ما. ما عهده‌دار گناه شما می‌شویم. خداوند فرمود: گروه اول از گناه ترس دارند و گروه دوم جرأت بر گناه و سپس بر گروه دوم عذاب آمد و هلاک شدند. 🔹 یکی از ویژگی‌های یزیدیان در طول تاریخ بر گناه بود. اینکه انسان جرأت می‌کند همه گناه ها را انجام دهد گاهی انسان یک گناه انجام می دهد، دو گناه انجام می‌دهد، یک بار انجام می‌دهد، یک هفته آن را مرتکب می شود؛ این شخص جرأت بر گناه ندارد از روی ناتوانی گناهی مرتکب شده است؛ 🔹امادر مقابل شخصی هست که جرئت بر گناه پیدا می کند؛ یعنی هیچ حد و مرزی در گناه نمی شناسد. این جرأت بر گناه کردن بسیار است. 🔹 حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «إیّاکَ و المجاهَرَةَ بالفُجورِ فإنّها مِن أشَدِّ المَآثِمِ»؛ بپرهیزید از از اینکه در گناه کردن جسور شوید که آن بزرگترین گناهان است.(میزان الحکمه حدیث ۶۷۶۵.) 🔹 یزیدیان و خود شخص جرأت و جسارت زیادی در نافرمانی خدا داشتند. 👈شخص یزید را ببینید؛ گناهی نبود که او انجام ندهد؛ هر جنایت و هر پلیدی که ممکن بود را انجام داد. 👈او سه سال خلافت کرد. هر سال هم فاجعه‌های عجیبی را به بار آورد. 1⃣سال اول، یعنی سال ۶۱ هجری واقعه دلخراش کربلا را به بار آورد. در فاجعه کربلا به احدی نکرد هر جنایتی که از دستشان برمی‌آمد را انجام داد؛ آن کارهایی را هم که انجام نداد از دستش بر نمی‌آمد. اینکه شخصی بیاید نوه پیامبر خدا رابه ترین شکل ممکن به شهادت برساند، بهترینهای اهل زمین را پرپر کند، حرم اهل بیت علیهم السلام را به اسارت ببرد و… . این ها چیز نیست که یزید آنها را انجام داد. 2⃣در سال ۶۳ هجری واقعی حرّه اتفاق افتاد. واقعه‌ای که در آن یزید در آن سال به حمله کرد و به لشکریان خود گفت سه روز تمامی مسلمانان مدینه بر شما . 🔹 این ملعونین به حرم امن پیامبر حمله کردند. در تاریخ ذکر شده که از هفت هزار تا ۱۱ هزار و ۷۰۰ نفر را به رساندند. 🔹فقط در شهر مدینه از بین اینها فقط ۸۰ یار خاص پیامبر حضور داشت ۷۰۰ حافظ کل قرآن بود. 🔹به هیچکس رحم نکردند. دستور دادند که زنان این‌ها تا سه روز بر شما است این معلولین آنقدر به زنان مسلمان تجاوز کردند که نقل شده است 🔹سال بعد از آن، چند هزار فرزند نامشروع به دنیا آمد. 🔹این ملعونین حرم مطهر پیامبر را اسب های خود قرار دادند. این هم جنایت بسیار بزرگی بود که از این ملعونین سر زد. 3⃣در سال بعدی خلافت، یزید جنایت و حادثه ناگوار دیگری را مرتکب شد که در آن شهر مکه و حرم امن الهی را به آتش کشیدند. 🔹 این جنایات جنایات بسیار بزرگی بود که اینها مرتکب شدند و به خاطر این بود که جرأت و بر گناه پیدا کردند. 🤔انسان باید بسیار قساوت و جرأت بر گناه داشته باشد که این چنین جنایاتی را انجام بدهد البته این ملعون هم پیش از آنکه به عذاب و عقاب اخروی گرفتار شود، در به بدترین شکل ممکن به درک واصل شد. 🔹وضعیت مرگ یزید متفاوت است اما نقل شده است که چند روز بعد از آنکه مکه را به آتش کشیدند خبر رسید که یزید برای به بیرون شهر رفته بود. خواست آهویی را شکار کند اما آهو فرار کرد. بسیار به او برخورد. به اطرافیان گفت همین جا بمانید تا من بروم آن را شکار کنم و برگردم. رفت و در میانه راه مسیر را گم کرد و نیز بر او غلبه نمود. 🔹 در اینجا دو نقل و روایت مختلف وارد شده است اما منافاتی هم با هم ندارند. در بیابان به خیمه‌ای رسید. رو به صاحب خیمه کرد و گفت آیا آب داری به من بدهی؟ این شخص بادیه نشین رفت تا مقداری آب بیاورد. یزید گفت آیا تو می دانی من که هستم که اینگونه با من برخورد می کنی؟ من امیرالمؤمنین یزید بن معاویه هستم. آن بادیه نشین گفت همان یزید بن معاویه که حسین بن علی را کشت؟ و شمشیرش را در آورد تا با آن به یزید حمله کند. اما به طور اتفاقی شمشیر به اسب برخورد می‌کند و اسب رم می‌کند. یزید از روی اسب به زمین میخورد اما پایش در اسب گیر می کند. این اسب هم همانطور به سرعت می تازد. از ادامه عاقبت یزید روی اسب فقط همین نقل شده است که تا این اسب را پیدا کردند فقط یک پا بیشتر به این اسب آویزان نبود. یزید تکه تکه شد؛ این عذاب قبل از عذاب اخروی بود. این جرأت بر گناه کردن ویژگی یزیدیان است. 👇👇 @fatemi222