eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه متن سخنرانی شب یازدهم محرم حجت الاسلام والمسلمین دکتر گرجیان در شب شام غریبان شهدای کربلا خدمت محبین اهل بیت عرضه داشتند: مطالب امشب با موضوع زیارت اهل بیت خواهد بود. در بهار جلد 94 معصوم می فرماید هرکسی بعد از فوتمان ما را زیارت کند مانند کسی است که در زمان حیاتمان ما را زیارت کرده است. این بزرگواران همانطور که در زمان حیاتشان جواب سلام را بر خود واجب می دانستند در زمان رحلتشان هم جواب سلام را واجب می دانند. سلام و زیارت باید با سازندگی باشد. در داخل زیارت موضع گیری های فرهنگی و اجتماعی و جهت گیری ها فکری ما را خط می دهد. در زیارت می خواهیم بگوییم که اطاعت از شما را خط مشی خود قرار می دهیم. در زیارات ما اعلام وفاداری می کنیم؛ یا لیتنی کنا معکم. در کتاب وسائل الشیعه داریم امام صادق(ع) می فرمایند: روز قیامت منادی ندا می دهد زائرین حسین کجایند؟ جمعی بلند می شوند، از آن ها سوال می شود از خدا چه می خواهید؟ آن ها می گویند زیارت ما به خاطر دوست داشتن پیامبر و اهل بیتش بوده است. می گویند حالا که اینطور است این هم پیامبر و فاطمه و علی(ع)؛ با آن ها در بهشت زندگی کنید و در درجات بهشت با آن ها می توانید باشید و به زیر پرچم پیامبر اکرم که به دستان علی ابن ابی طالب است بروید و با آن ها زندگی کنید. ابتدای تمام زیارت نامه ها با سلام شروع می شود. سلام رمز محبت و چراغ سبز آشنایی است، شعار حق و حقانیت است. ایجاد رابطه میان زائر و عالم ملکوتی که همان تولی است. تبری هم در لعن ظالمان و آن هایی است که اهل بیت را مورد آزار قرار دادند.  امام هادی(ع) در زیارت امیر مومنان می فرماید: شما خدا را زیارت کرده ای در حالی که شهید بودی؛ ما هم می خواهیم بگوییم ما را هم جز کسانی قرار دهید که با شهادت به ملاقات خدا پیوسته اند. خونی که در رگ ماست همان خون سیدالشهداست. وقتی می گوییم می خواهیم خون خواهی از از سیدالشهدا کنیم این نشان از این واقعیت است. حسین به مانند زمینی است که آماده کشت است و برای جوانان و انسان ها رویانده می شود و میوه های پاک می دهد. حسین شجره طیبه است.اصل و ریشه اش ثابت است و تمام هستی را گرفته است. امام باقر(ع) از پدر بزرگوارشان نقل می کنند: پیامبر حسین(ع) را به سینه سان می چسباند و به حضرت علی(ع) می فرمود او را نگه داشته باش من میخواهم صورت و سرش را ببوسم؛حسین(ع) به پیامبر عرض کرد چرا وقتی مرا می بوسید گریه میکنید؟ حضرت فرمود می خواهم جای شمشیر ها روی بدنت را ببوسم.حسین(ع) دسوال فرمود یعنی من کشته می شوم؟رسول الله فرمود آری تو و پدرت علی و مادرت و برادرت حسن کشته خواهید شد.
در غریبی تا به خاک و خون سر خود را گذاشت رو به سمت آسمان پا بر سر دنیا گذاشت دست مردی آب بر حلقوم خشک او نریخت نیزه‌ی نامرد روی حنجر او پا گذاشت گفت می خواهم بگیرم دست تو؛ او در عوض چکمه بر پا، پا به روی سینه‌ی آقا گذاشت هر نفس از سینه‌ی مجروح او خون می‌چکید خون او یک دشت لاله در دل صحرا گذاشت کو رقیّه تا ببیند قاتلی از جنس سنگ تیغ را بر حلق خشک و زخمی بابا گذاشت در شب سرد غریبی در تنور داغ درد خسته بود و سر به روی دامن زهرا گذاشت (سید محمد جوادی) ******************* اگر دست پدر بودی به دستم چرا من در خرابه می نشستم اگر می بود بابای نکویم نمی زد شمر دون سیلی به رویم *** بابا چرا سر از خاك یک لحظه بر نداری حق داری ای پدر جان زیرا که سر نداری ما را رسوا کردند با ضرب تازیانه بابا مگر تو با ما ، عزم سفر نداری *** بیاای عمه جان کامشب زمرگ خودخبردارم هوای دیدن رخسار زهرا را به سر دارم خبر کن دختران شام را از بهر دیدارم که تا ثابت کنم من هم در این عالم پدر دارم *** من دختر سه ساله ی حسینم در باغ دین آلاله ی حسینم نامم به لوح عشق جاویدانست دیباچه ی رساله ی حسینم
روایت است كه چون تنگ شد بر او میدان فتاده از حركت ذوالجناح وز جولان هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت كشید پــا ز ركـاب آن خلاصه ی ایجاد به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
نرفته از نظرم ذوالجناح بر ميگشت كه رفته رفته صدايت ضعيف تر ميگشت   ز بس كه بر بدنت زخم هاي كاري بود كه زخم ِ تازه اگر بود بي اثر ميگشت   در ازدحام حرامي و نيزه هايِ بلند شكافِ زخم ِ تنت باز و بازتر ميگشت   ميان حلقه ي نامحرمان خودم ديدم كه شمر با سرت از قتلگاه بر ميگشت   غروب بود و ربابَت ميانِ آتش و دود هنوز بين ِ مزاري پي ِ پسر ميگشت
ذوالجناح آمده پا تا به سرش خونین است اشک می ریزد و چشمان ترش خونین است ذوالجناح آمده سر را به زمین می کوبد همه ی دشت میان نظرش خونین است ذوالجناح آمده از شاه خبر آورده به نظر می رسد اما خبرش خونین است ذوالجناحا پدرم کو؟ تو چرا تنهایی؟ چه خبر بوده؟ چرا پس سپرش خونین است؟ (ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای؟) نکند شاه تو افتاده، سرش خونین است با نگاهی که پدر لحظه آخر می کرد عمه ام گفت که دیگر سفرش خونین است شاعر : حسین ایزدی
⚫️اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد ⚫️مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد ⚫️از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد ⚫️از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد ⚫️اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد ⚫️زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد از روضه های سیلی و معجر شروع کرد ⚫️برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد ⚫️لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد ⚫️هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد ⚫️تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد ⚫️غش کرد روضه‌خوان نفسش با شماره شد مداحی از کناره ی منبر شروع کرد: ⚫️ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد ⚫️یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از در شروع کرد 🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
کنکور محبت به اهل بیت(ع) یکی از ویژگی های جمع نورانی شما ، محبت به اهل بیت علیه السلام است و این محبت قطعا ، نجات دهنده ی هر محبی است. همه ما و شما هم می دانیم بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله، باب ارتباطات مختلف اهل بیت علیه السلام ، بسته شد ،اما همه اهل بیت علیهم السلام ، دست به دست هم دادند تا این ارتباط محبتی با مردم قطع نشود، حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام ، امام حسن علیه السلام و امام زمان علیه السلام و...تمام تلاش خود را در این زمینه می کردند و این کف کار است . محبت اهل بیت علیه السلام ، یقینا باعث نجات میشود و هم میتواند ما را به اوج برساند و هم می تواند ، مصداق ایه 54 سوره مائده کند ، یکی از مهمترین امتحان های عصر غیبت محبت به چه میباشد؟ پنج تا سوال دارم ، هرکس این پنج سوال را با دل خودش ، جواب دهد که این کنکور محبت ما به اهل بیت علیه السلام است . سوال اول ؛ آیا محمد صلی الله علیه واله را دوست دارید ؟این مشخص است که دوست دارید که عاشقانه آمدید، این موقع شب ،پای منبر نشستید ، مطمئنا دوست دارید. سوال دوم ؛ آیا پیغمبر و آل‌ پیغمبر را بیشتر از محبوب های حرام ، دوست دارید ؟در مملکت ما محبت اهل بیت علیه السلام ، زیاد هست ولی کارهای حرام هم به مراتب ،فراوان شده است واقبال به گناهان هم دارد ،موج میزند ، 60 درصد ماهواره دارند . کارت گیر بیافتد کدام یک را صدا میزنی؟ من خاطره ای دارم سوار ماشین شدم ، دو عکس زده بود ، یکی عکس حضرن ابوالفضل و دیگری ، عکس یک زن خواننده بود ، وقتی داشتم پیاده میشدم ، گفتم: اگر کارت گیر پیدا کند ، میگویی:یا ابوالفضل ، یا این خانم را صدا میزنید. گفت: مسلم است ، حاج آقا ، میگویم یا ابولفضل علیه السلام ، عکس خانم را زدم برای دل خودم ، یعنی دل شما هم جای حضرت ابوالفضل است و هم جای این خانم هست . گفت: خاک بر سرم . آیا میشود ، دل هم جای حضرت ابوالفضل شود و هم جای غریبه باشد،دل دیگر ، جایی برای اهل بیت علیه السلام نمی گذارد. امام صادق علیه السلام فرمودند:هر جا خواستی ببینی کارتان درست است یا غلط هست ، ما اهل بیت را بیاورید. دختر خانمی می گفت : حاج آقا ، میخواهم تار بزنم ،مدل غربی هم نمیزنم . خب من با حکم شرعی آن کار ندارم ، اگر در اتاقت باز شود و حضرت زهرا علیها السلام وارد اتاق شود ، خاموش میکنی یا ادامه میدهی؟ سوال دوم کنکور محبت ، این هست ؛ آیا محبوب های حرام را بیشتر دوست دارید یا محبوب های حلال را ؟ القلب حرم الله؛ وقتی خدا در قرآن میگوید ، قلب جای یک محبت است و محبت حسینی و محبت یزیدی با هم جمع نمیشود ،هرکس بگوید ، من جمع کردم ، اشتباه میکند٬ در واقع امام حسین علیه السلام را بیرون میکند. آیا ابن ملجم عاشق امیرالمومنین(ع) بود؟ میترسم از لحظه ای که موقع امتحان من و شما باشد و ارباب ما ،من و شما را صدا بزند و محبوب حرام جلوی چشم ما باشد . زمانیکه ، امیرالمؤمنین علیه السلام به حکومت رسیدند ، امام به حاکم یمن ، نامه نوشتند که بیعت از مردم بگیرند ، حاکم یمن آدم زرنگی بود،3 بار انتخابات کردند ، اول 1000نفر ، دفعه بعد 100نفر ، دفعه سوم 10 نفر رسید ، این 10 نفر شد. این ها به قول ما حزب اللهی دو آتشه هستند، به عنوان نماینده ، نزد امیرالمؤمنین علیه السلام فرستادند ،از این ده نفر ،نفر چهارم ابن ملجم مرادی بود ، میگوید: من یمنی هستم و عاشق شما هستم . حضرت فرمودند : شما مرادی هستی ، سه بار این سوال را پرسیدند، خبر داری که شما قاتل من هستی ؟ مرادی گفت : من عاشق شما هستم ، محب شما هستم . چطور عاشق ،قاتل می شود ، مگر میشود ؟ حضرت ، کد دادند ، بله شما کودک که بودی ، دایه یهودی ، داشتی که شعری میخواندند که مضمون آن این بود که شما قاتل پیغمبر آخر الزمان خودهستی. ماموریت تمام شد مرادی حالش بد شده بود کناری بود که سر و کله دشمن پیدا شد . بازی شهوت از عاشق قاتل ساخت . بصیرت یعنی بدانید شمر ی که روی سینه امام حسین علیه السلام بوده در جنگ عاشق امام علی علیه السلام بوده است ، حرام، از عاشق به قاتل میرساند. من محب اهل بیت هستم ولی یک فضله کل غذا را نجس میکند، یک گناه شهوتی همه چیز را خراب میکند. آیا معصومین(ع) را بیش از محبوب های حلال دوست داریم؟ سوال سوم کنکور محبت آیا اهل بیت پیغمبر و آل پیغمبر را از محبوب های حلال هم بیشتر دوست دارند؟ آیه 24توبه: قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ؛ هر چه محبوب حلال هست در این آیه هست به مردم بگوئید اگر پدر مادرانشان فرزندانتان و اموالتا
ن و .. را بیشتر از خدا و پیامبر وجهاد دوست داشته باشند مطمئنا در این امتحان رفوزه میشوند . شخصی از یاوران امیر المومنین علیه السلام بود، معاویه به او گفت به اندازه وزن ات طلا میدهم دست از علی علیه السلام بردار. آن شخص گفت اگر اندازه قصر خودت طلا بدهی از عشق علی علیه السلام دست بر نمی دارم، نمره اش بیست شد. ولی در کربلا ،در مسیر که می آمد برای شتر شعر میخواند ، در مدح امام حسین علیه السلام میخواند ، چند تا هم یار جمع کرد ،کار تجاری هم میکرد وقتی نزد امام حسین علیه السلام که رسید ، گفت: من کار تجاری میکنم باید به زن و بچه ام سری بزنم و برگردم . امام حسین علیه السلام فرمودند : ممکن است بخواهی برگردی، دیر شود. ایشان برگشت ، پس برای یک لحظه ، زن و بچه و مال خود را از امام حسین علیه السلام ، بیشتر دوست داشت و از غافله جا ماند. گاهی خیلی زود دیر می شود! گاهی اوقات خیلی زود ، دیر میشود! حاج آقای یونس زندی آبادی از فرماندهان زیر دست حاج قاسم بودند ، آخرین باری که میرود جبهه این گونه از زن و بچه هاش خداحافظی میکند( دستش یک طرف و سرش یک طرف ) میپرسند: چرا اینگونه خدا حافظی میکنی؟ گفت میترسم اشک چشم بچه هام کار دستم بدهد .حاج آقا علی اکبری میگویند فرمانده گردان داشتم سید بزرگواری امد و گفت حاج آقا من گناهی کردم میترسم وعده دیدار با صاحبم تأخیر پیدا کند .من خانمم باردار بود من هم خانم و بچه را به امید خدا و اهل بیت علیه السلام رها کردم. ولی از موقعی که این نامه را دیدم ،در نامه آمده سید بچه ات به دنیا آمده است ،از موقعی که نامه باز کردم دلم به سمت زن و بچه ام میکشد،حاج آقا ،سید را بغل کردم گفتم ان شاالله عملیات تمام میشود و میروی و زن و بچه ات را میبینید. رفت عملیات و شهید شد .امتحان محبت کنکور را قبول شد، موقع شهادت گفت خوب امتحان پس دادم حتی بچه ام راندیدم.