eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
3هزار دنبال‌کننده
33 عکس
30 ویدیو
32 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
◾ حکایت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها بر شتر بی جهاز... ⚡️وقتیکه زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه می‌کند و می‌فرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟! راوی گوید: ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ ▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد. زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد: سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ ▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر می‌کنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟ به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند. پس زینب کبری و أم کلثوم سلام الله علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند. همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام الله علیها کسی نماند. در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمی‌توانست سوار شود. پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود: ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو. 🔻امام سجاد علیهالسلام فرمود: عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید. حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند،لذا برگشت تا سوار بر محمل شود. فَاِلْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه ▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود: آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله... فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ ▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود می‌لرزید. پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو! پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام‌ سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد. فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ ▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد. زين العابدين عليه السلام فریاد می‌زد؛ وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه می‌کرد و به شمر می‌فرمود: وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید. پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد. راوی گوید: من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟ گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند. 📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰ 📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰ 📎 📎 📎 علیه السلام ↩️فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
از روی نیزه بر منِ غمگین نظاره‌ای حرفی، کنایه‌ای، سخنی یا اشاره‌ای پلکی بزن که حال حرم روبه‌راه نیست کافی‌ست بزم سوختگان را شراره‌ای سوسو بزن به سوی من، ای سوی دیده‌ام! در آسمان به‌جز تو ندارم ستاره‌ای دستم نمی‌رسد به سر نیزه‌ات اگر در دست زینب است گریبانِ پاره‌ای یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من... گشتم به هر دیار حسین دوباره‌ای با هر تکانِ نیزه، تکان می‌خورد سَرَت جانا به گوش نیزه مگر گوشواره‌ای؟! پیشانی‌ات شکست که پیشانی‌ام شکست آیینه بی خبر نشود از نظاره‌ای جایش به روی صورت من درد می‌گرفت می‌خورد تا که بر رُخ تو سنگِ خاره‌ای بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان جز آستین پاره نداریم چاره‌ای ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
📌 اشک گر خشکد دگر خون گریه‌ها باشد... ▫️ شنیدن می‌کُشد، گر ماجرایش کربلا باشد بمیرم، آنکه می‌بیند دگر حالش چه‌ها باشد ▪️ ببیند خیمه‌ها در هُرم گرما، کودکان تشنه دلیران اندکی اما حرامی تا کجا باشد ▫️ علی اکبر چو طوفان می‌زند بر قلبِ دشمن‌ها تَنی یک تکّه زد میدان، به میدان تکه‌ها باشد ▪️ چو قاسم رفت می‌دیدش قَدش حتی زِره نَبوَد عمو می‌آوَرد او را زِ میدان، مُجتبی باشد ▫️ علمداری ببیند خشمگین از مشکِ بی‌آبش رَوَد تا رود مشکش پُر کند، پُشتش دعا باشد ▪️ دو دستش در بیابان گم شود، مشکش ولی هرگز زَند تیری عدو بر مشک، آبش خون‌بها باشد ▫️ علی اصغر به شهدی آب جان گیرد ولی دشمن گلویش تَر کند با خون چو سر از تن جدا باشد ▪️ شَهی تنها ببیند رو‌به‌رویش ارتشی بی‌رحم هزاران زخم بوسد پیکرش چون آشنا باشد ▫️ بسوزاند به آتش خیمه‌ها را دشمنش حتی اسارت می‌برد اطفال و زن‌ها را، روا باشد؟ ▪️ ببیند مُنتقم با عمه‌اش دشمن چه‌ها می‌کرد بگوید اشک گر خشکد دگر خون گریه‌ها باشد ✍ حامی 📝 ؛
26.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| ببینید؛ روضه خوانی علامه بهلول 🔰قسمتی از اشعار میرزا یحیی مدرس اصفهانی در مصائب علیه السلام و خطاب به امام زمان علیه السلام/دیوان یحیی 🔰شها چو شیر خدا تیغ از نیام برآر پی حمایت دین شه انام بر آر ز آستین خدا دست انتقام برآر روان فرقه بی ننگ و عار و نام برآر به یاد پادشه تشنه کام گام برآر 🏴که گشت از ستم زاده زیاد قتیل کسی نگفت که محبوب داور است حسین کسی نگفت که سبط پیمبر است حسین کسی نگفت که فرزند حیدر است حسین کسی نگفت حسن را برادر است حسین کسی نگفت که زهراش مادر است حسین 🏴کسی نگفت که دخت رسول راست،سلیل لباس کهنه بپوشید زیر پیرهنش که تا برون نکند خصم بدمنش ز تنش چه شب لباس که شد خاک کربلا کفنش چه شد اساس که شد دشت نینوا وطنش هنوز روح تعلق که داشت بر بدنش 🏴نمود شمر چرا بهر کشتنش، تعجیل
به‌روشناییِ سلام بر تو که نوری و ذکری و ایمان سلام بر سخن حق، سلام بر "قرآن" به هفت آیه‌ی "سبع المثانی"ات سوگند تمام رحمت محضی، قسم به "الرحمان" معلّقات معلّق شد و به زیر آمد همین که نور تو آمد در آن زمان به میان خِرَد به عُمق تو هرگز نمی‌رسد دستش هزار معنی نازک شده‌است در تو نهان اگر که چهره بدون نقاب بنماید کُمیت عقل شود لنگ و عاجز و حیران نسیم جنت حق می‌وزد ز آیاتش بهشت را به تماشا نشین در این بستان خزان گذشت بر اوراقِ خَلق و کهنه شدند گذر نکرده بر اوراق او غُبار خزان به پیش هیبت "فاتوا بمثله" ، فُصَحا گرفته‌اند سر انگشت عجز را به دهان زبان به کام گرفتند جمله لال شدند چو گفت "فاستمعوا له و اَنصِتوا" ، یزدان بشر کجا و توان سخن چو او گفتن زبان هیچ بشر نیست مرد این میدان نگاه کن و بدان "اُنزل بعلم الله" اگر که بهتر از این هست هاتِ بالبرهان طناب اگر که بخواهی بیا که "انزلنا" طناب عرش الهی‌ست گشته آویزان نشسته‌اند همه انبیا بر این سفره به لقمه‌ای که بگیری از آن شوی لقمان فدای نثر روانش شود هزاران نظم که داده است پریشانی مرا سامان هزار عُمْر شده صرف فهم او و هنوز بدیع مانده معانی او و نحو بیان هزار فتنه بیاید، هزار فتنه رود به زیر سایه‌ی قرآن نمیشوم نگران * چنان پُر است کتاب خدا ز وصف علی شود علی، بشود این کتاب اگر انسان ببین به غیر علی کیست "باء بسم الله"؟! ببین شدست علی بر کتاب حق عنوان بدون نقطه چه معنا دهد کلام کسی؟! علی‌ست مُظهِر قرآن و معنی "تبیان" خطاب آمده "بلّغ" : "علی ولی الله" که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان به برکت علی "اکملتُ دینَکُم" آمد که با ولایت او کامل است این بنیان خلافت است فقط لایق علی آری "لَقَد تَقَمَّصَها" دیگری که وای بر آن کسی که شیعه‌ی او نیست، غرق می‌گردد علی‌ست کشتی نوح و علی‌ست کشتی‌بان هر آنچه گفته نبی در حق علی وحی است مُطَهَّر است نبی از خطا و از هذیان بدون حُب علی، راه بدتر از چاه است به کعبه نه، که رسد آخرش به ترکستان علی الصباح قیامت خدات می‌پرسد چه شد که بعد نبی ، "اتبعتم الشیطان"؟! به حکم آیه "واتوا البیوتَ من ابواب" ز درب خانه نبی را فقط شوی مهمان علی‌ست باب ورودیِ عِلمِ پیغمبر گمان مکن که بُوَد شهر بی در و دربان علی‌ست سرّ "یدالله فوق ایدیهم" که اوست آیتِ عظمای حق به عالمیان علی‌ست علّت جمع ضمیر "انفسنا" به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان؟ علی‌ست هادی امت پس از نبی به صراط صراط نیست برای مُحبّ او لغزان علی‌ست وجه خداوند "ذوالجلال" بلی در آن زمان که شود "کُلُّ مَن علیها فان" علی‌ست ساقی کوثر، علی‌ست رحمت محض و غیر اوست سرابی که "یَحسَبُ الظَمئان" علی‌ست صاحب علم کتاب و شاهد وحی کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟! علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند به جز حسین و حسن نیست "لُوء لُوء و مَرجان" قسم به آیه "تَبّت یدا" بریده شود دو دست هر که زند دست جز بر این دامان اگر‌که تیغ به رویم کشند می‌مانم نمی‌شوم ز مسیر غدیر، رو گردان به حشر گر‌که شفاعت کند گناه مرا ثواب می‌خورد آن روز غبطه بر عصیان بگیر دست مرا بیقرارِ نام توأم کویر خشک، منم من، تویی تویی باران فقط ترنم نام تو جان دهد ما را شبیه آبِ خنک در میان تابستان * سخن به آب رسید و ز غصه آب شدم عطش چه کرد که صار السماء مثل دخان رسیده است خطاب "ارجعی الی ربک" خدا کند نخورد سنگ بر لب و دندان فدای قاری قرآن که تشنه لب بود و نداد جرعه‌ی آبی کسی به آن عطشان آهای شمر تو را ذره‌ای طهارت نیست مزن بدون وضو دست خویش بر قرآن ✍حجت‌الاسلام فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی عروجت را گواهی می‌دهد این سِیْر عرفانی طلوعی چون تو چشم صبح را روشن نکرد اینجا اگرچه روی نی همچون غروبی سرخ می‌مانی در اوج غربت خود جرعه‌نوش قرب حق بودی قیامت بر سر نیزه سجودی بود طولانی سجودی که تو را می‌برد تا «قَوسَین أو اَدنی» سجودی در چهل منزل چهل معراج روحانی تو را آیه به آیه خواهرت زینب تلاوت کرد به روی رَحل نی از کربلا تا دِیْر نصرانی عجب حَجّی به جا آورده‌ای با حلق خونینت کدامین حج به خود دیده‌ست هفتاد و دو قربانی ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
گفت راوی که در سپاه یزید دل بدتر ز خاره* هم دیدم غارت مال دیده بودم من غارت گاهواره هم دیدم از غم و اضطراب، در طفلان گفت و گو با اشاره هم دیدم در پی کودکی به حال فرار ظلم چندین سواره هم دیدم آن چه دیدم به کربلا ز ستم من به کوفه دوباره هم دیدم بر در شهر کوفه با خورشید ماه دیدم، ستاره هم دیدم بر سر نی کنار چندین سر سر یک شیرخواره هم دیدم نه همین گوش‌های خون‌آلود مُشتِ پُر گوشواره هم دیدم پای سرهای روی نیزه به شام دف و چنگ و نقاره هم دیدم سخت‌تر ز آن‌چه شد به کرببلا من به دارالاماره هم دیدم ✍مرحوم استاد * سنگ خاره یا سنگ خارا فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
فلک بر عمة سادات، جسارت کِی رَوا باشد که هِجده محرم زینب، به روی نیزه ها باشد * ایام اسارت آل اله ، امام سجاد فرمودن امان از اسری عمه جانم زینب ، امشب به غم وغربت عمه سادات گریه کنیم ** بگو آیینة رویت، چرا خاکستری رنگست پذیرایی ز مهمانان، در این مهمانسرا سنگست دلم سوزد که لب تشنه سرت از تن جدا کردند عزیز جان من دیدی تورا از من جدا کردند مپرس از من چسان کوفی، ز ما کرده پذیرایی چو ماه نو خمیدم من، شده زینب تماشایی * وقتی کاروان به طرف کربلا حرکت میکرد خانم زینب کبری عباس داشت ، علی اکبر داشت ، قاسم داشت ، هیجده نفر محارمش مثل پروانه بدورش میگردیدن – یا صاحب الزمان آجرک اله فی مصیبت جدک الحسین – نیمه روز یازدهم محرم همه رو که سوار ناقه ها کرد یه نگاهی به طرف نهر علقمه ، یه نگاهی به طرف گودال قتگاه – کجایید برادران خوبم - دارن زینبو به اسیری میبرن – مگه بابام نفرمود هذه ودیعتو منّی علیه – زینب امانت من پیش شماست – باورت بود که در حال اسیری ببرند دختر فاطمه را در ملاء عام حسین صدا بزن حسین جان یا امام زمان سادات منو ببخشید – کاش مصیبت خانم زینب همین بود – شیخ مفید از زبان زید بن ارقم مینویسه دیدم سر مطهر ابی عبداله را بر نیزه تو کوچه های کوفه قرآن میخواند «اَم حَسِبت‌َ اَن‌َّ اَصحـَب‌َ الکَهف‌ِ والرَّقیم‌ِ کانوا مِن ءایـَتِنا عَجَبـا - آیا گمان کردی داستان اصحاب کهف و رقیم از نشانه های ما عجیب تر بود؟ » چهل منزل از این منزل به اون منزل خانم زینب کبری با سنان و حرمله و شمر همسفره – سر برادران و فرزندان و عزیزانش به نیزه ها – سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب * زمزمه کن حسین جان *** فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
مائیم و طفلانی بهم زنجیر کرده داغ اسیری هر دومان را پیر کرده * یا صاحب الزمان ایام اسارت آل الهِ * ما مانده ایم و کاروانی دل شکسته جمع یتیمانی که دشمن پای بسته در گوشه ای تیر سه شعبه اوفتاده نیزه شکسته روی جسمی ایستاده اینک سپاه ما علمداری ندارد جز زینب و سجاد یک یاری ندارد ارباب مقاتل نوشتن عمر سعد ملعون صبح روز یازدهم محرم دستور داد کاروان اسرا رو از کنار بدنهای شهدا عبور بدن – یا صاحب الزمان آجرک اله فی مصیبت جدک الحسین – چه گذشت به خاندان رسول خدا – الهی بمیرم وقتی نازنین بدن برادر پیدا کرد – گاهی صدا میزد أانت اخی ، انت ابن والدتی – گاهی صدا میزد برادرم - یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثّری – یابن الحسن – اومدن با کعب نی و تازیانه – این خواهر تسلی دادن میخواد از برادر جدا بشه – علی القاعده باید صورت برادرو ببوسه – سر بالای نیزست . سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب یا امام زمان منو ببخشید ، سادات مجلس - اینجا بدن بی سر برادر و دید زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست دم دروازه ی کوفه گرم خطبه خواندن بود – یه صدای آشنایی به گوشش رسید – سر از محمل بیرون آورد – دید سر برادر بالای نیزه قرآن میخوانه – برادرم خیال نمیکردم یه روزی برسه تو این شهر من خطبه بخوانم ، سر تو بالای نیزه قرآن بخوانه ( حسین جانم ) صدا بزن حسین حسین آرام جانم حسین حسین روح و روانم حسین حسین داروی دردم حسین حسین دورت بگردم -------------------------- نور خداست جلوه ی نورانی حسین بوسیده است نبی مهِ پیشانی حسین باشد حسین چراغ هدایت برای ما روشن نموده است ره روحانی حسین فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
روضهٔ بدادم زر، گرفتم در عوض جان چه جان، جانِ جهان به به چه ارزان اگرچه زر بدادم سر گرفتم به عالم زندگی از سر گرفتم همین دولت بسم در نشأتینم که من سوداگر رأس حسینم چو من سوداگری سودا نکرده که سودش عقل را دیوانه کرده زسودای سری سودا زدستم که گنج عالمین افتاده دستم ز روی گنج، گردی گر فروشم زیانکارم به فردوس ار فروشم چنان در ملک ترسایی به سیرم که عیسی را فرود آرم به دِیْرم اگر عیسی به چرخ چارمین است مرا سر برتر از عرش برین است از آنم سربلند از عرش برتر که سر بنهاده‌ام بر پای این سر ز راز این لب خشکیده ماتم مگر خضرم لب آب حیاتم و یا موسایم اندر طور سینا کز این سر نور حقّم در تجلا من آن بینم به رای العین از این نور که موسی را ز اَرْنی بود منظور اگر انجام ترسایی چنین است خوشا آئین من آئین دین است خداوندا من اکنون در کنشتم و یا در غرفه‌ی باغ بهشتم من از هر سرفرازی سرفرازم که مهماندار سلطان حجازم همی ناز ای مسیحا بر محمد حسین از کعبه سوی دِیْرت آمد تو ای بانوی مریم! تو کجائی که امشب بایدت بر دِیْرم آیی من آن ترسا و دیرم در کنشت است چرا مهمان من زیب بهشت است سری که سینه‌ی زهراست مهدش چرا دست من ترساست مهدش؟! ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e