57609_1398614111059_480779.mp3
574.8K
🎙نوحه #شب_ششم_محرم
حضرت قاسم ابن الحسن
زمزمه، تک ضرب، سه ضرب
🎙سبک: همه جا کربلا
قصد میدان کند قاسم مه جبین
دیده گریان بود در پی اش شاه دین
ای عمو ای عمو...
نوجوان حرم ای گل یاسمن
می بری جان من ای یتیم حسن
سوی میدان روی بی کلاه وزره
بر دلم اینچنین قاسم آذر مزن
ای عمو ای عمو...
نگهت می کند مادر خونجگر
سینه و سر زند بهر تو ای پسر
عمه ات می کند قاسمش را دعا
با دلی خون کند قامتت را نظر
ای عمو ای عمو...
گفت من قاسمم رو به قوم دغا
پسرمجتبی نوه ی مرتضی
پدر من حسن بوده شیر جمل
آمدم تا کشم خصم خون خدا
ای عمو ای عمو...
جنگ خوبی نمود آن گل نازنین
لیک با ضربه ای گشت نقش زمین
ای عمو جان بیا رس به فریاد من
زیر نعل ستور شدم از روی زین
ای عمو ای عمو...
سوی میدان دوید شهدا را امیر
گر تواند دهد مددی بچه شیر
تا رسیدی عمو بر سر قاسمش
جان ز کف داده بود آن مه بی نظیر
ای عمو ای عمو...
#محرم
#امام_حسین علیهالسلام
🎙نوحه #شب_ششم_محرم (واحد)
حضرت قاسم عليه السلام
صلی الله علیک
ای نور هر دو دیده
دست مرا بگیر ای / شاه گلو بریده
ای شهید سر جدا
خامس آل عبا
وعده بعدی ما
اربعین کرب و بلا
من اراد الله، به خیرا
عشق تو برده، دل ما را
بی تو میمیرم، عزیزالله
با تو محشورم انشاءالله
سخت است ای قاسمم
تو روی خاک صحرا
از من کمک بخواهی / پیشت نباشم اما
یادگار مجتبی
با تو این دنیا چه کرد
با تن مثل گُلت
نعل مرکبها چه کرد
بعدکَ ویلٌ، علی الدنیا
پا نکش بر خاک، گل زهرا
غربتت بغضی، گلوگیر است
با همین غربت، کُشتی ما را
دیدی آخر تو هم
در خون خود تپیدی
آخر به آرزویت
در خاک و خون رسیدی
شیشهٔ عمر حرم
از چه با سنگت زدند
دورهات کردند و از
هرکجا سنگت زدند
ای که بیتابت، همه دلهاست
کاکلت در دســـت قاتلهاست
قد من از دا غ تو خم شد
بردنت هم یکی از مشکلهاست
#محرم
#امام_حسین علیهالسلام
#پیشنهاد_برای_محرم
◾️ حکایت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلاماللّهعلیها بر شتر بی جهاز...
⚡️وقتیکه زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه میکند و میفرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟!
راوی گوید:
ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ
▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد.
زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد:
سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ
▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر میکنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟
به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند.
پس زینب کبری و أم کلثوم سلام الله علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند.
همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام الله علیها کسی نماند.
در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمیتوانست سوار شود.
پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود:
ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو.
🔻امام سجاد علیهالسلام فرمود:
عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید.
حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند،لذا برگشت تا سوار بر محمل شود.
فَاِلْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه
▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود:
آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله...
فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ
▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود میلرزید.
پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو!
پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد.
فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ
▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد.
زين العابدين عليه السلام فریاد میزد؛
وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه
زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه میکرد و به شمر میفرمود:
وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید.
پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد.
راوی گوید:
من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟
گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود.
پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند.
📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰
📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰
#محرم
#امام_حسین علیهالسلام
https://eitaa.com/fatemi8/664
◾ حکایت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلاماللّهعلیها بر شتر بی جهاز...
⚡️وقتیکه زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه میکند و میفرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟!
راوی گوید:
ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ
▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد.
زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد:
سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ
▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر میکنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟
به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند.
پس زینب کبری و أم کلثوم سلام الله علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند.
همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام الله علیها کسی نماند.
در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمیتوانست سوار شود.
پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود:
ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو.
🔻امام سجاد علیهالسلام فرمود:
عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید.
حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند،لذا برگشت تا سوار بر محمل شود.
فَاِلْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه
▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود:
آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله...
فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ
▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود میلرزید.
پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو!
پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد.
فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ
▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد.
زين العابدين عليه السلام فریاد میزد؛
وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه
زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه میکرد و به شمر میفرمود:
وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید.
پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد.
راوی گوید:
من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟
گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود.
پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند.
📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰
📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰
#سلام_بر_حُســــــــــــــــــــــــــین
📎#محرم
📎#کربلا
📎#امام_حسین علیه السلام
↩️فهرست روضه ومداحی
https://eitaa.com/fatemi8/100
26.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| ببینید؛ روضه خوانی علامه بهلول
🔰قسمتی از اشعار میرزا یحیی مدرس اصفهانی در مصائب #امام_حسین علیه السلام #کربلا و #عاشورا خطاب به امام زمان علیه السلام/دیوان یحیی
🔰شها چو شیر خدا تیغ از نیام برآر
پی حمایت دین شه انام بر آر
ز آستین خدا دست انتقام برآر
روان فرقه بی ننگ و عار و نام برآر
به یاد پادشه تشنه کام گام برآر
🏴که گشت از ستم زاده زیاد قتیل
کسی نگفت که محبوب داور است حسین
کسی نگفت که سبط پیمبر است حسین
کسی نگفت که فرزند حیدر است حسین
کسی نگفت حسن را برادر است حسین
کسی نگفت که زهراش مادر است حسین
🏴کسی نگفت که دخت رسول راست،سلیل
لباس کهنه بپوشید زیر پیرهنش
که تا برون نکند خصم بدمنش ز تنش
چه شب لباس که شد خاک کربلا کفنش
چه شد اساس که شد دشت نینوا وطنش
هنوز روح تعلق که داشت بر بدنش
🏴نمود شمر چرا بهر کشتنش، تعجیل
#مرثیه_حضرت_زینب #مصائب_شام
#مرثیه_حضرت_رقیه
جای هر پنج تن بلا دیدم
من تورا روی نیزه ها دیدم
سر یک نیزه ی بلند ، حسین
گیسوان تورا رها دیدم
بین جمعیتی که سنگ زدند
چهره ی چند آشنا دیدم
غیرت الله، دخترانت را
بین یک عده بی حیا دیدم
به غذا لب نمیزنم دیگر
سر سفره سر تورا دیدم
کوچه گردیت کوچه گردم کرد
بین این کوچه ها چه ها دیدم
ذره ای از بلای کوفه نشد
هربلایی که کربلا دیدم
آه از آن لحظه که زمین خوردی
روی جسمت بروبیا دیدم
روی تل دست و پای من گم شد
تا تورا زیر دست و پا دیدم
دور گودال غیر سر نیزه
چندتا تکه ی عصا دیدم
بعد از آنكه جدايمان كردند
بدنت را جدا جدا ديدم
از لباس تنت نمانده نخی
تن غارت شده اَ اَنتَ اَخی؟!
#سلام_بر_حُســــــــــــــــــــــــــین
📎#صفر
📎#کربلا
📎#امام_حسین علیه السلام
اشعار حضرت رقیه
https://eitaa.com/fatemi8/217
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
سالها زوّاریت را آرزو کردم حسین (ع)
هر کجا رفتم تو را من جستجو کردم حسین
تا خراسان تا به قم تا حضرتِ عبدالعظیم
پای هر مرقد تو را چون لاله بو کردم حسین
سالها هر زائری می آمد از کرببلا
تا که بوی تو بگیرم بوی او کردم حسین
هر کجا نام تو بود آنجا بهشتم بود و هست
من بهشتت را دو عالم آرزو کردم حسین
همچنان در کربلا جاریست خون سرخِ تو
مقتلت را من ز اشکم شستشو کردم حسین
جسمِ خونینِ تو را دیدم میانِ قتلگه
لعنتِ بسیار بر جانِ عدو کردم حسین
وارد صحن تو گشتم در شبستانِ ولا
ای همه آمالِ من، من بر تو رو کردم حسین
آنقدر شوقِ هوای صحن تو دارم به سر
با تو در تنهاییِ خود گفتگو کردم حسین
سالها با یا حسین از شورِ عشقت دم زدم
تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین
قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه
من دگر با روَضه ات عمری ست خو کردم حسین
شاهِ بطحا از کرم این رو سیه را کن قبول
این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین
جان اصغر روزیم کن تربت شش گوشه ات
در قراق تو ز خونِ دل وضو کردم حسین(ع)
امام #حسین علیه السلام
.
حاجسیدمجید_بنیفاطمه_سلام_الله_علی_زینب_و_ما_اَدراک_ما_زینب.mp3
16.97M
#واحد
📝 سلام الله علی زينب و ما اَدراک ما زينب
🎤 حاجسیدمجید #بنیفاطمه
▪️ویژه#چهارم_محرم #امام_حسین
شام ی(4).mp3
258.1K
ورود اهل بیت (علیهم السلام) به شام
لبریز همه مردم(دروازه ی ساعات است) ²
ظلم و ستم دوران(بر عمه ی سادات است) ²
شهر شام در سرور و جشن و شادی
بر اهل حرم شد ظلم و بیدادی
وای از شام وای از شام داد از غریبی ²
بر اهل حرم کردند(ظلم و ستم بسیار) ²
هر لحظه ز کین دیدند(از مردم شام آزار) ²
دل ها خون گردیده زین ظلم و بیداد
در سینه غم دارد حضرت سجاد
وای از شام وای از شام داد از غریبی ²
در شام بلا هر دم(شد غربت شان معلوم) ²
چه ظلم و ستم ها شد(بر زینب و بر کلثوم) ²
در شام بلا بی جرم و بهانه
می زدند بر یتیمان تازیانه
وای از شام وای از شام داد از غریبی ²
از کینه سر نیزه(سرهای شهیدان بود) ²
با اهل حرم زینب(دلخون و پریشان بود) ²
بر روی نی سر ماه مدینه
خون شد دل رقیه و سکینه
وای از شام وای از شام داد از غریبی ²
رأس پسر زهرا(بر نیزه نمایان بود) ²
بر نیزه سر مولی(همچون مه تابان بود) ²
اهل حرم جان شان آمد بر لب
خون گریه می کردند کلثوم و زینب
وای از شام وای از شام داد از غریبی ²
از ظلم و ستم در شام(دستان همه بستند) ²
زین جور و جفا هر دم(قلب همه بشکستند) ²
امان از ظلم و کین مردم شام
بر اسیران زدند سنگ از لب بام
وای از شام وای از شام داد از غریبی ²
#امام_حسین (ع)
#اربعین
#کربلا
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
شام ی(10).mp3
210.4K
ورود اهل بیت (علیهم السلام) به شام
اهل حریم طاها،در شام غم رسیدند
از دست مردم شام،جز رنج و غم ندیدند
امان ز مردم شام ⁴
آمده مردم شام،دروازه ازدحام است
سنگ ستم ز هر بام،به جای احترام است
امان ز مردم شام ⁴
رو به روی اسیران،کف می زنند دمادم
زینب و ام کلثوم،ریزند سرشک نم نم
امان ز مردم شام ⁴
در پیش چشم زن ها،سرها همه روی نی
با دیده های گریان،هر کوچه را کنند طی
امان ز مردم شام ⁴
مردم کوفه و شام،لبریز کینه بودند
بر خاندان عصمت،ظلم و ستم نمودند
امان ز مردم شام ⁴
شام بهر آل عصمت،بدتر ز کربلا بود
مجری هر بلایی،یزید بی حیا بود
امان ز مردم شام ⁴
پژمرده گشته بودند،گل های بی قرینه
بودند در پی هم،گریان چنان سکینه
امان ز مردم شام ⁴
دشمن به شام ویران،آتش کینه افروخت
از این همه مصیبت،هر دل به سینه می سوخت
امان ز مردم شام ⁴
در شهر شام ویران،شد روزشان چنان شام
بر سر و روی آن ها،سنگ می زدند ز هر بام
امان ز مردم شام ⁴
#امام_حسین (ع)
#اربعین
#محرم
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
شام ی(14).mp3
220.3K
ورود اهل بیت (علیهم السلام) به شام
بی حیا شامیان،کرده اند ازدحام
کارشان این شده،ظلم و کینه مدام
اهل بیت حق جان شان بر لب
خون شده زین غم ها دل زینب
وای امان از شام ⁴
همه اهل حرم،زین سفر خسته اند
به روی ناقه ها،دست شان بسته اند
بر اسیران ظلم و ستم افزون
اهل بیت گردیده همه دلخون
وای امان از شام ⁴
سر پاک حسین،بین زن ها بود
این مه جلوه گر،گل زهرا بود
زین مصیبت ها گریه ها دارند
همه از دیده اشک غم بارند
وای امان از شام ⁴
بی حیا شامیان،همگی آمدند
پیش چشم همه،کودکان را زدند
در ورود شام همه خندیدند
پیش سرها با خنده رقصیدند
وای امان از شام ⁴
بی حیا شامیان،چنگ و نی دف زدند
رو به روی حرم،همگی کف زدند
همه ی مردم را خبر کردند
آل عصمت را خونجگر کردند
وای امان از شام ⁴
کودکان را همه،وحشیانه زدند
بر گلان حسین،تازیانه زدند
خونجگر گشته زین همه بیداد
چارمین مولی حضرت سجاد
وای امان از شام ⁴
#امام_حسین (ع)
#اربعین
#کربلا
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
.
◾جسمم، ضعيف و روحم، سرگرمِ بالُ بال است
◽دور فراق، طی شد، امشب، شبِ وصال است
◾تا يافتم طَبَق را، ديدم جمال حق را
◽بايد به سجده افتم، اين وجه ذوالجلال است
◾هنگام شب، كه ديده، خورشيد در خرابه؟
◽اين قرص آفتاب است يا ماه، يا هلال است؟
◾اكنون كه يارم آمد، از ره نگارم آمد
◽هم ماندنم، حرام است، هم رفتنم، حلال است
🏴 شهادت مظلومانه حضرت رقیه تسلیت باد.
#امام_حسین #حضرت_رقیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودت دستمو بگیر...
#امام_حسین
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا یا جواهر است
راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش
دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است
دلهای شستوشو شده و پاک، بیشمار
چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است
سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفرهٔ افطار حاضر است
وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود
پاگیر جاده میشود آن دل که عابر است
آن دل که میگریزد از جبر روزگار
در جستجوی ردّ قدمهای جابر است...
#میثم_داودی #شعر #اربعین #امام_حسین
✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100