Fateminia-13970218-Sahifeh97.mp3
13.12M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 97
97/02/18
@fateminiya_ir
Fateminia-13970329-Sahifeh98.mp3
24.43M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 98
97/03/29
@fateminiya_ir
Fateminia-13970405-Sahifeh99.mp3
22.51M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 99
97/04/05
@fateminiya_ir
Fateminia-13970412-Sahifeh100.mp3
17.08M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 100
97/04/12
@fateminiya_ir
استاد فاطمی نیا:
جمال السالكين سيدبن طاووس مينويسد:
"مبادا اين روز را (روز عيدفطر) به اهمال بگذراني ، چرا كه نميداني از مردودين هستي يا مقبولين . پس اگر اميد قبول داري، شكر زيادي به جا آور و اگر ترس از ردّ در تو هست، اسيرحزن واندوه باش!"
به هرحال نبايد از اين روز غفلت كنيم. اگر رجاءِ قبول هست كه شكرش را به جا مي آوريم، واگر خوفِ ردّ باشد بايد با تضرّع به بارگاهش تدارك مافات كنيم.
@fateminiya_ir
Fateminia-13970419-Sahifeh101.mp3
19.5M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 101
97/04/19
@fateminiya_ir
Fateminia-13970426-Sahifeh102.mp3
13.84M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 102
97/04/26
@fateminiya_ir
Fateminia-13970502-Sahifeh103.mp3
20.4M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 103
97/05/02
@fateminiya_ir
Fateminia-13970509-Sahifeh104.mp3
15.47M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 104
97/05/09
@fateminiya_ir
Fateminia-13970516-Sahifeh105.mp3
13.17M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 105
97/05/16
@fateminiya_ir
استاد فاطمي نيا:
امیرالمومنين (ع) میفرمایند:
"فاعملوا و العمل يرفع و التوبة تنفع و الدعاء يسمع و الحال هادئه و الاقلام جاريه"
پس عمل كنيد در حالي كه عمل نيكو بهسوى خدا بالا مىرود و توبه سودمند است و دعا به اجابت مىرسد و آرامش برقرار و قلمهاى فرشتگان در جريان است».
🔹
امیرالمؤمنین(ع) در این روایت به انسان سفارش میکنند تا زماني که قلمها جاری است و هنوز مینویسند و اوضاع و احوال آرام است، دعا ، توبه و عمل خير انجام دهید و از هیچ کار نیکویی غفلت نکنید!
🔸
درحقیقت، تا زمانیکه حادثهای رخ نداده و آرامش برقرار است، میبایست از فرصتها سود جست و برای تربیت خویش و نیز آخرت خود زاد و توشه اي برگرفت.
@fateminiya_ir
Fateminia-13970523-Sahifeh106.mp3
21.85M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 106
97/05/23
@fateminiya_ir
Fateminia-13970606-Sahifeh107.mp3
19.01M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 107
97/06/06
@fateminiya_ir
Fateminia-13970613-Sahifeh108.mp3
17.67M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 108
97/06/13
@fateminiya_ir
Fateminia-13970822-Sahifeh109.mp3
24.4M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 109
97/08/22
@fateminiya_ir
Fateminia-13970829-Sahifeh110.mp3
17.13M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 110
97/08/29
@fateminiya_ir
Fateminia-13970906-Sahifeh-111.mp3
23.9M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 111
97/09/06
@fateminiya_ir
Fateminia-13970913-Sahifeh-112.mp3
22.58M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 112
97/09/13
@fateminiya_ir
Fateminia-13970920-Sahifeh-113.MP3
27.13M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 113
97/09/20
@fateminiya_ir
Fateminia-13970927-Sahifeh-114.mp3
21.49M
استادفاطمی نیا
سیری درصحیفه سجادیه
جلسه 114
97/09/27
@fateminiya_ir
سلام دوستان روز بخیر
ممنون میشم پیج کاری بنده رو هم تو اینستاگرام دنبال کنید:
https://instagram.com/qaemshahr_mobile?utm_medium=copy_link
باتشکر
ادمین
@alirezaasemooni
⚪️دیدار...
در تبریز مجتهد جلیل القدری بود به نام آیت الله آقا میرزا رضی تبریزی رضوان الله علیه. از ثقات شنیدم که وقتی ایشان به قم آمده بودند و مهمان آیت الله خمینی شده بودندُ اقای خمینی به خانواده شان فرموده بودند: این مهمان ما کسی است که با دلگرمی می شود از او تقلید کرد! و این کلام ایشان به خوبی دلالت بر عظمت علمی و عملی آقا میرزا رضی دارد.
مرحوم آقامیرزا رضی گفته بود: ما در منزلمان کار بنایی داشتیم، عده ای کار می کردند. در میان کارگرها یک نفر بود که معلوم بود با دیگران فرق دارد. دنبال بهانه ای می گشتم که با او سر صحبت را باز کنم. برای کار نیاز به نردبان بلندی داشتیم که آن را کرایه نمودیم و پس از اتمام کار بنا شد آن کارگر، نردبان را ببرد و تحویل دهد.
وقتی رفت و برگشت، مقداری بیش از معمول طول کشید، چون حدود مسافت را می دانستم. دیدم بهانه ای است برای صحبت کردن، به او گفتم: چه شد که مقداری طول کشید؟! با یک متانتی جواب داد: چون نردبان بلند بود و ممکن بود که برای دیوارهای خانه های مردم اصابت کند و من مدیون شوم، لذا با احتیاط بیشتری حرکت کردم، به همین جهت مقداری بیشتر طول کشید.
فصل تابستان بود و آفتاب دیر غروب می کرد. هنگام ظهر که کارگرها برای تهیه غذا و صرف ناهار متفرق شدند، او اول وقت به سراغ نماز رفت و با حالت توجه خاصی نماز می خواند. وقتی تکبیر می گفت، من شدیداً تحت تاثیر قرار می گرفتم، بدنم گویا به لرزه می افتاد!
نماز که تمام شد رفتم به او گفتم: شما بعد از اتمام کار، باز هم وقت برای نماز خواندن داشتی، چرا در زمان کار من نماز می خوانی؟
در جواب من فقط این را خواند:
و انّ المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا (سوره جن آیه 18)
و مساجد مخصوص خداوند است پس نباید با خدا احدی غیر او را پرستش کنید.
با این جواب او گویا پاهایم لرزید و نتوانستم خود را کنترل کنم، همانجا نشستم و فهمیدم شخص فوق العاده ای است.
از او عذر خواهی کردم و گفتم: غرضم از این مطالب این بود که خواستم مقداری با تو صحبت کنم. حالا بگو امام زمان الان کجا هستند؟! گفت: حضرت در تبریز تشریف داشتند، یک ساعت است که این شهر را ترک نموده اند.
گفتم: چکار کنم که خدمتشان برسم، راهش چیست؟! گفت: یک مقداری به خودت رسیدگی کن، مراقبه داشته باش، آقا خودشان تشریف می آورند! پس از آن صحبت هم دیگر او را ندیدم!(1) (1) نکته ها از گفته ها، دفتر اول، صفحه 109
🔷 در محضر استاد فاطمینیا
@FATEMINIYA_IR
🔹 نظر کوتاهی در این مکتب خریدار ندارد، باید نظر بلند باشیم.
استاد فاطمینیا
امام جواد علیه السلام می فرمایند:
"القَصدُ إلَى اللّه ِ تعالي بِالقُلُوبِ ، أبلَغُ مِن إِتعابِ الجَوارِحِ بِالأعمال
به دل آهنگ خدا داشتن برتر است تا خسته كردن جوارح و اعضاي بدن به عبادت "
امام جواد علیه السلام در این حدیث نمی خواهند نوافل و مستحبات را كوچك بشمارند ، ائمه عليهم السلام خودشان آنقدر عبادت می کردند که حد ندارد.
امام سجاد علیه السلام که به واسطه عباداتشان زین العابدین نام گرفتند می فرمودند: چه کسی قدرت عبادت علی علیه السلام را دارد؟!
امام جواد علیه السلام می خواهند بفرمایند: اگر عبادات با باطن انجام شود زودتر به مقصد ميرسيم
مثلا فردي شب تا صبح به نماز ایستاده است . صبح آمده ديده همسایه ماشینش را عوض کرده است و پیش خودش می گويد از کجا آورده ماشین خریده؟!
اين نظر كوتاهي است و تمام نماز شبش را ضايع ميكند!
نظر کوتاهی در این مکتب خریدار ندارد، باید نظر بلند باشیم.
@fateminiya_ir
تاثير ظلم به حيوان
استاد فاطمی نیا:
ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ:
ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ
روزي پيرزني خدمت ايشان رسيد و ﮔﻔﺖ:
پسر جواني دارم كه مريض است و پزشكان از درمانش نااميد هستند؛ براي شفايش چكار كنيم؟
ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ.
ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: نميشود كاري مرد!
پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟
شيخ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ است.
ﻭ به خاطر اين ظلم ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪه نمي ماند! پسر شما دل حيواني را سوزانده و آن مادر هم آه كشيده است!
ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ جوان ﺩﻝ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍند ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ، ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ!
ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ؟
ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ باشید.
عکس حدودا برای ده سال پیش است
@Fateminiya_ir